یادداشت های جنبش کارگری:کارگران پلی آکریل و چادر ملو، ضرورت ایجاد تشکل مستقل کارگری!

مبارزات کارگران کارخانه پلی اکریل و معدن چادر ملو در ماههای اخیر خصلت نمای نقاط قوت و ضعف مبارزات کارگری در دوره حاضر است. اگر چه قوت های این مبارزات  بر ضعف های آنها برتری دارند و چشم انداز امید بخشی را در برابر جنبش کارگری ترسم می کنند، با این همه اما پس از تجربیات درخشان مبارزات نیمه دوم دهه ۸۰ خورشیدی که سرآمدشان ایجاد سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران شرکت نی شکر هفت تپه با اتکا به نیروی خود کارگران و کاملا مستقل از تشکلات «کارگری» دست ساز و وابسته به دولت بود بسیار ضروری است که به این ضعف ها بطور شفاف اشاره نمود.

ابتدا به نقاط قوت ها از نظر مطالبات و شیوه های مبارزاتی که دستاورد مهمی برای کل جنبش کارگری اند نگاه کنیم. کارگران ایران در همه جا با فقدان خردکننده امنیت شغلی و دستمزدهای ناچیز و مزایای ناچیز تر و نیز لگد مال شدن شأن و حرمت شان در محیط کار درگیرند و انباشته شدن این محرومیت ها در طی بیش از سه دهه سطح معاش و زندگی  و شأن آنان را به قهقرا برده است. مطالبات کارگران کارخانه پلی اکریل و معدن چادر ملو تعرضی در همه این عرصه ها برای تامین و تضمین  امینت شغلی و افزایش دستمزدها و بهبود مزایا و حفظ شأن و حرمت کارگران در محیط کار است.

طرح این مطالبات برحق و تلاش برای احقاق آنها توام بود با اتخاذ آن روش هایی که اگر چه مبارزه هنوز ادامه دارد ما تا همین جا به موفیقت کارگران برای کسب برخی مطالبات شان و بویژه آزاد سازی رفقایشان از چنگ نیروهای امینتی منجر شده است. در این روش ها شاهدیم که در کنار استفاده نالازم  از توجیهات قانونی و تمسک به نهادهای دولتی که بعضا نیز در مبارزات علنی وتوده ای تحت سطله حاکمیت های استبدادی اجتناب ناپذیرند، اما اتکا به نیروی متحد و مبارزاتی توده های کارگر و اعمال اراده مستقیم آنان از پایین و تصمیم گیریهای باز و علنی در اجتماعات بزرگ کارگری که همان مجامع عمومی اند شیوه عمده و تعیین کننده در این مبارزات بودند. همان شیوه هایی که از سنن رادیکال مبارزات کارگری اند و با ستیز و تخاصم کارفرما و دولت و طبقه حاکمه علیه خود مواجه می شوند.

اما نقطه ضعف این مبارزات ممزوج بودن آنها با تشکلات به اصطلاح کارگری وابسته به دولت بود.  ضعفی که اگر چه در این مرحله به یمن اتکا توده های کارگر به سنن مبارزاتی رادیکال نتوانست به این مبارزات لطمه بزند، اما در صورت تداوم خود به روند آتی این مبارزات بطور جدی ضربه خواهد زد.

در میان مطالبات کارگران کارخانه پلی اکریل خواست ایجاد شورای اسلامی کار طرح شد، و مبارزه کارگران معدن چادر ملو توسط انجمن صنفی کارگری هدایت می شود که یکسال و نیم پیش ایجاد شد. می دانیم که «شورا های اسلامی کار» و «انجمن های صنفی کارگری» به همراه «مجمع نمایندگان کارگران» سه نهاد ضد کارگری و دست ساز حاکمیت جمهوری اسلامی و برسمیت شناخته شده در قانون کار به مثابه به اصطلاح تشکل برای کارگرانند که تماما برای مهار و کنترل و انحراف و انحلال و اضمحلال مبارزات مستقل کارگری بنا شده اند.  اکنون سوال اینست که چرا مبارزات کارگران کارخانه پلی اکریل و معدن چادر ملو روی خوش به این دو نهاد نشان داده اند و با آنها درهم آمیخته اند؟

