“توضیح المسائل توهین ” عباس گویا برای “سرجا نشاندن ” مخالفین حزبش!

“توضیح المسائل توهین ” عباس گویا  برای “سرجا نشاندن ” مخالفین حزبش!

در حاشیه تقلاهای مضحک برای هیچ!

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۵ مارس ۲۰۱۵

مقدمه:

ماجرای بلوای ایلیاتی بختیاری مثل ماجرای خودساخته “جنبش برهنگی” تمام شده و می رود به آرشیو جوکهای سیاسی حزب کمونیست کارگری بپیوندد اما هنوز ظاهرا خود فعالین این حزب نتوانسته اند از وسواس پاسخ دادن بهش خلاص شوند! آخرین زورشان این بود که با زبان محمد آسنگران، مخالفین خود را ابله و سفیه بنامند و مشتی زمین و زمان به هم ببافند. حالا نوبت عباس گویاست که بعد از تمام این بلوا بر سر هیچ و بور شدن کمونیزم دنباله روی ایلیاتی ها، “به میدان بیاید و بقول خودش، مخالفین سیاست حزبش را “سرجایشان بنشاند”!. ظاهرا ایشان و حزبش در ذهنشان مرتب زور می زنند که مخالفین سرجایشان بنشینند اما هی مرتب مخالفین بلند می شوند و خلاصه اوضاع این حزب قمر در عقربت تر می شود که نمی شود مخالف را سرجایش نشاند و “فتنه را خواباند”!

عباس گویا از متفکرین حزب کمونیست کارگریست. درست است که طول و عرض تفکرش را ما قبلا در نمونه هائی مثل اعلام دندان بر جگر گذاشتن در موضوع مجازات اعدام قزافی یا حمایت از آنارشیستها در جنبش ۹۹ در صدیها دیده بودیم. اما همینکه حزب کمونیست کارگری این سطح از تئوریسین ها را ارائه داده و می دهد علامت دیگریست بر پایان دوره احزاب موجود.

حالا اجازه می خواهم مقداری در این توضیح المسائل عباس گویا در مورد کلمه توهین دقیق شوم تا نشان دهم در هنگام دفاع از ایلیاتیها این حزب دچار چه مضحکه ای شده است:

(۱)عباس گویا چه می گوید؟”توضیح المسائل توهین”(۱)

عباس گویا در مقاله اش این هدف را قرار می دهد که مخالفین حزبش را “سرجایشان بنشاند” و می پذیرد که حزبش “تبیین نظری محکمی تا بحال در این موضوع ارائه نداده”! لذا ایشان ماموریت بخودش داده که بیاید و تبیین نظری محکم ارائه دهد! بعد از این مقدمه ایشان کلمه توهین را “تبیین” می کند به شرح زیر:

اولا” توهین بر خلاف ادعاها اصلا سابجکتیو نیست و همه دنیا یکجور توهین را می فهمند. توهین “مفهومی جهانی است”

دوما: توهین “می تواند ابزار سرکوب بیان باشد”(البته می تواند)

سوما: توهین در دو مضمون وجود دارد یکی توهین به باورها و توهین به افراد. اولی “می تواند به نقض آزادی بیان بینجامد” و دومی نقض حرمت انسانیست.

چهارما:تا زمانی که مقدسات هست، توهین به مقدسات هست و تا زمانی که انسان هست توهین به انسان هست.

پنجم: وقتی به فردی توهین کردیم روان او را جریحه دار کردیم

ششم: باید تقدس به باورها از طریق آزادی بی قید و شرط بیان از بین برود.

هفتم: توهین دو نوع است(غیر از آن دو نوع اول!) یکی عینی و دیگری ذهنی: وقتی توهین در قلمرو نظر بکار برده می‌شود٬ ذهنی و وقتی درقلمرو انسان‌ها بکار برده می‌شود عینی است. وقتی مضمون توهین عقاید است٬ توهین به قلمرو بیان وارد شده است و وقتی مضمون توهین فرد و انسان است٬”

دقت بفرمائید! سرتان گیج نرود!نظر با انسان دوتاست! اولی ذهنی است و دومی عینی. توهین عینی حلال است و توهین “قلمرو انسان” ،حرام!

