به یاد حمیرا نجیبی زنی مبارز از طبقه کارگر ایران

حمیرا نجیبی در سن ۸۰ سالگی درگذشت. در کردستان و شهر سنندج زندگی اش را سپری کرد. آشنایی با وی و خانواده اش مانند بسیاری زنان و مردان مبارزی که در سی و چند سال گذشته اساسا زندگیشان را وقف مبارزه با سرکوب، بی عدالتی ، رنج و زحمت ناشی از وجود یک جامعه سرمایه داری گذراندند مایه افتخار و سربلندی بوده است. یادش گرامی است و آدم نمیداند تسلیتش را به چه کسی بگوید! چند کلمه به یاد وی شاید بتواند بخشی از رفاقت و احترامم را به این شخصیت دوست داشتنی ادا کند.
حمیرا بعنوان بخشی از این مردم مبارز اما کمی ویژه تر قابل توجه است. ویژگی حمیرا در حضور در یک مبارزه و فعالیت و جنبش کارگران در کردستان و همراهی با رزمندگان و روشنفکران کمونیست بود. هر چند مانند بسیاری وی هم بعنوان “مادر پیشمرگ” در دهه ۶۰ بیش از ده سال دوران بسیار دشواری را گذراند، دورانی که به شکل و شیوه دیگری توان و استقامت این بخش انقلابی و جسور از مادران و پدران را همراه داشت. حمیرا بنا به شرایط زندگی و بعنوان بخشی از خانواده های کارگری در مبارزه و جنبشی بود که سالهای زیادی مورد انکار بودند و اکنون هم فقط نیرویی برای جریانات و جنبشهای بورژوایی هستند. حمیرا بعنوان مادری زحمتکش که چندین فرزند و خانواده بزرگ کارگری را با سر بلندی و تلاش پروراند، بطور واقعی در متن اعتراض و مبارزه و تمام دشواریهای آنها هم بود. فراز و نشیب های زیادی را که این مبارزه و جنبش کارگری در شهر سنندج از سر گذرانده است را در آن شریک بوده است. مسایل و معضلات و مبارزات کارگران در کارخانه های مختلف شهر سنندج و از همان سی سال قبل که پسر بزرگترش در کارخانه شاهو کار میکرد بخشی از زندگیش بود. این مسایل همیشه مساله و معضل خانه و زندگی رفیق حمیرا بود. اگر دورانی صرفا یک “مادر” بود و حمایت کننده در مبارزه و جنگی انقلابی بر علیه جمهوری اسلامی، در ادامه این مبارزه نقشی به مراتب موثرتر در مبارزه و تلاش کارگران برای یک زندگی بهتر داشت و یاور و همراه و بعضا معلم بود، کسانی که بهتر وی را از نزدیک همراهی کردند و میشناسند میدانند که رفیق حمیرا بعنوان یک انسان زحمتکش چهره ای در میان صد ها فعال کارگری وخانواده هایشان بود. این واقعیت ناشی از وجود یک طبقه و بروزات سیاسی و مبارزاتی آن بود.
رفیق حمیرا در صف مقدم این مبارزه و فعالیت ها بود. خاطره صد ها رهبر و فعال کارگری و دانشجویی، صد ها رزمنده کمونیست و همه آشنایان و دوستانش چیزی کمتر از این نبوده است. وجود چنین کسانی در یک مبارزه انقلابی در کردستان، در یک مبارزه همه جانبه کارگران در کردستان در همه عرصه ها حقیقت حضور آزادیخواهی و برابری طلبی کمونیستی را در عمق جامعه نشان میدهد. در وجود هزاران انسان همچون حمیرا نجیبی چهره ای بسیار واقعی تر از منطقه کردستان و شهر سنندج را میتوان دید. فراز و نشیب های زیاد در مبارزه سیاسی و وجود احزاب جنبش ناسیونالیستی و گستراندن پرچم ناسیونالیستی بر فراز و بطن جامعه بیشتر ضروری میکند که زندگی و فعالیت زنان و مردان مبارز از طبقه کارگر برجسته شود.
