انقلاب اکتبر و رهایی زن ٧

انقلاب اکتبر و رهایی زن ۷

خانواده و آزادی جنسی بخش دوم

 

آذر ماجدی

آزادی جنسی یا آنارشی جنسی؟

مساله روابط جنسی یکی از بحث برانگیز ترین مسائل سالهای اولیه پس از انقلاب بود. از یک سو، جنگ، انقلاب، جنگ داخلی و نابسامانی های اجتماعی متعاقب آن نقش مهمی در تزلزل مناسبات خانواده سنتی و آزادتر شدن معیارهای رفتار جنسی داشت. از سوی دیگر، ایده های نوین برخی مارکسیست ها یا بورژواهای رادیکال در رد اخلاقیات دوگانه جامعه بورژوایی قرن نوزده و تبلیغ اخلاقیات جنسی آزادتر در باصطلاح “آنارشی جنسی” غالب بر زندگی جوانان شهرهای بزرگ در سالهای اولیه بسیار موثر بود. آگوست ببل در زن و سوسیالیسم در دفاع از رابطه آزاد جنسی اعلام کرده است “از کلیه نیازهای بشر، تمایلات جنسی، بجز خوردن و نوشیدن، قویترین است.” و “ارضای تمایلات جنسی امر خصوصی هر فرد است، همانگونه که ارضای هر خواست طبیعی دیگر.” او همچنین بر این عقیده بود که ارضاء تمایلات جنسی سلامت جسمی و روحی زن و مرد را تامین می کند. (نقل شده دراستایتز، جنبش رهایی زن در روسیه: فمینیسم، نیهیلیسم و بلشویسم ۱۸۶۰-۱۹۳۰، ص ۳۵۴ و ای اچ کار، سوسیالیسم در یک کشور، جلد اول، ص ۲۸)

بسیاری از مورخین شوروی و رهبران و تئوریسین های بلشویک بر این نظرند که در دوران جنگ داخلی یک “هرج و مرج جنسی” در جامعه و بویژه در میان جوانان حکمفرما بود. بطور مثال ای اچ کار بر این نظر است که تئوری معروف و بسیار نقل شده ای که ارضاء تمایلات جنسی را امری ساده و پیش پا افتاده مانند “نوشیدن یک لیوان آب” تلقی می کرد در این دوره بسیار همه گیر شده و یک نظریه مترقی محسوب میشده است.

بوخارین نیز در سال ۱۹۲۶ این دوره را چنین تصویر می کند: در اعتراض به “تعصبات کور جامعه، باصطلاح قانون خانواده و تحقیر زنان” “تف کردن به هر شرم و حیایی در رابطهُ جنسی بسیار انقلابی محسوب می شد.” (نقل شده در ای اچ کار ص ۳۱) این رفتار هیچگاه توسط حزب یا دولت بطور رسمی مورد تائید قرار نگرفت. لنین، بطور مثال، بصراحت مخالفت و عدم تائید خود را در مکالمه ای با کلارا زتکین در سال ۱۹۲۰ ابراز کرده است:

“من ممکن است زاهد ترش رویی باشم، اما این باصطلاح “زندگی نوین جنسی” جوانان و مسن ترها نیز بنظرم کاملا بورژوایی می رسد و آنرا خیلی ساده ادامه خرابی های آشنای بورژوایی قدیم می دانم. اینها هیچ وجه مشترکی با عشق آزاد، آنگونه که ما کمونیستها درک می کنیم، ندارد. حتما درباره این تئوری معروف که ارضای میل جنسی و عشق در جامعه سوسیالیستی بسادگی و پیش پا افتادگی “نوشیدن یک لیوان آب” است، شنیده اید. بخشی از جوانان ما با این “تئوری یک لیوان آب” دیوانه شده اند، کاملا دیوانه. … مدافعینش ادعا می کنند که این یک تئوری مارکسیستی است. من هیچ سهمی از این نوع مارکسیسم نمی خواهم که تمام پدیده ها و تغییرات در روبنای ایدئولوژیک جامعه را مستقیما و بسادگی از مبنای اقتصادی آن استنتاج میکند؛ زیرا مسائل به این سادگی نیست…. بنظر من تئوری معروف “لیوان آب” کاملا غیر مارکسیستی و از آن مهمتر غیر اجتماعی است. … رابطه زن و مرد، بیان ساده نفوذ دو جانبه خواستهای اقتصادی و جسمانی که عمدا برای آزمایش فیزیولوژیک انتخاب می شوند، نیست. این مارکسیسم نیست، راسیونالیسم است که می کوشد تغییر در رابطه زن و مرد را مستقیما به شالوده اقتصادی جامعه و منفک از ایدئولوژی، بمثابه یک کل، نسبت دهد. بعنوان مثال تشنگی باید رفع شود. اما آیاد یک فردی عادی معمولا کنار خیابان دراز می کشد و از گودالی آب می نوشد؟ یا حتی از لیوان آبی که لبه اش با لبهای بسیاری چرب شده است؟ جنبه اجتماعی از هر مساله ای مهمتر است. نوشیدن آب واقعا امری فردی است، اما عشقبازی به دو فرد نیاز دارد و احتمالا یک شخص سوم، یک زندگی جدید بوجود می آورد. چنین عملی جنبه اجتماعی دارد و وظیفه ای برای جامعه ایجاد می کند.” (زتکین، “کتاب خاطرات من” در لنین درباره رهایی زن)