خواننده متوجه می شود که عباس گویا با این توضیح امساتلش کاملا همه مخالفین را “سرجایشان نشاند”!

 

(۲) چند پاسخ به عباس گویا:

اولا: اینکه توهین هنوز خصوصا در جوامع عقب افتاده ابزار مهم سازماندهی ارتجاع است دلیل بر این نیست که سابجکتیو نیست.چون چیزی جهانی هست دلیل نیست که آبجکتیو است.بسیاری از احساسات انسان سابجکتیو هستند و بسته به فرد و بسته به فرهنگ فرد شدت و ضعف دارند.مقوله توهین یک مقوله کاملا فرهنگی است و هر قدر فرهنگ عقب مانده تر، توهین بیشتر جنبه اجتماعی می یابد و عکس العملهای اجتماعی برمی انگیزد.توهین به ایل و قوم از جمله توهین هاست در ردیف توهین به خدا و توهین به مذهب.حزب کمونیست کارگری دقیقا کنار ایلیاتیها و درک ایلی از مسئله توهین ایستاد و یک سوتی بزرگ دیگر ببار آورد.

دوما: توهین یک ابزار سرکوب آزادی بیان بوده و هست.جامعه ایران نمونه های زیادی دیده و جوامع عقب مانده اسلامی نمونه های بسیاری دیده اند.با هزار من سریش هم نمی شود اینرا انکار کرد.

سوما:بین فرد و اجتماع مرزی نیست.اینطور نیست که ادم مذهبی یا قوم گرا یا ایدئولوگ ، اعتقادش را فردی بداند که بشود مثل عباس گویا مرز کشید بین اعتقاد و فرد.اتفاقا عقب ماندگی فرهنگی همینست که انسانها اعتقادشان را دقیقا هویت فردی خود می دانند لذا اساس نظریه عباس گویا در جدا کردن اعتقاد و فرد غلط است.اسلامیهای ارتجاعی وقتی به خیابان می آیند تا سلمان رشدی را سر ببرند دقیقا حرفهای او را ضد فردیت خود می دانند.اعتقاد و فرد در هم آمیخته اند و جداسازی اینها غیر ممکن.

چهارم: اینکه تا مقدسات هست توهین هست حرفی درست است اما حزب عباس گویا کجا ایستاده؟ کنار مقدسات ایلیاتی؟!اگر ایشان و حزبش مترقی بودند حتی باید در مقابل این مقدسات ارتجاعی می ایستاد نه اینکه اطلاعیه بدهد در مقابل “توهین به مقدسات”، کنار ایلیاتی ها!

پنجم: اتفاقا علامت عقب ماندگی فرهنگی است که انسانها اعتقاداتشان را هویت خود می دانند.هر قدر جامعه و فرد رشد می کند، اعتقاداتش از هویتش فاصله می گیرد و توان فرد برای بازنگری منطقی اعتقاداتش بالا می رود.هنوز انسان معاصر راه دارد برود تا این امر محقق شود اما تحول اجتماعی در غرب نشان داده که این قدرت بازنگری به اعتقادات و تغییر آن دلیل مهم پیشرفت اجتماعی و فرهنگی و مادی است.اینرا باید حزب متمدن و پیشرفته تبلیغ کند.

