از منصور حکمت تا محمد آسنگران تا اقبال نظرگاهی سیر سقوط !
نگاهی دیگر به فرهنگ تنزل حزب کمونیست کارگری
بخش ۲۷ از نقد برنامه دنیای بهتر
از: سعید صالحی نیا
۴ مارس ۲۰۱۴
“ پاسدار سعید شما آموطش دیده هستین که علیه کمونیستها قلم بزنی. من اعلام میکنم که شما یک توده ای پاسدار شده هستین.”
(اقبال نظرگاهی از حزب کمونیست کارگری ایران)
مقدمه:
برای اینکه بشود موقعیت یک جنبش یک حزب را در اجتماع دانست راههای زیادی هست.می شود دید که اون حزب یا جنبش تا چه حد قادر است حرکت اجتماعی ایجاد کند مردم را بسیج کند. می شود بحثها و کمپینهایش را بررسی کرد و دید که تا چه اندازه در کلیت روان و رفتار اجتماع تاثیر گذاشته . یک راه دیگر اینست که برویم ببینیم اون حزب یا جنبش با مخالفش چه می کند با مخالفت چه می کند چگونه به اعتقاداتش برخورد می کند . اینها همه ابزارهای سنجش هستند و برای تقویت امر سنجش باید در کنار هم استفاده شوند.
اگر نگاهی به حزب کمونیست کارگری در دوران عروجش و فعالیت منصور حکمت بکنید در تمام ولفه های بالا دلایلی می یابید که این حزب و جنبش رو به عروج است.هم از جهت تئوری جدائیش را با کمونیزم ایرانی اعلام کرد و هم از جهت تاثیر گذاری اجتماعی توانست جنبشهای اجتماعی مهمی را در ایران تحت تاثیر قرار دهد.اگر امروزه جنبش مبارزه با اعدام ، فراسازمانیست اگر جنبش های حمایت از کودک ، حمایت از پناهنده ، دفاع از حقوق زن و جوانان، جنبش رهائی فرهنگی از قید اسلامیزم به جنبشهای فراسیاسی تبدیل شده اند به یمن اون دوره عروج کمونیزم کارگریست که توانست آزادیخواهی را با سوسیالیزم خواهی پیوند بزند و کمونیزم اجتماعی را به تاریخ ایران اضافه کند. درست در همین دوران عروج است که ادبیات منصور حکمت نسبت به مخالف و مخالفت هم رنگی بسیار انسانی و زبانی بسیار رفیقانه دارد.ادبیات منصور حکمت از اینجهت نیز نشان می دهد که حزب کمونیست کارگری و جنبش کمونیزم کارگری در دوران معینی واقعا پیشرو بود و واقعا رو به عوج.
با مرگ منصور حکمت، شاید مدتی قبل از مرگ او ، گرایشهای موجود در حزب کمونیست کارگری دست بالا را گرفتند و روند اضمحلال این حزب شروع گردید.انشعابات فقط یک وجه مشخصه این روند بودند. رویکرد اجتماع و فعالین چپ و کمونیست نسل جدید بتدریج از این احزاب باقیمانده تغییر کرد و این احزاب هر قدر از دوران مرگ منصور حکمت گذشت بیشتر منزوی شدند و بیشتر دچار توهم سازی و توهم بازی! اینست که در حال حاضر این احزاب موجود کمونیست کارگری هر کدام گوشه ای از امام زاده بی امامی بنام “حکمتیزم” را اشغال کرده اند و تمام زورشان را می زنند که ثابت کنند به “سنتهای منصور حکمت” وفادارند تا حدی که شهامت دست زدن به مواضع او و حتی برنامه سیاسی ۳۰ ساله شان را هم ندارند!
وجه مهم دیگر، متدهائی است که این احزاب در برخورد به مخالف و امر مخالفت و در برخورد به مفهوم تغییر اعتقادات خودشان ارائه داده اند. در این موضوع، نمونه ها بسیار است و عامل درجه اول انشعابات این احزاب را باید در همین فقر فرهنگی دانست.چیزی که حالا بسیاریشان اذعان دارند.
