عبدالله مهتدی ، دو موضعگیری و یک هدف ؟

مجله “والاپرس” در شماره ۶٩ به تاریخ مارس ٢٠١۴ که هر ٢٠ روز یک بار به زبان کردی و در کردستان عراق منتشر می شود ،مصاحبەای با عبدلله مهتدی دبیرکل سازمان زحمتکشان کردستان ایران، سازمانی که سە نام جداگانه به زبانهای فارسی، کردی و انگلیسی را بنا به مصالح دبیرکل آن و به منظور سیاست بازی با مخاطبین مختلف با خود یدک می کشد ،انجام داده است. مهتدی در این مصاحبه، داستانهای کهنه “رشادت ” خود را بعد از جدایی از کومەله ، با زبان امروزی و بدون توجه به حضور شاهدان زنده این تاریخ به خورد این مجله و خوانندگان آن می دهد . اگر چه پاسخ بسیاری از سخنان مهتدی برای خواننده ای که تا حدودی هم به مسائل و ادبیات سیاسی آشنا باشد، در خود آن موجود است و پاسخگوئی به انها ضروری نیست اما صرفآ به یک نکته و نتیجه گیری از این نکته “گرهی” در سخنانش به منظور بازکردن کلاف سردرگم ایشان بسنده میکنیم.

 عبدالله مهتدی در این مصاحبه، انشعاب خود و جریانش را در سال ٢٠٠٠میلادی ، انشعاب  “اکثریت” معرفی میکند که  گویا “اکثر رهبران شناخته شده و کادرهای کومەله” با ایشان رفتند. مهتدی اگرچه به خوبی حساب و کتاب بلد است، اما حسابگر و چرتکه انداز است. تاریخ را متعلق به گذشته و تودەها را نااگاه و فراموشکار می پندارد. آقای مهتدی که در خاک پاشیدن به چشم مخاطبین خود دست بالایی دارد و آنرا به حساب “زیرکی” می گذارد، افسانه اکثریت بودن وی را حتی کادرهای همراه او نیز از وی نمی پذیرند تا چه برسد به خوانندگان نشریه والاپرس.

مهتدی در جواب به آخرین سوال نشریه” والاپرس” میگوید” من بزرگترین اشتباه خودمان را شرکت و وحدت با حزب کمونیست ایران می دانم ، بسیاری از مشکلاتی که بعدآ گریبانگیر ما شد و اکنون هم ادامه دارد به همان دوران مربوط است” . فعلآ از این تحریف بگذریم که کومەله با حزب کمونیست ایران وحدت نکرد ، زیرا آنزمان جریانی به اسم حزب کمونیست ایران وجود نداشت، بلکه کومەله با چند جریان دیگر در تشکیل حزب کمونیست شرکت و ستون مهم تشکیل دهنده و ادامه کاری این حزب بود و هست . اکنون  ١۴ سال از جدایی مهتدی و سازمان مطبوعش از کومەله و حزب کمونیست ایران می گذرد . آیا ایشان میتواند دلیل ٣ انشعاب و جدایی از جریانی که نامبرده شخص اول و تصمیم گیرنده اصلیش بودە، بعد از جدایی از کومەله و حزب کمونیست  را برای صفوف خود و کسانی که هنوز توهمی به جایگاه ایشان و یدک کشیدن نام کومەله و اقدام فریبکارانه و از سر مصلحت و ضعف را برای “وحدت ” مجدد با یکی از جریانات انشعابی از سازمانش را توضیح دهد که سالها است از سایه حزب کمونیست یا به عبارت دقیق تر از کمونیسم بریده است ؟ مضافآ ١۴ سال از جدایی و انشعاب آنان از کومەله می گذرد و مهتدی اقرار میکند که “بسیاری از مشکلات کنونی آنان ” کماکان به دوران فعالیت در حزب کمونیست ایران و کومەله برمی گردد؟ اما  باوجود این اعتراف مهتدی یک واقعیت غیرقابل کتمان را در خو نهفته دارد. ١۴ سال جدایی ، انتخاب خط سیاسی و فکری و برنامەای ١٨٠درجه متضاد با گذشته ،شکل سازمانی و آرایش تشکیلاتی جدیدی که به جز نام سازمانی(کومەله) ، کمترین شباهتی با تشکیلات قبلی ندارد، انتخاب دوست و متحد سیاسی محلی و منطقەای که در تاریخ کومەله بی سابقه بوده و حتی اخلاق سیاسی و شخصی نیز که هیچ تشابهی با دوران فعالیت مشترک در کومەله و حزب کمونیست ندارد، چه چیزی هنوز باعث “بسیاری از مشکلات امروزی و کنونی” مهتدی و سازمانش  است ؟! بی تردید یک واقعیت غیرقابل انکار است، واقعیت  شبحی است  که مهتدی و جریانش را همچون سایه تعقیب و بزرگترین نقطه ضعف کنونی ایشان میباشد ،شمشیر دولبەای به اسم ” کومەله ” است . کومەلە لباس هر قد و قامتی نیست. ابزار پیشبرد هر خط و سیاست و آرمانی نیست. ظرف تجمع هر قشر،گروه و سیاست بازی نیست. کومەله، فکر، ایدئولوژی، سیاست و ابزار سازمانی یک طبقه معین اجتماعی (طبقه کارگر) برای آنجام انقلاب اجتماعی معین(انقلاب سوسیالیستی) است. کومەله جنبش اعتراضی و اجتماعی محرومان و تهیدستان علیه هرگونه ستم و سرکوب است. منتقد سرسخت تسلیم طلبی ، دورویی و ریاکاری است. اینها ادعای ما نیست ،بلکه اعتراف دشمنان کومەله ،قاتلان و شکنجەگران جمهوری اسلامی در کردستان علیه هر کارگر مبارز و شریف، هر زن یاغی از ستم و طرفدار برابری ، هر جوان جویایی زندگی امروزی و انسانی و هر قلم آزادەای است که دیوار سانسور را می شکافد.

