“نهایت بلاهت و سفاهت” و فرهنگ محمد آسنگرانی! تلاشی عبث برای دفاع از سیاستی راست

مقدمه:

بله! بعد از حبیب بکتاش و اصغر کریمی، نوبت محمد آسنگران است که از سوی حزب کمونیست کارگری به “دفاع” از موضع راست این حزب در دفاع از قوم گرائی بختیاری به میدان بیاید! مخالفان حزبش را غیر کمونیست بنامد، ابله و سفیه بخواند و ثابت کند که واقعا فرهنگ حزب کمونیست کارگری در چه نقطه قرار دارد! نوبتی هم بود نوبت محمد آسنگران بود!(۱)

محمد آسنگران از جناحی از حزب کمونیست کارگری است که لودگی و فحاشی جای “شاخصی ” داشته.”سنت او” اینست که براحتی وقتی کم می آورد چند تا لیچار به مخالف می گوید و فکر می کند قلعه ای چیزی را فتح کرده! من در مقالات متعددی این متدهای ایشان را نقد کرده ام(۵).

ماجرای “اعتراضات ایلات بختیاری” ، خودش با همکاری سران دو قبیله اسلامی و قوم پرستان تمام شده اما هنوز حزب کمونیست کارگری دارد در “دفاع از مواضعش” سینه می زند! کمدی –تراژدی است این ماجرا که بیشتر و بیشتر سیاستهای اینها و فرهنگ اینها دربرخورد به مخالف را نشان می دهد.

کمونیستهای کارگری از افتخاراتشان همیشه این بوده که سهمشان را از جریانات قومی و ناسیونالیزم جدا می کردند اما حزب بجا مانده از منصور حکمت ، مدتهاست بر عکس،شنا می کند و در مسیر این حرکت به عقب هر از چند گاهی از یک ایستگاه ارتجاعی سر در می آورد! اینها یک توپوق دیگر سر داستان “اعتراضات ایلیاتیها” زدند و هنوز دارند برای دفاع از اون توپوق اولیه زور می زنند!

در این مقاله من سعی می کنم در دو سطح ، “دفاعیه” محمد آسنگران از توپوق سیاسی حزبش را تحلیل کنم. یکی از جهت متد دفاع او و دیگری از جهت فرهنگی که در برخورد به مخالف استفاده می کند:

 

(۱)نحوه استدلال محمد آسنگران در دفاع از توپوق حزبش:

محمد آسنگران در مقاله اش(۱) می گوید که مردم یک منطقه ای که درد نان و مشکلات زندگی داشتند چون دیدند در تلویزیون به بختیاریها توهین شده آمدند تظاهرات کردند و

. یک خواست در این حرکت مطرح بود، ضرغامی استعفا بدهد و صدا و سیمای رژیم اسلامی از مردم معذرت خواهی کند.”

آسنگران این ایراد را از برنامه تلویزیونی می گیرد که

“”به چه چیز خودتان افتخار میکنید؟ به کدام اصل و نسب؟ به سر پا گرفتن سگهای انگلیسی و کاسهلیسی کنسول انگلیس؟ میخواهید فردا سر کلاس برای بچهها قصه اینکه بختیاریها چطور بختیاری شدند را بگویم؟”

 

در پله بعد ایشان بحثی کشاف در رد آزادی بیان حکومت اسلامی و تلویزیونش انجام می دهد و ثابت می کند که آزادی بیان حکومت متد مخالفان سیاست حزب او بوده و چون حکومتیان نباید حرف بزنند پس …حزب او باید از قوم پرستی بختیاری دفاع کند! باور بفرمائید بیشتر از این در این مقاله کشاف نیست! همینست به اضافه لیچارگوئیها به مخالفینش که در بخش بعدی باز خواهم کرد!

اولا: اگر مردم آمدند که نان نداشتند و آزادی می خواستند چرا خوهان “استعفای ضرغامی شدند”؟ استعفای ضرغامی آیا علامت آزادیخواهی و برابری طلبیست؟ چرا این “یک خواست” اینقدر از خواستهای واقعی جامعه مترقی عقب است؟چرا موتور این خواست عرق ایلی و خونیست؟ چرا خواستهای جنبش سراسری ایران درش نیست؟ بامزه است که چند جمله بعد آسنگران کمونیستهای مخالفش را به “منطقه ای گرائی” متهم می کند! نعل وارونه همینست!

دوما: اون جمله بالا چرا از دید آسنگران(به ایل بختیاری کاری ندارم) گناه کبیره ای است؟ چرا “توهین” است؟ اصلا مهم نیست کی اون جملات را گفته.چرا اساسا باید بیان جمله ای جامعه ای را برآشوبد؟ کمونیزم آسنگران کمونیزم آشوبها بخاطر جملات “توهین آمیز” است؟! درک آسنگرانی هم موج احساسات ملی است؟ هم موج “تاریخ اصل و نسب” است؟!