مسئله برخورد به “سعید صالحی نیا” در چهارچوب این کانتکس باید بررسی شود.سعید صالحی نیا نمونه ای منحصر بفرد در تاریخ حزب کمونیست کارگری بود.از همان ابتدای عضو شدن و کادر شدنش نقدهایش و نوشته هایش رو به جامعه عرضه شد.با شروع نقد لنینیزم بتدریج به یک “هدف” برای تیر اندازی تبلیغاتی رهبری و کادرهای حزب کمونیست کارگری و فرقه های کناریش تبدیل شد. فرقه علی جوادی ، محمود احمدی و آذرماجدی دقیقا در پاسخ به نقدها با لینیزم شروع کردند “ضد حمله” به سعید صالحی نیا و پراکندن مهمل “پاسدار- توده ای” شبیه تبلیغات فرقه مجاهد با این تفاوت که “مطمئن نبودند” و خواستند سعید صالحی نیا “ثابت کند که این اتهامات درست نیست”! این متدهای برخورد علامتی است برای اینکه ثابت می کند این احزاب رو به سقوط هستند و دیگر حتی منصور حکمتی هم نیستند!
کادر-لمپنهای حزب کمونیست کارگری در دورانی که من سیاستهای بعدی حزبشان را مثل “ساختن جنبش برهنگی” یا راست رویهای رهبرانشان را نقد می کردم در فیسبوک، موج بعدی بود که اسنادش هست تا رسیدیم به دورانی که نقدهایم به برنامه دنیای بهتر شروع شد!
از خواننده اجازه می خواهم توی این ایستگاه به پدیده اقبال نظرگاهی (از فعالین حزب کمونیست کارگری ایران) بپردازیم:
(۱)اقبال نظرگاهی در “پاسخ” به نقد برنامه ۳۰ ساله حزبش، چه گفت؟
ابتدا از خواننده می خواهم کامنتهای اقبال نظرگاهی را که در فیسبوک زیر مقالات من در نقد برنامه حزبش گذاشته ، را بخواند:
“اقبال نظرگاهی می گوید:
“پاسدار سعید شما آموطش دیده هستین که علیه کمونیستها قلم بزنی. من اعلام میکنم که شما یک توده ای پاسدار شده هستین.
فقط یک پاسدار آموزش دیده میتواند بی وقفه و توهین بعد از توهین علیه کمونیستها و احزاب کمونیستی افترا و ناسزا بنویسد. سپاه پاسدارنی که ترور خونین صدها مخالفش را در کارنامه دارد اکنون به آموزش کسانی دست زده که چپ و کمونیسم را می شناسند و با هزار و یک بهانه مشغول زدن فردی و حزبی کمونیستهاست. این ضد کمونیست آموزش دیده تا کنون صدها فرد را با جمهوری اسلامی ترین توهینها مورد حمله قرار داده است. ننگ بر دکتر – پاسدارهای ضد کمونیست.
پاسدار – دکتر سعید شما در مکتب توده ایسم و سپاه پاسدارن آموزش ضد کمونیستی دیده ای. توهینهای بی پایانت نشان از اهداف سپاه پاسداران در ترور شخصیت مخالفین سر سخت و متحزب جمهوری اسلامی و ترویج جو نا امیدی میان اپوزیسیون دارد. اما من هم قول میدهم تا سر نگونی جمهوری اسلامی از مبارزه با آن کوتاه نیایم و تعرضهای پاسدار منشانه شما نتواند کمترین خللی در عزمم ایجاد. کند نابود باد جمهوری اسلامی. زنده باد کمونیستها از هر نوع و شا خه ای. رسوا باد تلاش ضد کمونیستی پاسدار سعید صالخی نیاها.
خیر شما به یک حزب نتاختی. مثل اینکه فراموش میکنی که به تمام جریانات دیگر چپ و کمونیست میبافی. مثلا هم مازیار رازی. نقد شما جا دارد وقتی اول موضع حزبی و گرایش سیاسی خودت را مشخص کنی و بعد کمونیستها (احزاب و سازمانهای چپ) را نقد کنی در غیر این صورت نشان میده که از ابتدا هم توی این خط نبودی و با آموزش وارد این کار و تلاش ضد کمونیستی شده ای. امیدوارم روزی شهامت کنی و بگی که سرت توی چه آخوری است.”
