اعتصابات کارگری از نگاه کارگری (بخش دوم)

سوم، مسئله بیمه: کارگران همیشه با مشکلات و معضلات مختص به مسئله بیمه از طرف کارفرمایان و نظام بیمه تامین اجتماعی رو به رو هستند.عدم پرداخت حق بیمه کارگران و سرباز زدن برای بیمه کردن کارگران یا عدم پرداخت به موقع آن، کارگران را با نگرانی و بی امنیتی در مراکز کار مواجه می کند. مسئله بیمه بیکاری، استفاده از امکانات درمانی و بهداشتی، از کار افتادگی و سوانح کاروآسیبهای بوجود آمده در مراکز کار، بیمه عمر، حق سنوات و پاداش و همچنین مسئله بازنشستگی تماما به مسئله بیمه گره خورده است. هرکارگری از بدو اشتغال در یکی از مراکز کار بیشترین تلاش خود را انجام می دهد تا تحت پوشش بیمه قرار بگیرد. قراردادهای موقت یکی از راههای فراری است که کارفرمایان از آن  برای پرداخت نکردن حق بیمه کارگران استفاده می کنند. در واقع استفاده از بیمه بیکاری زمانی قابل اجرا است که کمتر از شش ماه از بیمه کردن کارگران گذشته باشد به این معنی در کمتر از این مدت هیچ کارگری حق استقاده از بیمه بیکاری ندارد، پس کارفرمایان با فراغ بال بدون هیچ واههمه ای با استفاده از قانون قراردادهای موقت کارگران را هرچند ماه یکبار تصفیه و اخراج می کنند. یک اتفاق معمول دیگر بدهکاری های کلان کارفرمایان به نظام تامین اجتماعی در رابطه با مسئله بیمه کارگران است. بیمه نکردن چندین ماهه و حتی یکساله کارگران در یک مرکز کار اتفاق نادری در ایران است اما با این وجود هیچ ارگانی رسیدگی نیز وجود ندارد که این مسئله را از زاویه منافع طبقه کارگر بررسی و پیگیری نماید. هم  نظام تامین اجتماعی و هم اداره کار با اطلاع کامل ازاین  قضیه عملا در سنگر دفاع از کارفرما می ایستند و در حد توان خود بر آن سرپوش می گذارند. بر هیچ کس پوشیده نیست که این ارگانهای دولتی همراه با کارفرمایان خود دست اندکار دزدهای کلان از قبل  کار طبقه کارگر هستند  که دزدهای اخیر سازمان تامین اجماعی که مستقیم گلوی طبقه کارگر را فشرده اند یک اتفاق جدید در نظام جمهوری اسلامی نبوده و این تنها یک مورد از صدها موردی بوده که رو شده است.

بنابراین  یکی دیگر از مطالبات همیشگی کارگران پرداخت حق بیمه از طرف کارفرمایان و استقاده از امکانات کامل آن است که به عناوین مختلف هم کارفرمایان و هم اداره بیمه و تامین اجتماعی از پرداخت آن شانه خالی کرده اند. مسئله بیمه را می توان یکی از مهمترین مطالبات طبقه کارگر به حساب آورد که همیشه کارگران بر سر آن  با کارفرما ، سازمان تامین اجتماعی و اداره کار درگیرهستند  و اختلاف دارند. این مطالبه نیز همچون مطالبات دیگر همیشه از جانب کارگران در اعتصابات برجسته و دائمی بوده است .