اما اگر کسی “کومەله” را مطابق معیارهای اول بکار گیرد که آقای مهتدی با این هدف و چرخش سیاسی،برنامەای و طبقاتی از کومەله جدا شد و ویژگیهای دوم را در بارگاه اولی قربانی کند، سر خود را با دست خود، و با آن لبه دیگر شمشیر خواهد زد. معضل کنونی مهتدی تناقض ابزار تشکیلاتی حتی در اسم (کومەله) با اهداف سیاسی آن (بورژوازی) در درون جامعە کردستان است . کومەلەای که فواد مصطفی سلطانی و محمدحسین کریمی از  موسسین آن ، سیاست گذار و پراتسین آن بودند و صدها رزمنده کمونیست در صفوف آن جانباختند و در حال فعالیتند و دهها حرکت عظیم سیاسی ، اجتماعی و طبقاتی بزرگ را در جامعه کردستان سازمان داد و فضا و سیمای این جامعه را تغییر داد ، هرگز با اهداف و سیاستهای لیبرالی مهتدی و جریانش ، از همسویی با اصلاح طلبان حکومتی تا لبیک به امکان یورش نظامی آمریکا به ایران و عراقیزه کردن این کشور ، تا دفاع از جنبش ارتجاعی سبز و رهبران آن که ستونهای اصلی نظام ولایت فقیه بودند،از همسویی با احزاب پان ایرانیست و شونیستهای ایران که یدی بالای در سرکوب و نفی خواست و مطالبات تودەهای ستمدیده مردم ایران از جمله مردم کردستان داشتەاند،(اطلاعیه مشترک اخیر آنها ضمیمه این نوشتە است) تا نمونەهای متعدد دیگر از این نوع سیاست بازی ،تنها گوشەهای از سیاست چند سال اخیر مهتدی و سازمان مطبوعش بعد از جدایی از کومەله تا کنون بودەاند. تصور نامبرده که ” بسیاری از مشکلات امروزی و کنونی” ناشی از فعالیت یک دوره حضور ایشان و همراهانش در کومەله و حزب کمونیست ایران می باشد ،منطقی به نظر نمی رسد، زیرا از یک سو در طول ١۴سال گذشته یک سازمان لیبرالی به نام کومه له آرایش و از سوی دیگر چنان شرایط و فضای سنگینی را در صفوف جریانش ایجاد کرده که هرگونه صدای مخالف و ناراضی بلافاصله با سرکوب و اخراج روبرو می شود.  اما  آنچه که نامبرده را نگران کرده نه ناشی از وجود سیاستهای گذشته کومەله در سازمان کنونی ایشان ،بلکه ناشی از تاثیر اجتماعی این سیاستها در جامعه کردستان و فشار اجتماعی این سیاستها بر سازمان مطبوعش است که ایشان و تشکیلاتش را در کرستان منزوی و نامبرده را با شکست و ناکامی روز افزون مواجه ساخته است.

عبدالله مهتدی در مواجه با نهادهای اطلاع رسانی و میدیا ، احزاب ، سازمانهای محلی در کردستان عراق و دیگر بخش های کردستان، بعنوان فردی ملی گرا ، مخالف سرسخت کمونیسم و کسی که برای اولین بار “فدرالیسم ، پرچم کردستان و تشکیل جبهه کردستانی را در کنگرە اشان تصویب کردند” با افتخار یاد می کند . اما در نشست با سازمانهای شبهه فاشیست و شونیست ایرانی از نوع ( حزب پان ایرانیست برون مرز، حزب مشروطه ایران ( لیبرال دموکرات )، سازمان مشروطه خواهان پادشاهی پارلمانی ایران، سازمان نگهبانان ایران جاوید و …. ) اطلاعیه مشترک صادر میکند و با ناسیونالیسم ایرانی  متحد و هم جبهه می شود. وی تصور میکند با این نوع سیاست بازی و “زیرکی” و تحت نام جعلی “کومەله” دیگران را فریب و خواب و خیال رهبر شدن در آینده ایران را می بیند. اما خود فریبی میکند و بازنده سیاست امتحان پس دادەای است که تجربه عملی سترون بودن آن را در میدان عمل اثبات کرده است . چه تبلیغات ضد کمونیستیش و چه همسویش با پان ایرانیستها و نئو فاشیستهای ایرانی دو روی یک سکه در خدمت به هدفی شکست خورده هستند . تاریخ بهترین قاضی در آینده است .

