قتل عام ارمنیها و اسلامیون حاکم در ترکیه! تسلیت اردوغان یک تاکتیک سیاسی است!

قتل عام ارمنیها و اسلامیون حاکم در ترکیه!

تسلیت اردوغان یک تاکتیک سیاسی است!

محسن ابراهیمی

نخست وزیر ترکیه، به نوادگان یک و نیم میلیون “ارمنی” که توسط ائتلافی از اسلامیها و ناسیونالیسم ترک در اوایل قرن بیست قتل عام شدند تسلیت گفته است! اردوغان اعلام کرده است: “آرزو می‌ کنیم ارامنه ‌ای که جان خود را در آن جریان در اوایل سده بیستم از دست داده‌اند، قرین رحمت باشند و به نوادگان آن ها تسلیت خود را اعلام می ‌کنیم.”

فورا این سئوالات در مقابل ما رژه میروند: چرا الان؟ چرا حزب اسلامی “عدالت و توسعه” که بیش از یک دهه است در ترکیه حاکم است در مقابل این جنایت و نسل کشی تا کنون سکوت کرده بود؟ آیا فاکتهای جدیدی برملا شده اند که در این دهسال آشکار نبوده اند؟

واقعیت این است که هیچ حقیقت جدیدی افشا نشده است اما فاکتورهای سیاسی جدیدی در اول قرن بیست و یک، سخنگوی حزب اسلامی حاکم در ترکیه را وادار کرده است در باره نسل کشی اول قرن بیست اظهار تاسف آبکی بکند!

برای پاسخ دقیقتر به این سئوال یک مراجعه مختصر به تاریخ لازم است و یک تحلیل از موقعیت سیاسی اسلامیون حاکم.

اشاره مختصر به تاریخ:

در دهه نود قرن ۱۹، نیروهایی به نمایندگی از ارمنیهای تحت تبعیض و ستم در زیر سلطه امپراطوری عثمانی، به اعتراضات گسترده ای برای تحمیل اصلاحات، قانون اساسی و موازین مشروطه بر استبداد عثمانی و پایان دادن به تبعیض بر اساس “مذهب و قومیت” دست زدند.

در پاسخ به این جنبش اعتراضی، سلطان عبدالحمید حاکم مستبد و فاسد امپراطوری عثمانی، کشتار بیش از ۱۰۰ هزار ارمنی در ظرف دو سال میان ۱۸۹۴ و ۱۸۹۶ را سازمان داد. این آغاز قتل عامی است که در سالهای ۱۹۱۵ به بعد به فرجام خونین خود رسید.

در سال ۱۹۰۸ “ترکهای جوان” که برای مشروط کردن حاکمیت امپراطوری عثمانی مبارزه میکردند، توانستند سلطان عبدالحمید را مجبور کنند به مشروط بودن حکومتش تن دهد. بنا بر شواهد تاریخی، “ارمنیها” و “ترکها” متحدا و در کنار هم در گردهم آییهای بزرگ و اعتراضات گسترده برای تحمیل “مشروطه، قانون و عدالت” بر استبداد عثمانی شرکت میکردند.

۵ سال بعد، در سال ۱۹۱۳ سه افسر امپراطوری عثمانی به نمایندگی از “ترکهای جوان” به نامهای محمد طلعت پاشا، اسماعیل انورپاشا و احمد جمال پاشا طی یک کودتایی قدرت سیاسی را در دست خود قبضه کردند و با شعار “ترکیه بزرگ” و “اتحاد ترکها” در “سرزمین بزرگ و جاوانه” به نام “توران” با یک زبان و یک مذهب، دیکتاتوری پان ترکیست را بنیان گذاشتند. و ظاهرا زمنیه فراهم شد تا با محو یک جمعیت عظیم به منابع بیکران ! ترکها در آنسوی سرزمین ارمنستان دست یابند!

همزمان با اوجگیری پان ترکیسم، جریانات اسلامی هم ماشین تکفیر و تحریکشان را به کار انداختند، فتواهای کفر صادر کردند و عملا یک کمپین شنیع تحریک مذهبی علیه ارمنیهای مسیحی راه انداختند و به این ترتیب اتحاد کثیف ناسیونالیسم و مذهب فضا را برای قتل عام وسیع ارمنیها فراهم کرد.