چهارم، افزایش دستمزد: مبارزه بی امان با فقر و گرسنگی، مبارزه بی امان برای مزد برابر با کار برابر، این همان بهره کشی و برده کشی است که در صده بیست ویک چهره دنیا را بیش از بیش کریه تر کرده است. به زیر کشیدن برده داری مدرن و به زیر کشیدن نظام مزدی و نکبت استثمار انسان از انسان از مبانی مبارزه طبقاتی کارگران علیه سرمایه داری ست.  کیست که نداند که سرمایه داری از این طریق است که روبروز فربه تر می شود. ارزش اضافی و سود بیشتر تنها با گرده کشی طبقه کارگر و زدن حقوق این طبقه است که تامین می گردد و این تنها کارگران هستند که می توانند این نظام را وارونه کنند. کیست که در جامعه سرمایه داری ایران با مفاهیم تورم، مزد ارزان، خط فقروگرانی بیگانه باشد؟ از خود کارگران گرفته تا خانوادهایشان از ریز و درشت روزانه با بختک فقر و گرسنگی و گرانی دسته و پنجه نرم می کنند. بحث افزایش دستمزد از جانب کارگران جوابی برای کاهش درجه ای از استثمار و بهر ه کشی روزافزونی ست که سرمایه داری تمام ابزارهای تحت الاختیارش را برای نگه داشتن وضع موجود و تا حد امکان زدن بیشتر دستمزد کارگران در جهت سودآوری بیشتر بکار می گیرد. افزایش چند ده درصدی هر ساله  حقوق پایه ای کارگران که هیچ سنخیتی با تورم موجود و رو به رشد ندارد سناریو کثیفی است که تمام ارگانهای دولتی و خصوصی حول حقنه کردن آن به طبقه کارگر بسیج میشوند. کارگران برای بالابردن حقوق خود به صورت مستمر ولی ناکافی دست به اعتصابات و اعتراضات متعددی می زنند اما نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه هیچ کارگری در مراکز کار در ایران نسبت به دستمزد خود احساس رضایت نمی کند و می داند حتی برای گرفتن این مقدار دستمزد باید هر روز با کارفرما و حامیان سرمایه در جدال و ستیز باشد اما کماکان نسبت به این قضیه نتوانسته اند متحد و یکپارچه دست به اقدام جمعی بزنند و لابلای خواسته های دیگر خود مسئله افزایش دستمزد را نیز مطرح می کند. طرح این خواسته به صورت واقعی و همه جانبه از جانب کارگران برجسته نمی شد مگر در شرایطی که تمام مولفه های که دربخش اول نیز به آن اشاره گردید که زمینه ساز یک اعتصاب که در یک مرکز کارگری ست برجسته گردند. کارگران برای دست یافتن به این خواسته خود دارای هیچ تشکل و نماینده ای که از جانب خود کارگران تعیین شده باشد نیستند، تشکل های زرد و وابسته که سعی در تحمیل کردن خود به عنوان نماینده کارگران را دارند معلوم است که چه کارنامه ای دارند و هر کجا که صدای اعتراض برحق طبقه کارگر بلند گردد این تشکلها برای به انحراف کشاندن و خفه کردن این اعتراضات به تکاپو افتاده و کنار ارگانهای ضد کارگری می ایستند. کارگران به این مسئله خوب واقف هستند که هیچ تشکل و نهادی مگر اینکه از بطن خود طبقه کارگر برخاسته باشد نماینده و مدافع حقوق و مطالبات آنها نمی تواند باشد، به همین دلیل کمافی سابق تغییری در اوضاع این طبقه دچار آنچنان تغییر چشم گیری نخواهد شد. مسئله افزایش دستمزد مختص به یک کارخانه یا مرکز کارگری نیست که کارگران آن بخش بتوانند به این مطالبه خود سوا از هم طبقه های خود در دیگر بخش ها و مراکز دیگر نائل گردند. اعتصابات و اعتراضات حول این خواسته بایستی در تمام لایه های طبقه کارگر نقش محوریت بخود بگیرد و فراگیر شود. رمز فائق آمدن بر این بهره کشی تنها و تنها در اتحاد و اعتصاب عمومی کارگران و به تناسب آن در لایه های دیگر جامعه است که می تواند بساط زیاده خواهی و به قهقرا کشاندن اقشار پایین جامعه را از سوی سرمایه داری برهم بزند.

