تاریخچه ٨ مارس در کردستان ، ناسیونالیسم کرد و چه باید کرد / مصاحبه اکتبر با سلام زیجی

تاریخچه ٨ مارس در کردستان ، ناسیونالیسم کرد و چه باید کرد

مصاحبه نشریه اکتبر با سلام زیجی

 

 

اکتبر : تاریخچه گرامیداشت ٨ مارس در کردستان به چه زمانى بر مى گردد؟ رابطه آن با جنبش کارگری و کمونیستی چیست؟ آیا این تاریخچه قبلا در سنت مبارزاتى ناسیونالیسم ، که در کردستان قدمت بیشترى داشته است ، وجود داشته است ؟

سلام زیجى : مبارزه علیه تبعیض  جنسی، علیه  اعمال ستم و نابرابری بر زن، علیه قوانین مذهبی و ضد زن و تلاش برای کسب حرمت و آزادیهای سیاسی و اجتماعی در شان انسان در کردستان نیز کم و بیش مانند هر جائی دیگری و به قدمت تاریخ حاکمیت نظامهای طبقاتی درجریان بوده است. اما تا جائی که من اطلاع دارم، ورود این مبارزه در کردستان، در شکل یک جنبش سیاسی، اجتماعی- توده ی و علنی علیه طبقه حاکمه، دولت ، مذهب و همچنین علیه ناسیونالیسم و مرد سالاری ، اساسا با انقلاب ۵٧ پا میدان می گذارد.  در پروسه سرنگونی نظام استبدادی پادشاهی زنان  در ایران و کردستان نقش برجسته ی داشتند. به دلیل خصلت آزادیخوانه و ناظر بودن پرچم و افق چپ بر این جنبش،  ودر ادمه روند مبارزه علیه نظام پادشاهی، و درهمسوئی با جنبش طبقه کارگر و جوانان مبارز، جنبش آزادی زن به سرعت در تضاد  و جدال عمیق با حاکمیت اسلامی مواجه شد.  ضدیت  رژیم و قوانین مذهبی با حقوق و آزادیهای زنان و  به رسمیت نشاختن ٨ مارس به عنوان روز جهانی زن ،  اولین جرقه های این تضاد و عدم همخوانی جریان ارتجاعی با موجودیت  و حقوق  زنان  در ایران بود.  در دروه انقلاب ۵٧، در کردستان نیز جنبش زنان و مسئله زن علاوه بر جمهوری اسلامی در رودروئی با ناسیونالیسم  نیز موقعیت دیگری پیدا کرد. در آن مقطع ناسیونالیسم کرد با اعمال حاکمیت در چند شهر ،هم در برنامه و هم با اتکا به سنن عقب افتاده، پرچم مقابله با آزادی زن و برابری زن و مرد و اجرا قوانین عقب افتاده و ارتجاعی قران و آخوند را بر افراشت.

مشخصا از مارس سال ۵۷ که خمینی فتوای حجاب اجباری را داد، جنبش زنان  به عنوان یک جنبش قائم بذات ، سراسری و چپ و آزادیخوانه و برابری طلبانه در ابعاد بزرگ و متحد وارد صحنه سیاست و کشمکش جنبشهای طبقاتی ایران میشود. در ٨ مارس آن زمان، زنان و مردان وسیعا  با شعار” نه روسری نه تو سری “به خیابانهآ آمدند. نه بزرگی را به خمینی و حکومت اسلامی گفتند . در واقع تاریخچه ٨ مارس و مبارزه زنان هم در ایران و هم کردستان، در شکل برجسته و علنى  و توده ای  آن، بیشتر از آن مقطع شروع میشود. از آنزمان تا اکنون، با وجود یک حکومت تمام عیار ضد زن،ما هر سال کم و بیش شاهد مراسم هاى  هشت مارس هستیم. تاریچه ٨ مارس در کردستان نیز به این روند وصل است. وقتی در ٨ مارس سال ۵٧ علیه فتوای خمینی زنان در تهران به خیابانها آمدند همزمان شاهد حرکت ازادیخواهان مراسم هشت مارس با شکوه در کردستان از جمله در شهرسنندج نیز بودیم. از آنزمان تا کنون به عنوان یک جنبش اجتماعی بخش مهمی از فضای سیاسی جامعه را  تحت تاثیر خود قرار داده است و هر سال  نیز در اشکال مختلف و در قالب ٨ مارس عرض اندام کرده است .