پیش از انقلاب هم در مراوده ای با اینسا آرماند در سال ۱۹۱۵، لنین بصراحت دفاع آرماند از مطالبه “عشق آزاد” را مورد نقد قرار داده بود. آرماند که قصد نگارش جزوه ای درباره مساله زن داشت، طی نامه ای جزوه اش را برای نظر خواهی لنین می فرستد. در این طرح آرماند مطالبه عشق آزاد را در میان مطالبات زنان برای آزادی قرار داده بود. لنین طی نقد این مطالبه ابراز می کند که عشق آزاد برای پرولتاریا بمعنای آزادی از بندها و قیود اقتصادی، حقوقی و مذهبی است. در صورتیکه طرح مطالبه عشق آزاد بدون توضیح آن می تواند بمعنای رهایی عشق از مسئولیت و تعهد فردی تلقی شود که این از نظر لنین کاملا بورژوایی محسوب می شد:

 “این (مطالبه) واقعا بنظر پرولتری نمی آید، بلکه یک مطالبه بورژوایی بنظر می رسد. واقعا منظورت از این مطالبه چیست؟ این مطالبه به چه معناست؟ ۱- آزادی از ملاحظات مادی در مسایل عشقی؟ ۲- از نگرانی های مادی؟ ۳- از تعصبات مذهبی؟ ۴- از حق وتوی پدر و غیره؟ ۵- از تعصبات جامعه؟ ۶- از شرایط تنگ نظر محیط (دهقانی یا طبقه متوسط و یا روشنفکران بورژوا)؟ ۷- از بندهای حقوقی، مقامات دادگستری و مدنی؟ ۸- از جدی بودن در عشق؟ ۹- از بچه دار شدن؟ ۱۰- آزادی در بیوفایی و قس علیهذا؟

در ادامه لنین اعلام می کند که برای پرولتاریا عشق آزاد بمعنای نکات یک تا هفت است و برای بورژوازی هشت تا ده. اما بهرحال در شرایط کنونی دفاع از مطالبه عشق آزاد بمعنای نکات هشت تا ده برداشت خواهد شد و لذا طرح آن نادرست است.

بسیار رایج است که وجود آنچه بعنوان بی بند و باری و هرج و مرج در روابط عشقی و جنسی شناخته شده و همان تئوری معروف “لیوان آب” را به نظرات و تئوری های کولونتای نسبت دهند. هم در سالهای بعدتر در خود شوروی، در موارد متعدد، نظرات کولونتای توسط رهبران حزب از این موضع مورد نقد قرار گرفته است و هم بسیاری از مورخین غربی، مغرضانه یا از روی بدفهمی، کولونتای را حامل چنین نظراتی معرفی کرده اند. حتی زندگی خصوصی او را هم راحت نگذاشته اند و دنبال معشوق های متعدد در زندگی او گشته اند و بعضا اراجیفی در مورد زندگی خصوصی او سر هم کرده اند که بیشتر بدرد نشریات مبتذل می خورد تا یک تحقیق علمی.

بطور مثال در دوران نپ که چرخش بسوی دفاع از و تبلیغ روابط سنتی تر آغاز شده بود و در موارد نه چندان کمی، از لزوم پایداری و استحکام مناسبات خانواده دفاع می شد، تروتسکی در سال ۱۹۲۳، در سمپوزیومی از فعالین حزبی که بنظر ای اچ کار “بازگشت به نظریات سنتی در مورد نقش خانواده” را بنمایش می گذاشت، “تزهای رفیق کولونتای” را بخاطر عدم توجه به “مسئولیت پدر و مادر در قبال کودکانشان” مورد انتقاد قرار می دهد. چرا که بنظر او “ما به اشتباه بر مفهوم “عشق آزاد” تاکید گذاشتیم.” (نقل شده در ای اچ کار ص ۳۱)

و خود ای اچ کار نظرات کولونتای را این چنین مورد تحریف قرار می دهد: “تعدادی از رمان ها و داستانهای پاپولر بقلم کولونتای تعصبات بورژوایی گذشته را به سخره می کشد و ارضاء بدون محدودیت تمایل جنسی را تبلیغ می کند. (این نظریه) توسط این فرضیه مورد دفاع قرار می گرفت که این وظیفه دولت است که عواقب آنرا (یعنی کودکانی که محصول این روابط هستند) را بعهده بگیرد. (کار ص ۳۱)

کولونتای منتقد سرسخت روابط ریاکارانه بورژوایی بود، روابطی که بر دو رکن زندگی زناشویی خالی از عشق و ناشی از ملاحظات اقتصادی و غیره و بر فحشاء پایه گذاری شده بود؛ روابطی که ضمن دفاع از پرهیزکاری در روابط خانوادگی یا چشمان خود را بر فحشاء می بست و یا با ریاکاری باز هم بیشتری در تکفیر فحشاء، قربانیان آنرا مورد حمله قرار می داد؛ روابطی که وجود اخلاقیات دوگانه که دو نرم اخلاقی متفاوت را برای زنان و مردان تبلیغ می کند، پیش فرض می گیرد. در نظر کولونتای، البته، آزادی جنسی بطور یکسان برای زن و مرد، یک وجه مهم تحولات انقلابی و آزادی زنان محسوب می شد. اما کولونتای هیچگاه از روابط جنسی آزاد، بمعنای آزادی از مسئولیت و تعهد دو طرف درگیر در قبال “زندگی سومی که از این روابط حاصل می شود” دفاع نکرده است و این روابط را تبلیغ نکرده است. در نظر کولونتای وجود ارزشها و مشغولیت های فکری و ذهنی مشترک در رابطه میان زن و مرد امری مهم و اساسی محسوب میشد. وی مبلغ یک رابطه برابر و رفیقانه میان زن و مرد مبتنی بر عشق، تمایل و احترام مشترک بود؛ روابطی که تا زمانیکه علاقه و تمایل مشترک زنده است، ادامه می یابد و زمانیکه علاقه و تمایل، حتی از جانب یکی از طرفین زائل می شود، می باید خاتمه یابد. کولونتای بر وجود برابری کامل در روابط میان زن و مرد تاکید زیادی داشت و تا آنجا که به سرنوشت کودکان مربوط می شود، کولونتای ضمن دفاع سرسخت از ضرورت و مطلوبیت نگهداری و پرورش اجتماعی کودکان و تاکید بر مسئولیت جامعه و دولت در قبال آنها، مسئولیت خاص پدران و مادران را منکر نشده است. این یک اشتباه بزرگ و یا غرض ورزی آشکار است که دفاع شدید و پر حرارت کولونتای از اجتماعی کردن امر نگهداری و آموزش کودکان را بحساب انکار مسئولیت های ویژه مادران و پدران در قبال فرزندانشان بگذاریم.

قضاوت در این مورد که آیا روابط جنسی و عشقی واقعا دچار بی بند و باری زائدالوصفی شده بود، کار ساده ای نیست. این امر مسلم است که انقلابی باین عظمت که تمامی نظم کهن با تمام ارزشها و سنن و ایده آل های اجتماعی اش را بمصاف می طلبد و بنیان تمام نهادهای پیشین و جا افتاده اجتماعی و فرهنگی را زیر و رو می کند، با خود گیج سری، تلاطم، اصطکاک های عقیدتی و ایدئولوژیک بهمراه می آورد. دوران انقلابی در عین حال دوران دست زدن به تجربیات نوین و محک زدن آنها در عمل است. شرایط انقلابی در واقع شرایطی است که جامعه تلاش می کند خود را از نو و بر راستای عقاید و آرمانهای نوین باز یابد، تعریف کند و سازمان دهد. اما فشارهای واقعی اقتصادی و سیاسی که انقلاب اکتبر را در خطر نابودی قرار داده بود، در عین حال تحمل و بردباری در مقابل این تجربیات را خیلی سریع فرسوده و مضمحل کرد. بطور مثال رشد سریع سقط جنین، که در صورت در دست داشتن مواد جلوگیری از بارداری و شرایط مرفه تر می توانست بمیزان قابل توجهی کاهش یابد، یا فقر و کمبود و قحطی که باعث می شد میلیونها کودک بحال خود در خیابان ها رها شوند، بنظر من نقش زیادی در راه افتادن کمپین علیه روابط آزاد جنسی داشتند. جنگ داخلی دیسیپلین و فداکاری بسیاری را از مردم طلب می کرد، این خود در عین حالی که عامل مهمی در از هم پاشیده شدن سامان روابط و مناسبات عادی و طبیعی بود، در موضعگیری علیه روابطی که گسترش یافته بود بی تاثیر نبود.

آیا در یک شرایطی که اینهمه کمبود و فشار و نابسامانی زندگی بسیاری را به قهقرا نمی کشاند و سامان جامعه را این چنین از هم پاشیده نمی کرد، باز رهبران انقلاب که بسیاری شان تا پیش از این از هواداران پر و پاقرص نظرات ببل و غیره در زمینه روابط جنسی بودند، این چنین به وضعیت روابط جنسی انتقاد می کردند و آنرا آنارشی جنسی می خواندند؟ و آیا این شرایط زمینه های بازگشت به عقب دهه های بعد را فراهم نکرد که پارسایی و زهد را در روابط عشقی و جنسی به عقاید رسمی و دولتی بدل کرد و بعنوان کمونیسم و مارکسیسم قالب شد؟ لنین بصراحت در همان گفتگو با زتکین اعلام می کند که به هیچ وجه مبلغ پارسایی در روابط عشقی نیست. ولی سیر وقایع چنان شد که همچون تمام عرصه های دیگر، نظرات لنین در این عرصه نیز تحریف شد.

ادامه دارد…