پنجم، تشکل مستقل کارگری: اگر سرکوب و اختناق و دیکتاتوری افسار گسیخته توانسته مانع تشکل یابی مستقل کارگری باشد اما هیچ روزی را نیمتوان از قلم انداخت که طبقه کارگر علیه این سرکوبگری و افسار گسیختگی به میدان نیاید. هسته های و محافل کارگری چه با وجود تشکل های کارگری و چه بدون آن همیشه وجود داشته و خواهد داشت. بروز هرگونه اعتراض و اعتصاب کارگری اگرچه بصورت خودجوش است اما این تاثیرات طیفی از آگاهترین و فعالین واقعی کارگری است که زمینه ساز این اعتصابات بصورت روزمزه گشته اند. چیزی که نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی خطر آن را با گوشت و پوست و استخوان حس می کند. ایجاد تشکل های مستقل کارگری همان گره گاه اصلی است که می تواند نبض تمام تحرکات و اعتراضات کارگری باشد. جمهوری اسلامی هر درجه در مقابل طبقه کارگر به عقب رانده شود اما برای جلوگیری از ایجاد این تشکلها و باز شدن این نقطه گره ی با تمام ابزار و ایدئولوگهای راست و چپ خود به جنگ طبقه کارگر خواهد رفت. پمپاژ کردن گرایشهای لیبرالیستی و امکان گرایانه که طبقه کارگر تنها از زاویه مناسبات قانونی که حتی خود کارگران و نماینده گان کارگران اجازه رفتن در این راه را هم ندارند و تنها ارگانهای وابسته کارگری و با نمایندگان کذایی شان هستند که می توانند به بخش های ناچیزی از مطالبات خود دست یابند که این خواسته های ناچیز نیز خود شامل هزار بند و تبصره می شود تا در نهایت در لابلای کاغذبازی ها آن تتمه پتانسیل اعتراضی کارگران را نیز به طور کامل به امحا و به فرسایش بکشاند. طبقه کارگر در این عرصه نیز بحث ایجاد تشکل های مستقل کارگری را بخشی از مطالبات اعتراضی خود می داند و در جوار خواسته های دیگر خود رخصت تشکل یابی کارگری را از جانب ضد کارگری ترین نماینده سرمایه داری در ایران می طلبد. کارگران هیچگاه بطور مشخص بر این خواسته که به عقیده من می تواند راس تمام خواسته های دیگر کارگران باشد نپرداخته است. قطعا کارگر متشکل و سازمان یافته می تواند آن کارگری باشد که مطالبات خود  و هم طبقه ی های خود را از کانال سازمان و تشکل خود طبق یک برنامه روتین و منسجم یافته به پیش براند. قدرت واقعی طبقه کارگر در شرایط حاکم بر ایران در توان سازمادهی و تشکل یابی این طبقه نهفته است.  جمهوری سرمایه داری اسلامی حتی تحمل انجمن های صنفی که خود کارگران در تشکیل آن نقش داشته باشند را ندارد به همین دلیل بر طبقه کارگر واجب است که تمام قوای خود را حول دست یافتن به این گره ی ترین مسئله کارگری بکار بیندازد و جدا از هرگونه خواسته واقعی دیگر مهر دست یافتن به تشکل های مستقل کارگری را نیز بر پیشانی اعتراضات و مبارزات روزانه خود بکوبد.

