اول ماه مه مهم، فرصت را نباید سوزاند

بار دیگر به اول ماه مه نزدیک می شویم و بار دیگر هم چشم کل جامعه به کارگران و جنبش کارگری است. هر ساله در حول و حوش اول ماه مه صدها مطلب به مناسبت این روز به زبانهای مختلف و از جمله فارسی نوشته و به بحث گذاشته میشوند. اکثر قریب به اتفاق این مباحث شامل تجزیه و تحلیل وضع طبقه کارگر، فراخوان، پیام، و یا برجسته کردن یک یا چند مطالبه جنبش کارگری میباشند. 

قبول دارم که اهمیت اول ماه مه فقط در وضعیت جامعه ایران و جدال و کشمکشهای مختص این جامعه نیست. اول ماه مه ـ بخصوص در چند سال اخیر ـ به این دلیل که بورژوازی در یک سطح بسیار وسیعتر و بین المللی در یک بن بست کامل قرار دارد، حتی مهمتر شده است. نه تنها این مسئله افق پیش روی جنبش و رهبران کارگری را وسیعتر می کند که باید از این سیستم و هرگونه توهم نسبت به اصلاح آن عبور کرد، بلکه یک راه حل رادیکال را طلبیده و فعالین و رهبرانی را جلو آورده که دیگر آب نبات دمکراسی و “حقوق بشر” به کتشان نمی رود. همه می دانیم که اروپا در چه وضعیت و بلبشوئی قرار دارد. کشمکشهای سیاسی و طبقاتی در خاورمیانه و شمال آفریقا حتی حادتر هستند. جنبش اشغال از قلب دمکراسی و در دو قدمی بزرگترین بازار بورس و صندوق بین الملل پول و غیره در نیویورک شعله کشید. اول ماه مه روز همبستگی کارگری و روز اعتراض کارگران به نابرابری است. اول مه می تواند کل جامعه را بر علیه این وضعیت به خیابان بیاورد. می تواند کل کارگران را حول مطالبات مشخصی متحد و همبسته کند. اول ماه مه قرار است و باید هم، مبارزات کارگران از چهار گوشه جهان را به هم متصل و متحد کند. به همین دلیل هم ما فعالین کارگری و کمونیست گوشه ای از این دنیا که اسمش ایران است و به این دلیل که ایران در چند سال گذشته خود یک بازیگر اصلی تغییر و انقلاب بوده؛ خود یکی از کانونهای اصلی مبارزه طبقه کارگر بر علیه وضعیت موجود بوده، باید در باره اهمیت اول مه در این گوشه از جهان حرف بزنیم. روی نقاطی که می تواند کل کارگران را به میدان بیاورد و کل جامعه را حول این طبقه متحد کند بحث و گفتگو کنیم.
***
جدال اجتماعی طبقاتی در ایران هم مثل بسیاری از جاهای دیگر حاد شده است. در یک طرف این جدال اجتماعی بخش عظیمی از جامعه است که نمی خواهد سر به تن این رژیم باشد. جامعه ای که زنش به کانال جدید زنگ می زند و می گوید: “ما آزادی میخواهیم. من میخواهم مثل تو لباس بپوشم؛ نمی خواهم چادر سرم کنم. میخواهم موهام رو کوتاه کنم.” کارگرش به همین تلویزیون می گوید: “باید خودتان را باور کنید. موقعیت حزب کمونیست کارگری الآن خیلی خوب است. باید به مردم فراخوان دهید. باید به مردم حکم کنید که بروند در تظاهرات روز جهانی کارگر شرکت کنند.” این جامعه پر است از رهبران کارگری و اجتماعی و فعالین و معترضینی مثل آن خانم و آن کارگر! مملوست از کسانی که می خواهند سر به تن این رژیم زن کش، این رژیم فقر و فلاکت نباشد! خشم جامعه را می توان در هر صف نانی دید. در هر تاکسی ای می شود شاهدش بود. در هر انتظار برای رسیدن اتوبوسی مسخره کردن آخوند جماعت و جوک کردن رهبران این رژیم و خدا و پیغمبرشان سرگرمی جامعه شده است.
در طرف دیگر این جدال اجتماعی، رژیم مشتی مزدور و ساندیس خور است که تنها با زور اسلحه و کهریزک و اوین سر پا مانده است. رژیمی که به معنای واقعی کلمه جامعه را به تباهی کشانده است. نان شب فرزندان انسان‌های شریف و زحمتکش این جامعه را به گرو گرفته است. رژیمی که هر سال در حول و حوش اول ماه مه فعالین کارگری را احضار می کند و از آنها تعهد می گیرد که برنامه ای را تدارک نبینند. رژیمی که دهها فعال کارگری را هم اکنون در زندان دارد چرا که روزی به این وضعیت اعتراضی کرده اند و در فکر تدارک اول ماه مه بوده اند. رژیمی که فعال کارگری را بخاطر شرکت در مراسم اول ماه مه در ملاء عام شلاق زده است.