آیا این امتزاج نتیجه تلاش معدود عناصر و عوامل این نهاد های ضد کارگری است که به کارگران تحمیل شده است؟ در مورد پلی اکریل به نظر می آید که اینطور است و خواست ایجاد شورای اسلامی از طرف چنین عناصری طرح می شود، اما بهرحال از طرف کارگران معترض شفاف سازی نشده و این خواست همچنان در لیست مطالباتی آنان قرار دارد. همچنین آیا حضور این نهادها نشانه توهم کارگران به آنها و نشانه موفقیت خانه کارگریها برای بازسازی و تغییر چهره تشکلات ضد کارگری شان نزد کارگران و جلب اعتماد بخشی از آنهاست؟ یا اینکه برعکس فعالین کارگری و بخش اعظم توده های پیشبرنده مبارزات کنونی توهمی به نهاد های فوق ندارند، و صرفا با این تصور نادرست که چنین نهادهایی به کارشان حفاظت امینتی داده و تحت پوشش آنها راحت تر و کم هزینه تر می توانند مبارزاتشان را پیش ببرند به این نهادها توسل جسته اند؟

دلایل این مساله هرچه که باشند اما تغییری در این حقایق پایه ای نسبت به سه نهاد ضدکارگری و قانونی «شوراهای اسلامی کار» و «انجمن های صنفی کارگری» و «مجمع نمایندگان کارگران» نمی دهد. حقایقی که توجه همه فعالین مستقل و صدیق و وفادار به منافع طبقه کارگر را می طلبد:

اول، اینها نهادهایی هستند که به لحاظ موقعیت قانونی و حمایت دولتی و سابقه عمل کرد و فعالیت جاری شان یکسره ضد کارگری و آلت دست دشمنان طبقه کارگر و ابزار حکومتی ارتجاعی برای تحمیق کارگران و تحکیم موقعیت فقر و فلاکت و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی طبقه کارگر و برای حفظ و ابدی نمودن بردگی این طبقه اند. غیر از تعدادی بسیار معدود و استثنایی از انجمن های صنفی که به اشتباه و به نادرست توسط برخی فعالین مستقل کارگری ایجاد شد، ماهیت یکسره ضد کارگری این سه نهاد حقیقتی غیر قابل انکار و بلامنازع است.

دوم، فراتر از این حقیقت عمومی نهاد های فوق، اما سرکوب مبارزات جاری کارگران پلی اکریل و چادر ملو و دستگیری و بازداشت فعالین و رهبران آنان( هرچند این سرکوب تاکنون به دلیل اتکا کارگران به سنن رادیکال مبارزاتی ناموفق بوده) بطرز آشکار و بی چون و چرا نشان می دهد که ایده استفاده از این نهادهای ضد کارگری به نفع کارگران توهمی بیش نیست. بار دیگر به روشنی معلوم شد که استفاده مستقل و خارج از تعاریف حکومتی و قانونی از این نهادها، استفاده ای غیر قانونی و غیر مجاز و ممنوع است و بلادرنگ سرکوب می شود. طبق تعاریف حکومتی و قانونی شما می توانید انجمن صنفی ایجاد کنید و در وزارت کار هم به ثبت برسانید اما این انجمن ها فقط می توانند و می باید برای مهار و کنترل و انحراف و اضمحلال مبارزات کارگری بکار روند و به هیچ وجه نمی توانند برای سازمان دادن مبارزات مستقل توده های کارگر بمنظور کسب مطالبات برحق شان بکار گرفته شوند. شکل و محتوی انجمن های صنفی می باید برهم منطبق و در خدمت منافع ضد کارگری جمهوری اسلامی یعنی حاکمیت طبقه سرمایه دار باشند.