عوامل تاثیر گذار بر موفقیت و عدم موفقیت یک اعتصاب از ابتدا شکل گیری تا سرانجام

با برشمردن مولفه های مهم و اساسی شکل گیری یک اعتصاب یا اعتصابات که به آن اشاره گردید، حال روند  یک اعتصاب از ابتدا شکل گیری  تا لحظه دست کشیدن یا شکستن اعتصاب است که می تواند موفقیت یا عدم موفقیت آن را محک یزند. یک اعتصاب را می توان در سه دوره  مورد بازبینی قرار داد ۱) لحظه شروع اعتصاب ۲) دوره اعتصاب ۳) پایان اعتصاب. قبل از شروع اعتصاب نیزلازم است به چند فاکت قوی و تاثیر گذار بر یک اعتصاب را مورد اشاره قرار دهیم . در واقع گام نخست نقش کلیدی در پیش بردن یک اعتصاب موفق را ایفا می کند. این فاکتها را میتوان چنین فرموله کرد: اول اینکه اعتصاب حول چه خواسته های شکل گرفته. دوم برای شروع یک اعتصاب چقدر از لحاظ ذهنی کارگران مسلح شده اند. سوم چه اندازه هماهنگی میان کارگران برای پافشاری بر خواسته های خود ایجاد شده است. چهارم چه اندازه کارگران و رهبران آنها آمادگی قدم گذاشتن در چنین آزمون مشقت باری را دارند. پنجم  چه درجه ای از اتحاد و همدلی و رفاقت در میان کارگران و رهبران آنها بوجود آمده که سنگ بنای رو در رو شدن با هر نوع سرکوب و تفرقه پراکنی و انحراف از سوی صاحبان سرمایه و گرایش های ضد کارگری که قصد درهم شکستن و تنزل دادن پتانسل اعتصابی کارگران و فرستادن آنها به دنبال نخود سیاه باشد. ششم در دوره اعتصاب چگونه همدیگر را مورد حمایت مالی و معنوی قرار میدهند یا اینکه برای پیمودن چنین مسیر سخت و مشقت باری چه تدبیری اندیشه اند. هفتم خواسته های مینیمم و ماکسیمال خود را چگونه دسته بندی کرده اند تا فردای اعتصاب با وعده وعیدهای کذایی کارفرما و اداره کار و غیره لقای آن را به عطای ببخشند. بی گمان بسیاری از موارد در پروسه اعتصاب یا بهتر بگویم در دوره اعتصاب آنهم بسته به شرایط حاکم بر اعتصاب دارای راهکارها و الگوهای متفاوتی ست اما شرط ابتدایی آن آمادگی کارگران اعتصاب کننده ست تا بتوانند از حداقل خواسته های خود پاسداری و پایفشاری نمایند. همانقدر که شروع اعتصاب نشان از متحد و همصدا شدن کارگران دارد،پایان اعتصاب نیز میتواند نشانی بر موفقیت و عدم موفقیت کارگران باشد. کارگران بی گمان بصورت خودجوش اعتصابات و اعتراضات خود را در گوشه و کنار جهان وایران سازمان میدهند، برای خواست و مطالبات خود در جنگی نابرابر قرار میگرند، تمام توان و انرژِی اعتراضی خود را در کالبد اعتصابات می دمند و باز نفس تازه می کنند اما این تنها شمه ای از نیروی واقعی کارگران است که تن هر تنابنده ای را به لرزه می اندازد. تا نظام سرمایه داری است، اعتصابات و تحصن های کارگری چه در قالب تشکل ها و چه  بی تشکل بخش لاینفک مبارزه طبقاتی این عصر میباشد ولی قطعا کاستن هر درجه از خطا و به شکست کشاندن یک اعتصاب نیز ضربه جبران ناپذیری بر کمر پرولتاریای جهانی خواهد زد. کارگران مسلح به آگاهی مارکسیستی می توانند پشیروان واقعی طبقه کارگر در تمام دوره های مبارزاتی شان باشند. قطعا هر قدم پیشروی کارگران در مطالبه خواسته هایشان در یک بخش و مرکز کارگری جان تازه به کالبد پرولتاریای جهانی و ایران خواهد بخشید. طبقه کارگرخود مولد رهبران واقعی کارگری ای است که پرچمدار سرسختانه ترین مبارزه طبقاتی برای نجات بشریت از نکبت سرمایه و نظام سرمایه داری هستند. هر اندازه رهبران کارگری مارکسیست کارگران را مسلح به آگاهی طبقاتی و مارکسیستی نمایند بدون شک شاهد هر چه بلندتر شدن صدای اتحادخواهی و همسرنوشتی در میان کارگران در هر گوشه از ایران خواهیم بود.

زنده باد اعتصابات کارگری

زنده باد جنبش کمونیستی طبقه کارگر

زنده باد اول ماه مه روز اتحاد و همبستگی طبقه کارگر

وریا نقشبندی

۲۸/۰۴/۲۰۱Ankare۴