هشدار به رفقای حزب حکمتیست: در دام کارگر کارگریسم و خانه نشینی نیافتید

رفقای عزیز در حزب حکمتیست، همانطور که، و به همان میزان که، ناسیونالیسم قومی برای مردم ایران هشدار دهنده است، افتادن در دام کارگر کارگریسم و خانه نشینی هم برای شما رفقای عزیز هشدار دهنده است. نباید در این دام بیافتید. این خط و این تحلیل یک بار شما را در حزب کورش مدرسی به پسیفیسم و خانه نشینی کشاند، حزبتان را متلاشی ساخت، و تعداد زیادی از ورزیده ترین نیروهای کمونیست متحزب را به افراد و محفلها بدل کرد و یا از صحنه مبارزه سیاسی کنار گذاشت. اجازه ندهید این سناریو دوباره تکرار شود. اگر بار اول این سناریو یک تراژدی بود، به حرف مارکس باور داشته باشید که اینبار یک کمدی بیشتر نخواهد بود.

دوستان، جامعه صحنه کشمکش اجتماعیست و در این کشمکش تمام اقشار جامعه در مورد تمام موضوعات و مسائل جامعه به میدان می آیند. مبارزه طبقاتی به مبارزه کارگر و سرمایه دار یا کار و سرمایه محدود نیست و اغلب مواقع رویاروئی عریان کارگر و سرمایه دار اصلا اتفاق نمی افتد. در مبارزه طبقاتی علاوه بر کارگر، زن و جوان و دانشجو و اقلیتهای قومی و مذهبی و جنسیتی و بیکاران و سایر اقشار تحت ستم هرکدام با خواستهای خود و در باره موضوعات متفاوت وارد میدان میشوند.

جامعه ایران یک جامعه به بند کشیده شده ایست با هزار و یک معضل اجتماعی از فقر و گرسنگی و بیکاری و اعتیاد و تن فروشی و کلیه فروشی و خودکشی و تبعیض علیه زن و بی حقوقی کودک و تبعیض قومی و تبعیض مذهبی و خفقان و زندان و شکنجه و اعدام و سرکوب … که تک تک آنها به نابرابری طبقاتی و به وجود و عملکرد جمهوری اسلامی مربوط هستند. بخاطر همین هم مبارزه اجتماعی از طرف اقشار مختلف و بطرق مختلف و در باره موضوعات و معضلات مختلف صورت میگیرد. اینکه کدام مسئله یا معضل موضوع کشمکش اصلی یک بخش از جامعه یا تمام جامعه قرار خواهد گرفت از پیش معلوم نیست، اما یک چیز روشن است: هر کدام این کشمکشها به مبارزه طبقاتی، به سرنگونی جمهوری اسلامی، و بنابر این، به کمونیستها مربوط است.

اینهم مشخص است که طبقه کارگر و کمونیستها تنها نیروهای دخیل و ذینفع در کشمکشهای اجتماعی نیستند. سرمایه دارن، نیروهای مذهبی، نیروهای قومی، نیروهای ملی-مذهبی، نیروهای سلطنت طلب، و سایر نیروها هم در نبردها شرکت میکنند، راه حل خود را ارائه میدهند، پرچم و شعارهای خود را بلند میکنند، و امر خود را پیش میبرند. بخاطر حاکمیت و سیطره تاریخی و امروز نیروهای راست، بخصوص نیروهای ناسیونالیستی قومی و ملی و نیروهای مذهبی، این نیروها با امکانات بیشتر و با آمادگی بیشتر وارد کشمکشهای اجتماعی میشوند. حتی در چپ ترین و کارگری ترین و سوسیالیستی ترین حرکتهای اجتماعی هم نیروهای راست شرکت میکنند و پرچم خود را با رنگها و لعابها و نامهای مختلف بلند میکنند. حتی در مبارزات خالص کارگری در کارخانه ها هم اینها با سندیکالیسم خود وارد میدان میشوند. ما مجبوریم و باید حضور نیروهای مختلف راست را در کشمکشهای اجتماعی فرض بگیریم. هر جا که گروهی یا قشری یا طبقه ای از مردم وارد میدان مبارزه میشوند نیروهای راست قبل از نیروهای چپ و با آمادگی بیشتر در آنجا حضور دارند. بنابر این وجود و حضور نیروهای راست و ملی و مذهبی و قومی در کشمکشهای اجتماعی و در میدان هر مبارزه ای را باید فرض گرفت. حتی این را هم باید فرض گرفت که نیروهای راست در شروع تقریبا تمام تحرکات اجتماعی دست بالا خواهند داشت، بخاطر اینکه تاریخ و سنت و نیاکان و پرچم و مراسم و جشنها و سوگواریها و قهرمانان و نژاد و قوم و قبیله و عشیره و مذهب و … و بالاخره پول و قدرت و رسانه ها و نهادها و سازمانها و دولت و سرکوب با انهاست.

