ﭘﺴﺖ ﻣﺪﺭﻧﻴﺴﻢ اﺭﺗﺠﺎﻋﻲ ﺩﺭ ﭘﻮﺷﺶ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﻢ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ!

ﭘﺴﺖ ﻣﺪﺭﻧﻴﺴﻢ اﺭﺗﺠﺎﻋﻲ ﺩﺭ ﭘﻮﺷﺶ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﻢ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ!
ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺩﺭ ﭘﻮﺷﺶ ﭼﭗ!
ﻧﮕﺎﻫﻲ ﮔﺬاﺭ ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪﻩ ی ” ﺟﻨﺒﺶ ﺑﺮﻫﻨﮕﻲ ” و ﻣﻮاﺿﻊ ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ اﻳﺮاﻥ!
ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﻂﻠﺐ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﻼﺵ ﺧﻮاﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎﻱ ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ در چند سال گذشته و فیل هوا کردن این جریان به دنبال شکل گیری ” جریان فمن ” ﺑﭙﺮﺩاﺯﻡ و با متدی مارکسیستی بی ربطی این جریان را به هر نوع از کمونیسم و حتی ترقی خواهی چپ گرایانه نشان دهم!
در این شکی ندارم که این مطلب با واکنش های هیستریک و بیمارگونه ی عده ی شارلاتان درویش صفت ﺩﺭﻭﻥ ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ, روبرو خواهد شد و شاخه شانه کشیدن های اینترنتی و تهدید و تهمت از جانب سازمان مجاهدین جدید ( حزب کمونیست کارگری ) و شعبان بی مخ های این جریان را به دنبال خواهد داشت؛ اما من نه کمترین واهمه یی از این نوع برخوردهای جنون امیز داشته و نه موضع گیری های شبه فاشیستی برخی از اعضای این جریان را که هر منتقدی را به ناف رژیم می
بندند و او را سنگسار اینترنی می کنند به رسمیت ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ و ﻣﻲ ﺷﻨﺎﺳﻢ!
” جنبش برهنگی ” بی مسما ترین اسم برای اعتراض فمن ها!
قبل از هر چیز من جنبش اجتماعی را تعریف می کنم سپس دلیل اینکه اعتراض فمن ها چرا جنبش محسوب نمی شود را توضیح می دهم!
جنبش اجتماعی یک حرکت و تلاش جمعی و مشترک است که توسط عده یی انسان “ﺁﮔﺎﻩ ” با اهداف تا حدود زیادی از قبل مشخص شده و کنکرت و هرازگاهی, نیمه مشترک و تا حدودی نامشخص برای پیشبرد یک امر سازمان داده شده و با یک نوع توافق تقریبی بین فعالین ﺁﻥ ﺷﻜﻞ خواهد گرفت!
این توافق ممکن است به صورت مکتوب از قبل مشخص شده باشد یا
شامل اصول و پرنسیپ هایی نانوشته یی باشد که تقریبا کل اعضای فعال جنبش ان را به صورت نسبی پذیرفته اند!
تعریف بالا از خودم است!
اما چرا حرکات برهنگان جنبش محسوب نمی شود؟
حرکات گروه فمن در ظاهر اعتراض به پدیده ی فحشا بود، اما در واقع نه نماینده ی این جریان” آنا ” و نه کسانی که از این حرکت کپی برداری کرده کمترین اطلاعی از اهداف و چشم اندازهای این اعتراض نداشته و ندارند! ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶ ﻧﺎﻣﻴﺪﻥ ﭘﺪﻳﺪﻩ ی ﺑﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺮﻫﻨﮕﺎﻥ ﻧﻮﻋﻲ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﺤﺾ اﺳﺖ.
انها خودشان نمی دانند که چه می خواهند و برای چه چیزی مبارزه می کنند! انها
فقط معترضند! انان فقط ساختار شکنند! انها فقط اعتراض می کنند! انها الترناتیو ندارند!
چرا این حرکت پست مدرنیستی است؟
پست مدرنیسم
پست مدرنیسم
به مثابه ی یک جنبش فکری و اجتماعی در اعتراض به مدرنیسم و از دل ان بیرون امد! پست مدرنیسم محصول دوران بعد از جنگ جهانی دوم است. پست مدرنیسم جنبش انکار واقعیت و شک اندیشی و شک گرایی است! پست مدرنیسم همه چیز را زیر سوال می برد و خود چیزی برای گفتن ندارد! پست مدرنیسم به هر مساله یی اعتراض دارد و در واقع پست مدرنیسم بزرگترین جنبش اجتماعی لااوبالی گران در دنیای واقع اﻣﺮﻭﺯﻱ است.
