مقدمه:
شخصا خوشحالم که فائق عبدللهی پور اینبار بجای “جوابیه ای به افرادی غیر مشخص” ، همانطور که در پاسخش نوشته(۱) تلاش کرده که به پاسخی مشخص به فردی مشخص بپردازد! این خودش یک قدم بزرگ به پیش است.هر قدر پاسخها به فرد، مشخص است ، کمتر می شود شانتاژ کرد و چیزهائی را به مخالف نسبت داد چرا؟ چون بالاخره مخالف هم خواهد پرسید که “منبع حرفت کجاست؟!
فائق عبدللهی پور در مقاله قبلیش ، یک جمع کلی از ادمهائی را سر هم کرده بود و یک انگ کلی به همه شان زده بود که “کمونیستهای مردانه هستند”! خوب طبیعی بود که من به ایشان اعتراض داشته باشم چرا که به جمع کلی آنهم با فرمولی که معلوم نیست چیست، ایشان نمی توانست حرفی دقیق بزند و لذا دیدیم که حرفش را با رتوریک و شانتاژ و فاقد استدلال لازمه همینجوری پراند تا بالاخره به یک هدفی بخورد و همینجوری ثابت کند که اعتراض عریان ویتامین دارد!
اما حالا بهتر شد! ایشان حاضر شد وارد یک مناظره کتبی با من شود و من این فرصت را مغتنم می شمارم و تلاش می کنم در حین پاسخ به ایشان، تلاش کنم در پله ای دیگر نشان دهم که حامیان اعتراض برهنگی چقدر دچار فقر استدلال هستند و می خواهند قورباغه را بجای قناری قالب مخاطب کنند انهم در قرن ۲۱!
من چند محور را از “پاسخ ایشان” انتخاب می کنم که فکر می کنم ارزش یک مناظره جدی را داشته باشد و قضاوت را می گذارم به عهده خواننده و از ایشان خواهش دارم با من در تماس باشد تا اگر دوست داشت ایشان را در پروژه مناظره تصویری (۳) شرکت دهیم:
(۱)آموزگار خود خوانده و آموزگار دگر خوانده:
فائق عبدللهی ، در رتوریکی فاقد ارزش، من را آموزگار خود خوانده چپ می نامد. در ذهن ایشان، اولا من آموزگار هستم(در حالیکه من جائی این ادعا را اعلام نکردم بلکه محق هستم نظراتم و نقدم را نسبت به ایشان و چپ ایران داشته باشم) و دوما نوع “خود خوانده”(؟) آن هم هستم! ظاهرا انواع دگر خوانده هم چپ داشته! البته درست است! یادم رفت که تاریخ چپ و کمونیزم ایرانی بجای محمد و علی و امامان،از همان اول ، “آموزگاران پرولتاریا(؟) ” بنام مارکس و لنین و مائو و انورخوجه و منصور حکمت و جزنی و …” داشت و این پرولتاریای بیچاره را در ذهن علیلش کرده بود شاگرد (بدون اینکه جائی دلیلش ثبت شده باشد!). بله! اینرا یادم رفته بود که تعدادی بسیار اندک از روشنفکران جهان سومی در گوشه های دنج قهوه خانه هاشان تعیین کرده بودند که “آموزگارانی” پرولتاریا دارد که خودش نمی داند و البته اینها؟ آموزگاران دگر خوانده” هستند یعنی در انتخاباتی برای طبقه کارگر برای همه نسلها و عصرها بعنوان آموزگار کبیر” منصوب شده اند! لذا؟ هر ادمی بخواهد به این قبیله هپروتی نقد کند ، بلافاصله باید مدرک آموزگاری دگر خواندگی” را به ایشان نشان دهد و بیچاره من که مدرک نداشتم و این فائق عزیز من را از سمت آموزگار دگر خوانده به آکوزگار خود خوانده تنزل مقام داده اند!
از این تاریخ بگذریم، چرا اینقدر ایشان و بسیاری در مورد آموختن حساسیت دارند و کهیر می زنند؟ چرا حای اگر بفرض فردی آمد و سعی کرد یادشان داد که چطور فکر کنند و بنویستند تا منطقشان ارائه شود، اینقدر ترش می کنند؟ این فرهنگ را البته من بخوبی می شناسم! از معضلات چپ و کمونیزم ایرانیست ! ضد یاد گرفتن است! چرا؟ چون اون “آموزگاران دگرخوانده، همه چیز را بهش آموخته اند یکبار و دیگر حقیقتی نمانده! اینست که توی اون روانشناسی ، بقیه ادمها می شوند “آموزگاران خودخوانده”! اینست روانشناسی فائق و امثال ایشان! متاسفانه اکثریت هم دارند در چپ و کمونیزم ایرانی!