یک نکته مهم را هم باید توجه کرد و آن اینکه نیروهای راست ضرورتا با پرچم واقعی خود وارد میدان مبارزه نمی شوند. اینها اصول و پرینسیپی برای رعایت کردن ندارند. اینها مثل کمونیستها نیستند که حرف آخر خود را اول بزنند. اینها اهداف و شعارها و سیاستهای خود را اغلب به رنگهای مردم پسند می آلایند و توده های مردم را پشت سر خود بسیج میکنند.

در میان مسائل و معضلات و موضوعات مختلف جامعه دو مقوله بیشتر از هر مقوله دیگری برجسته هستند و اهمیت دارند: مذهب و ناسیونالیسم. مذهب و ناسیونالیسم دو ابزار مهم سرمایه داری برای تقسیم انسانها به اقشار مختلف، برای تحمیق انسانها، برای اعمال تبعیض علیه بخشهای مختلف جامعه، برای تفرقه و نزاع جنگ بین اقشار مختلف، و در نیتجه، برای تداوم و تحکیم سلطه خود است. علت روشن است: تقریبا تمام انسانها در جامعه سرمایه داری از وقتی که چشم به جهان میگشایند در معرض سم مذهب و ناسیونالیسم قرار میگیرند و این سموم بخشی از وجود و هویت آنها میشود. تنها تعداد بسیار اندکی از انسانها این شانس را پیدا میکنند که بنا به تجربیات زندگی و مطالعه و تحقیق خود را از قید و بند این سموم رها کنند. اکثریت عظیم انسانها اما به این سموم خو میگیرند و این سموم را بعنوان بخشی از هویت خود می پذیرند و در برابر تعرض به این هویت واکنش و مقاومت نشان میدهند.

سیطره جمهوری اسلامی اگر چه باعث بلایا و فجایع بیشماری برای مردم ایران شده است، اما یک خدمت بزرگ هم به مردم کرده است: مذهب در میان مردم ایران بی اعتبار شده است. مذهب و هویت مذهبی مورد انزجار و تنفر مردم قرار گرفته است. اگر چه هنوز هستند اقشاری از مردم ایران که به نوعی از مذهب پایبند هستند، اما اکثریت عظیم مردم ایران یا از مذهب نفرت دارند و یا حداقل میخواهند مذهب در دولت دخالت نکند. اما سم ناسیونالیسم هنوز در میان مردم ایران بی اعتبار نشده است. نه تنها این، بلکه میشود گفت بخاطر ناستالژی بخشهایی از مردم به دوران شاه و بخاطر تبعیضات قومی اعمال شده توسط جمهوری اسلامی سم ناسیونالیسم ملی و قومی قویتر از پیش شده است. دقیقا بخاطر این است که مردم آذربایجان، خوزستان، کردستان، و امروز بختیاریها چنان گسترده به توهین قومی واکنش نشان میدهند و نیروهای ناسیونالیست میتوانند برو و بیائی در تحرکات مردم داشته باشند.

