حرکت برهنگی و نقدی به نقدها!

در روز ۸ مارس مریم نمازی همراه چند نفر دیگر از زنان متنفر از قوانین شریعه، دست به یک حرکت و عملی شجاعانه زدند. این حرکت بحث بر انگیز شد. تاریخ ورق خورد، موافقین و مخالفین در رابطه با این حرکت در فضای مجازی گفتند و نوشتند. نقد کردند. من نقد و بحث و برسی موا ضع انسانها را با آغوش باز می پذیرم. دنیا فقط سفید یا سیاه نیست. یا با منی یا علیه منی نیست. نقد کن، چون نقد این حرکت را می کنید در صف موافقین این حرکت خاص نیستید. من شخصا هیچ واژه ای بکار نمی برم که چه کسی به چه صفی تعلق دارد. این خودِ آدم است، خودِ نقد کننده است با مواضعش با نقدش وبا واژه گانی که در نقدش بکار می برد مکان و جایگاه خود را در شرایط و موقیت زمانی تعیین می کند که کجا قرار دارد. چون نقد، حرکتها را، نوشته ها را، انسانها را، جامعه را، روبه پیش می برد. بر بستر نقد است که جامعه به پویایی و کمال خود می رسد. قاعتا در نقد سعی بر این است که اگر اشتباهی است یا اگر مواضعی غلط است تصیح شود تا به نفع اجتماع بهره دهد و ثمر بخش شود. نقاد به این معنا نقد می کند تا جامعه به سطح بالاتری از فرهنگ و آگاهی و معرفت برسد. ناقد باید در فکر سازندگی باشد نه تخریب. البته اینهم بستگی دارد به دید و نگرش آدمها در برخورد به یک پدیده مشخص که هر کس از چه زاویه آن را می بیند از چه دیدی آنرا بنقد می کشد. نقد باید نقد فکر، مواضع، و حرکت باشد نه تخریب شخصیت. این باید فهم جامعه شود.
هیچ چیزی برای من مقدس نیست. تا چه رسد به حرکت من، نوشته من، گفته ها و سخن و کلام من، یعنی همه چیز می تواند مورد نقد قرار بگیرد، و می تواند مورد تشویق هم قرار بگیرد. برای نقد و بر رسی مواضع انسانها، باید راه دیالوگ باز باشد تا انسان از نوشته ها و گفته ها همدیگر را بفهمد. اما متأسفانه یک سری از نقدها به روابط بین انسانها آسیب می رساند. یک سری از انسانها نقدشان نقد سیاسی نیست نقد شخصی است. می بینند که این مقاله، این گفته ها، این حرکت از طرف کدام انسان نوشته شده، گفته شده ، یا رخ داده بلا فاصله به سراغ شخص می روند. نقد را شخصی می بینند، نقد را شخصی می کنند. زمانیکه نقد شخصی شد بار نقد بر روی خودِ نوشته، یا خودِ حرکت بر داشته می شود. بر خورد به مواضع شخص صورتی پیدا می کند و بر خورد به خود شخص صورت دیگر را به خود می گیرد وگرنه من قبول دارم آدم نقد انسان مشخص، حزب یا جریان مشخصی را می کند که یک کار اشتباه یا نوشته ای غلط، یا حرکتی غلط را انجام داده است. آدم در هوا نقد نمی کند. امیدوارم منظورم را رسانده باشم. سوال اینجاست: که آیا هر نقدی نقد است. بنظر من هر انتقادی، هر نقدی که پرخاشگری را ، فحاشی را، و ناسزا را، بی ادبی را، یا بکارگرفتن و بکار بردن واژه های که مسیر و راه نقد را می بندد نقد نیست. فحش فحش است انتقاد نیست! نوشته ها و گفته های بخشی ازمخالفین این حرکت را جمع آوری کنید و نگاهی دوباره بیاندازید می بینید بجای پل ارتباط دیوار ساخته اند.

نکته ای دیگر” بسیاری از منتقدین این حرکت می گویند، این حرکت ربطی به مارکسیت بودن، ربطی به کمونیسم بودن ندارد. این حرکت به مسائل کارگری خدمت نمی کند. یا این حرکت به مبارزه زنان ایرانی برای آزادی ربطی ندارد. کاش فقط اینها گفته می شدد …… ! باید گفت دوستان، نه شاغول می خواهد، نه متر می خواهد و نه ترازو وزن، تا متر کنیم یا وزن کنیم که چقدر بهم ربط دارند یا ندارند . بنظر من این حرکت، یک حرکت سیاسی آگاهانه جوان است، که ربطی به فلان تاریخ و فلان جریان و ماجرا ندارد که در نقد بعضی از دوستان آمده است. این حرکت سر راست آمده علیه انقیاد زن و حاکمیت اسلام اعلام حضور کرده است. علیه بردگی و زن ستیزی است، علیه نابرابری و علیه حجاب اجباری است. علیه حجابی که برای نیمی از جامعه ما یک مسئله حیاتی است. این حرکت جوابی به رژیم هار اسلامی است که با تمام وحشیگری اش به جان زنان افتاده و فضا را به زنان تنگ کرده است. هر چند در طول این ۳۵ سال به اشکال مختلف به حکومت اسلامی جواب دندان شکن داده اند. بگذارید هر کس به هر شیوه ای که خود تشخیص می دهد علیه این مافیای هزار سر مبارزه بکند دستش هم درد نکند. اتفاقن این حرکت همان زن ایرانی را نشانه گرفته که مداوما در معرض کینه و نفرت و تعرض اسلامیها قرار دارد. اگر از زنانی که هر روزه در دانشگاه، مدرسه، کارخانه و ادارات و مراکز عمومی توسط فاشیستهای اسلامی تذکر می گیرند تا حجاب را رعایت کنند بپرسید می گویند دست مریم نمازی درد نکند دل ما را خنک کرد. در ضمن در موقعیت و زمانی قرار داریم که جبهه چپ همه دم از آزادی و آزاد اندیشی و مدرنیّت و برابری طلبی می زنند امیدوارم که فضای هیستریک بر داشته شود و نقد بعنوان راهنما، بعنوان کمک، در جهت آگاهی به جامعه بکار گرفته شود.
محمدامین کمانگر ۲۴ مارس ۲۰۱۴