(۲) انتقاد در “متد و نه در محتوی”! ادعای عجیب فائق عبدللهی!
فائق، مدعی است که من از ایشان ، انتقاد متدی گرفتم و نه محتوائی! بعدش این تقسیم بندی عجیب را می چسباند به “دنیای اکادمیک” که وقتی انتقاد محتوائی گیر نیاورد…متدیک انتقاد می کند! من از خواننده گرامی می خوانم مقاله من را در نقد ایشان بخواند (۲)بخوبی مشخص است که من هم انتقاد متودیک به ایشان وارد کرده ام(اینکه مخاطب مشخص ندارد،اینکه منطقی بین حرفهایش و نتیجه گیریش نیست، اعم از اینکه دنبال اثبات چیست!) و هم محتوائی (اینکه اساسا اعتراض عریان ربطی به ۸ مارس و برداشت کمونیستی از مسئله زن ندارد و ریشه اش هم در فمن است با مختصات معین و ریشه اجتماعی معین). لذا اجازه بدهید بگویم که خیر! هردو ایراد را دارد بحث ایشان!
اما راستی ممکنست که با ایراد متودیک، آدمی به نتیجه و محتوای درست برسد؟ آیا راه و روش بررسی پدیده اگر غلط بود می شود نتیجه درست گرفت؟! نمی گم نمی شود! گاهی و بسیار نادر ، آدمها از کشف و شهودی چیزی استفاده می کنند و با متد غلط نتیجه درست می گیرند ! اما اجازه بدهید اعلام کنم که علم را انسان بکار گرفت که این موارد استثناء بکنار زده شود و علم، بیش از تکیه بر نتیجه گیریها، دعوایش همیشه سر متدهای سنجش و نتیجه گیریست.
(۳)”اصرار بر صدور شناسنامه حزبی”!
فائق مدعی است که من اصراری دارم ایشان را به حزب کمونیست کارگری بچسبانم! این دیگر دروغیست بزرگ! چرا که من در نقدم به ایشان اساسا چنین نامی را ذکر نکردم. از خوانندگان می خواهم مقاله من را دقیق بخوانند! من فائق را همانطور که مدعی است بعنوان یک نویسنده مدافع اعتراض عریان، نقد کردم. اینکه حالا ایشان چه فکر می کند و شناسنامه اون حزب را متعلق به چه فرقه ای می داند بخودش مربوط است!
اما واقعیتی هم هست ! حزب کمونیست کارگری بیش از دو سالی هست که کشاف این “جنبش برهنگی” شده و برایش تقویم ساخته و مریم بانویش را مسئول این “جنبش” کرده و چند تا نویسنده و کادرش را هم در فیسبوک گماشته که هی در هاون، آب بکوبند و مخالف را؟ اسلامی و مردسالار و “چپ سنتی” و مزدور و غیره صدا بزنند! این بالماسکه اعتراض عریان یک صاحب سیاسی در میان “چپ” ایران دارد! این واقعیت را ذکر کردم چون جناب فائق یاد آور شدند و باز تکرار می کنم که در نقدم به ایشان اصلا فکر نمی کردم که ایشان “منصوب” باشد! اما متد برخورد به مخالفش البته بسیار شبیه است! همان رتوریکها و شانتاژهست!
(۴)اعتراض عریان، “فمن ” و “فمینیزم سوسیالیستی”!
فائق عبدللهی ، دیوار حاشا را بلند یافته، مدعیست که اعتراض عریان، بر خلاف گفته من ، “لزوما فمینیستی راست نیست” ! و؟ من نمی دانستم که فمینیزم سوسیالیستی هم داریم!
درست می گوید ایشان؟! من مثل هر آدم عاقلی دوباره رفتم ببینم این مدل اعتراض سابقه اخیرش چیست؟ دیدم جریان عمن در اوکرائین است. رفتم سایت فمن دیدم اینها خودشان را همینیست نامیدند و جائی از کلمه سوسیالیزم استفاده نکردند! دیدم اصلا اینها می گویند برنامه الترناتیو سیاسی ندارند! بعدش از خودم پرسیدم اون “قمینیستهای سوسیالیست” که مبدع اعتراض عریان بودن کیها هستند؟!
حداقل همین حزب کمونیست کارگری تا همینجا هم مدعی نشده که “فمینیست سوسیالیستی” است! امیدوارم در کنگره آینده شان با یک جهش بزرگ این تابلو را هم بلند کنند و خیال ما راحت شود اما اجازه بفرمائید تا همینجا اعلام کنم که پرچم اعتراض عریان را فمینیستهای غیر سوسیالیست هوا فرمودند! وقتی فائق توانست مستند کند که فمینیستهای سوسیالیست ایران پرچم اعتراض عریان هوا کردند، ما را و خواننده را خبر بنماید! از این شفاف تر ؟!
(۵)”کمونیزم متنبختر و فمینیزم بورژوائی فائق عبدللهی”!
حرف ته دل فائق عبدللهی پور اینست که ما که این اعتراض عریان را بی ربط به ۸ مارس می دانیم ، “متنبختر” هستیم و به همین دلیل “زنهای ایران می روند دنبال اعتراض عریان فمینیستها”! و …”دنیا از وارونگی در می آید”!
آیا نقد یک متد غیر احتماعی و فمینیستی یعنی “تبختر”؟ اینهمه “آموزگاران غیر خود گماشته” ایشان به این و آن نقد کردند ، متبختر نبودند؟ ایشان به من گیر داده که متبختر هستم؟! یعنی هر کس آمد به نظر ایشان و اون معدود هپروتی نقد کرد “متبختر” است؟ “دنیا را وارونه ” خواسته بماند؟ بعدش؟ چون ماها هستیم زنها می روند دنبال اون “اعتراض”؟ کجا رفتند؟ آدرس اون زنها کجاست؟
توی خود حزب کمونیست کارگری که سرتاسرش توی یک سالن عضو و کادر در خارج کشور دارد (داخل کشورش را نمی دانیم!) اکثریت مطلق خانمها هنوز لباس در نیاوردند و “قره العین” نشدند که “گاهی روبندش را در سخنرانیهایش یواشکی بر می داشت”! جناب فائق با چه سندی می فرماید زنها افتادند دنبال این “اعتراض”؟
فرضا هم ملیونها زن در خیابانهای ایران برهنه شدند و سینه زدند برای مریم بانوی حزب کمونیست کارگری! آیا این ربطی دارد به نقد کمونیستی؟ مگر این چند ملیون نرفتند دنبال خمینی؟ باید کمونیستها نرخ تفکرشانرا با این رفتن دنبالها تعیین کنند؟!
خلاصه کنم:
فائق عبدللهی پور وقتی از مقاله “کلی” به مقاله مشخص رسید بیشتر دچار ایراد شد! معلوم شد وقتی کلی می گفت ، می خواست از درگیر شدن مناظره مشخص با فرد مشخص بگریزد! اتفاقا این روانشناسی عمومی ادمهائی است که همیشه به “در می گویند تا دیوار بشنود” چرا؟ چون توان مستقیم حرف زدن و مشخص حرف زدن ندارند! چون متد مناظره علمی و اجتماعی را نمی دانند و چون توی فضای چپ شرقی اساسا منطق در مقابل منطق آوردن رسم نیست! کافیست تعدادی کد از آموزگاران دگر گمارده بیندازند وسط و از فکر کردن خلاص شوند! که چه مشکل است این فکر کردن !
منابع دیگر:
(۱)فائق عبدللهی پور: آنگاه که آموزگار خودخواندە خود باید آموزش ببیند: در پاسخ به اظهارات آقای سعید صالحی نیا
http://www.azadi-b.com/G/2014/03/post_230.html
۲)آرشیو برخی نقدها به “متد اعتراض عریان” از : سعید صالحی نیا
سعید صالحی نیا: رتوریک – شانتاژ “کمونیزم مردانه” برای توجیه “اعتراض عریان! نقدی به متد دفاع فائق عبداللهی پور
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=47403
اسماعیل هوشیار و تئوری” کبریت در باد “برای دفاع از “اعتراض عریان”
حزب کمونیست کارگری ایران، “اعتراض عریان “و ۸ مارس امسال!
“واژن گیت”، تابوشکنی، سازمان جوانان کمونیست و مبارزه برای آزادی زن !
سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها ، چرخه ای بی پایان؟
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۴۲-تابو-و-عبور-از-تابوها-،-چرخه-ای-بی-پایان؟
نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام سیاسی(سعید صالحی نیا)http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=29831
(۳)برنامه شماره دوازدهم از مناظره سیاسی :”اعتراض عریان” مخالف یا موافق؟ با شرکت شمی صلواتی، سعید صالحی نیا و مادح نظری