وقتی بحث سنندج و کردستان میشود خیلی اوقات “ناخداگاه” آدم به یاد “کرد ها” و البته مردان کرد و “دلاوری” هایشان و یا در بهترین حالت وجود یک مبارزه سیاسی انقلابی و کمونیستی در این منطقه می افتد. این بخشی از واقعیت است. این البته واقعیتی است که جنبش کردایتی آن را نمایندگی میکند. ناسیونالیسم چه در حاکمیت و چه در حال جنگ و اعتراض ریشه این تصویر را در جامعه کاشته است و در عین حال تلاش دارد که بر جنبش کارگری و اعتراض و مطالبات این طبقه هم مهر خود را بزند.
اما کردستان همیشه مانند هر شهر و منطقه و دیار دیگری یک مناسبات واقعی سرمایه دارانه دارد. یعنی مناسبات بین انسانها بر اساس استثمار یک طبقه بوسیله طبقه دیگری است. ارزش اضافی ناشی از این استثمار طبقه ای را از هر لحاظ بر جامعه و تک تک ذرات مناسبات آن حاکم کرده است که زندگی حمیرا و میلیونها نفر از مردم کارگر و زحمتکش در شهر و روستاهای کردستان را شامل میشود.
علاوه بر این، سرکوب و کشتار وحشیانه از طرف دولت جمهوری اسلامی در طول حیات این رژیم زخم عمیقی بر تن این منطقه و شهر سنندج هم داشته است که به جرات میتوان گفت کمتر انسانی یافت میشود که “سیاسی و انقلابی” نباشد، حال هر نوع سیاستی که دارد و هر نوع انقلابی که در دنیا نمونه هایش کم نبوده است بخواهد. هرانسانی در این منطقه بنا به منفعتش سیاستی دارد و جنبشی. دو جنبش اصلی در این جامعه حضور دارند، بخش بزرگی از طبقه متوسط که به استبداد و سرکوب معترض است بنا به موقعیت این جنبشهای اصلی در کنار آنها و یا هر جنبش بالفعل دیگری که در ایران باشد قرار میگیرند. دو افق و جنبش اصلی کمونیستی و کارگری و جنبش ناسیونالیستی سرمایه داران که خود را بر بخشی از جامعه تحمیل کرده است یک واقعیت است. حمیرا صدای اعتراض کارگران و آزادیخواهی و برابری طلبی بود و همیشه همراه این بوده است. زندگی و تجربه اش بخشی از تاریخ مبارزه جنبش گارگران در ایران است. این زندگی و تجربه ها آرشیو و گنجینه این جنبش و مبارزانش است که نمایی از یک واقعیت بزرگتر است که هر زمانی که بر آن بگذرد و هر چهره ای را به خود ببیند مطالباتش و مناسباتش با طبقه حاکمه تغییر نکرده است. حمیرا ۸۰ سال زندگی کرد و همراه صف کمونیستها مشغول ساختن یک جنبش عظیم بود که با افت و خیز هایش حدود ۴۰ سال همراه بود. دلهره ها ، ترس، بیخوابی و پشت در نشستن های شبانه روزی، کوه و دشت و روستا ها را همراه شدن با نیروی پیشمرگ، همگام و همراه شدن با اعتصابات و اعتراضات و تجمع های کارگران کارخانه ها و محلات زحمتکش نشین شهر سنندج، اعتراض زنان و جوانان و مردم، همراه شدن با مبارزه رزمندگان کمونیست در دانشگاه های ایران و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، تجمعات پیا پی کارگران در اول ماه مه های سنندج، کارگران زندانی و فرزندان و نوه های زندانی شده همه و همه یادگار و آثاری از کار و زندگی و تلاش و مبارزه کسی همچون رفیق حمیرا بود. آدای احترام بزرگی که به شخصیت حمیرا نجیبی شد حقیقتا شایسته وی و زندگی پر بارش بود. یادش همیشه زنده است.
فروردین ۱۳۹۳
آوریل ۲۰۱۴