نگاهی فشرده به موقعیت طبقه ی خرده بورژوازی!

نگاهی فشرده به موقعیت طبقه ی خرده بورژوازی!
فریدریش انگلس در سال ۱۸۴۴ به وضعیت طبقه ی کارگر در انگلستان نگاهی اجمالی و دقیق داشته است و او در این اثر زنده ی تاریخی که خود در بطن کشمکش های طبقاتی ،اجتماعی و تاریخی ان دوران بوده است، سعی کرده است موقعییت این طبقه ، بهره کشی از این طبقه، جنبش طبقه ی کارگر در ان دوره و همچنین موقعیت طبقه ی بورژوازی را ترسیم
کند!
مارکس در کتاب جاودانه ی کاپیتال سیستم سرمایه داری به مثابه ی یک نظام ارگانیک را با تمام جزئیات ان با دقت بی نظیری بررسی کرده و مناسبات کالایی، کالایی شدن نیروی کار، پول، سود و کل سیستم سرمایه داری را توضیح داده و خواننده ی جدی با مطالعه ی این کتاب، اتوماتیک به وحشیانه بودن نظام سرمایه داری، وضعیت طبقه ی کارگر، استثمار، بهره کشی، ارتش ذخیره ی بیکاران، از خودبیگانگی کارگر در جامعه ی سرمایه داری پی
برده و به دنبال الترناتیو انقلابی و رادیکال خواهد گشت!
سالها نظام های سرکوبگر شاهنشاهی و جمهوری جنایتکار اسلامی تبلیغات احمقانه یی را علیه کاپیتال مارکس و کمونیسم راه انداخته و اعلام کرده که (کمونیست یعنی خدا نیست ) و مارکس در کاپیتال علیه “خدا” موضع گرفته !!! اعلام کرده که خدا نیست،از این خزعبلات و غیره! انها اینگونه تلاش می کردند که ارزش و اعتبار عملی کاپیتال را به عنوان یک اثر بی نظیر اقتصادی سیاسی
کتاب ارزشمند کاپیتال را نزد توده های ساده لوح مردم پایین اورند در صورتی که دراین کتاب یک کلمه در مورد وجود یا عدم وجود خدا اسم برد نشده است! انها با این تبلیغات سالها مطالعه ی کاپیتال را تبدیل به یک تابو کرده و بخشی از جامعه ی سنتی متوهم به مذهب و اسلام در ایران به کاپیتال الرژی داشت! جدای از اینکه خیلی ها تنها به خاطر خواندن این کتاب به زندان و مرگ محکوم شدند!
من خود در دوران کودکی تا سن ۱۵ سالگی از نگاه
کردن به کاپیتال هم ترس داشتم!
مارکس و انگلس اگر چه در کاپیتال و دیگر اثار مدون شان مانند ایدئولوژی المانی مختصر و کلی به موقعیت طبقه ی مزدور خرده بورژوازی اشاره کرده اند، اما بدون شک با موقعییتی که امروز خرده بورژوازی در جامعه دارد، اگر انان زنده بودند، بی شک کتاب حجیمی را در نقد این طبقه ی مزدور و بی خاصیت منتشر می کردند!
من در اینجا تلاش می کنم موقعییت این طبقه را به صورت خلاصه و موجز برای خوانندگان این سطور ترسیم کرده و ماهییت در واقع ضد انقلابی این طبقه را به جامعه نشان دهم!
موقعییتی که امروز خرده بورژوازی در جامعه دارد، بی شک متفاوت با موقعییتی است که در دوره ی مارکس داشته و به همین دلیل تحلیل من اگرچه در امتداد متد ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک مارکس، انگلس و لنین
است، اما الزاما بنا به تغییرات اجتماعی و شرایط تاریخی خاص ممکن است در برخی موارد در مقابل با نظرات رهبران پرولتاریای جهانی در زمینه ی برخورد به خرده بورژوازی باشد!