پست مدرنیسم در عمل به خاطر
لاقیدی در مقابل توحش نظام های موجود علیه اکثریت جامعه ی بشری ، به حق یکی از ارتجاﻋﻲ ترین و کثیف ترین ایدئولوژی های دنیای موجود است.
پست مدرنیسم در عمل به خاطر عدم اعتقاد به دست بردن به عمل و بی ربطی به پراتیک یکی از بزرگترین توجیه گران جنایاتی است که بورژوازی هر روزه در ﺣﻖ اﻛﺜﺮﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ جامعه ی موجود مرتکب می شود, اﺳﺖ.
پست مدرنیسم ایدئولوژی انسان از خود بیگانه در جامعه ی طبقاتی است.
پست مدرنیسم ترکیب ناهمگونی از خرافات و عدم ان ، ایدئالیسم و ماتریالیسم، مذهب و لامذهبی و … است.
پست مدرنیسم در یک کلام نه محصول پیشرفت جامعه و ترقی
خواهی ، بلکه نتیجه ی بازگشت قهقرایی به دوران قبل از ا مدرنیسم است. پست مدرنیسم به تعبیر دیگر عین ارتجاع است.
اعتراض برهنگان ، اعتراضی پست مدرنیستی
ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ اﻋﺘﺮاﺿﺎﺕ “ﻓﻤﻦ ” ﻫﺎ ﺩﺭ اﻭﻛﺮاﻳﻦ به ظاهر در برخورد ﺑﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﻓﺤﺸﺎ, ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ اﻳﺮاﻥ
ﻭاﺭﺩ ﺩﻭﺭﻩ ی ﺟﺪﻳﺪﻱ اﺯ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﺪ!
ﺭﻫﺒﺮاﻥ اﻳﻦ ﺣﺰﺏ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﻱ ﻟﺨﺖ ﺷﺪﻩ و ﺑﺎ اﻧﺘﺸﺎﺭ ﻋﻜﺲ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ و ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ” اﻳﻦ اﺑﺰاﺭ اﻧﻘﻼﺏ ” اﺯ ﺩﻳﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﻌﻲ ﻛﺮﺩﻩ اﻭﺝ ” ﺭاﺩﻳﻜﺎﻟﻴﺴﻢ ” ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﮕﺬاﺭﻧﺪ!!
دوستان حزب کمونیست کارگری بر این عقیده بودند که با این اعتراض “تابو شکنی ” می کنند! انها همچنین اعلام می کردند که به این شکل با اسلام مخالفت می کنند!
قبل از هر چیز باید بگویم که انها نه تنها تابو شکنی نکرده و نمی کنند ، بلکه عملا تابوهای خود را بیش از هر زمانی به نمایش گذاشتند. پوشاندن صورت خود با کاغذ و پلاکارت و لخت کردن پایین تنه در شرایطی که صورت مشخص نیست اوج اعتقاد این جمع به
تابو را نشان می داد!
حزب کمونیست کارگری از سر مخالفت با” اسلام ” و نه کل مذاهب در همین دوره یک گروه اکس مسلم را درست کرد! گروهی که اعضای ان لازم بود قبلا مسلمان بوده باشند و بعد ها آتیسیت شده باشند تا امکان ورود به گروه را پیدا کنند! این خود بزرگترین توهین به کرامت انسانی انسان هایی بود که هیچ گاه مذهب نداشتند و می خواستند عضو این گروه شوند!

این خود نوعی برخورد راسیستی به کسانی بود که بی دین به دنیا امده و بزرگ شده و می خواستند، وارد این گروه شوند!!!!
حزب کمونیست کارگری الحق بدجوری به کوچه ی علی راست زده اﺳﺖ! خود از یک طرف در حال بند و بست با احزاب ناسیونال مسیحی در اروپا اﺳﺖ و از طرف دیگر دست در دست موسوی و کروبی برای تغییرات جزئی در اینده ی ایران به هر الترناتیو واهی و کاذبی
امید می بست!
حزب کمونیست کارگری به هیچ وجه برخورد ماتریالیستی و مارکسیستی به مساله ی مذهب نداشته و در این اواخر حتی برخوردش کاملا راسیستی و مذهب گونه بود!
اولا مارکس، انگلس و لنین هنگامی که از مخالفت با مذهب صحبت می کنند، تنها یک مذهب یا دین خاص برای نمونه مسیحیت یا اسلام
را مد نظر ندارند! انان با مذهب به عنوان یک روح کاذب یک داروی بیهوش کننده که انسان را از خود بی خود کرده ، برخورد می کردند! بنابراین از نظر انان حتی برخوردهای بسیاری از به اصطلاح اتیستی هم منشاء مذهبی داشته و دارد!