سوما: از کی تا بحال ، آزادی بیان، تقسیم به حکومت و مردم می شود؟ وقتی ایشان به فرض محال حکومت گرفت، آزادی بیانش از مردم کمتر باید باشد؟ بیان انسانها هیچ ربطی به جایگاهشان ندارد.آزادی بیان بدون قید و شرط معنیش همینست.به جامعه باید یاد داد که ادمها حق بیان دارند.جامعه نه بر اساس “توهین به مقدسات” بلکه بر اساس خواستهای آزادیخوهانه و برابری طلبانه باید با رژیم اسلامی تسویه حساب کند.

(۲)لیچارگوئی محمد آسنگران به مخالف سیاسیش:

آسنگران فکر می کند اگر چند تا لیچار بار مخالف کند، “پیروزتر” می شود!لذا مدعی می شود که مخالفانش که “حکمتیستهای دیروز و امروز هستند”، کمونیست واقعی نیستند، “خود را چپ می نامند”،”سوراخ دعا را گم کرده اند”(تکیه کلام همیشگی آسنگران به همه مخالفینش!)، “محدود گرا(؟) و محلی گرا هستند”،”مردم را مورد هدف قرار می دهند”،”پرچم خنده دار دفاع از آزادی بیان حکومت فاشیستی اسلامی را در دست دارند”، و نهایتا:

سیاستی که به جای دولت و حکومت، مردم را مقصر قلمداد میکند، اگر آگاهانه و عمدی نباشد نهایت بلاهت و سفاهت است.”

ملاحظه بفرمائید!

آسنگران ، عادت دارد که “استدلالات” خودش را در بقچه لودگیها و لیچارها به مخالف بپیچد. این فرهنگ ایشان و فرهنگ حزبش هست.برای حقنه کردن تفکرش لازم است که مخالفش کمونیست نباشد و او باشد، سوراخ دعائی هست که سالهاست فقط او و حزبش بلد هستند کجاست و بقیه گم کرده اند!، مخالفش باید “محدود گرا و محلی گرا باشد”، در حالیکه ماجرای اعتراضات بختیاریها طبعا محلی بود! و نهایتا مخالف آسنگران ابله است و سفیه! اینجوری آسنگران دلش خنک می شود! اینجوریس سیاست حزبش را تبلیغ می کند!

فرض بکنیم که ایشان اساسا از یم سیاست درست بخواهد دفاع کند، با این متدها با این لیچارگوئیها فکر می کنید شانسی خواهد داشت؟ جامعه به او گوش خواهد داد؟

کمونیزم آسنگرانی ، کمونیزم لیچارگو و لوده است. نه ربطی به کمونیزم منصور حکمت دارد و نه اساسا ربطی داشته! یکجوری توی دست و پای منصور حکمت اینها برخورده بودند! جونیورهائی بودند که زیر سایه منصور حکمت دیده نمی شدند و منصور حکمت احتمالا خطر وجود اینها و فرهنگشان را حس نمی کرده! در نبود منصور حکمت، این متدها و فرهنگ به “قدرت” رسیده به سطح رهبری نزدیک شده و زمینه سازی کرده برای تخریب حزب کمونیست کارگری!

محمد آسنگران در یک تناقض دیگری هم گیر افتاده! یک روز دعوت می کند از حکمتیستها که با هم منحل شوند و یکی شوند و روز دیگر همانها را نشانه می گیرد و ابله و سفیه می خواند! آیا حکمتیستها هنوز این جور آدمها را جدی می گیرند؟ قضاوت را می گذاریم به عهده خواننده و به عهده همان حکمتیستها!

حزبی که آسنگران رهبرش باشد،فاتحه سیاسیش را دیر زمانیست خوانده اند!

منابع دیگر:

(۱)محمد آسنگران: دفاع از آزادی بیان مردم یا حکومت؟

http://www.azadi-b.com/G/2014/02/post_115.html

(۲)حالا نوبت آویزان شدن حزب کمونیست کارگریست به قوم پرستی بختیاری!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۵۸۷-حالا-نوبت-آویزان-شدن-حزب-کمونیست-کارگریست-به-قوم-پرستی-بختیاری

(۳)سقوط تاسفبار فرهنگی حزب کمونیست کارگری ایران(از: سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۹۵-سقوط-تاسفبار-فرهنگی-حزب-کمونیست-کارگری-ایران

(۴)فرهنگ کی ها در چه حزب کمونیست کارگری؟(سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۹-فرهنگ-کی-ها-در-چه-حزب-کمونیست-کارگری؟

(۵)آرشیو نقدها به محمد آسنگران:

سعید صالحی نیا: دوستی های خاله خرسه ای و خوردن “میوه ممنوع” ! پاسخ به رفیق محمد آسنگران

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=16644

سعید صالحی نیا: محمد آسنگران و گزارش استیصال در سازماندهی

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۲۸-محمد-آسنگران-و-گزارش-استیصال-در-سازماندهی

سعید صالحی نیا:چسبیدن به متدهای گذشته سد مهم سازماندهی قطب چپ http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۶۹-چسبیدن-به-متدهای-گذشته-سد-مهم-سازماندهی-قطب-چپ

سعید صالحی نیا: پاسخی کوتاه به رفیق آسنگران و پیشنهادش برای شغلهای بهتر http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۶۶-پاسخی-کوتاه-به-رفیق-آسنگران-و-پیشنهادش-برای-شغلهای-بهتر