سال پیش رو ٬ گسترش فقر و افزایش سرکوب

پیش بینی رشد اقتصادی و بالطبع رفاه عمومی از سوی مقامات رژیم در سال جدید همچون وعده های بی شمار ٬ بی پشتوانه و خالی از منطق پیشین نه گره از کاری خواهد گشود و نه راهی به دهی خواهد برد.

در شرایطی که سهم عظیم درآمد کشور بر دوش صنعت نفت است و این صنعت به واقع یگانه نقطه ی اتکاء و از سویی پاشنه آشیل مملکت محسوب گردیده و از آن جا که بخش قابل توجهی از این درآمد صرف خرید تسلیحات و سرمایه گذاری در صنایع ماجراجویانه ی نظامی و امنیتی شده ٬ بخشی از آن صرف حمایت از جریان های بنیادگرای اسلامی در منطقه می گردد و باز قسمتی از آن با واردات کالاهای مصرفی به جیب ابرقدرت های صنعتی بازگشته و باقیمانده در داخل به حساب دلالانی میرود که رژیم را به بازارهای جهانی وصل مینماید ٬ وعده رشد اقتصادی بیشتر به یک لطیفه شباهت دارد تا یک امیدواری با پشتوانه .

چنان چه مقامات رژیم در پیام های نوروزی شان اظهار و اعتراف می نمودند که پس از سی و پنج سال خوردن و بردن ٬ امسال تصمیم گرفته ایم مثلا دست واسطه گری و دلال بازی اسلامی را از معاملات بی حساب و کتاب با ارقام و سود های نجومی قطع نموده و همین طور به جای بازگرداندن درآمدهای نفتی به شریان اقتصاد کشورهای صنعتی و درعوض ماجراجویی بی حد و مرز در منطقه میخواهیم باب جدیدی را باز نمائیم و مثلا تصمیم گرفته ایم بخشی از در آمدهای نفتی را خرج احیاء وتوسعه صنایع نموده و رشد صنعت در کشور را به رقابت جهانی کشانده و از میزان بهره کشی خرد کننده در بازارهای جهانی کاسته و در نهایت به عوض وابستگی به درآمدهای نفتی به صنایع ممتاز خود اتکاء نموده و مثلا درآمدهای نفتی را تبدیل به سرمایه گذاری خارجی نموده و یا این که برای آیندگان ذخیره نمائیم و از اینطریق زمینه یی برای شکل دهی به عدالت اجتماعی مهیا نمائیم. در این صورت میتوانستیم بگوئیم که لابد برنامه های رژیم دستخوش تغییرات جدی و جدیدی گردیده که مقامات رژیم مثلا چنین و چنان میگویند.

اما این ها تنها خیالبافی های کودکانه ست که مراد مقامات رژیم از افزایش رشد اقتصادی و بالطبع آن افزایش رفاه عمومی را گام گذاردن به چنین راهی بدانیم.

رژیمی که انحصار درآمدهای نفتی او را به روزی دهنده ی مردم ٬ صاحب حق حیات و ممات و حتی تا مقام خدایی برده چگونه میتواند به راه توسعه اقتصادی که این به نوبه خود خواه ناخواه زمینهء توسعه را در مبانی دیگر اجتماعی ٬ سیاسی و فرهنگی به وجود خواهد آورد ٬ گام گذارد.

بنابراین می توان گفت مراد از رشد اقتصادی همانا رشد اقتصادی و رفاه مردم نزدیک به حوزه قدرت است و این به معنی ناتوان شدن و ناتوان ماندن جامعه و مردم به دور از حوزه قدرت است. در حال حاضر میلیاردر کردن هر بسیجی و هر آقازاده میلیون ها نفر را به نیستی محکوم کرده و بر شکاف طبقاتی مابین فقرا و ثروتمندان افزوده ٬ این است که هرچه از عمر نکبت بار رژیم می گذرد زحمتکشان جامعه به دلیل بهره کشی های خارجی رژیم و له شدن درزیر پای دلالان اسلامی فقیرتر شده و بیش از پیش برای تامین حداقل های مورد نیاز زندگی تحت بهره کشی های خردکننده جان میکنند.

و متاسفانه هرچه باز برعمر حاکمیت سیاه مذهبی افزوده می گردد اختلاف طبقاتی بین فقرا و سرمایه داران افزایش یافته وهر چه این اختلافات افزایش می یابد خشم زحمتکشان جامعه بیشتر شعله ور شده و هرچه خشم فقرا و زحمتکشان جامعه افزایش می یابد به همان اندازه رژیم رفتار وحشیانه تری را درپیش می گیرد و توده های زحمتکش و ناراضی ٬ به دست غارتگرانی که در پشت پرده این خوردن ها و بردن ها ایستاده اند سرکوب می گردند.

آخر کلام : تا این رژیم با ماهیت ایدئولوژیکی فریبکارانه اش بر قدرت باقی ست نه تنها تغییری در جهت بهبود زندگی توده های زحمتکش و فقیر به وجود نمی آید ٬بلکه این تغییر در هیچ عرصه ی دیگری صورت نخواهد بست و جامعه ایده آل برای این رژیم همچون تجربه سی و پنج ساله ٬ جامعه ایستا ٬ خرافی و دست نگاه کن خواهد بود. بنابراین میتوان تصور نمود که ادعای توسعه و رشد اقتصادی در سال جدید چیزی جز اعلام دو یا سه کوپن بیشتر سبد کالا نسبت به سال پیش از آن نخواهد بود.

محمودرضا کاظمی فر

مارس ۲۰۱۴

سوئد