فاجعه ی شیمیایی حلبچه زخمی برپیکره ی بشریت آزادی خواه و برابری طلب

روز ۱۶ و ۱۷ مارس ۱۹۸۸ هواپیماهای رژِیم فاشیست بعث عراق منطقه ی ﺣﻠﺒﭽﻪ واقع در ۱۵ کیلومتری مرز ایران را مورد بمباران شیمیایی قرار دادند و در همان اولین دقایق بیش از ۵ هزار نفر در زمانی کوتاه برای همیشه چشم از جهان فرو بستند و نزدیک به
ده هزار انسان ناقص العضو، فلج، مسموم و برای همیشه از زندگی عادی محروم شدند !
تبعات این فاجعه ی انسانی به حدی است که تنها می توان آن را با بمباران شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی مقایسه کرد. تاثیرات و تبعات مضر و مخرب این فاجعه تاکنون بر زندگی انسان ها سایه افکنده و ما شاهد مرگ و میر بالا در منطقه ی حلبچه و شهرزور، آلودگی آب های زیرزمینی، نابودی جانداران و محیط زیست هستیم.
قربانیان این فاجعه تنها انسانهایی ساکن در این منطقه نیستند، بلکه جانوران، گیاهان و نسل های بعدی آنان نیز قربانی می شدند.
مسئولین اصلی این فاجعه چه نیروهایی هستند؟
مسئولین اصلی این فاجعه ی انسانی و زیست محیطی در مرحله ی اول کشورهای امپریالیستی مدافع ” حقوق بشر ” یعنی سازندگان اصلی سلاح های شیمایی، دولت فاشیست بعث عراق ، جمهوری جنایتکار اسلامی و جبهه ی کوردستانی هستند!
دول غربی
دولت های غربی در دوره انقلاب ۱۳۵۷ ایران (۱۳۷۹) با تمام تلاش به جنگ مردم رفته و آلترناتیو رژیم جهل و جنایت پیشه ی سرمایه داری خمینی را به جای انقلاب توده یی به مردم ایران تحمیل کرده و علیرغم اختلافاتی که با اسلام سیاسی داشتند آنرا را از هر لحاظ به آلترناتیو انقلابی و توده یی و یک تحول عظیم انقلابی و اجتماعی ترجیح دادند.
آنها رسانه ها و امکانات خود را در اختیار خمینی قرار داده و او را از یک احمق به یک
شخصیت سیاسی تبدیل کردند، چون هر گونه تحول اجتماعی را در نهایت امر به ضرر سرمایه داری جهانی می دانستند!
آنها تمام تلاششان این بود که انقلاب ایران مسیری غیر از مسیر انقلاب سوسیالیستی و حتی ” راه رشد غیر سرمایه داری ” یعنی شوروی را طی کند! آنها خمینی را بر سر کار اورند و او را ناچار کردند که با دولت فاشیست بعث وارد جنگ شود! ترس از اینکه در عراق حزب شیوعی عراق ( حزب کمونیست وقت عراق وابسته به اردوگاه
شوروی ) بتواند الترناتیو شوروی را در عراق علیه قطب راست سرمایه داری جهانی پیش ببرد و قدرت سیاسی را دست به دست کند، یکی از اصلی ترین دلایلی بود که همواره سرمایه داری جهانی به سرکردگی آمریکا را وا می داشت که با شروع جنگ در عراق زمینه ی هر گونه تحول انقلابی را در نطفه خفه کند و این یک ترس تاریخی از گذشته برای جبهه ی راست سرمایه داری جهانی بود!!
بررسی تاریخی تحولات عراق و بی خاصیتی حزب شیوعی عراقی
و حماقت اردوگاه سوسیالیسم ناموجود هم در عراق و هم در مورد ایران و انقلاب ۵۷ از حوصله ی این بحث خارج است! اما همین را بگویم که کاپیتالیسم دولتی در شوروی به دلیل خصلت ارتجاعی و بورژوایی خود هیچ گاه نتوانست گزینه ی انقلاب را پیش پای متحدین خود در اپوزیسیون در سراسر جهان قرار دهد و به همین دلیل همیشه مسیری که پیش پای آنها می گذاشت یا پاسیفیسم محض بود و یا افتادن به دام ارتجاع ! نمونه ی ایران و عراق این را به خوبی نشان می دهد!
جمهوری اسلامی
مقصر و جانی دوم در فاجعه ی حلبچه رژیم سرمایه داری شبه فاشیستی خمینی بود! جنگ رژیم خمینی با رژیم فاشیستی بعث نه برای صدور اسلام و توسعه ی مرزهای اسلام از ایران به منطقه بلکه برای سرکوب آخرین شریانهای انقلاب در ایران بود.