جنبش کارگری در این جامعه بسیار قدرتمند است. جمهوری اسلامی چهارچشمی مواظب است که کارگران تشکل خودشان را درست نکنند. نهادهای مزدور و جاسوسی مثل “شوراهای اسلامی کار” فقط بخاطر سرکوب کارگران درست کرده و در کنار اینها نهادهای سرکوب مستقیم مثل حراست و انجمن اسلامی و نماینده امام را هم در مراکز و محیط کارگری به جان کارگران انداخته است. با این وجود کارگران نگذاشته اند سران این رژیم حتی یک روز هم آسوده سر بر بالین بگذارند و با خیالی راحت حکومت کنند. اعتصاب را شرعا و قانونا حرام کرده اند، اما جامعه پر است از اعتصاب و اعتراض کارگری. دخالت در سیاست را برای فعالین کارگری جرم نابخشودنی کرده‌اند، اما فعالین کارگری بعنوان صاحبان این جامعه درباره هر مسئله و موضوعی اظهار نظر می کنند و کارگران و کل جامعه را به دخالت در سیاست فرا می خوانند. واکنش رژیم اسلامی به متشکل شدن و سازماندهی کارگران کهریزک و اوین است، اما جنگ و گریزی دائمی حول متشکل شدن بین این رژیم و کارگران در جریان است.
اما اقدامات عملی در این اول مه که می تواند جنبش کارگری را قدرتمند به صحنه بیاورد، انگشت گذاشتن بر مطالبات فوری کارگران است. نه تنها کارگران، بلکه هر آدم دیگری، جز در مواقعی که کاملا بر منافع طبقاتی خود آگاهی کامل داشته باشند، علی العموم بخاطر صرف اسم روزی که به نام کارگر ثبت شده و یا با فراخوان عده ای فعال کارگری جمع نمی شوند و دست به اقداماتی نمی زنند که برایشان می تواند مخاطراتی را به همراه داشته باشد. اما وقتی که تنها راه دفاع از زندگی کردن به خیابان آمدن و به چالش کشیدن رژیمی باشد که نان شب فرزندانمان را گرو گرفته و فقط آینده‌ای تیره و تار جلویمان گذاشته است، انگشت گذاشتن بر مطالباتی که “نه” مستقیم به این وضعیت باشد، بهترین شانس‌مان است. امسال انگشت گذاشتن بر تحمیل حداقل دستمزد چندین بار زیر خط فقر است. انگشت گذاشتن بر بیکاری ٣٠ درصدی است. شورایعالی کار حتی با توافق ٩٢ درصد کسانی که در نظرسنجی تلویزیون کانال یک جمهوری اسلامی شرکت کرده بودند که حداقل دستمزد با حداقل به اندازه تورم رسمی افزایش بیابد و نمایندگان رنگارنگ کارفرمایان و رژیم اسلامی هم تأیید کردند که دستمزد کارگران باید حداقل ٢ میلیون تومان باشد، حداقل دستمزد را حتی به ۶٠٩ هزار تومان هم نرساند. پادوهای رژیم در میان کارگران تصدیق کرده اند که به دنبال تحمیل این فقر به کارگران جامعه شاهد تنشهایی خواهد بود. نماینده خامنه‌ای در دو ماه آخر سال گذشته دو بار تأکید کرد که: “چالش‌ها و تحریم‌های پیش روی ملت ایران وجود دارد، ولی آن گونه نیست که آنچه را با خون به دست آوردیم برای نان از دست دهیم و مردم باید آماده تحمل رنج‌ها باشند”. یعنی ما به فکر شکم گرسنه هیچ کارگری نیستیم. و مسئولیت پیدا کردن راه حلی برای عبور از این موقعیت را تمام بر دوش خود کارگران می‌گذارد. اول ماه مه می‌تواند و باید کارگران را حول اعتراض به تحمیل فقر و عدم پذیرش مسئولیت در قبال این جامعه از جانب جمهوری اسلامی متحد کند و به میدان بیاورد. اول ماه مه امسال ایران بسیار مهم است چرا که می‌تواند جرقه‌ای باشد برای به میدان آمدن کل جامعه برای تعیین تکلیف با رژیم فقر و فلاکت و جهل اسلامی. جامعه واقعا آبستن تحولات بزرگی است. رهبران و فعالین کارگری این موقعیت را درک می‌کنند، اما آیا می‌توانند متحدانه و با مسئولیت به استقبال آن بروند!؟ نباید فرصت را از دست داد.
١٣ آوریل ٢٠١۴
(نشریه سهند شماره ٨)