گفتگوى حسن معارفى پور با مصى فتحى در مورد ٨ مارس

رفیق مصی عزیز با درود و سلام های گرم و رفیقانه

قبل از هر چیز بابت اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و حاضر شدید که در این مصاحبه شرکت کنید بی نهایت سپاسگزارم.

….
ج. با سلام و درود به همه رفقا و دوستان عزیز،من هم از اینکه در اینجا هستم بسیار خوش وقتم,و امیدوارم که بتونم حدالامکان به این سوالات, امروز و در این مبحث مهم به طور مختصر و مفید جوابگو باشم!

سوال اول.

۱٫ روایت و تعابیر مختلف و متفاوتی راجع به تاریخچه ی هشت مارس روز جهانی زن از جانب نیروها و جریانات مختلف ارائه شده و می شود! اگر ممکن است نظر خودتان را در این زمینه برای خوانندگان باز کنید.
امروز نیروهای دست راستی فمینیست های راست و چپ، اپورتونیست ها و کل جبهه ی به اصطلاح مدافع حقوق زن تلاش می کند این تاریخ که یک روز در تاریخ مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر است را به شیوه ی اپورتونیستی مصادره کند! موضع شما در قبال این روز چیست؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++

ج. اول:
۱- بله رفیق، متأسفانه مثل تمام روزهای تاریخی دیگر، که سیر تکاملی جنبش‌ها و انقلابات کارگری و کمونیستی جهان را نماینده گی‌ میکنند،این روز هم از معنای اصلی‌ خود تهی گشته , در و -به شکل یک جشن پیش و پا افتاده در نسخه‌ای کاملا نمایشی و تبریکات تو خالی‌ و یا دادن گٔل به زنان به خصوص در کشورهای پیشرفته و مدرن غربی در آمده که حتّی در سالنهای به کرایه گرفته اتحادیه‌های کارگری هم این روز را با دست دادن‌های متقابل به منظور “دست آوردهای برابری” میان زنان و مردان تا امروز، با چند سخنرانی پیش و پا افتاده در عنوان‌هایی‌ چون “نگرانی‌های زنان” تقلیل میدهند….اما همه اینها از یک روز مبارزه مستحکم و جدی، یعنی مبارزه بیشتر و جدی تر‌ در راه به دست آوردن مطالبات زنان و محکوم کردن علت اصلی‌ معضلات و مشکلات زنان در سیستم سرمایه داری بسیار به دور هستند.
روز جهانی‌ زن، روز یاد آوری جنبش تاریخی زنان کارگر و مبارزه آنان ٔبر علیه استثمار و نابرابری در جامعه به طور اخص و بر علیه نابرابریها و استثمار همه زحمتکشان و کارگران چه مرد، چه زن و چه کودکان و همزمان بر علیه سیستم و نظمی است که باعث و بانی‌ این نا برابریها، ناحقی ها, بی‌ عدالتی ها و …است.

سوال دوم
. “فمینیسم “را به مثابه ی یک ترند فکری، یک گرایش سیاسی اویزان به مکاتب فکری دیگر را ،در کل چگونه ارزیابی می کنید؟ ارزیابی شما از نیروهای مختلف موسوم به فمینیسم از فمینیسم لیبرال گرفته تا فمینیسم رادیکال ، اسلامی ، همجنسگرا و فمینیسم مارکسیستی چیست؟
++++++++++++++++++++++++++++++++