جنگ برای منحرف کردن اذهان عمومی از تداوم انقلاب در ایران صورت گرفت! شروع جنگ و تحریک احساسات ناسیونال فاشیستی بخش چشمگیری از توده های ابله، باعث شد که رژیم تازه به دوران
رسیده ی خمینی که خود نتیجه ی شکست انقلاب بود بتواند پایه های نظامی و سیاسی خود را در ایران تثبیت کند!
رژیم شبه فاشیستی ایران در هنگام شروع جنگ از دولت های امپریالیستی اسلحه می خرید و همزمان همین دولت ها اسلحه را در اختیار صدام حسین و رژیم فاشیست هم بعث قرار می دادند! دولت سوئد که به اصطلاح گل سر سبد بورژوازی جهانی و مهد ” رفاه و دمکراسی ” است از زمره ی کشورهایی بود که همزمان به دو طرف اسلحه می
فروخت!
در چنین شرایطی دو طرف سلاح هایی که سالها از جانب خود بورژوازی استفاده نشده بود و در انبارها نگهداری می شد را خریداری کرده و سر مردم بی دفاع ایران و عراق آزمایش می کردند!
سرمایه داری جهانی هم از این طریق سود عظیمی به جیب می زد و جنگ اگر چه در یک قسمت از جهان به نابودی توده های بی دفاع مردم تمام می شد، در این قسمت از کره ی زمین به خاطر توسعه ی صنعت اسلحه سازی و فروش سلاح هایی که روی دست بورژوازی
مانده بود رونق اقتصادی را در پی داشت و سرمایه داری را از بحران ادواری و ساختاری برای مقطعی نجات می داد!
رژِیم فاشیست بعث
مقصر و جانی سوم در این فاجعه ی هولناک رژیم فاشیست بعث عراق است!
صدام حسین و رژیم فاشیست عراق مدتی قبل از این فاجعه ی انسانی در یک فاجعه ی عظیم تر روستاهای کردستان عراق را نابود کرده، ۱۸۲ هزار زن و کودک و بچه را کشتند. جانداران را هم نابود کردند. چشمه های آب را با بتون پر کرده و خشکانیدند و جنایتی فراموش ناشدنی را در حق مردم بی دفاع کوردستان مرتکب شدند! فاجعه ی حلبچه ادامه ی این فاجعه ی انسانی بود
و برای رژیم فاشیست بعث نوعی قدرت نمایی محسوب می شد.
جبهه ی کوردستانی (به ره ی کوردستانی)
مقصر چهارم در این فاجعه جبهه ی کوردستانی ( به ر ه ی کوردستانی ) است. احزاب کوردستان عراق که در آن مقطع در حال جنگ با همدیگر بودند، جنگ را کنار گذاشته و یک ائتلاف قومی مذهبی تشکیل داده و در حال جنگ با رژیم عراق بودند!
با توجه به اینکه جبهه ی کوردستانی تجربه ی انفال را دیده بود و پتانسیل های رژیم فاشیست بعث را به خوبی می شناخت و در جریان تهدید و بمباران شیمایی حلبچه از روزهای قبل از این فاجعه بود و می توانست به مردم این منطقه فراخوان دهد که منطقه را ترک کنند، اما نه تنها این کار را نکرد، بلکه عملا مانع خروج مردم حلبچه از مرزها شد!
شاید در آن مقطع برای مردم زیاد روشن نبوده باشد که چرا جبهه ی کوردستانی مانع خروج
مردم از منطقه ی حلبچه شد!!! اما امروز و بعد از گذشت سالها از این فاجعه می توان دلایل آن را از میان گفته های جلال طالبانی ( کاش برای دو حلبچه ی دیگر ) و سخنان مسعود بارزانی ( حلبچه برای مردم کورد دستاورد عظیمی است ) و دیگر مواضع این اوباشان سیاسی در صحنه ی سیاسی در کوردستان عراق، جستجو کرد! نه گریه و زاری و اشک تمساح ریختن برای ” کورد ” بودن مردم حلبچه و نه کاسه ی گدایی گذاشتن نمی تواند تبعات این فاجعه را جبران کند
.
مردم حلبچه هم نباید خود را به سیستم مافیایی کوردستان عراق بفروشند! تمام مجرمان این جنایت هولناک باید در یک دادگاه مردمی محاکمه ی انقلابی شوند و به زندان طولانی مدت محکوم شوند!
حسن معارفی پور ۱۶٫۰۳٫۱۴