٣۵ سال بی حقوقی

یک سال دیگر گذشت. همیشه وقتی‌ سال نو فرا میرسد، آدم‌ها به این فکر می‌کنند که در این یک‌سال که گذشت چه چیزی بهتر و یا بد تر شد. نهاد‌ها بیلان یک ساله خود را مورد بررسی قرار میدهند. من به عنوان یک فعال حقوق انسانی‌ و قبل از همه حقوق کودکان به این فکر می‌کنم که در ایران با حکومت اسلامی وضعیت مردم و قبل از همه کودکان چطور شد.

۳۵ سال پیش حکومت اسلامی با دروغ‌های خمینی که آب را مجانی می‌کنیم، برق را مجانی‌ می‌کنیم، اتوبوس را مجانی‌ می‌کنیم …بقدرت رسید. نه تنها آب، برق اتوبوس، مجانی نشد بلکه قیمت هم آب و هم برق چنان نجومی بالا رفت که خانواده‌های زیادی با پرداختن قبض‌های خود حتی امکان خرید مواد غذایی را از دست دادند و هر روز تعداد بیشتری به زیر خط فقر کشیده میشوند. شهریه مدارس که مطابق قانون اساسی‌ بایستی مجانی می‌بود قیمت پیدا کرد و هر سال گران تر شد. به جایی‌ رسید که خانواده‌هایی‌ که توسط رژیم خمینی و حکومت “مستضعفان” به خاک سیاه نشستند و به طور مدام بر تعدادشان اضافه شد و از فرستادن کودکانشان به مدرسه عاجز شدند و به جایش آنها را به خیابان فرستادند تا کمک خرج خانه باشند. به جای افزایش دستمزد کارگران و کارمندان، فعالین حقوق کارگران دستگیر و زندانی شدند. اختلاس‌های نجومی سردمداران رژیم هر روزه رفاه مردم را هر چه بیشتر تخریب کرد. افسردگی و بیم از آینده در میا‌‌ن مردم هر چه بیشتر شد. فقر، تنفروشی و اعتیاد هر روزه افزایش پیدا کرد و حتی جوانان و نوجوانان و از همه دردناک تر کودکان به آن دچار شدند. آلودگی هوا و دچار کردن میلیون‌ها کودک به بیماری‌های مزمن و خطرناک ناشی‌ از آن، آلودگی محیط زیست و از بین رفتن دریاچه‌هایی‌ که برای حیاط مناطقی از ایران اهمیت فراوانی دارد هر روزه تشدید شد. فاصله طبقاتی به جایی‌ رسیده که قشر متوسط هر روزه به زیر فقر کشیده میشوند. میلیون‌ها کارگر به صف بیکاران پیوستند و هر چه بیشتر در گرداب عظیم و هولناک فقر غوطه ور شدند. به جای دفاع از حق فعالین حقوق کودک برای ایجاد تشکل‌های خود، هر روز تعداد بیشتری از این فعالین و رهبران این جنبش سرکوب و زندانی شدند وتعداد اعدام‌ها افزایش پیدا کرد.
به جای ساختن مدارس جدید و تعمیر مدارس “تخریبی” و تبدیل آنها به جایی‌ که بشود نام آن را مدرسه گذاشت از دادن بودجه به آموزش و پرورش خودداری شد.
بر طبق رئیس سازمان نو سازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، در حال حاضر چهار میلیون متر مربع فضای آموزشی تخریبی در کشور وجود دارد که بر طبق همین شخص “حتی در برابر زلزله‌های متوسط نیز بسیار ناامن بوده و باید مقاوم سازی شود”. (البته رقم ۴ میلیون را معلوم نیست که این مسول حکومتی از کجا آورده است. چون بر اساس آخرین آمار سال ۸۵ زیربنای تخریبی مدارس ۱۳ میلیون متر مربّع بود که بازسازی نشده است.)
بر اساس گفته های همین شخص ۳۰۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای نو سازی چهار میلیون متر مربع فضای آموزشی تخریبی لازم است.
این رقم برای همه شهروندان ایرانی آشناست. رقم معروفی‌ که تا دو سال پیش بزرگترین اختلاس در تاریخ ایران بود. تصادفاً این رقم با بودجه‌ای که برای مرمت کردن ۴ میلیون متر مربّع فضای آموزشی مدارس برابری میکند. یعنی‌ بودجه‌ای که میتوانست امنیت میلیونها کودک را تا حدی تامین کند و ده‌ها میلیون خانواده را از نگرانی درآورد و میتوانست تعداد زیادی کودک را به مدارس برگرداند را مقامات حکومتی به همین سادگی بالا کشیدند. و تازه این دزدی مربوط به دو سال پیش است.