 ١٠ مارس  ٢٠١۴

ضمـیمه :

بیانیه مشترک گروه های سیاسی بمناسبت هشتم مارس ؛ روزجهانی زن

ما باور داریم؛ زن همتراز مرد می باشد و هر دو بر اساس اصول حقوق بشر در جامعه در میزان حق و حقوق یکسانند وسرنوشت زن ایرانی در سرنوشت کل جامعه ما تنیده شده است، جامعه‌ای که مبارزانش در دفاع از حقوق برابر در زندانهای جمهوری اسلامی هستند، افرادی که از حداقل معیشت زندگی انسانی برخوردار نیستند و مردمی که بخاطر اعمال قوانین قرون وسطایی مذهبی حکومت اسلامی به جوخه‌های مرگ سپرده می شوند.

فراخوان مشترک احزاب، سازمانها، نهادها و تشکل‌های سیاسی و حقوق بشری به مناسبت ٨ مارس، روز جهانی زن ۸مارس روز شناخته شده ای ست که به عنوان روز جهانی زن و روز تلاش برای حمایت و تحقق حقوق زنان، تعیین شده است.

 سابقه روز زن با بیش از صد سال، یعنی به آغاز مبارزه زنان برای برابری حقوقی با مردان بازمی گردد. با برپایی رژیم اسلامی درایران، نفی برابری حقوق زن ومرد واستثمار جنسیتی بانوان بطور قانونی به اجرا گذاشته شد وزنان را مانند بردگان درهرسنی جزیی از مایملک ومتعلقه مرد قرارداده اند. جمهوری اسلامی برای زنان ایرانی جهنمی است که بسیاری برای رهایی از آن به خود سوزی می پردازند. ما باور داریم؛ زن همتراز مرد می باشد و هر دو بر اساس اصول حقوق بشر در جامعه در میزان حق و حقوق یکسانند وسرنوشت زن ایرانی در سرنوشت کل جامعه ما تنیده شده است، جامعه‌ای که مبارزانش دردفاع از حقوق برابر در زندانهای جمهوری اسلامی هستند، افرادی که از حداقل معیشت زندگی انسانی برخوردار نیستند و مردمی که بخاطر اعمال قوانین قرون وسطایی مذهبی حکومت اسلامی به جوخه‌های مرگ سپرده می شوند.

ما امضا کنندگان این بیانیه برای اعتراض به جمهوری اسلامی که ظلم، ستم وشنیع‌ترین جنایتها را درلابلای قوانین اسلامی به زنان روا می دارد ، روز شنبه ۸ مارس۲۰۱۴، مطابق با ۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۲ را گرامی داشته و در همایش‌های این روز درهمه جای دنیا شرکت می کنیم .

 از همه هم میهنان در خارج از کشور می خواهیم که با بزرگذاشت این روز تنفر و انزجار خود را از قوانین ضد بشری جمهوری اسلامی اعلام دارند . برپایی تظاهرات و یا شرکت فعال در همایش‌های رسمی شهر و کشور محل سکونت وظیفه‌ای میهنی است، که ما همگان را یاد آور می شویم .

 نام گروه‌های سیاسی برون مرز: شورای ملی ایران

 جبهه دمکراتیک ایران – برون مرز

حزب کومله کردستان ایران ،

 حزب پان ایرانیست برون مرز،

 حزب مشروطه ایران ( لیبرال دموکرات )،

 کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ( که‌مپه‌ینی به‌رگری له‌ به‌ندکراوانی سیاسی و مه‌ده‌نی ) ،

 سازمان ایرانیان سکولار دمکرات،

 انجمن رهایی جوانان ایران،

 سازمان مشروطه خواهان پادشاهی پارلمانی ایران،

 سازمان نگهبانان ایران جاوید ،

 سازمان مهیستان ایران،

 گروه سه‌ شنبه‌های اعتراضی،

 جوانان و دانشجویان موج سبز کلن،

 جمیت دفاع از زندانیان سیاسی – کلن،

 انجمن ملی ما هستیم، گروه کوششگران حقوق بشر ایران ،

 اتحادیه شهروندان،

 جنبش رهایی از اسلام،

اتحادیه ملی برای دمکراسی در ایران، آزادگان نروژ، جبهه آزادیخواهان ایران، جبهه متحد دانشجویی، کمیته دانشجویی دفاع از زندایان سیاسی