تضاد سرمایه های بحران زده و تنش در اکراین

تضاد بین قدرت های بزرگ امپریالیستی، این بار در تنش اوکراین، سر باز کرده است؛ ولی آیا به راستی این فقط در اوکراین است که با دخالت روسیه، در پی اجیر کردن عده ای ناسیونالیست و فاشیست از سوی سرمایه های امپریالیستی آمریکا و اتحادیه ی اروپا توسط دولت جدید فاشیستی آلمان و دولت امپریالیستی آمریکا، با پوشش حل اختلاف های داخلی، خیزش اوکراین را سرکوب می کنند تا تضادها ی خودشان را کاهش دهند؟ با توجه به اینکه تک تیراندازان آنها، باعث مرگ حدود ۱۰۰ نفر از تظاهر کنندگان شدند، آیا این آغاز یک درگیری بزرگتر و خونین تر نیست که نظام سرمایه داری بحران زده، جهان حاضر را تهدید می کند؟ تمام شواهد واقعی، بیش از پیش حاکی از آن است که پاسخ به این پرسش متأسفانه می تواند مثبت باشد.

کارگران روسیه بر ضد این تنش حاد و تبلیغات جنگی اعلام موضع کرده و خود را برای دفاع از کارگران اوکراین آماده می کنند. کفندراسیون کارگران در بیانیه شان از جمله چنین نوشته است: ” ما اجازه به چنین نیروهائی نمی دهیم که کارگران روسیه و اوکراین وادار نمایند که یکدیگر را به قتل برسانند تا آنها در پایتخت هایشان به جاه طلبی هایشان جامه عمل پوشانده و به سودشان برسند.»، آنها این تنش و درگیری و جنگ محتمل را در جهت منافع سرمایه داران امپریالیست از دو طرف دانسته و آنرا جنگی ارتجاعی، امپریالیستی و بردارکٌشی دانسته و اعلام کرده اند که می باید کلیه طبقه ی کارگر روسیه و اوکراین و اروپا وجهان بر علیه آن بایستند و از چنین برادرکُشی و جنگ امپریالیستهای هارشده و سودپرست جلوگیری نمایند.