خوب دقت بفرمائید! اقبال نظرگاهی در پاسخ به ۲۶ مقاله من در نقد برنامه حزبش و ارائه محورهای متفاوت از ضعفها ایرادها و پیشنهادات مشخص برای بهبود این برنامه ، کوچکترین بحثی در موضوع نقدها ندارد.ایشان تلاش می کند که با شخصی کردن ، برگرداندن بحثها به “سعید صالحی نیا” زیر سوال بردن او این توهم را دامن بزند که ریشه این نقدها برمی گردد به پاسدار بودن سعید صالحی نیا! به توده ای بودن سعید صالحی نیا! و می پذیرد که حزبش بمدت ۸ سال فریب خورده و یک پاسدار توده ای را در حد کادر و کاندید کمیته مرکزی حزبش بالا کشیده!
(۲)آیا اقبال نظرگاهی دارد “سرخود” این مهملها را می بافد؟
رهبری حزب کمونیست کارگری مدعی بود که مدافع شرافت فردی و اجتماعی انسانهاست! مدعی بود به “دنباله روی از منصور حکمت” ، سنت اتهام زنی امنیتی را درون حزبش بر نمی تابد.مدعی بود که به دنباله روی از منصور حکمت اجازه نمی دهد که شخصیت اجتماعی انسانها حتی مخالفشان موضوع بازیچه جنگهای سیاسی شود! اما طی دورانی که من در فیسبوک این کادر-لمپنهای حزبی را بررسی کردم، کاملا متقاعد شدم که این ادعاها چقدر دروغست و چقدر این ادعاها از عمل واقعی اینها بدور است. دهها کادر و عضو این حزب و اجزاب سع قلویش با همین متدها به من و مخالفین حزبشان برخورد کردند و آمار این برخوردها رو به افزایش است. این افزایش ، خودش علامت اینست که این حزب و این احزاب دچار بن بستی فراگیر و بحرانی همه جانبه هستند که طبیعتا از مرحله سیاسی به مرحله فرهنگی رشد می کند. وقتی کادری و عضوی توانست مخالفش را اینگونه ترور شخصیت کند، حتما علامت اینست که رهبری حزبش این متدها را “حلال” اعلام کرده. وقتی این واقعیت ادامه یافت ، ما براحتی می توانیم نتیجه بگیریم که روند فرقه ایزم ، سرطانی غیر قابل درمانست!
خلاصه کنم:
به مروز زمان و به تجربه بیش از ۳۵ سال فعالیت کمونیستی ، به این نتجه رسیدم که معضل کمونیزم ایران تا در خودش حل نشود ، چرخه عروج و سقوط چپ ادامه خواهد یافت.چپ اگر نتوانسته در مرکز جنبش اجتماعی قرار گیرد دلیلش همین چرخه های عروج و سقوط است.کمونیزم کارگری بعنوان سومین موج کمونیزم ایرانی دارد همان مسیری را طی می کن که فدائیزم طی کرد.عروجی و بعد سقوطی که به انزوا و فرقه ایزم ختم می شود.اقبال نظرگاهی امروز یک نمونه است برای اثبات این حکم که احزاب موجود کمونیست کارگری دیگر باطریشان تمامست.فرقه ایزم مثل موریانه همه جاشانرا خورده . به مخالف خود همان می کنند که فرقه مجاهد می کند، تلاشی نخ نما و شناخته شده برای نابود کردن شخصیت مخالف، برای پاک کردن سوال تا شاید مسئله را خودشان نبینند و دیگران جویند!
زهی خیال باطل!
منابع دیگر:
(۱)سعید صالحی نیا: “نهایت بلاهت و سفاهت” و فرهنگ محمد آسنگرانی!
http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۵۸۸-نهایت-بلاهت-و-سفاهت-و-فرهنگ-محمد-آسنگرانی
(۲)سقوط تاسفبار فرهنگی حزب کمونیست کارگری ایران(از: سعید صالحی نیا)
(۳)فرهنگ کی ها در چه حزب کمونیست کارگری؟(سعید صالحی نیا)
http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۹-فرهنگ-کی-ها-در-چه-حزب-کمونیست-کارگری؟
(۴)سعید صالحی نیا: دوستی های خاله خرسه ای و خوردن “میوه ممنوع” ! پاسخ به رفیق محمد آسنگران
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=16644
(۵)شیوه مبارزه لنینیستها! پاسخ به محمود احمدی
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=19050
(۶)آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر