نامه ای به رفیق علی جوادی در مورد تغییر موضع اخیر شما در برخورد به پدیده برهنگی

به دنبال اقدام مریم نمازی و چهار خانم دیگر مقابل موزه لوور فرانسه که در مقابل دوربین های از قبل آماده شده لباس های خود را از تن بیرون آورده؛ ظاهرا اقدام پنج خانم یاد شده برای دو طیف؛ فرصت اظهار وجودی را فراهم آورد. از یک سو برای حزب کمونیست کارگری موجد شرایطی گشت تا بعد از ناکامی های پیاپی و سرگشتگی و بی افقی کادر هاو اعضای درون این حزب به طور موقتی هم اگر شده درسطح درون تشکیلاتی؛ تحرکی سطحی بی مایه را بوجود آورد . خصوصا پروژه” انقلاب بختیاری ها” و هیاهو پیرامون آن نیز برای این حزب آبی را گرم نکرد . از سوی دیگر بخشی عقب مانده تر در جنبش عقب مانده اسلام سیاسی در بنگال هندوستان در اعتراض به انتشار عکس های مقابل موزه لوور فرانسه در یک روزنامه محلی به خیابان آمده و اقدام به آتش زدن چند نسخه از روزنامه ای که این عکس ها را منتشر کرده بود نمودند . اما همین اقدام کافی بود تا هیاهویی از سوی برخی کادر ها و اعضای حزب مذکور در عرصه شبکه اجتماعی براه افتاده و برای چند روزی خود را به ظاهر مطر ح کنند . آنچه که از شواهد بر می آید اقدام مریم نمازی از سوی حزب کمونیست کارگری اقدامی شخصی تلقی شده و حزب مذکور به طور صریح از صدور اطلاعیه ای در حمایت ازخانم های اشاره شده خودداری کرد و حتی در میان صفوف اعضاء و کادر های این حزب نیز برخورد های متفاوتی را به دنبال خود آورده است . تا آنجا که هادی راه یکی از کاربران در شبکه اجتماعی فیس بوک و از اعضای حککا در صفحه خودش می نویسد : من اعتراض عریان را کاراترین و رادیکالترین وسیله اعتراض هم نمی دانم و میزان عریانی را هم دال بر میزان رادیکال بودن نمی دانم. مثلا با گروه فمن و گرو های مشابه هیچ احساس نزدیکی سیاسی یا آرمانی نمی کنم. لخت شدن مریم نمازی هم هیچ احساس عجیب انقلابی در من پدید نیاورد. حتی مرا نگران کرد که چنین اقدامی سبب شود که فوکوس روی این مسله ما را از پرداختن به مسایل سازماندهی جنبش باز دارد!!!

اقدام به آتش زدن چند نسخه روزنامه ای که عکس های برهنه مقابل موزه لوور فرانسه را منتشر کرده بود توسط جماعتی عقب مانده در بنگال هند ؛از سوی جماعت حککا و برخی اعضای آن و رفقا کسان دیگری کادر های نشسته در پشت فیس بوک ؛ خود خواسته به صدور فتوای قتل این خانم ها تعبیر شد. واضح است هر نوع تعرض و تحرکی علیه اقدام برهنگی عمل فردی مریم نمازی و همکارانش محکوم است، اما واقعیت اینست فتوایی اعلام نشده است، این بیشتر توجیهی در جهت ایده آلیزه کردن این اقدام برهنگی است.
اما آنچه در این نامه بیشتر مورد نظرم است، نظر اخیر و یا تغییر نظر اخیر رفیق خوبم علی جوادی در این رویداد است. رفیق علی جوادی قبلا نقد و نظر کمونیستی بسیار روشنی بر حرکت برهنگی داشت و از جمله مبنای برخورد یکی مثل من بود، اما متاسفانه اکنون خود به نقد آن رسیده است. واقعیت این است از سال ۲۰۰۷ با رفقایی همانند علی جوادی در حزب اتحاد کمونیست کارگری همسنگر بوده ام . از داخل ایران علیرغم شرایط امنیتی شدید هر هفته تحلیل های رفیق علی جوادی و دیگر رفقای رهبری در حزب اتحاد را مورد به مورد تدقیق کرده و مصوبات حزبی را در آن شرایط سخت امنیتی ؛ به همراه سایر رفقای حزب در ایران پراتیکش کردیم . خوشبختانه از چنگال رژیم جنایت کار اسلامی گریختم و بدترین شرایط را متقبل شدم . مفروض آنکه من یا هر یک از رفقای حزب که در شرایط مخفی کار می کردیم جان می باختیم و یا شرایطی نظیر آن اتفاق می افتاد که امروز و لااقل برای من دست کمی از آن شرایط نیست . حال در این میان رفیق علی جوادی در صفحه فیس بوکش ابتدا می نویسد که از مریم نمازی حمایت می کند . هنگامی که تعدادی از رفقای حزبی خودش یعنی همان کسانی که در حزب اتحاد کمونیسم کارگری با هم بوده اند و لااقل در جریان تمام مجادلات سیاسی بوده اند ؛ مطلبی از نشریه برای یک دنیای بهتر شماره ۲۴۶ که حاوی نقد رفیق جوادی عزیز به مسئله برهنگی با مضمون “نکاتی در نقد جنبش انقلابیون برهنه” را منتشر می کنند و به عبارتی می خواهند این را به رفیق خود یاد آوری کنند که شما قبلا چنین موضع درستی اتخاذ کرده اید و اکنون چرا چنین موضعی را اعلام می کنید در حالی که اسلام سیاسی به مراتب از آن دوره که شما آن نقدتان را انتشار دادید ضعیف تر و درمانده تر است و حتی حککا نیز به این درجه در ورطه راست روی نغلطیده بود ؛رفیق جوادی بی کمترین اعتنایی به تمام پیامد های موضع گیری و گفتار خودش ؛براحتی می گوید موضع کنونی اش تفاوت تاکتیکی معینی با موضع دو سال پیشش دارد .برخی از هوچی گر های حککا نیز میدان را خالی دیدند و با تاخت بسیار به باز انتشار چند باره مطلب اخیر رفیق علی جوادی دست زدند . اما واقعا هیچکدام از کاربران حککا حتی جرات باز کردن و لاقل مقایسه موضع اخیر رفیق جوادی و موضع قبلی ایشان و پیامد های اتخاذ چنین مواضعی را به خود نداده و ندادند چرا که فرصت بسیار مناسبی برای خروج موقتی از بن بست های تاکنونی اشان بدست آمده بود و نمی بایست فرصت را از دست می دادند .
به قول خود علی جوادی در آن مطلب : نقد کمونیستی آذر ماجدی به سیاست “انقلابیون برهنه” با واکنشهای هیستریک و عصبی مدافعین این حرکت مواجه شد. این واکنشها قابل پیش بینی بود. جریانی که با مبانی کمونیسم کارگری وداع کرده است ناچار است در هر چرخش خود به راست اینچنین برافروخته و کلاه مخملی در قبال نقد کمونیستی به این “کمپین” پاسخ دهد!
اتفاقا نقد رفیق علی جوادی در آن دوره به میزان زیادی به نظرات کسانی چون هادی رها که از آن یاد کردم نزدیک بوده چنانکه علی جوادی در همان نوشته می گوید : اطلاق “انقلابی” به حرکت برهنه شدن برخی از اعضای دفتر سیاسی و کادرهای حزب سابقا “کمونیست کارگری” بهیچ وجه قائم به ذات به این حرکت خصلتی آزادیخواهانه٬ مترقی و یا پیشرو نمیدهد. چرا که انقلابی گری را اصولا نمیتوان مستقل از مضمون و ماهیت طبقاتی و اجتماعی آن مورد قضاوت قرار داد. منصور حکمت در جزوه کوتاه “کارگران و انقلاب” بیانات بسیار گویایی در این زمینه دارد . آن مطلب به عبارتی بیان تئوریزه نظر کسانی است که امروزه از موضع گیری علی جوادی به وجد آمده اند .