ششم: عباس گویا بسیار بی مورد اعتقاد را از انسان جدا می کند و اولی را “ذهنی” و دومی را “عینی” اعلام می کند. با تقسیم بندی و جداسازی این دو ایشان نمی تواند به کمپ حزبش کمک کند نمی تواند ایستادن کنار ایلیاتی های بختیاری را توجیه کند! چرا که اولا انسان و اعتقادتش دو مقوله جدا نیستند و دوما هیچکدام ذهنی نیستند چرا که انسان عبارتست از تعیین اعتقاداتش و عینی کردن ذهنیاتش.انسان تعریفش اساسا اینست که مرتب ذهنیتش را به عینیت تبدیل کند بر خلاف حیوانات.لذا جداسازی تقدس عینی و ذهنی نه علمیست و نه کمکی است به ایستادن در کنار “توهین به مقدسات”!

هفتم: جنس “توهین به ایلات بختیاری” حتی با معیارهای من در آوردی عباس گویا از نوع توهین اعتقادات است که بنا به گفته خود او اگر به کمپ مخالفش بپیوندید حتما مخالف آزادی بیان شده اید! حتی با دنبال کردن منطق عباس گویا، کنار حزب او سر در نمی آورید! در مقابل حزب او می ایستید! در مقابل ارتجاع ایلیاتی و قومی می ایستید! عباس گویا با یک تردستی بامزه در آخر مقاله اش ناگهانی توهین ایلیاتی را می گذارد توی بسته توهین به حرمت انسانی که قرار بود “فردی” باشد! این تردیستی ارزان بسیار ساده قابل تشخیص است!

خلاصه کنم:

عباس گویا با ارائه “توضیح المسائل توهین” تلاش کرد مخالفین  “هپروتی” حزبش را به “سرجایشان بنشاند”، محمد آسنگران اون مخالفین را ابله و سفیه خوانده بود! اینها آب در هاون می کوبند! خودشان را بیشتر مضحکه می کنند. استدلالی که ندارند مجبورند یا مخالف را به فحاشی بکشند یا توضیح المسائل بنویسند! در فرهنگ شبعه توضیح المسائل ، توضیح است ، قرار نیست منطقی باشد.”خدا گفته”! مشکل عباس گویا اینست که ما مخالفین حزبش ، اما و چرا را رها نمی کنیم و کار برای اینها بسیار مشکلتر می شود! حزب کمونیست کارگری یک سوتی دیگر در کرده و نمی تواند با این تئوریسازان مواضعش را توجیه کند!

منابع بیشتر:

(۱)عباس گویا: ارزیابی از یک جدال فکری … قسمت اول: توهین٬ معنا و متن

http://www.azadi-b.com/G/2014/03/post_169.html

(۲)سعید صالحی نیا: روانشناسی اجتماعی برخورد به “توهین به مقدسات” !

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۵۹۰-روانشناسی-اجتماعی-برخورد-به-توهین-به-مقدسات

(۳)سعید صالحی نیا: حالا نوبت آویزان شدن حزب کمونیست کارگریست به قوم پرستی بختیاری!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۵۸۷-حالا-نوبت-آویزان-شدن-حزب-کمونیست-کارگریست-به-

قوم-پرستی-بختیاری

(۴)سعید صالحی نیا: “نهایت بلاهت و سفاهت” و فرهنگ محمد آسنگرانی!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۵۸۸-نهایت-بلاهت-و-سفاهت-و-فرهنگ-محمد-آسنگرانی

(۵)آرشیو نقدها به عباس گویا(از: سعید صالحی نیا)

سعید صالحی نیا:نقدی به فراخوان عباس گویا برای سکوت و”دندان روی جگر گذاشتن”در مورد قصابی قذافی!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١١/۱۵۴-نقدی-به-فراخوان-عباس-گویا-برای-سکوت-و-دندان-روی-جگر-گذاشتن-در-مورد-قصابی-قذافی

سعید صالحی نیا: حمایت از آنارشیزم یا نقد آنارشیزم؟! پاسخی به رفیق عباس گویا

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١١/۱۴۵-حمایت-از-آنارشیزم-یا-نقد-آنارشیزم؟-پاسخی-به-رفیق-عباس-گویا