حلقه ء مفقوده در اعتراضات مدنی توده ها

با دامنه دارتر شدن بحران معیشت و ناتوانی طبقات محروم و زحمتکش جامعه در تامین هزینه های آن و افزایش نارضایتی در جامعه به سبب بحران ناکارآمدی اقتصادی و سیاسی رژیم و پیش بینی مقامات رژیم از اعتراضات قهرآمیز و رودرروی توده ها و هراس از مواجهه با چنین رویدادی ٬ دستگاه سرکوب رژیم را بر آن داشته تا با افزودن به شمار اعدام ها و بگیر و ببندهای کور به ویژه در هفته های اخیر از صورت بندی اعتراضات قهرآمیز توده ها جلوگیری نماید

اما این پرسش مطرح ست که چگونه رژیم مذهبی ایران این اجازه و حق را برای خود محفوظ میداند تا دیوانه وار از قوای سرکوب خود مدد گرفته تا با گرفتن زهر چشم از توده های به جان آمده ٬ این پیام را به آنان گوشزد نماید که یگانه امکان امن حیات ٬ گرفتن گوشه ی عافیت و مدارا با این شرایط ست ٬ و چگونه ست که توده های به جان آمده از ستم حاکمان جز پاره یی اعتراضات لحظه یی ٬ امکان برنامه ریزی شده و درازمدتی برای اعتراضات خود نداشته و نتوانسته اند توان بالقوه ی خود را به فعل در آورند و اعتراضات خود انگیخته ی خود را به پیکار دائمی و هدفمند تبدیل نمایند و باز چگونه ست که مخالفان رژیم دیکتاتوری که خواستار تغییر نظام سیاسی حاکم هستند بیش از سه دهه هنوز نتوانسته اند بر سر رهبری و تشکل هماهنگ توافق نمایند

برنامه ریزی سیستماتیک رژیم دیکتاتوری مذهبی برای سرکوب اعتراضات مدنی توده ها٬ برنامه ریزی و تشکل هدفمندی را از سوی جبهه مخالفان خواهان تغییر رژیم دیکتاتوری مذهبی نیز طلب می کند. اعتراضات و تحرکات توده های مردم بدون رهبری و تشکل سازمان یافته هیچ چشم انداز روشنی برای رشد و گسترش ندارد و حتی چه بسا منجر به سوء استفاده و کنترل رژیم قرارگیرد. در شرایط نرمال ٬ رژیم به یاری اربابان جهانی خود امکان کنترل و به بیراهه بردن مبارزات اعتراضی مردم را دارد.لیکن دستگاه سرکوب نیز قادر به کنترل پیوسته اعتراضات نیست ٬ از این روی هر از چندی ولو گذرا کنترل اعتراض مردم از دست رژیم خارج شده و مردم امکان بیان اعتراض و حضور در عرصه سیاسی را به دست می آورند.. از بدو پیدایش رژیم ٬ بارها زمینه اعتراضات گسترده برای توده های مردم به وجود آمده ٬ لیکن همه این فرصت ها بدون فایده و به سود رژیم مورد استفاده قرارگرفته ست .این عدم کامیابی نه تنها از پشتیبانی مردم معتقد به اسلام سیاسی ٬ بلکه از هواداری نادرست مردم برخاسته از طبقه متوسط خواستار تغییر رژیم نیز ناشی گردیده ست

هواداری دو پهلوء مردم ٬ از جمله مردم برآمده از طبقه متوسط تا آن جا بوده ست که شمار زیادی در داخل و خارج از ایران ٬ یک روز خواستار رهایی از چنگال استبداد ملایانند و به خاطر این مهم جان بر سر عقیده می گذارند ٬ اما روز دیگر از در دوستی با رژیم آمده و به راحتی فریب ترفندهای دوم خردادی و دسته بندی های سبز و بنفش را می خورند. تاسف بار ست که بگوئیم غالب آنها نیز مردمان تحصیلکرده اند. می توان نبود تشکیلات رهبری کننده را دلیل اصلی این تشتت و عدم کامیابی دانست

اساسا انرژی و قدرت هر جریان سیاسی با تراز سازماندهی و هدایت مردم اندازه گیری می گردد و این مشخصا حلقه ی مفقوده ی بسیاری از نهادهای سیاسی مخالف با رژیم جمهوری اسلامیست

به نظر میرسد نهادهای سیاسی خواهان تغییر رژیم دیکتاتوری در بحران های متعددی دست و پا میزنند٬ برخی انرژی خود را از دست داده و امکان رشد و گسترش بیشتر را ندارند و برخی دیگر پس از دو سه دهه زندگی درتبعید و غربت هنوز پروسه جداسری و شاخه شاخه کردن خود را دنبال می کنند و و پیدا نیست که چه زمان قادر باشند به یک جمع بندی و تفاهم فرا جناحی برسند با وجود آن که همه نیز از عدالت ٬ حقوق بشر و نظایر اینها سخن میگویند اما در عمل بر گرد این تعابیر به تفاهمی نمی رسند.. و این درست در شرایطی ست که مردم آزادی خواه ایران هم جهت بهره گیری از فرصت های تاریخی که در پیش روست و هم به این دلیل که بتوانند یک پیکار با برنامه و طولانی مدت را به پیش ببرند نیاز به تشکیلات رهبری کننده دارند ٬ ایثارگری و از جان گذشتن خالصانه مردم تا روزی که خود انگیخته ست نه تنها به بیراهه میرود چه بسا به راحتی مورد استفاده رژیم تمامیت خواه مذهبی قرار گیرد

باید چاره یی نمود ٬ جنبش سیاسی آزادی خواه ایران در نبود تشکیلات رهبری کننده با بحران هویت مواجه است٬ بنابراین با گذشت زمان خطر این وجود دارد که این جنبش بیشتر از گذشته به کنترل رژیم مذهبی در آمده و طرفدارانش را از دست بدهد و به نامیدی بکشاند ٬ هر روز که میگذرد آینده آزادی بیش از گذشته در اتمسفر غبار آلود سیاسی حاضر نامشخص تر شده و امید به آزادی به زمان دورتری محول می گردد و باز این امکان وجود دارد که توده های مردم به ویژه مردم بر آمده از طبقه متوسط جامعه در فرصت های پیش رو به دلایل مختلف بر سر دو راهی بقاء و یا تغییر رژیم دیکتاتوری قرار گرفته و درنبود تشکیلات رهبری کننده باز هم فریب ترفندهای رژیم و جناح بندی های مختلفش را خورده و با هواداری از این یا آن جناح رنگی به بقای دیکتاتوری یاری رسانند. این ست که ضروری ترین کار جریانات سیاسی آزادی خواه ٬ سازمان دادن و آگاه نمودن توده های مردم به خصوص مردم برآمده از طبقه متوسط خواهان تغییر رژیم دیکتاتوری مذهبی ست

محمود رضا کاظمی فر

مارس ۲۰۱۴

سوئد