سه موضوع را باید در مورد حرکتهای مربوط به مسائل قومی و ملی مردم ایران برجسته کرد و مورد تاکید قرار داد: موضوع اول اینکه مردمی که به توهینهای قومی از طرف جمهوری اسلامی واکنش نشان میدهند و دست به اعتراض میزنند ضرورتا قوم پرست نیستند. این انسانها مسئله شان قوم پرست بودن نیست بلکه میخواهند مورد توهین قومی قرار نگیرند و این حق آنهاست، و بنابر این مبارزه علیه توهین قومی یک مبارزه برحق و قابل دفاع است. موضوع دوم این است که کمونیستها نمی توانند و نباید خود را از کشمکشها و اعتراضات مردم در مقابل توهین قومی کنار بکشند و بگویند که این کشمکش و اعتراض به ما مربوط نیست یا امر طبقه کارگر نیست. اولا که در این مبارزات کارگران هم مثل سایر اقشار مختلف شرکت میکنند و ثانیا اینکه کشمکشهای مربوط به توهین قومی مستقیما به امر مبارزه طبقاتی و بنابر این به کمونیستها مربوط است. مگر ما علیه تبعیض قومی و نژادی و ملی نیستیم؟ مگر ما برابری کامل تمام انسانهای منتسب اقوام مختلف را نمی خواهیم؟ موضوع سوم این است که اگر کمونیستها خود را از کشمکشهای مربوط به توهین و تبعیض قومی کنار بکشند نیروهای ناسیونالیست همیشه آماده هستند که این خلاء را با کمال میل پر کنند و مبارزات بحق مردم علیه تبعیض و توهین قومی را سمت و سو دهند و بنفع خود مصادره کنند.

رفقای عزیر در حزب حکمتیست، حزب شما با ده روز تاخیر، که خود جای تامل و سوال است، اطلاعیه ای در مورد مبارزات و اعتراضات مردم بختیاری بر علیه توهین دولتی و راسیسم دولتی صادر کرده است که در آن این مبارزات بشدت محکوم میشود، پرچم این مبارزات بدون هیچ دلیلی به دست نیروهای قوم پرست سپرده میشود، این مبارزات علیه منافع طبقه کارگر ارزیابی میشود، و نتیجتا مردم به خانه نشینی فراخوان داده میشوند. من در نوشته ای که در نقد اطلاعیه حزب شما نوشته ام نشان داده ام که این اعتراضات قوم پرستانه نیستند و اینجا به آن نمی پردازم. نه تنها این، بلکه در این اطلاعیه از آزادی بیان جمهوری اسلامی و رسانه های آن دفاع میشود اما همان آزادی بیان برای مردم بختیاری برسمیت شناخته نمی شود. این را دیگر با هیچ معیاری نمی شود توجیه کرد. جمهوری اسلامی و رسانه های آن عامل اصلی و درجه یک (و شاید بشود گفت تنها عامل) خفقان و سرکوب هستند و جواب هر نوع بیان سیاسی و اجتماعی را که بنفع سرمایه داران و دولت آنها نباشد را با سرکوب و زندان و گلوله پاسخ داده اند، بضرب سرکوب و کشتار همیشه از آزادی بیان بی قید و شرط برخوردار بوده اند، و بنابر این نیازی به دفاع حزب شما از آزادی بیان خود ندارند. این مردم بختیاری هستند که نیاز دارند احزاب کمونیست از حق آزادی بیان آنها دفاع کنند. این مردم بختیاری هستند که نیاز دارند حق اعتراض آنها علیه راسیسم و توهین دولتی برسمیت شناخته شود و مورد حمایت قرار گیرد.

رفقای عزیر در حزب حکمتیست، حزب شما دارد همان مسیری را طی میکند که حزب کورش مدرسی طی کرد. دارد تمام مبارزات بحق اقشار مختلف مردم را بجیب ناسیونالیستها و قوم پرستان و نیروهای دیگر راست می ریزد. دارد میدان را برای نیروهای سیاه راست و قوم پرست خالی میکند. دارد به مردم بجان آمده از انواع ستمها، از جمله ستم قومی، فرمان خانه نشینی صادر میکند. دارد شما اعضا و کادرهای این حزب را به پاسیفیسم و خانه نشینی میکشاند. باید در مقابل این تعرض ایستاد. نباید دنبال شعارهای در ظاهر رادیکال اما در باطن راست کارگر کارگری افتاد. مبارزه علیه تبعیض و راسیسم و توهین دولتی از مبارزه طبقاتی و کارگری جدا نیست و نمی تواند باشد.

موضع حزب شما در مورد مبارزات و اعتراضات بحق مردم بختیاری علیه توهین و راسیسم دولتی هشدار دهنده است. این هشدار را دریابید. در دام کارگر کارگریسم و خانه نیشینی نیافتید. کمونیستها باید اولین انسانها و احزاب در میدان مبارزه علیه توهین و راسیسم دولتی باشند. موضع حزب شما هشدار دهنده است. هشدار.