کلاه ولایت بر سر سرخوردگی های سیاست اش

بار دیگر تضاد و تعارض سران کشور فضای شکننده سیاسی و اقتصادی ویران را به سود مطامع و دسیسه های غربی ها و علیه مردم زمینگیر شده در هم ریخت و آینده ی مذاکرات زنو ۲ را بیش از پیش ناآرام ساخت. بعد از دیدار صبح چهارشنبه ی سران رژیم با ولایت، پیرامون روز ملی فناوری هسته ای! آنچه که ما از گفتارها و بازتاب ها آنان چه پیش و یا پس از برگزاری این روز شنیده و برداشت می کنیم؛ ظاهرا: از کنش های دولت و واکنش های جناح های رو در روی رژیم چنین برمی آید که طیف تندرو و خود خامنه ای از گشودن در دوستیِ و مراودات دیپلماتیک با غرب وحشت دارند و سخنان رهبر هم اینگونه نشان داد که وی هیچ تعهدی به راه حل گذر آرام و مصلحتی از بحران اتمی با دول غرب به سود زندگی توده های کار و زحمت و زیر شکنجه گرانی، فقر و نداری ندارد و به تبع آن، برای مردم مزدبگیر و تنگدست نیز هیچ دریچه ی کوچک امیدی در رفع تحریم ها و بیکاری ها و گرانی ها و نارسائی ها فراوان لااقل در چشم انداز کوتاه کنونی چندان که امیدش می رفت متصور نیست.

در کشور ولایت زده ما، کمتر و یا هیچ رسانه ی مستقلی حضور زنده نداشته و ندارد و اصولا روزنامه نگاری آزاد در داخل، هیچگاه بی تاوان نبوده و نمی تواند از دم تیغ تیز امنیتی ها جان سالم بدر برد؛ همانطوریکه بارها نبرده است؛ و عملا ایران به سان زندان بزرگ روزنامه نگاران می باشد. بنابرین منابع آگاهی های ما از درون دستگاه مخوف و مرموز شیعی ـ ولائی، عمدتا بر پایه تحلیل و تفسیرهای داخلی و خارجی مخالفان رژیم و دیگر گزارشگران کشورهای عمدتا غربی ست و لاجرم دریافت ها و شناخت های عمومی همیشه تنها به بخشی از حقایق پنهان نظام اشاره و اشراف دارد؛ مگر تا زمانی که بوی گند محوری از محورهای پوشیده بیتی ها و یا بیرونی ها و باند هاشان درز یافته و سپس برای ما آشکار شود.
تا به امروز که نحوه ی مذاکرات کاملا مخفی بوده و از تصمیمات پوشیده آنها کسی آگاه نیست. و حالا هم ما و هم هیچ جریان دیگری چندان آگاه به اهداف و چگونگی این سخنرانی متناقض رهبر نیست. زیرا او از یکطرف آماده و ناچار به نرمش جبری با غربی هاست و از طرف دیگر به مناسبت روز فن آوری هسته ای چنین می گوید:
موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد اما همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست. و: ضمن آنکه روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوق العاده باشد.
پرسش پایه این است که: اگر واقعا خامنه ای، سپاه و دولت روحانی بیرون از نبرد قدرت شان، تمایل به گفت و شنود سالم جهت یافتن و ساختن فضای همکاری های دیپلماتیک با جهان غرب را دارند و این پیش شرط لازم همگی آنها بوده است، که البته نیز چنین است. پس راه حل گذر از موانع همکاری های مستقل و مشترک گذشته بین آنها، تنها با عبور از مواضع تاکنونی همه ی طرف های درگیر میسر و ممکن می تواند باشد؛ و نه شیوه ی دیگری. یکی از مشکلات اصلی غربی ها به گفته ی خود آنها با رژیم ولائی، ظاهرا همین تولیدات مخفیانه ی هسته ای می باشد و رژیم هم آن را می داند و رسما پذیرفته است. اینک، چاره حیاتی کل نظام پاسخ روشن به تقلیل و یا توقف مصلحتی صنایع اتمی ست تا مگر این اقدام درست، به سود شکستن فضای دشمنانه ی امپریالیست ها بر علیه مردم و کشور ما باشد.
چرا رهبر خودکامه و دیوانه در یک چنین وضعیت حساس، ناتوانی مفرط تاریخی، سرنوشت ساز و با چنین آسیب پذیری جبران ناشدنی که هر آن می رود که کلیت بساط اش خودش را هم تهدید و نابود کند؛ هنوز بیدار از رویای اسلام اتمی نمی شود و دست از ماجراجوئی های هولناک و مرگبار اتمی خود بر نمی دارد! آنهم در شرایطی که: چه غرب و در رأس آن آمریکا جهانخوار با بهانه و یا بی بهانه، محور اختلاف پایه ی خود با حکومت را، تنها همین معضل تاسیسات و تولیدات اتمی می نامد و عملا هم تاکنون اینگونه می خواند!؟ چرا رژیم ولائی هر چه زودتر و هوشیارانه بهانه کشی نمی کند؟ چرا لااقل برای جلب اذهان مترقی جهانیان و برای روز مبادا خامنه ای جهت تأمین حمایت آنها از خود به زدودن ابهامات موجود دست نبرده و ایجاد اعتماد شفاف نمی کند؟
پاسخ به دید من کاملا آشکار است؛ «اوی کلان» در قالب حاکمیت اسلامی نه می خواهد و نه می تواند از برزخ موجود که برایش باتلاق گونه شده است خود و مردم مزدبگیر بی نوا را از این برهه ی مهلک گذر دهد. چونکه با تمامیت سنگینی اقتدارگرائی و سختی کنار گذاردن فرهنگ تکصدائی اش، او همچنان در اوهام آسمانگیری گیر کرده و بنیاد و فرسودگی اش تاب تازگی، تصحیح و اصلاح تنگ نظری را در درون خود دیگر ندارد. چرا؟ چون: پیش روی او فرهنگ جهان غرب ایستاده است که کوچکترین اهرم ارتباطی او با مردم ستمزده ی شیعی ایران همین فیسبوک اش و… می باشد که در ایران ولائی قابل تحمل و مجاز قانونی نیست! آزادی های عقیدتی، ملی، مذهبی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی کشورهای مترقی غرب را بر هرگز نمی تابد و هیچکدام از خواسته های ابتدائی و معمول در جوامع بورژوا دموکراتیک در ایران وجود خارجی ندارند! تبعیض و بی حقوقی ها پرچم ولایت شیعی ست و غرب برای تضمین همکاری ها و انتقال سود سرمایه های تولیدی و بهرکشی خویش در ایران، بدون ثبات سیاسی تن همکاری نمی دهد. و به همین خاطر است که خامنه ای دچار کندی ذهن شده است. او پیوسته کلاه ولایت و امامت را موفق بر سر سرخوردگی های سیاست اش گذاشته و تا به امروز نظامش جان بدر برده است. اما ترهات ۲۰ فروردین روز ملی فناوری هسته ای او بسیار ناشیانه بود؛ وگرنه چنین نمی گفت:

(حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هسته ای صحبت می کنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هسته ای را نیز بیان می کنند، در حالیکه خودشان هم می دانند که نداشتن سلاح هسته ای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.)
اما: اگر شرعا، عقلنا و از نقطه نظر منافع سیاسی مسلم شده که رژیم اسلامی در پی صلاح و سلاح اتمی نیست! پس چرا این رهبر این رژیم این فرصت پرارزش را می خواهد با این روش بی خردانه از دست دهد؟
بهنام چنگائی ۲۱ فروردین ۱۳۹۳