اما، در چنین بستر و اوضاع اجتماعی، توده های کارگر و مردم زحمتکش کمرشان زیر این تعرضات سرمایه داران که خود را در بیکارسازی های گسترده و زدن دست آوردها و تحمیل برنامه های ریاضت اقتصادی و جنگ و خون ریزی خم شده است و هر روز بیشتر از روز قبل با یورش سرمایه رو به رو می شوند و این روزها نه تنها در کارخانه ها و مراکز تولیدی، بلکه در خیابان های شهرهای بزرگ، در سراسر جهان، معترضان، سرکوب شده و به زنجیر کشیده می شوند؛ مشاهده می کنیم که زحمتکشان نیز در واکنش به سرکوب عریان، دست به اعتصاب می زنند، تظاهرات می کنند و با پلیس های با لباس رسمی و غیر رسمی، فاشیست ها و نازیست های با اونیفورم و بدون اونیفورم در گیر می شوند، دستگیر و زخمی می شوند و کشته می گردند.
کارگران و زحمتکشان اما، به دلایل گوناگون که مهمترین و اساسی ترین آنها محرومیت از خط و برنامه، سیاست و استراتژی انقلابی کمونیستی است که بتواند ریشه ی اساسی مشکل، یعنی سیستم موجود اجتماعی یعنی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید- نظام سرمایه داری را مورد تعرض قرار دهد، با وجود تمامی فداکاری هایی که به ویژه در سال های اخیر، در اشکال متفاوت از خود بروز داده اند- تا شورش های بزرگ که حتا منجر به برکناری و سرنگون کردن دولت ها و دیکتاتورها نیز شده است ، این مبارزات در مدار بسته ی سیستم موجود سرمایه داری امپریالیستی، در پنجه های خونین و آهنین اش اسیر شده و گاهی در مقابل همدیگر قرار می گیرند و یکدیگر را نیز تضعیف می کنند و به این دلیل نمی توانند از پیشروی قابل ملاحظه ای برخوردار گشته و دشمن طبقاتی خویش یعنی سرمایه داران و دولت هایشان را به عقب نشینی وادار نموده و به کوچکترین خواست های اولیه شان برسند. زیرا که نیرویشان از یک طرف در نبردهای بی سرانجام، ولی ناگزیر توسط ناسیونالیسم و مذهب، دو وسیله ی جدائی افکن بین انسان ها در چرخه ی تولید ، در شکل تعلقات ساختگی ملی و دینی، منافع ملی، امنیت ملی، دفاع از کیان پدری و مام وطن، اما در واقع کارگران و زحمتکشان توسط نظام سرمایه داری استثمار می شوند و به چهار میخ کشیده می شوند و در برابر یکدیگر قرار گرفته و نیز احزاب کارگری بورژوائی مانند سوسیال دموکرات های خائن شده و نوکر سرمایه، در چارچوب حفظ ارزش های تقلبی اسیر می گردند، خرافاتی که سال ها، بلکه قرن های مدیدی ست بر مغز و جسم توده های کارگر و زحمتکش، چون بختک افتاده است و آنها را از آگاه شدن به منافع طبقاتی و بر اساس آن متشکل و متحد شدن باز می دارد، درنتیجه نیروی بی شمار و قدرتمند طبقاتی کارکران و زحمتکشان جهان به هدر رفته و به جایی نمی رسد.
تجربه های جمع بندی شده و نشده ی تاریخی و کنونی مبارزه ی طبقاتی جهانی، منطقه ای و ملی، رفع این نقیصه ی بزرگ یعنی عدم آگاهی طبقاتی و بر آن اساس محرومیت از یک برنامه و استراتژی انقلابی و کمونیستی (کمونیسم، حرکت طبقه کارگر برای لغو شرایط موجود اجتماعی است- مارکس انگلس ۱۸۴۵ کتاب نقد ایدئولوژی آلمانی) تنها سیاست و استراتژی ضد سیستم استثماری سرمایه داری اکنون امپریالیستی شده، این بوده و هست که کارگران و زحمتکشان، متشکل شده و توانایی سازماندهی اقتصادی و سیاسی بیابند که مهمترین و اساسی ترین این وسائل، حزب سیاسی طبقه ی کارگر، سازمانی متشکل از کارگران آگاه و کمونیست و باورمندان به این طبقه ی اجتماعی است. زیرا که با یک نگاه متوجه می شویم که نیروی مقابل یعنی طبقه ی حاکمه، یعنی سرمایه دار اساساٌ با داشتن دستگاه دولت و دستگاه حاکمیت سیاسی، یعنی متمرکز ترین دستگاه که در خدمت این طبقه برای حفاظت از مالکیت خصوصی نقش بازی می کند، سازمان یافته اند و به انواع سلاح های کشنده ی جسم و فکر و رفتار طبقاتی طبقه ی کارگر و زحمتکشان زن و مرد، پیر و جوان، شاغل و بیکار، مجهز هستند. این طبقه ی استثمار گر به وسیله ی سودی که مبنای آن ثروت انباشته شده است، ثروتی که توسط کارگران و زحمتکشان تولید شده، بر افکار و فرهنگ موجود نیز مسلط شده است، این هست که باز هم گفته شده است و واقعیت هم حکایت از درستی این گفته دارد که فرهنگ غالب در یک جامعه ی طبقاتی ، فرهنگ طبقه ی حاکمه است. به این دلایل است که نمی توان کاری با مفهوم و معنی، یعنی به پیشبُرد مبارزه ی طبقاتی موجود نائل شد، مگر اینکه در اولین مرحله، کارگران خود را متحزب کنند تا به این وسیله و با ترویج آگاهی طبقاتی به همطبقه ای های خود، تمرکز دادن به نیرویشان و آمادگی یافتن و شناخت پیدا کردن از منافع طبقاتی خودشان در برابر سرمایه داران و به ویژه “خودی” وزدودن افکار ارتجاعی و خرافی، به مثابه یک طبقه ی اجتماعی، طبقه ای که تولید کننده ی اصلی تمام نعمت های مادی در جهان معاصر از مواد خامی که در زیر و روی زمین یافت می شود، نه تنها ملی و منطقه ای، بلکه قاره ای و جهانی، یک مبارزه ی همه جانبه و در تمامی اشکال آن سازمان دهد و این مبارزه را به یک انقلاب اجتماعی که به ناگزیر مسلحانه و قهرآمیز خواهد بود (نیروهای سازمان یافته ی قهری طبقه ی ضد انقلابی را نمی توان در هم شکست، جز با نیروهای سازمان یافته ی قهری طبقه ی انقلابی- سلاح نقد باید جای خود را به نقد سلاح دهد- باز هم مارکس، انگلس)، تبدیل کرده و با در هم شکستن دستگاه دولتی موجود و موجودیت بخشیدن به قدرت سیاسی خویش، دیکتاتوری انقلابی طبقاتی پرولتاریا، یعنی دولت کارگران و زحمتکشان که نمی تواند مسلح و تحمیل کننده ی اراده کارگران بر سرمایه داران نباشد و اما دولتی شورایی و مننتخب و قابل عزل، هر لحظه منتخب کنندگان اراده نمایند و با مقاماتی که حقوقی برابر حقوق یک کارگر شاغل و ماهر در یافت می دارند، کنترُل شده به وسیله ی کارگران، زمینه را برای رهایی خود و جامعه ی بشری از سیستم موجود که او و هستی انسان و کره زمین را تهدید به نابودی می کند، آماده نماید.

