ماهواره پیام آور انقلابی دیگر است

 روز چهارشنبه ۲۸ اسفند، ملا عبدالرحمان خدایی یکی از جیره خواران رژیم در مجلس خبرگان، در مراسم افتتاح سامانه دیجیتال صدا و سیما در شهر بانه، هراس خود و دولت حامی اش را ازنفوذ برنامه های شبکه های ماهواره ای به نمایش گذاشت. او ضمن مغایر خواندن برنامه های شبکه های ماهواره ای با فرهنگ دینی حکومت اش، ماهواره را عامل فساد دانست و در بخشی از سخنانش گفت : “برنامه های بی کیفیت و مبتذل خارجی با فرهنگ دینی کشور ما مغایرت دارد. صدا و سیمای ما کامل ترین و جامع ترین برنامه ها را پخش می کند که با فرهنگ دینی ما هماهنگی و هم خوانی کاملی دارد”

در جریان این مراسم، مسعود انصاری فرماندار بانه هم وحشت دستگاه اداری رژیم از تمایل و علاقه مردم به شبکه های ماهواره ای را چنین بیان کرد: “به دلیل مرزی بودن این شهرستان و پخش شبکه های خارج از مرزها و تمایل مردم به دریافت این شبکه ها، بر این باور هستیم با راه اندازی این سامانه گرایش مردم خصوصا” جوانان به سمت شبکه های خارجی کمتر خواهد شد”

خامنه ای هم در پیام بنام نوروزی اش، سال ۹۳ را سال “اقتصاد و فرهنگ نامید” تاکید خامنه ای بر فرهنگ در سال جدید به معنای اعمال فشار بر هر پدیده فرهنگی که بوئی از ترفی خواهی و مبارزه جویی در خواشته باشد، بود. در طول سال ۹۲ هم مقامات ریز و درشت مذهبی و دولتی و محلی جمهوری اسلامی بارها و بارها هراس و وحشت خود را از تاثیرات برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ایی بر افکار عمومی مردم و خانواده ها در ایران را به نمایش گذاشتند، و به اصطلاح خود چاره جویی کردند. هیچکدام از راه حلها و چاره جوئیهای جمهوری اسلامی، از تصویب قانون منع استفاده از آنتن های بشقابی و هلی برد بر منازل مردم و غارت اموال و ماهواره هایشان گرفته، تا ارسال پارازیت بر روی فرستنده های ماهواره ای، و ارسال پارازیت های بیماری زای محلی، و سازمان دادن و گسترش فعالیت ستادهای احیای امر به معروف و نهی از منکر نه تنها ببار ننشسته، بلکه به ضد خود نیز تبدیل شده است. نه تنها این اقدامات، بلکه سرمایه گذاری عظیم جمهوری اسلامی برای ایجاد شبکه های  رادیو و تلویزیونی وسیع داخلی و برون مرزی، ایجاد شبکه نمایش خانگی، ساخت شمار زیادی سریالهای عقب مانده از زمان و ناهمخوان با نیازهای معنوی مخاطبان داخل و خارج از کشور، و باج دادن به شماری از بنام هنرمندان و مطبوعاتی های مزد بگیر؛ مانع از روی گردانی و گریز مخاطبان از صدا و سیما و شبکه های نمایش خانگی، و حتی سینما نشده و مخاطبان در مقیاس بسیار وسیعی بسمت شبکه های ماهواره ای رفته اند. امروز بی تفاوتی مردم نسبت به برنامه های صدا و سیما و تولیدات عقب مانده فرهنگی دستوری دولتی کار را به جایی رسانده که عرصه فرهنگ سازی جمهوری اسلامی در بحرانی عمیق دست و پا می زند. بی دلیل نیست که خامنه ای امسال را سال فرهنگ هم نامیده است.

آیا جمهوری اسلامی ره به جایی می برد؟

از آن روزی که اولین برنامه تلویزیونی ماهواره ایی از کانال سه تلویزیون ملی ایران در مهرماه سال ۱۳۴۸ از طریق گیرنده اسد آباد ( دکل اسد آباد) پخش شد، ۴۵ سال می گذرد. ظرف این ۴۵ سال نه تنها تحول، بلکه انقلابات عظیم و خیره کننده ای در قلمرو ارتباطات بوقوع پیوسته است. تا جایی که امروز برای دریافت تصاویر ماهواره ایی در منازل دیگر به آنتن های بزرگ بشقابی هم نیازی نیست. بنابراین سخن گفتن از گیرنده مخابراتی اسد آباد در ایران افسانه ایی بیش نخواهد بود و وجود فیزیکی این دکل را باید به موزه آثار علمی زمان خودش سپرد.