ج.۲- به عقیده من، قبل از اینکه ما به انواع و اقسام فمنیسم و تجزیه و تحلیل آنها بپردازیم که در هر صورت به زمان و وقت زیادی نیازمند است، ما باید “فمینیسم” را در کل خودش تعریف و تحلیل کنیم، فمینیسم (در کل) یک جنبش بورژوایی است و از طرف زنان بورژوا در اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب فرانسه ریشه می‌گیرد، دست آوردهای این انقلاب در پیروزی ارزش‌ها و اصول لیبرالی نقش به سزایی داشت از انقلابهای نیمه اول قرن نوزدهم در فرانسه و آلمان گرفته تا مبارزات (اجتماعی و سیاسی) پراکنده در انگلستان،تا مبارزات سیاه پوستان در ایالات متحدۀ آمریکا برای الغای بردگی سیاه پوستان که همه اینها با ظهور نمایندگان مرد و زن پیشتاز خواهان برابری “جنس” زن همراه بود… این گروه های آزاد و به هم پیوستۀ زنان بودند که خواست “برابری جنسی” را مطرح کردند.
اما همه این جنبش‌ها و مبارزات از محدودهٔ مجادله برای “برابری جنسی‌” چه در شکل اجتماعی، سیاسی و در نتیجه اقتصادی خویش و از ۴ چوب اصلی‌ خود به رهبری زن بورژوا فراتر نرفتند.
جنبش بورژوائی زنان خواست اساسی هم ارزشی و برابری کامل حقوقی و اجتماعی زن و مرد را عنوان کرده است؛ رهبران آنان مدعی اند که تحقق این خواستها برای همۀ زنان بدون استثنا، به طور یکسان مفهوم رهائی را دربر دارد. این اشتباه است. مدافعان حق زنان این حقیقت مسلّم در مورد آزادی کامل اجتماعی ـ انسانی یا بردگی را نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند که جامعه بورژوائی، که مبتنی بر شیوه تولید سرمایه داری است، به واسطه تضاد طبقاتی آشتی ناپذیر بین استثمار کننده و حاکم از یک طرف، و استثمار شونده و محکوم از طرفی دیگر، تقسیم شده است. در این میان عامل تعیین کنندۀ نهائی در شیوه و وضعیت زندگی زنان وابستگی شان به این یا آن طبقه است و نه “اشتراک جنسی” آنان، اگر چه حق ویژه و جایگاه برتر مردان به هر حال ناحق و مردود است اما
تضاد طبقاتی مانع پیوند زنان کارگر با جنبش بورژوائی زنان فمنیستی می شود.
فقط با مبارزه طبقاتی تمام استثمار شدگان بدون در نظر گرفتن اختلاف جنسیت و علیه تمام استثمار گران بدون در نظر گرفتن اختلافات جنسیتی انجام یابد.

در آخر به عقیده من تمامی این پیشوند‌ها و پسوند‌ها در رابطه با “فمینیسم” چیزی به جز پنهان کردن چهره اصلی‌ این جنبش بورژوایی در پی‌ معتدل و مستقل کردن و در نتیجه تجزیه و جدایی‌ کامل آن از جنبش کارگران به (طور سیستماتیک) نیست، چرا که بورژوازی به خوبی‌ به این مهم واقف است که این جنبش تنها در شکل کامل آن یعنی همبستگی زنان و مردان کارگر و زحمتکش، دست در دست و شانه‌ به شانه‌، میتواند در مقابل غول جنایتکار سرمایه، ایستاده و مقاومت کند.

سوال سوم
. شما سالها در آلمان زندگی می کنید و تا جایی که من اطلاع دارم اطلاعات دقیق و به روزی راجع به موقعییت زنان در آلمان دارید. بسیاری بر این عقیده اند که مساله ی زن در کشورهای رفاهی و دولت های سرمایه درای پیشرفته حل شده است و زن به برابری کامل با مرد رسیده است. شما به مثابه ی یک شهروند زن و به مثابه ی یک انسان فعال که خود با نابرابری های اجتماعی در این کشور و نابرابری زن و مرد دست به گریبان هستید، این وضعیت را چگونه ارزیابی می کنید؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ج.۳- در مورد جامعه آلمان هم باید بگم که، تقریبا مثل تمام جوامع غربی و به قول معروف مدرن اروپایی که کمی‌ در سوال اول به طور مختصر به آن اشاره کردم مساله زنان نه تنها پیشرفتی نکرده بلکه در حال عقب گرد و در بهترین حالت خود در حال در جا زدن است!

