آواز عاشقانه

آواز عاشقانه
فریدون گیلانی
gilani@f-gilani.com
www.f-gilani.com

دست مرا گرفت که پیچ رودخانه پرنده را بیدار نکند
سنگ های ساده آنقدر منتظر مانده اند
که به هیچ فشاری تن در نمی دهند
و مسیرشان را به هیچ تند آبی نمی سپرند

دست مرا گرفت که صبح حسادت نکند
و برای خاطر خنده های غروب
نسم را همیشه بربال آفتاب بنشاند
ماهی ها یاد گرفته اند که صدا را
سالم از این بستر به آن بستر ببرند
و هیچ گاه آرامش سپیده دم رودخانه را به هم نزنند

دستش را گرفتم
که پل بداند من به سوگند خود وفادار مانده ام
و اگر توفانی از این تند تر هم بگیرد
پای پیاده عشق را به نخستین مزرعه ی امن خواهم رساند
و علف های هرزه را شبانه برای عبو عاشق
هرس خواهم کرد

من همیشه به پیچ رودخانه اعتماد دارم
هنوز عکس هائی را که از تو به او سپرده ام
در آستانه ی هر بهاری به سواران نشان می دهد
مگر که صنمی چون تو را بشناسند
و دستت را دوباره در دست من بگذارند
جریان دلپذیر آب
هنوز به آواز های عاشقانه دل می سپرد .
اردیبهشت ۱۳۹۳