جالب اینجاست که مغز کوچک و فسیلی سران مذهبی جمهوری اسلامی و حتی مدیران رسانه ایی و مطبوعاتی این رژیم یارای پذیرش این تحولات را ندارد، و به همین دلیل در سیاستگزاری برای مقابله با نفوذ برنامه های شبکه های ماهواره ایی همچنان راه آزمون و خطا را می روند، و هذیان می گویند و فتوای مذهبی صادر می کنند.

در کشوری که حتی یک شبکه تلویزیونی غیر دولتی اجازه فعالیت ندارد. در کشوری که سانسور و خود سانسوری شمشیری است بر گردن فعالان فرهنگی و مطبوعاتی و ایران به زندان و قتل گاه نویسندگان و روزنامه نگاران تبدیل شده است. در کشوری که سیاست ناظر بر پروانه ساخت با پروانه نمایش یکی نیست و لرزه بر اندام سازندگان و آفرینندگان تولیدات فرهنگی به درجاتی مستقل می اندازد. در کشوری که هر تولید تلویزیونی و سینمایی و حتی تولید برای شبکه های خانگی با معیارهای مذهبی و ایدئولوژیک و بقاء نظام ارزش گذاری می شود، در کشوری که در عصر ارتباطات بدون مرز برای دسترسی به اطلاعات هیچ سد و مانعی وجود ندارد، اما اخبار دروغ و تحریف شده به خورد مخاطب داده می شود، بسیار طبیعی است که مخاطبان بیزار و گریزان خواهند شد و بسمت شبکه های ماهواره ای خواهند رفت.

هراس و وحشت سران جمهوری اسلامی از نفوذ برنامه های شبکه های ماهواره ایی در این است که دریافته اند، در دنیایی که میدیای اجتماعی به سازمانده بزرگترین جنبش ها و حرکتهای اعتراضی اجتماعی تبدیل شده اند، و قیام های بزرگی با تکیه بر شبکه های اجتماعی در سالهای اخیر سازماندهی و هدایت شد؛ ماهواره می تواند نقش برجسته ای در پروسه رشد و پیشروی انقلاب و در حرکتهای مبارزاتی و انقلابی ایفاء نماید. در این دنیا بسیاری از شبکه های ماهواره ای دیگر تنها یک وجهی یعنی سرگرم کننده نیستند، بلکه پیام آور انقلاب اند.

اگر گفته می شود با ورود تلگراف به ایران و بست نشستن در تلگرافخانه ها، انقلاب مشروطه برپا شد. اگر با ورود و توده گیر شدن رادیو و تلویزیون قیام ۵۷ شکل گرفت. با ماهواره و اینترنت بسراغ انقلابی دیگر خواهیم رفت، با این فرض که ماهواره ابزار انقلاب نیست، پیام آور انقلاب است. انقلاب بعدی در ایران را طبقه کارگر ایران برپا خواهد کرد، در کنار ابزارهای اصلی سازماندهی و برپا کردن انقلاب از جمله ایجاد تشکلهای توده ایی طبقه کارگر و پیوستن این طبقه به حزب کمونیستی مورد اعتمادش، شماری از شبکه های تلویزیونی ماهواره ای غیر سرگرم کننده می توانند پیام آور انقلابی دیگر در ایران باشد. جمهوری اسلامی در هراس از نقش این ماهواره ها سالهاست که به دست و پا افتاده است. اما این رژیم در جنگ با ماهواره ها شکست خورده و امروز به سراغ مسائل فرهنگی رفته است. در این قلمرو هم زمین زیرپای جمهوری اسلامی محکم نیست. فرهنگ ۱۵۰۰ سال قبل قبایل ساکن در شبه جزیره عربستان با فرهنگ امروز کارگران، جوانان و زنان و اقشار پیشرو و مترقی در جامعه ایران خوانایی ندارد. رژیم اسلامی می تواند همچنان تمام برنامه های تلویزیونی اش را در هماهنگی با ارزشها و فرهنگ دینی اش، و حفظ این فرهنگ بسازد، اما غافل از این است که در حالیکه مساجد از وجود جوانان هر روز بیشتر از گذشته خالی می شوند، این خود عامل گریز و روی گردانی مردم نه تنها از رژیم یلکه از این شبکه هاست، و شکست رژیم در این قلمرو هم حتمی است.