سوم، و بنابراین انجمن صنفی کارگری حتی به عنوان پوششی برای مبارزات مستقل کارگری نیز مصونیتی برای مبارزات کارگری در برابر سرکوب سیاسی نیست. نظام حاکم اجازه مصادره به مطلوب نمودن این نهادهای ضد کارگری را به کسی نمی دهد. ممکن است اینجا و آنجا و برای چند وقتی از دست شان در برود و انجمن صنفی مستقلی در جایی ایجاد شود اما به محض مشاهده سرکوب خواهد شد. فعالین کارگری باید فکر مصادره به مطلوب نمودن این نهادها و استفاده به اصطلاح «بهینه» از آنها را از سر بیرون کنند. لذا اصرار و پافشاری بر چنین استفاده وهم آلودی  از طرف این فعالین چیزی جز ایجاد توهم مخرب نسبت به این نهادها در بین کارگران و تضعیف مبارزات مستقل و متکی به خود آنان که امروز برای بهبود وضع طبقه بیش از هر موقع  ضروری است نمی باشد.

با طرد و نفی این تشکلات ضد کارگری و در تقابل با آنها، کارگران می باید تشکلات واقعی و اصیل و شرافتمندانه کارگری را توسط خودشان تشکیل دهند. تشکلات کارگری واقعی می باید بطور شفاف و همه جانبه ای از سرمایه داران و کارفرمایان و کلیت نظام جمهوری اسلامی و همه تشکلات ضد کارگری و مزدور و دست رژیم نظیر «خانه کارگر» و «شوراهای اسلامی کار» و «انجمن های صنفی کارگری» و «مجمع نمایندگان کارگران» و چند «اتحادیه کارگری» آنها و همه کانون ها و نهادهای استانی و سراسری آنان مستقل باشند. جنبش ما برای ایجاد چنین تشکلات کارگری از تجربیات ارزشمند و دستاوردهای گرانقدری برخوردار است. اگر زیاد دور نرویم در سالهای پیش و پس از انقلاب ۵۷ تجربه ایجاد شوراهای کارگری واقعی و بدون پسوند اسلامی را داریم که اسناد مدون آن تجربه و نیز فعالین کارگری شورایی آندوره به عنوان حاملین زنده آن تجربه موجودند وقابل دسترس می باشند و لذا ایجاد چنین شوراهای کارگری در محیط های کار یک امکان واقعی و شدنی در مقابل فعالین کارگری ایندوره است. مورد دیگر شامل دو تجربه زنده و جاری و فعال ایجاد سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه است که علی رغم همه فشارها و تنگاها اما فعالین و اعضای هیئت مدیره آنها با تقبل هزینه های سنگین به فعالیت خود ادامه می دهند و قابل دسترسند و با کمال میل آماده اند تا تجربیات خود را به هر بخشی از جنبش کارگری منتقل کنند و آنان را در راه ایجاد تشکلات مستقل کارگری شان یاری رسانند.

 تجربه شورایی ۵۷ و تجربه این دو سندیکا آنتی تز تشکلات ضد کارگری فوق و آلترناتیو جنبش ما برای ایجاد تشکلهای کارگری است. کارگران در هر محیط کاری می توانند هر یک از این تجربیات و آلترناتیوهای جنبش طبقاتی خودشان را انتخاب کنند.  اگر آن تشکلات ضد کارگری متعلق به حکومت ضد کارگری است، اما تجربیات شوراهای ۵۷ و سندیکاهای کارگران واحد و هفت تپه مال خود کارگران و دستاورد طبقاتی آنان است. اگر ما باید به هر حال برای ایجاد تشکل کارگری مان هزینه بپدازیم، آنوقت چرا باید این هزینه را نه برای تشکلات واقعی خودمان، که برای ایجاد تشکلات ضد کارگر متحمل شویم؟ خوب است که کارگران کارخانه پلی اکریل و معدن چادر ملو به این سوال و پاسخ آن بیاندیشند و از تجربیات فعالین شورایی و سندیکایی مستقل کارگری برای ایجاد تشکلات واقعی کارگری بهره گیرند.

امیر پیام

۱ اسفند ۹۲

۲۰ فوریه ۲۰۱۴

amirpayam.wordpress.com

*******************************************