انان با کلیت دین به عنوان قلب جامعه ی بی قلب مبارزه می کردند و معتقد بودند برای نجات مردم از دام این افیون و این مخدر روح و جان لازم است که از موضع ماتریالیستی با ان برخورد شود!
انان در واقع برخلاف هوچی گران امروزین و سوسیالیست های خیالپرداز در حزب کمونیست کارگری, آلترناتیو انقلابی و راهکار اقتصادی را پیش روی جامعه و علیه مذهب قرار می دادند!
مذهب در جامعه ی طبقاتی همیشه به عنوان یک ابزار تحمیق توده یی برای منحرف کردن توده ها از مسیر مبارزه برای یک زندگی بهتر و
اقناع انان به وضع موجود ، به کار گرفته شده و و صاحبان قدرت و سرمایه همواره ، تهیدستان جامعه را به اقناع در این دنیا برای رسیدن به پاداش در دنیای دیگر فرا می خواندند و می خوانند!
کار کمونیستی در این زمینه نه برخوردهای بیمارگونه به مساله ی اعتقادات فردی انسان ها ، یا توهین و فحاشی است، بلکه آژیتاسیون انقلابی و توضیح دقیق از زاویه ی منفعت طبقات مختلف اجتماعی است! در یک جامعه ی مرفه سوسیالیستی، در یک جامعه
ی ازاد و برابر ، مذهب این داروی افیون گر به یک زائده ی تاریخ تبدیل می شود!
بنابراین شکل مبارزه ی حزب کمونیست کارگری در برخورد به مساله ی مذهب نه تنها مترقی ، پیشرو و کمونیستی نیست، بلکه کاملا خرده بورژوایی و پست مدرنیستی است! انها فقط اعتراض می کنند ولی الترناتیوی ارائه نمی دهند!
ما زمانی که تریاک را از یک معتاد می گیریم باید بتوانیم الترناتیو قوی تری به فرد بدهیم که بتواند جایگزین ان شود، الترناتیوی که فرد با ان رامش کسب کند! در شرایطی که امکان ان وجود ندارد، گرفتن این افیون از مردم می تواند انان را با کله در قهقرا فرو برد!
الترناتیو ما کمونیست ها در مقابله با مذهب نه ضدیت سطحی و ابلهانه با این مساله ، بلکه اقناع با استدلال و برهان علمی و مارکسیستی و تلاش ما برای
تغییر در وضعییت معیشت انسان است. بنابراین شکل اعتراض ما به مذهب با شکل اعتراض پست مدرنیست ها و صرفا اتیست ها که خود به نوعی مذهبی هستند و به مذهب متوهم اند از بنیاد متفاوت است.
برهنگی و عدم برهنگی صورت مساله اشتباه است!
ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ی ﻳﻚ اﺑﺰاﺭ ﻣﺤﺎﻓﻆﺘﻲ اﺯ
اﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﺮﻣﺎ و ﮔﺮﻣﺎ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﺮاﻳﻄ ﻣﺸﺨﺺ اﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺑﺮاﻱ اﻣﻜﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ!
از نظر من هیچ تفاوتی بین اعضای بدن انسان ها وجود ندارند! انسان می تواند به جای بینی اش الت تناسلی اش را بیرون بگذارد، اما همانطور که گفتم در طول یک پروسه از تکامل مادی انسان و تکامل جامعه ی بشری پوشش به مثابه ی یک ابزار برای محافظت از انسان شکل گرفت.
در مرحله ی اول پوشش صرفا به مثابه ی ابزاری برای محافظت از بدن در مقابل سرما و گرما بود، اما با تکامل فکری بشر به دلیل اندیشدن صرفا شکل محافظتی را از دست داد و مسائل دیگری با ان امیخته شد که از حوصله ی این بحث خارج است.
اﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺩﻭﺭﻩ ی ﻣﺸﺨﺺ ﻣﺬاﻫﺐ اﺯ ﭘﻮﺷﺶ ﺳﻮ,
اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ و ﺁﻥ ﺭا ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ اﺑﺰاﺭﻱ ﺑﺮاﻱ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﺯاﺩﻱ اﻧﺴﺎﻥ و ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﺯﻧﺎﻥ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩه ,ﻣﺴﺎﻟﻪ ی ﺩﻳﮕﺮﻱ اﺳﺖ, اﻣﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻳﻚ ﻋﺪﻩ اﺯ ” ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ” ﻫﺎ اﻣﺮﻭﺯ ﻟﺨﺖ ﺷﺪﻥ و ﻟﺨﺘﻴﺴﻢ ﺭا ” اﻋﺘﺮاﺽ ﺭاﺩﻳﻜﺎﻝ “ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩاﺭﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻫﻢ ﻣﺴﺎﻟﻪ ی ﺩﻳﮕﺮ اﺳﺖ, ﻛﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ اﺯ ﻧﻆﺮ ﻣﻦ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ اﺭﺯﺷﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﻧﺪاﺭﻧﺪ!
حزب
کمونیست کارگری سه کلمه نامربوط !
هم حزب هم کمونیست و هم کارگری سه کلمه ی هستند که هیچ گونه تناسخی و خوانایی ایی با سازمان شبه مجاهدینی حمید تقوایی ندارند!
اولا حزب به یک نیروی سیاسی گفته می شوند که اگاه ترین عناصر طبقه در ان متشکل شده و برای هدفی کاملا مشخص و کنکرت مبارزه می
کنند!
دوما حزب کمونیستی حزبی است که برای استقرار دیکتاتوری پرولتاریا و سوسیالیسم مبارزه کرده و اصول پایه یی سوسیالیسم علمی را در تئوری و عمل پیش می برد!
سوما حزب کمونیست کارگری به حزبی گفته می شود که برای منفعت طبقه ی کارگر و از زاویه منفعت این طبقه برای رسیدن به
سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه کرده و روشنفکران این طبقه یا همسو با این طبقه را در خود متشکل کرده و تفاوت ان با احزاب دیگر چپ در این است که از موضعی کارگری و کمونیستی یعنی ( موضع سوسیالیسم علمی ) به جامعه نگاه می کند!
حزب کمونیست کارگری ایران هیچ کدام از این سه ویژگی بالا را نداشته و ترکیبی ناهمگون از ناسیونالیست های کورد، هوادارن مشروطه خواهی، جنبش سبزی ها، مدافعین حمله ی نظامی به ایران، سکسیست ها، پست
مدرنیست ها، پوپولیست های راست و چپ و در کل ملغمه یی از گرایشات ارتجاعی و ناسیونالیستی است که در کلیت خود کمترین ربطی به کمونیسم ندارند!
حزب کمونیست کارگری بدجوری سوراخ دعا را گم کرده است!
حزب کمونیست کارگری جدید به مثابه ی یک جریان سیاسی شدیدا متاثر از اوضاع جامعه ی جهانی
است! پس لرزه های فروپاشی شوروی این حزب را از یک جریان کمونیست در سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ به یک جریان پست مدرن سطحی و بی ربط به مبارزه ی طبقاتی تبدیل کرد!
امروز حزب کمونیست کارگری به دنبال هر راهی برای جلب توجه است! حزب کمونیست کارگری بسیاری از این راهها را ازمایش کرده و سرش به سنگ خورد است! حزب کمونیست کارگری با اقداماتی از قبیل برهنگی و چسپیدن به اکس مسلم و جنبش سبز و دخالت نظامی “بشر دوستانه ” نه تنها کمترین
محبوبیتی در بین مردم کسب نکرده بلکه شدیدا در بین لایه ی چپ جامعه منفور شده است.
حزب کمونیست کارگری می تواند دست به هر اقدامی بزند! می تواند در کنار امریکا قرار بگیرد! می تواند اصلا به ستون پنجم اصلاح طلبان سبز تبدیل شود! می تواند لختیسم و ” جنبش برهنگی ” را شب و روز تبلیغ کند، اما اگر بخواهد که این کار را بکند و مور نقد از طرف کمونیست ها قرار نگیرد، لازم است به صورت روشن از گذشته ی خود اعلام ندامت کند و اسم
کمونیسم و کارگر را از روی خود بردارد و اسم با مسمایی برای خود پیدا کند که با ماهییت این حزب همخوانی داشته باشد!
ان موقع ما کمونیست ها دیگر حزب کمونیست کارگری را به عنوان یک حزب چپ نقد نمی کنیم، بلکه دقیقا به مثابه ی یک جریان راست ملی مذهبی به چالش می کشیم و برخوردمان به این حزب از این زاویه خواهد بود!
برای صدمین بار اعلام می کنم که ضربه یی که خود چپولیسم ،به اصطلاح کمونیست ها ،سوسیالیست های خیالپرداز و بورژایی ، خرده بورژوایی، فئودالی، عشایری، اردوگاهی، سنتی، پست مدرن و … و … به کمونیسم یعنی سوسیالیسم علمی و طبقه ی کارگر وارد اورده اند، کمتر از ضربه یی نیست که بورژوازی به ما وارد اورده است.
حسن معارفی پور
۲۱٫۳٫۲۰۱