نقش زنان در این جوامع،بیشتر شکل و قالب یک “وسیله جانبی” برای سیستم پدر و مرد سالار سرمایه داری را به خود گرفته و پایه اجتماعی این سیستم چیزی نیست به جز سرکوب و استثمار زن، همانند تمام جوامع طبقاتی که در عین حال مرد و یا همان پدر سالار هم هستند. زنان تنها مسئول تولید مثل فردی و خصوصی در درون خانواده میباشند و “کار خانگی” در همین جا هم در رده “پسترین و پایین‌ترین فعالیت‌های جامعه در مقابل “کار عمومی‌” مردان قرار دارد، این کار خدماتی بدون دستمزد که در حقیقت موجودیت و زندگی‌ افراد را در چارچوب خانه تضمین می‌کند ، هیچ ارزش برای سیستم سرمایه داری ندارد چرا که ارزش مبادله ایی برای سرمایه دار تولید نمیکند، و همین هم سرکوب اجتماعی زن را توضیح داده و در عین حال هم دلیل اصلی‌ اینکه چرا نیروی کار زن ارزانتر از نیروی کار مرد در سطح بین‌المللی آن است را آشکار می‌کند.
تا وقتی که این وضع وجود دارد، زنان به صورت بخش بی دردسرتر و انعطاف ‌پذیر‌تر از ارتش ذخیره صنعتی باقی خواهند ماند.

زنان در همهِ زمینه‌ها از حقوق کمتری از همکاران مرد خود برخوردار هستند برای مثال زنان در آلمان به طور میانگین ۲۲% کمتر از مردان حقوق میگیرند و نه تنها دستمزدشان کمتر است بلکه در عین حال تحت استثمار جسمی‌ عمومی‌ هم قرار دارند. تمام جوامع طبقاتی (هیرارشی) یعنی‌ سلسله مراتبی ‌ست، و در هر حالتی‌ زن در رتبه پایین تری از مرد قرار گرفته و زن در این سیستم مجبور به اطاعت و تسلیم میباشد وبورژوازی اینرا با استفاده ابزاری از ادیان اصلی‌ جهانی‌ (یهودی، مسیحی‌، اسلام) پر رنگتر و ملموستر میکند.

جامعه بورژوازی هرگز نمیتواند قالبی‌ برای آزادی زن و پایانی برای سیستم هیرارشی باشد، بلکه زن در این جامعه در بهترین شکل خود فقط میتواند وسیله و سهام دار کوچک و زیر دست برای ظلم و ستم و سرکوب بورژوایی باشد. همانطور که برای طبقه کارگر به معنای استثمار و ستم است به همان نسبت هم زن در جامعه بورژوازی نمیتواند و نباید در توهم برابری مطلق و آزادی کامل بماند.

جامعه بورژوایی در برابر خواسته های جنبش زنان بورژوا به طور قاطع مقاومت نمی کند ، این امر از اصلاحاتی که امروزه به نفع زنان در بخش حقوق عمومی و فردی دولت های سرمایه داری انجام می گیرد به طور کامل مشهود است
هراس دموکراسی بورژوایی به طور طبیعی با دیدی کوته نگرانه ملازم است .حتی اگر زنان در سطح سیاسی برابر با مردان شوند هیچ چیز در روابط جامع قدرت تغیر نخواهد کرد . زن کارگر حامی طبقه کارگر یا مبارزه طبقاتی و زن بورژوا حامی طبقه بورژوا یا جنبش فمنیستی خواهد ماند.

سوال چهارم
. ارزیابی شما از ” جنبش برهنگی ” و فیل هوا کردن هایی که در یک سال اخیر بسیاری از نیروهای موسوم به چپ و کمونیست به ان چسپیده اند چیست؟ شما این گونه حرکات را چگونه می بینید؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ج.۴- جنبش برهنگی یک جنبش کاملا خرده بورژووایی و حتّی به نظر من بسیار جنبش و حرکتی‌ لمپن مآبانه است، این جنبش به ظاهر حتّی فمینیستی و بیشتر ماسکولینستی که زیر نام “فمن” به فعالیت کذایی خود به هدف جلب توجه افکار عمومی‌ که کمتر کسی‌ میداند هدف اصلی‌ آنها برای چی‌ و به نفع کیست؟ و با جار و جنجال تو خالی‌ و بی‌ محتوای خود بدون بینش دقیق از مناسبات، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه در حال شلنگ و تخته انداختنی هستند که چیزی دیگری نمیتوان به آن گفت غیر از عوام فریبی و ژورنالیسم ارزان!
همچنین در غرب سو استفاده‌های پروپاگاندایی و تبلیغاتی از کشورهای اسلام زده و ارتجاعی از موقعیت اجتماعی زنان در این کشورها میشود، تصویر زن در غرب، به مظهر برابری و آزادی زن در جهان مبدل میگردد،مقایسه تصاویر زنان در زیر چادر و لباده با زنان در بیکینی و لباس زیر و لخت، یکی‌ از این آکسیون‌های پیش و پا افتاده و ارتجاعی است، موقعیت اجتماعی به وسیله بهره برداری بیش از حد تعیین میگردد که خود بازتابی از تبعیض جنسی‌ و سکسیسم است چه در شکل لختی و چه در شکل پوشیده آن، چه با چادر و چه لخت و یا لباس زیر و همه اینها در حالی‌ اتفاق میفتاد که “صنعت رسانه ای”در همین کشورهای به اصطلاح مدرن در هر شکل و زمینه‌ای در “استثمار و بازار یابی‌” “بدن زن” نفوذ کرده است.