جنگ جهانی اول فضا را برای ماشین کشتار امپراطوری عثمانی فراهم کرد تا برای همیشه “مساله ارمنیها” فیصله دهد. ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ میلادی، به دستور دولت عثمانی حدود ۳۰۰ تن از رهبران و سیاستمداران و نویسندگان ارمنی دستگیر شدند و به طرز فجیعی کشتار شدند. همزمان هزاران تن ارمنی در کوچه پس کوچه های استانبول بیرحمانه نابود شدند. جوانان را به بهانه اعزام به جبهه ها به اردوگاههای مرگ کشاندند. کودکان، زنان و پیران شهرها و روستاهای ارمنی نشین را به نام دور کردن از منطقه جنگی از سکنه خالی کردند و در یک راهیپمایی طولانی مرگ به سمت صحراهای مرکزی سوریه در منطقه دیر الزور به کام مرگ کشاندند. در یک کلام در فاصله سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ میلادی در اجرای سیاست نژاد پرستانه حزب حاکم به نام “اتحاد و ترقی” معروف به “ترکهای جوان”، بیش از یک و نیم میلیون ارمنی ساکن ارمنستان غربی با یک برنامه سازمان یافته کشتار شدند. در راس این نسل کشی سه تن از رهبران اصلی پان ترکیست این حزب، به نام های محمد طلعت پاشا وزیر اعظم وقت عثمانی، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری قرار داشتند.

از آن مقطع تا کنون، نه نیروهای ناسیونالیست و نه اسلامیون که قدرت سیاسی را یا در کنار هم و یا به تنهایی در دست داشته اند، هرگز از این جنایت تاریخی اظهار شرم نکرده اند. نه تنها این بلکه هر گونه انتقاد از این نسل کشی با خشم و تعرض این نیروها روبرو شده است. برای مثال، “هرانت دینک”، روزنامه نگار منتقد این جنایت به خاطر انتسابش به ارمنیها توسط ناسیونالیستهای ترک به قتل رسید. اورهان پاموک؛ نویسنده محبوب برنده جایزه ادبیات نوبل به خاطر انتقاد علنی از این نسل کشی همیشه زیر تهدید بوده است.

با توجه به همه اینها، زمینه و معنای سیاسی این تسلیت نیم بند اردوغان به نمایندگی از حزب اسلامی “عدالت و توسعه” چیست؟

این یک تلاش تاکتیکی سیاسی است!

حزب اسلامی عدالت و توسعه، درست در شرایطی به قدرت رسید که هر دو شاخه اسلام سیاسی “ضد غربی” چه در سطح جهان و چه در سطح منطقه رو به افول بودند. شاخه جمهوری اسلامی که در یک کشور مهم از لحاظ سیاسی به قدرت رسیده بود و ظاهرا قرار بود به مثابه الگوی سیاسی جدی تری در حل بحرانهای حکومتی منطقه نقش ایفا کند، خود دائما غرق بحرانهای سیاسی و حکومتی بوده و هنوز هم هست. و البته هر دو شاخه در میان مردم جهان به مثابه جریانات آدمکش قهقرایی بسرعت منفور شده اند.

ظاهرا در سالهای اخیر، حزب اسلامی اردوغان میرفت این جای خالی را پر کند و به مثابه ایدئولوژی اسلامی الترناتیو در قبال بحرانهای سیاسی منطقه عمل کند. عروج اخوان المسلمین در تونس و مصر به قدرت، این تصویر را تقویت کرده بود که الگوی حزب اسلامی عدالت و توسعه دارد در منطقه گسترش پیدا میکند. اما سرنوشت اینها طوری رقم زده شد که همه چیز نتیجه عکس داد. اسلامیون تونس و مصر مثل لکه گذرایی در صحنه سیاسی ظاهر شدند و بسرعت در مقابل تداوم انقلابات منطقه رنگ باختند و این خود مدل سیاسی اصلی در ترکیه را که در کنار مرتجعین اسلامی در تونس و مصر قرار گرفته بود در چشم مردم منطقه بی اعتبارتر کرد. قرار گرفتن دولت اسلامی ترکیه در کنار جریانات آدمکش اسلامی سوریه هم چهره سیاسی واقعی این “اسلام میانه رو و معتدل” را بیش از پیش برملا کرد. دولتی که با داعیه یک قدرت معتبر و مورد اعتماد در سیاستهای منطقه ای ظاهر شده بود بسرعت این موقعیت را از دست داد.

در سطح داخلی، موقعیت اسلامیون حاکم حتی از این بدتر است.