چنین حزبی را هیچگاه، مخصوصاٌ در شرایط کنونی و به ویژه در کشورهای سرمایه داری تحت سلطه ی سرمایه ی امپریالیستی، ادغام شده ی ارگانیک در سرمایه ی جهانی و جدا ناشدنی از چنین سیستم اژدها وار که دارای پیچیدگی های بی شماری و سازمانهای مخوف اطلاعاتی و امنیتی است و نقاط مختلف جهان را در برگرفته است، با داشتن رژیم هایی چنین سرکوبگر و دیکتاتوری لجام گسیخته و مرتجع، چون جمهوری اسلامی سرمایه داری ایران، فقط در پروسه ی یک مبارزه ی طبقاتی اساساٌ مخفی و غیر علنی و یا ایجاد کمیته های مخفی، سرخ و انقلابی که از این آمادگی برخوردار باشند که تاکتیک های مبارزاتی را خیلی زود تغییر داده و اشکال قبلی مبارزه را به اشکال جدید تا یک جنگ طبقاتی داخلی برویانند، ایجاد گردیده و با مبارزه ای پیگیر، توده ای می شود و لایق نام حزب سازمان ده و ستاد انقلاب کمونیستی طبقه ی کارگر که تنها راه نجات است، نائل می گردد. احزاب و سازمان های موجود، هیچکدام بر این اساس شکل نگرفته و نسبت به ماهیتی که دارند، نمی توانند حتا هسته های اولیه ی چنین حزبی باشند، این هم نه تنها ملی، بلکه بین المللی است و اساسی ترین دلیل و گواه آن هم اوضاع کنونی جهان بحران گرفته و از نظر مادی کاملاٌ رسیده برای انقلاب کمونیستی، واما، ضرورت آمادگی برای چنین انقلابی را کمرنگ جلوه می دهد.