سوال پنجم
. وضعیت زنان در ایران به عنوان یک کشور سرمایه درای اسلام زده را چگونه
ارزیابی می کنید و گرایشات درون ” جنبش زنان ” را چگونه می بینید؟
+++++++++++++++++++++++++++++++++++

ج.۵
وضعیت زنان در ایران و به خصوص زنان طبقه کارگر با توجه به وضعیت اسفبار جامعه، شرایط کاریابی و وضعیت محیط های کار برای زنان, به بدترین و حاد‌ترین درجه خود رسیده است که در مقابل نا بسامانیهای بر در آمده از نظام سرمایه داری و ارتجاعی ایران بدون هر نوع پشتیبانی و حمایت ازطرف نهادها و سازمانهای دولتی و در عین حال عدم دسترسی‌ و امکانات لازمه برای مقابله با این تبعیضات در روابط تولیدی و اجتماعی از قبیل :نداشتن بیمه‌؛دستمزد کمتر از حتّی حداقل دستمزد تعیین شده، اضافه کاری اجباری که حتّی پرداخت نمیشوند، تعهدنامه برای بچه دار نشدن به کار فرمایان و عدم حق استفاده از مرخصی زایمان، توهین و آزار جنسی‌ و حتّی با مقاومت در مقابل تجاوزات جنسی‌ از طرف کارفرمایان ناتوان میمانند, که البته این وضع برای زنان کارگری که قانون کار شامل حالشان می شود هم چندان بهتر نیست.
همه اینها نشانگر و بازگوی وضعیت و احوال اسفبار زن کارگر در جامعه سرمایه داری و ارتجاعی- اسلامی ایران هستند، اما استثمار زن در این جامعه عقب افتاده به اینجا محدود نمی‌شود..
در دنیای بورژوایی، زن به عنوان جنس دوم طبقه بندی شده است. اول مرد و بعد اوست. همانطور که بارها به آن اشاره کردم ,این درجه بندی یک رابطه ی سلسله مراتبی (هیرارشی) تقریبا غیر قابل تغییر را با خود به همراه دارد. این درجه بندی در جوامع مذهبی شدیدتر میشود، درک تبعیض آمیز از مساله جنسیت، شدید تراز آنچه در بیان نیایشی ادیان ابراهیمی(یهودی،مسیحی‌، اسلامی) منعکس است، وجود ندارد. در این ادیان ﻓﻘﻂ ﻣﺮد، اﻧﺴﺎن واﻗﻌﯽ اﺳﺖ برای انسان و مرد از کلمه ی واحدی استفاده میشود. اگر از مردم صحبت می کنیم، قاعدتا تنها به مردان می اندیشیم. زن تا حدی قابل چشم پوشی است و در بیشتر موارد، این مرد است که فرمانده ی اوست.دنیای مردانه، قاعدتا چنین درکی دارد و اکثریت جهان زنانه نیز تا کنون این وضعیت را به عنوان سرنوشت مقدر خویش پذیرا شده است. در این منظر فکری ، فرو دست بودن زنان حتی بدون توجه به این مساله که : ” ستمکشی زن به خاطر کارگر بودن آن است ” موضوعی مفروض تلقی شده و هستی زن در جهان مالکیت خصوصی ، به عنوان هستی جنسیتی مطرح است. برای او در هر گام و هرگذر ، موانعی وجود دارد که مرد آنهارا نمی شناسد و یا با آنها مواجه نیست . بسیاری از حقوقی که برای مرد مجاز هستند ، برای زنان منع
شده اند . این ها عبارتند از : حقوق اجتماعی و آزادیهای متعددی که مرداز آنها لذت می برد ، اما اگر ازجانب زن مورد استفاده قرار بگیرد ،خطا و جنایت محسوب می شود .زن از هستی اجتماعی و جنسی خوددر رنج است . گفتنش مشکل است ، اما در هر دو زمینه ، و در اغلب موارد ، اورنج می کشد . بدین خاطر ، این آرزوی بسیاری از زنا ن که آرزو می کنند مردبدنیا می آمدند ، قابل فهم است .

زنان به طور کلی‌ و به خصوص زنانِ کارگر در سیستم ارتجاعی و سرمایه داری ایران نه تنها در کشمکش روزانه با بورژوازی ارتجاعی و مجادله با مناسبات عقب افتاده این جامعه هستند بلکه، در بیشتر موارد برده و فرودست خانگی به علت روابط اسلامی و ارتجاعی در همان چارچوب خانواده میباشند .

سوال اخر

راهکار شما برای برون رفت از وضعیت فلاکت بار موجود، وضعیتی که بیش از نیمی از بشریت یعنی زنان در ان رنج می برند و به عنوان کالاهای لوکس به حساب می ایند و در ازای کار برابر با مردان حقوق نابرابر می گیرند! وضعیتی که در کشورهای موسوم به جهان سوم و اسلام زده برای زنان در مقایسه با کشورهای سرمایه داری غربی به مراتب اسف بار تر است چیست و چه راهکاری را پیش روی زنان طبقه ی کارگر در ایران قرار می دهید؟ به عبارت دیگر اگر بخواهید کوتاه به زنان در سطح جهان و ایران فراخوان بدهید چه فراخوانی خواهید داد؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

ج.اخر:
۸ مارس باید روزی برای اعتراضات ضّد سرمایه داری باشد، باید سوال در بر اندازی سیستم جور و ستم را با انقلاب و دگرگونی بنیانی برجسته و فراهم کند و نباید هرگز به ارگان و اندامی از وعده‌های کذایی پورژوازی چپ و نئو لیبرالیسم تبدیل گردد.
ما باید با توهمات “برابری” و تساوی حقوق” اروپا و غرب در نظام سرمایه داری مبارزه کنیم و به جای آن به طور کنکرت و واضح بر علیه سرکوب زنان مبارزه کنیم, , بهره برداری بین المللی و سرکوب زنان هر روز در حال افزایش است، اعم از دستمزد‌های پایین ، برده گی‌ خانگی، تبعیض سیاسی و قانونی، قاچاق و ظلم و ستم جنسی‌ و..

نه فمینیسم بورژوایی و نه فرصتهای شغلی‌ (کارییر Carriere ) نئولیبرالی برای آزادی زنان پیشروندهٔ هستند. جنبش زنان باید دوباره به جنبش انقلابی‌ تعلق پیدا کند و هرگز نباید، ایدئولوژی بورژوازی را در صفوف خود حمایت کند.
۸ مارس نباید به صحنه شو و نمایش “فمینیسم” به کارگردانی بورژوازی در آید. ما احتیاجی به “سیاست فامیل مدرن” à لا( بالاترین ) احزاب کنسرواتیو و بورژوایی، با زنان بورژوا در ردیف جلو نداریم. این رهایی نیست، بلکه ادامه پیاده سازی و عملکرد پدر سالاری بورژوایی است.

پدر سالاری ریشه ظلم و ستم تاریخی خود به زنان و به انقیاد و اختیار در آوردن این دسته اجتماعی را از طریق جنگها محکم کرده است. فقط یک جامعه کمونیستی میتواند رهایی زن را تضمین کند چرا که تنها جامعه کمونیستی میتواند، اجتماعی‌ شدن کار خانگی را به اجرا در آورد، به طور قابل توجهی‌ حجم کار را کاهش داده و به طور مساوی بر شانه‌‌های مرد و زن تقسیم کند، افق محدودِ خانواده هسته‌ای در حفظ حریم خصوصی را از بین بردارد. فقط در آن زمان است که زن از نظر اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیکی برابر با مرد خواهد بود و دیگر هیچ مانعی اجتمایی‌ در بینشان نخواهد ماند.
با تشکر
م فتحی
۷.۳.۲۰۱۴
++++++++++++++++++++

با تشکر مجدد
حسن معارفی پور
۷٫۳٫۱۴