۱- سیاست اسلامی کردن گام به گام کشور که در حقیقت سیاستی برای تثبیت قدرت سیاسی بود با مقاومت گسترده مردم سکولار اساسا شکست خورده است.

۲- حزب اسلامی که در متن روشکستگی سیاسی ایدئولوژی ناسیونالیستی نظامیان عروج کرده بود و با ادعای “عدالت و توسعه” سر کار آمده بود، در عمل قشر جدیدی از بورژواهای میلیارد اسلامی را به صف بورژوازی ترکیه اضافه کرد و در حقیقت هم ابعاد این طبقه را “توسعه” داد و هم در میان اقشار مختلف طبقه بورژوا “عدالت” برقرار کرد. سهم توده های وسیع مردم از عدالت و توسعه همه آن ریاضتهایی شد که دولتهای سر به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بر توده های محروم مردم تحمیل میکنند. بی دلیل نیست که یک کشمکش ظاهرا کوچک در پارک گزی استانبول بر سر چند درخت فورا به یک رویارویی سیاسی گسترده میان مردم و حکومت تبدیل شد.

۳- افشای دزدیها و پولشوییهای اخیر که یک سرش در بیت خامنه ای و سر دیگرش در بیت اردوغان بود برای مردم نشان داد که دولت “فساد ناپذیر” اسلامی سر تا پا فاسد است.

۴- و به همه اینها باید اضافه کرد که انتخابات ریاست جمهوری در آینده ای نزدیک برگزار خواهد شد و دو ایدوئولوژی اصلی طبقه حاکم ترکیه – یعنی ناسیونالیسم و اسلام – تنها شانس خود در صحنه سیاسی ترکیه را در این می بینند به سرعت چهره لجن بار خود را رنگ آمیزی کنند و به عنوان یک نیروی مسئول ظاهر شوند.

در چنین متن منطقه ای و داخلی، حزب و دولت اسلامی در بحران به هر دری میزند و به هر خسی آویزان میشود تا چهره سیاسی مسئولتری از خود به نمایش بگذارد وموقعیت از دست رفته دهه گذشته اش را بازیابد! جریان “مذاکرات صلح با کردها” یکی از این ترفندها بود. تسلیت به نوادگان یک نسل کشی تمام عیار هم در همین متن قابل توضیح است.

روی کلمات این اظهار تاسف خوب دقت کنید:

“آرزو می‌ کنیم ارامنه ‌ای که جان خود را در آن جریان در اوایل سده بیستم از دست داده‌اند، قرین رحمت باشند و به نوادگان آن ها تسلیت خود را اعلام می ‌کنیم.”

ذره ای انساندوستی سیاسی در این عبارات نیست و نمیتواند باشد. تمام کلماتش سرشار از ریاکاری و حقه بازی سیاسی تاکتیکی است. ارامنه در “آن جریان” جان خود را از دست نداده اند! یک و نیم میلیون انسان توسط یک حکومت با کمال قساوت و با خونسردی تمام و با یک طرح از پیش آماده شده و به طور سازمان یافته قتل عام شده اند. خانه هایشان به آتش کشیده شده است، کودکان و زنان و بیماران و پیرانشان تشنه و گرسنه در بیابانها به کام مرگ فرستاده شده اند، جوانانش دسته دسته در اردوگاههای مرگ تیرباران شده اند و به دار آویخته شده اند. صحبت از یک نسل کشی تمام عیار است. صحبت از یکی از شومترین لحظات تاریخ سیاسی جهان است. صحبت از جنایت بزرگی است که که توسط یک قدرت سیاسی مسلح به دو ایدئولوژی سراپا ضد انسانی ناسیونالیسم و اسلام علیه بخشی از بشریت سازمان داده شده است. ناسیونالیسم و اسلام، و هر دولت و شخصیتی متعلق به این دو ایدئولوژی و جنبش در هیچ عصر و دوره ای نمیتوانند صریحا و علنا این جنایت تاریخی را محکوم کنند چون این جنایت دستپخت خونین جنبش خودشان در یک عصر دیگر بوده است. آنها حتی اگر خود شخصا و مستقیما در این جنایت نقش نداشته باشند، به عنوان منادیان و مدافعین این دو ایدئولوژی ارتجاعی و خونخوار، شرکای جرم معنوی این جنایت تاریخی هستند! *

درج شده در نشریه سهند شماره نهم (١٢ اردیبهشت ١٣٩٣/ ٢ مه ٢٠١۴)