این حکم محکوم است

کامران مزین
 

عابد توانچه  به هشت ماه حبس تعزیری محکوم شد.در حالی که از سویی برای بعضی  این مساله کوچکترین اهمیتی ندارد و برای عده دیگری از دایره چپ همیشه اپوزیسیون چپ(و نه جمهوری اسلامی) حکمی بسیار کم و ناامید کننده برای یک کمونیست  انقلابی فرض گرفته شده او بدون تشکیل دادگاهی  درست حسابی و بدون کیفر خواست واقعی(اگر هم بود بازهم مسخره بود)  به چنین حکمی محکوم میشود  تا هشت ماه از زندان را در بدترین زندانهای ممکن  ایران در اراک سپری کند.

عابد توانچه را شاید بتوان جنجالی ترین وبلاگ نویس چپ فرض نمود.هرچه باشد او  یک سری از بزرگترین کنش و واکنش را در برابر شخصیتهای مختلف در عرصه وبلاگ نویسی را درا ین چند سال اخیر سپری نموده و بارها خود را نقل  و شنود افراد مختلف قرار داده که با توجه به اینکه خود با اسم  از بعضی نام برده  موجب جنجالهای گسترده در مواقع مختلف گشته.او که رفتارها و گفتارهای خودرا تحت پوشش دوری از اخلاقیات بورژوا بانه توجیه میکند همیشه سعی نموده خود را یک  مارکسیست لنیسنیست افشا گر  بنامد.مساله افشا گری های او حتی به کسانی که زمانی برای او درودهای انقلابی میفرستادند هم کشیده  شده است. بعضی نظرات و ارای عابد توانچه نیز در گاهی اوقات که او  تحت عنوان نماینده کمونیست  ومارکسیست داخل کشور نگارش کرده گاه گاهی  مورد توجه   اهالی رسانه نزدیک به چپ قرار گرفته که چون نظرات او معمولا سازماندهی  و نظم همخوانی نداشته و همچنین به صورت تک نفری و بدون دخالت فرد دیگری نوشته شده(با وجود انکه او همیشه از کلمه ما استفاده میکند) هیچگاه نتوانسته مورد راهبرد قرار بگیرد.به طور مثال او در ماجرای انتخابات مجلس ناگهان  سخن از حضور گسترده کمونیستها برای انتخابات  نمود و بسیار به تایید کاندیداهای کمونیست توسط شورای نگهبان امید فراوان داشت.اما دستگیری های گسترده دانشجویان چپ و رد صلاحیت خودیهای جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان از همان  اغاز طرح او را جزونظرات و تئوریهای من در اوردنی   معروف در چپ تبدیل کرد که این چند ساله از ان بسیار شنیده شده است.در حالی که او وقتی چینن طرحی را داده بود از انجا که با لیست مخالفان خودش اشنایی داشت از همان اغاز مخالفان خود را نا اشنا و خارجه نشین و اپورتونیست و غیر کمونیست ارزیابی کرده بود.انگهایی که شاید کم مخالفانش از او نخوردند.مخالفانی که توانچه خود را پیروز در برابر انها میداند و قبل از اینکه با هرکسی دیگر  شروع به جنجالی دیگر بنماید خود تفسیر مینماید که  از سرنوشت دیگران که احتملا با نوشته های اومنزوی شدند درس بگیرند و با او  مقابله نکنند.با این حال توانچه را باید در هنگامه هایی ستود است.او شاید از معدود  افرادی باشد که به صراحت خود را یک کمونیست ساختار شکن فرض نموده و از همین جهت است که عده ای  که شاید  یارای چنین ابرازی در ملا عام را  ندارند و هیمن طور چشم دیدن او را نیز ندارند از اینکه  به زندان افتاده ناله "کم است و باید بیشتر باشد" را سر دادند.به هر صورت همه اینها را اوردم تا نظر خودم را بگویم که من نظرات سیاسی  او و تا حدود زیادی از شخصیت فردی  به هیچ عنوان همراهی ندارم.اما مساله من این است  که مساله نقد سیاسی یک طرف است و دفاع از او در برابر جمهوری اسلامی  سوی دیگر اگر بتوانیم اینها را از هم تفکیکی کنیم  میتوانیم در چنین مواقع نزدیکی و قرابت بیشتری با هم داشته باشیم.مساله این است که عابد توانچه  شاید اگر خودش در این مواقع باشدهمان طور که خودش میگوید مثل خودشان رفتار میکند اما برای من   و برای طرفداران سیاستهای هومانیستی و ازدایخواهانه چینن مساله ای اصل مبارزه بر جمهوری اسلامی را کم رنگ مینماید.اگر بخواهیم  فکر کنیم که باید ایستاد  و در برهه ای از اوضاع از زندانی رفتن بعضی دفاع نمود.چون من با او مشکل شخص دارم و با تئوریهای من در اوردنی توصیف نمود که فلانی ماههای کمی در زندان  افتاده انگاه به نظرم  ذره ای از مبارزه عقب نشینی نموده ایم.مشکلی که همیشه چپ سنتی  و راست  اپوزیسیون ایران در این مواقع خود را نشان میدهد.یادم میاید زمانی امین قضایی  در نوشته ای در همان روزهای اول زندانی رفتن بازداشتیهای دانشجویان چپ معتقد بود که زندانی رفتن دیگران که از چپ نیستند هیچ اهمیتی برای من ندارد. او تنها برای کسانی فعالیت میکند که خودش به ازادیخواهی و فعالیت  انها ایمان دارد.به نظرم اگر چین تئوریهایی در چپ ظهور نماید یک فاجعه بزرگ خواهد بود.همین طور که چنین نظرات تاسف اوری  را اخیرا در قالب شعارهای  طرفداران مقاومت در زندان و یا مخالفین فعالیت علنی و کمونیزم کارگری بارها به زبان رانده شده و کاملا مشخص است که از دستگیرهای اذر سال گذشته  بسیار راضی و خشنود هستند و ان را دست مایه ای  برای ارائه تدریس در باب "تجربه هایی از ماجراهای تلخ  گذشته" و" گامهای ضروری  و سنجیده "ارزیابی کردند.کاملا میتوان خنده زیر لبی  انها را در هنگام زندانی رفتن بسیاری دوستان تجسم نمود(کاری هم به غلط بودن فرضیات انها ندارم)

به هر رو باید از عابد توانچه و هرکسی دیگر بدون قید و شرط حمایت نمود.مهم نیست  که چه میشود و از چه کسی حمایت میکنیم  مهم این است که بدانیم هیچ زندانی سیاسی نباید وجود داشته باشد.این اخرین روزهایی که میتوان  کاری برای عابد نمود را باید با قدرت به  پیش ببریم . از همین حالا  خود را برای دست بالا گرفتن در هنگام  دادگاه های دیگر دانشجویان چپ که از شهریور اغاز میشود اماده کنیم….