در زیر با تعدادی از این مبارزات جاری که اکثرا، البته از دستگاه ارتباط جمعی یعنی تلویزیون نظام سرمایه داری اروپایی برگرفته شده است و نیز برخورد دولت ها به این مبارزات و درگیری های میان طبقه ای استثمار گران، آشنا می شوید. هم اکنون شهر های ترکیه، ونزوئلا، اوکراین، یونان، مصر، سوریه و …. صحنه ی در گیری طبقاتی حاد و جنگ هستند. مثلا تابستان گذشته در کشور ترکیه، نیروهای سرکوبگر که با دستور مستقیم از نخست وزیر، رجب طیب ادوغان، این فاشیست اسلام گرا که ادعای خلیفه شدن در سر می پرورد و سلطان حمید خون خوار را در خواب می بیند، به روی تظاهر کنندگان شلیک کردند، چندین انسان کارگر و سوسیالیست و معترض را کشتند و یک نوجوان ۱۵ ساله از ناحیه ی سر مورد اصابت گلوله گاز اشک آور قرار گرفت و به مدت ۹ ماه در کُما بود که چند روز قبل جان باخت، مبارزات حادی جاری است که تا کنون منجر به دستگیری، زخمی شدن و کشته شدن دهها نفر شده است. در سوئد همین چند روز پیش، یعنی شنبه ۸ مارس، روز جهانی زنان کارگر ، جوانان دختر و پسر تظاهر کننده، مورد یورش نازیست ها و فاشیست های چماقدار، یعنی سربازان سرمایه ی امپریالیستی اروپای شمالی- سوئد قرار گرفتند و چندین نفر زخمی شدند که یک جوان ۲۶ – ۲۷ ساله به نام شوان، ایرانی تبار، یکی از فعالان انسان دوست، چپ و ضد نازیست – فاشیست در کُماست و با مرگ نحس، دست و پنجه نرم می کند. دولت سوئد و احزاب رسمی آن از لیبرال، سوسیال دموکرات گرفته تا چپ و سبز و دمکرات مسیحی مرتجع و راست افراطی از پشتیبانان پر و پا قرص دولت جدید اوکراین متشکل از ناریست- فاشیست ها و ناسیونالیست – لیبرال های طرفدار سرمایه ی امپریالیستی آمریکائی اروپائی است و با تمام قدرت از چنین دولتی که تک تیراندازان اش، احزاب تشکیل دهنده ی آن، متهم اصلی کشتار صد نفر از تظاهر کنندگان، طرفدار خودشان، برای به زیر کشیدن دولت قبلی، هوادار سرمایه داری امپریالیستی روسیه بود، پشتیبانی کرده و خود را تا سر حد دخالت نظامی و در کنار نیروهای انسانکش و جانی ناتو که نمونه “انسان دوستی”اش را در کشورهای افغانستان، عراق و لیبی و سوریه، آفریقای مرکزی و شمالی، فلسطین، کردستان و…. دیده و می بینیم و از مادران عراقی، نوزادان سرطانی که از تأثیر مواد آلوده به مواد رادیو آکتیو و دیگر سموم به کار برده شده در بمب های فرو ریخته به وسیله ی همواپیماها و موشک های کروز شلیک شده از ناوهایشان متولد می شوند و هر روز دهها و بلکه صدها انسان را با انفجار بمب و بمباران هواپیماهای بدون سرنشین و باسرنشین و … می کشند، در برابر روسیه ی امپریالیستی، دولت متجاوز دیگری آماده کرده است.

تظاهرات در ترکیه، به علت جان باختن جوان ۱۵ ساله

http://persian.euronews.com/2014/03/11/turkey-anger-after-boy-dies-following-street-battles

شورش و درگیری ها با پلیس در کشورهای مختلف
http://persian.euronews.com/tag/clashes-and-riots

شوان مبارزه کن:

در مورد اوضاع کنونی اوکراین و چشم انداز یک انقلاب سوسیالیستی در آن.
http://www.workerspower.co.uk/2014/03/ukraine-kyiv-regime-rules-under-fascist-whip/

اوکراین: یک بررسی از افکار عمومی در روسیه
http://www.fifthinternational.org/content/ukraine-review-russian-public-opinion
اعلامیه کنفدراسیون کارگران روسیه به زبان روسی.
http://leftfront.ru/about/pronouncement/405/