در دوره ی مارکس، انگلس و حتی لنین، خرده بورژوازی بیشتر خرده بورژوازی دهقانی بود و بخشی از این طبقه در صنعت کوچک و صنف مشغول به کار و خرید و فروش نیروی کار بود!
امروز سرمایه داری در سطح جهانی و به خصوص در کشورهای امپریالیستی مانند آلمان، برای واکسینه کردن خود در مقابل مبارزات کارگری گسترده و سراسری و برای متفرق کردن کارگران تلاش کرده است که خرده بورژوازی را به مثابه ی یک طبقه ی مزدور و بی خاصیت گسترش دهد و از تمرکز سرمایه در دست افراد خاص ( بورژوازی بزرگ ) بکاهد و پیمانکاران زیادی که هر کدام مسئولیت بخش های کوچکی از کارخانه های بزرگ را به عهده داشته را زیر نام (Unternehmer ) که همان بورژوازی کوچک و خرده بورژوازی مرفه هستند وارد میدان مبارزه
اقتصادی و سیاسی سرمایه داری افسارگسیخته با طبقه ی کارگر کرده است!
خرده بورژوازی واقعا طبقه ی پیچیده یی است!
معیارهای اخلاقی و انسانی انان معیارهایی شدیدا لمپنیستی هستند!
خرده بورژواها برای انکه در بازار رقابت از بورژوازی بزرگ جا نمانند و به امید بورژوا شدن، استثمار از کارگر و نیروی کار انسانی را بالا برده و حتی وحشیانه کرده اند!
خرده بورژوازی از ساعت کار و تعطیلات طبقه ی کارگر زده و اینگونه از طریق مکیدن خون کارگر زندگی انگل وار خود را ادامه می دهد و در تلاش برای توسعه ی سرمایه ی کوچشکش به سرمایه ی بزرگ است!
خرده بورژوازی در تلاش برای مکدونالیزه کردن سرمایه ی کوچکش و توسعه ی ان به شعبات کوچک برای جلوگیری از تجمع بیش از حد نیروی کار و بالا بردن سود خود است!
خرده بورژوازی برای بورژوا شدن، دست به هر عمل بی شرمانه و وقیحانه ی می زند!
از استخدام های غیر رسمی گرفته تا موقت، از استفاده از نیروی کار ارزان گرفته تا دادن کار پاره وقت به کارگران و استخدام کارگر سیاه، از استخدام کارگران با کمترین حقوق و حتی ندادن حقوق انان به دلیل انکه سیاه کار کرده اند! از فروش رقبای خود به دولت و اداره ی مالیات گرفته تا دست زدن به هر اعمال ضد انسانی و ضد انقلابی که با معیارهای اخلاقی و انسانی بورژوازی بزرگ هم تبهکاری محسوب می شود تا…..
همانطور که مارکس و
انگلس در مورد بورژواها می گویند که از اغوا کردن زنان همدیگر هیچ ابایی ندارند و حتی لذت غریبی می برند، واقعا در این مقطع این خرده بورژواها هستند که با تمام وجود در تلاش برای اغوای زنان همدیگر هستند!
بررسی معیارهای اخلاقی، سیاسی، پرنسیپ ها و کنش های اجتماعی این طبقه ی مرتجع از حوصله ی این بحث خارج است، همین را بگویم که من برخلاف مارکس و انگلس ۱۸۴۸ در زمینه ی برخورد به خورد بورژوازی معتقدم که این طبقه در
نهایت امر به دلیل ارمان و افق ارتجاعی اش در کنار بورژوازی بزرگ قرار می گیرد و در یک تحول انقلابی، این طبقه تمام تلاشش را خواهد کرد که نظم ارتجاعی کهنه و موجود را حفظ کند و جلو هر گونه تحول انقلابی را بگیرد! اگر در نهایت ناچار شود با طبقه ی کارگر همراه شود! باز هم نباید شکی در مرتجع بودن بودن این طبقه و نمایندگانش داشت!
زنده باد مبارزات بین المللی طبقه ی کارگر
حسن معارفی پور
۱۶٫۱۲٫۱۳
هایدلبرگ