رفیق علی جوادی با اتکا به همان مطلب تیز و روشن منصور حکمت، نظراتش را در خصوص برداشت حککا و رهبری کنونی این حزب از انقلاب و جنبش های اجتماعی به صراحت مینویسد و می گوید : طبقات مختلف و گرایشات سیاسى و اجتماعى مختلف “انقلاب” را به معانى بسیار متفاوتى بکار میبرند. دنیاى ما همه نوع “انقلاب” و همه نوع “انقلابى”اى بخود دیده است. تقریبا هر کس و هر جریانى که میخواهد وضع موجود در جامعه را بشیوه اى ناگهانى و بطور غیرمسالمت آمیز تغییر بدهد از انقلاب حرف میزند و خودش را انقلابى مینامد. خیلى از این انقلابات چیزى بیشتر از ارتجاع صرف نیستند. نمونه “انقلاب اسلامى” زنده و حى و حاضر جلوى چشم ماست. عقب مانده ترین خرافات و مشقت بارترین اوضاع را انقلاب نام گذاشته اند. مرتجع ترین و کثیف ترین عناصر نام انقلابى برخود نهاده اند. کارگر کمونیست پیگیرترین دشمن چنین انقلابات و انقلابیون دروغینى است…البته رفیق جوادی وقتی سلبن این مطلب را می نویسد در واقع نظرات دقیق خودش را هم که به نوعی در مطلب مستتر است را هم می گوید. به همین دلیل برای اثبات درستی آنچه را که می گوید مطلبش را به گفته هایی از منصور حکمت متکی کرده است . به هر حال سئوالاتی چند در اینجا شکل می گیرد : آیا حککا تغییر کرده است و به مبانی کمونیسم کارگری رجوع کرده است ؟ و یا اصلا از مبانی کمونیسم کارگری خارج نشده و بنا بر تاکید برخی از اعضای این حزب خروج از مبانی کمونیسم کارگری موضوعیت نداشته و حتی الان نسبت به قبل سر خط تر از گذشته هستند . ما هر کدام را که فرض بگیریم سئوالات زیادی را پیش روی کمونیست های صادق و نه آبکی قرار می دهد . فرض اول را مورد دقت قرار بدهیم ۱- حککا از مبانی کمونیسم کارگری خارج بوده و الان دوباره به کمونیسم کارگری رجوع کرده است . این فرض با بیانات حمید تقوایی لیدر این حزب در مصاحبه رودر رو با علی جوادی در رادیو رو در روی محمود احمدی رنگ می بازد . چرا که حمید تقوایی در آن مصاحبه تاکید بر آن دارد حککا بر خط کمونیست کارگری بوده است . خوب می ماند اینکه یک انبوه ادبیات سیاسی رفیق علی جوادی لااقل از ۲۰۰۷ تا کنون که همگی آنها بر این تاکید گذاری دارد که حککا و لیدر آن حزب به راست در غلطیده و سیر در غلطیدن حزب مذکور تا همین اواخر ادامه داشته و مسائلی از این دست که رجوع به آنها کاملا آسان و قابل سرچ کردن است . پا را از این فراتر باید گذارد . به فرض آنکه رفیق جوادی بخواهدبگوید که اشتباه تاکتیکی داشته است و چناچه در مطلب خودش در فیس بوک می نویسد : اذعان میکنم که موضع کنونی من تفاوت معینی با موضع چند سال پیش ام در قبال این مساله تاکتیکی و این شکل از اعتراض دارد. من این تغییر موضع را نه جرم بلکه نشان پویا بودن و تعمین نگرش کمونیستی کارگری در برخورد به این شکل اعتراض سیاسی میدانم.
اما با رجوع به مطلب رفیق علی جوادی در نشریه شماره ۲۴۶ برای یک دنیای بهتر تحت عنوان نکاتی در نقد جنبش انقلابیون برهنه در می یابیم که رفیق مذکور در آن مطلب به هیچ وجه به این اشاره نمی کند که آن نقد فقط یک تاکتیک است و حککا تاکتیکشان اشتباه است . در مطلب مذکور تحت همان عنوان، به درست به خطاهای استراتژیک حککا می پردازد و حزب مذکور را به درست در کمپ راست جامعه قرارش می دهد. علی جوادی در همان مطلب از متد اشتباه تاکتیکی حزب مذکور شروع کرده و به تغییر ریل و تغییر استراتژی حککا می پردازد . اکنون آن متد از سوی علی جوادی به صورت وارونه بکار گرفته شده و با اعلام اینکه خطای تاکتیکی را در تحلیلش در آن زمان داشته است می خواهد به یک نکته برسد که استراتژی حککا درست بوده است . قطعا چنین متدی می تواند در خصوص هر جریان راستی که امروز توسط رفیق علی جوادی نقد می شود ، در آینده بسیار نزدیک اعمال شود . وارونه کردن هر آنچه که قبلا بوده و نقد شده با اعلام بروزخطای تاکتیکی ، بی شک می تواند چرخش های استرتژیکی کاملا راستی را رقم بزند . به قول منصور حکمت خمیر دندان از تیوپش بیرون آمده است و نمی توان آن را به تیوپش برشگرداند . این یک جنبه قضیه است که قطعا با تدقیق بیشتری قابل نقد بی رحمانه خواهد بود . قطعا این نقد به همین جا متوقف نخواهد شد . متد مذکور معطوف به رفیق علی جوادی نبوده و پیش از علی جوادی از سوی حککا و رهبری این حزب بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است . در همین رابطه می توان به نمونه های زیادی اشاره کرد که بارزترین آن تغییر در شعار استراتژیک حکومت کارگری از سوی این حزب است .