به طور دائم بخش‌هایی‌ از اخبار اختلاس‌های نجومی که از حقوق کارگر و معلم، پرستار و کارمند و سفره خانواده‌ها میدزدند افشا میشود. این اختلاس‌ها وهمچنین قرار دادن پول مردم در جاهائی که فقط علیه مردم است و نه برای رفاه مردم، همه بودجه مملکت ثروتمندی را به کام خود میکشد و کودکان را دچار سؤ تغذیه، بی‌ ایندگی، محروم شدن از کودکی و زندگی‌ شاد و بی‌ دغدغه میکند. آنها را از آموزش و دستیابی به علم و دانش محروم میکند و چند نسل را به تباهی میکشد.
یکی از هولناک‌ترین وقایع دوران ننگین حکومت اسلامی خرید و فروش کودکان در دروازه غاراست.
در این رابطه به گزارش ایرنا، محمدتقی حسینی در هشتمین جلسه شورای هماهنگی مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، گفت: متاسفانه موضوع خرید و فروش کودکان از معضلات روز جامعه و بسیار آزار دهنده است. او ادامه داد: پدیده کودکان خیابانی یکی از معضلات امروز ما است و اگر بخواهیم چشمانمان را بر روی این معضل ببندیم یا رویمان
را برگردانیم، باز هم جلوی چشمان ما ظاهر می شوند. وی با بیان اینکه پدیده کار خیابانی از دهه ۸۰ شمسی در کشور رواج یافت، اظهار داشت: کودکان خیابانی و کار مفهومی است که گروه های مختلفی از کودکان را در برمی گیرد و خواه و ناخواه مجبورند بخشی یا تمام زندگی شان را در خیابان بگذرانند.
قائم مقام و مامور حکومت اسلامی در ادامه به جای دادن راه حل، کودک خیابانی را بعد از ۳۵ سال و آنهم در محل پر طمطراق “جلسه شورای هماهنگی مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک” تعریف میکند و خبر وار از کودکانی می‌گوید که به دنیا نیامده به فروش میرسند، ایشان با تاسف می‌گوید “تعدادی از این کودکان شناسنامه و هویت ندارند و مورد تعرض قرار می‌گیرند و به انواع بیماری‌های خطرناک مانند ایدز و هپاتیت مبتلا میشوند” و وانمود میکند که انگار این اخبار تازگی دارد.
باید به ایشان بعنوان یکی‌ از مسئولین مستقیم این وضعیت فاجعه بار کودکان گفت‌ شما ۳۵ سال است که رویتان را برگردانده اید و چشمتان را بر این معضلات که خودتان مسبب آن هستید بسته اید. اگر به قول خودتان پدیده کودکان کار از دهه ۸۰ و به برکت وجود شما در کشور رایج شد، پدیده‌های دیگری که در بی‌ حقوقی و تباهی زندگی‌ کودکان تاثیر مستقیم داشته از خیلی زود تر شروع شد.
حکومت شما هر جنایتی علیه کودک را که شرعی بود قانونی کرد. رهبرتان که شهوترانی با شیر خوارگان را تبلیغ کرد، رئیس جمهور تدبیر و امیدتان ازدواج با فرزند خوانده را قانونی و ابلاغ کرد.
ایشان بعد از ۳۵ سال جنایت علیه کودکان که یکی‌ از نتایجش خرید و فروش کودکان است خودش را به کوچه علی‌ چپ می‌زند و در حالیکه میداند که هیچ راه حلی برای هیچیک از این معضلات ندارد می‌گوید: “کودکان دروازه غار حقیقت تلخی است که متاسفانه وجود دارد.”
آقای قائم مقام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور بین الملل ، برشمردن حقایق تلخ از دوران حکومت اسلامی لیست بلند بالایی دارد. شما میدانید که فقط با زور سرکوب سر پا هستید ولی‌ قدری صفحات تاریخ را ورق بزنید می‌بینید که حکومت‌هایی‌ از جنس شما که با سرکوب و بر بستر خانه خرابی مردم سر پا بوده اند چطور با نیروی عزم مردم برای داشتن آسایش و رفاه و یک زندگی انسانی سرنگون شدند. این هم حقیقت تلخی است برای شما و شیرین به کام مردم.