حزب مذکور با دستاویز تاکتیک در مقابل جمهوری ایرانی جنبش سبز ، دست به تغییر شعار محوری و پایه ای حکومت کارگری زده در حالی که بنا بر اعتراف برخی رفقایی که با آنها تماس مستقیم داشته ام از سوی تشکیلات حککا به کادر ها و اعضای این حزب اعلام شده که نباید با میر حسین و کروبی و جنبش سبز حکومتی کشتی گرفت . حزب مذکور متد کنونی رفیق جوادی را در آن مقطع به نفع جنبش ارتجاعی سبز بکار بست . اما الان بعد از آن شکست که خود رفیق علی جوادی در کلیپ ویدئویی صراحتا آن را اعلام کرد و گفت هم جنبش سبز و اصلاح طلبان حکومتی شکست خورده اند و هم آن کسانی که به اسم چپ و کمونیسم گفتند که نباید با میر حسین موسوی کشتی گرفت . آیا باید منتظر بر چرخش های اصطلاحا تاکتیکی ولی در عین حال استراتژیکی از سوی افراد دیگری با نام و شمایل کمونیست کارگری بود ؟ باور من این است که چنین چرخش هایی خیلی زود تر از آنی که حککا در سال ۸۸ و توسط علی جوادی شکست آن اعلام شد ، منتج به عدم موفقیت خواهد شد . متاسفانه این چرخش با یک متد غیر قابل قبولی تحت عنوان الان مصلحت نیست و کمونیسم کارگری چنین خواهد شد و غیره همراه شده است که بر مبنای آن سعی بر آن می شود با گفتن اینکه چند نفر جنایت کار در بنگال هندوستان به تهدید این یا آن خانم لخت شده دست زده اند ، مخالف و منتقد را به سکوت و سکون وادارش کنند. این روش بسیار جای نقد و نادرست است و به مستمسکی در دست هوچیگرهای عضو حزب کمونیست کارگری در دنیای مجازی تبدیل شده است. درست همان اتفاقی که رفیق علی جوادی در سطور اولیه نقد به قول خودشان چند سال پیش از آن یاد کرده اند که جا دارد دوباره آن را طرح کرد . بله رفیق عزیمان در آن سطور می گوید : نقد کمونیستی آذر ماجدی به سیاست “انقلابیون برهنه” با واکنشهای هیستریک و عصبی مدافعین این حرکت مواجه شد. این واکنشها قابل پیش بینی بود. جریانی که با مبانی کمونیسم کارگری وداع کرده است ناچار است در هر چرخش خود به راست اینچنین برافروخته و کلاه مخملی در قبال نقد کمونیستی به این “کمپین” پاسخ دهد! سئوال این است : اول مگر اسلام سیاسی برای اولین بار است که به تهدید و ارعاب دست می زند ؟ چنانکه علی جوادی در متن فیس بوکی خودش می نویسد : اسلامیستها یک بار دیگر فتوای قتل کمونیستها و برابری طلبان را صادر کرده اند. باید با تمام قوا در مقابل این اوباش اسلامی ایستاد.
آیا اسلام سیاسی و رژیم اسلامی طی چند وقت گذشته از کشتار و آدم کشی اسلامی و قتل کمونیست ها دست برداشته است که رفیق جوادی می گوید یک بار دیگر اسلامیستها فتوای قتل کمونیست ها را صادر کرده اند .. این فتوا نه تنها اکنون بلکه هر روزه صادر می شود و امروز مطابق اخباری که رفیق جوادی خودشان آن را خوانده اند ، تعدادی از مسلمان بنگالی نسخه های روزنامه ای را که تصویر خانم های لخت را منتشر کرده به آتش کشیده اند و همین …اگر منظور از فتوا این است که این کل ماجرا لااقل در ظاهر است .اما برگردیم که کارکرد این خبر برای حزب کمونیست کارگری و فعالینش در دنیای مجازی اینست که از اقدام برهنگی “انقلاب دیگری” را بیرون بکشند، استیصال و ناکامیهای سیاسی را با فیل هوا کردن و جنجالهای دنیای مجازی پرده شوشی کنند. چندروز صفوف حزب خود را با آن سرگرم کنند، این متاسفانه به روش آشنای این حزب تبدیل شده است. امیدوارم رفیق علی جوادی اینها را ببیند و به نقد کمونیستی قبلی خود در برخورد به پدیده برهنگی پافشاری کند
۱۶ مارس ۲۰۱۴