این جنبش و تاریخچه آن  بخش تفکیک ناپذیری از جنبش طبقه کارگر و کمونیسم به عنوان تنها جنبش و آرمان و آلترناتیوی که خواهان  برابری  بدون قید و شرط زن و مرد بوده و هست. به همان  اندازه ای که جنبش کمونیستی و کارگری توانسته است  علیه طبقه حاکمه و قوانین و سنن قرون وسطی ضد زن قد علم کند به همان نسبت شاهد تحرک و تجمعات  ٨ مارس بیشتر و پیشروی  قدرتمند تر جنبش  آزادی زن بوده ایم. به همین اعتبار و بعداز سر کار آمدن جمهوری اسلامى،  ما در کردستان به عنوان بخش کمونیستی و کارگری آن جامعه که پرچم اجتماعی  یک جنبش  طبقاتی را نمایندگی و به پیش می بردیم، علیه رژیم و همچنین جریانات اسلامی از نوع مفتی زاده آن دوره و قومپرستی و ناسیونالیسم در قالب حزب دمکرات ، که هر دو علیه آزادی زن و فرهنگ پیشرو و متمدن بودند، به میدان آمدیم.توانستیم تناسب  قواى  مساعدتری نیز برای جنبش آزادی زن و بر گزاری  ٨ مارس ها فراهم کنیم. طوری که حتی برای بقیه هم جنبشی هایمان در دیگر شهرهای ایران بعضا الگو شد.

دفاع از آزادی بی قید و شر‌ط حقوق زن، فراهم شدن امکان حضور زنان در تمام عرصه های سیاسی، نظامی، اجتماعی و تشکل یابی و تحزب کمونیستی و…، پس زدن قلدری نظامی اسلامی ها و حزب دمکرات در تعرض به زنان و آزادیهای سیاسی و.. از جمله این دستاوردها بود که تا حدودی در این زمینه جنبش  آزادی زن در کردستان توانست نسبت به بقیه ایران یک گام جلوتر برود. هر چند عمر این دوره به دلیل یورش نظامی رژیم  به کردستان کم بود، اما با این وجود میخ این سنت آزادیخواهانه کوبیده شد و امروزهمچنان گسترده و اجتماعی ادامه دارد. به همان اندازه ی که جمهوری اسلامی و نهادهای نزدیک به آن نیز توانستند با فشار و سرکوب و اعدام و همزمان میدان دادن به مذهبی ها و ناسیونالیستها، دامنه فعالیت جنبش کارگری و کمونیسم را در کردستان و ایران محدودتر کنند، فضا بر جنبش زنان از جمله در کردستان نیز بیشتر تنگتر شد. میدان برای جریانات  اسلامی و ناسیونالیستی، که در  گذشته و در عرصه جنبش زنان و ٨ مارس اثری از آنها نبود، باز شد. طوری که اکنون  برخی از آنها به عنوان” پرچمدار زن” و ” ٨ مارس” و مدافع ” زن کرد” و “اصلاح طلب کرد” ، “زنان مسلمان”و..به هدف خنثی کردن خطر پیام ٨ مارس  و تحریف و به بیراهه بردن آن در صحنه جامعه حضور فعال دارند.

اما در مورد تاریخچه روز جهانی زن و رابطه اش با ناسیونالیسم باید بگوییم  نه فقط در کردستان که در هیچ جائی این دو پدیده به هم ربطی نداشته اند. بر عکس، ناسیونالیسم هم مانند مذهب به عنوان یکی از ارگان نظام طبقاتی و طرفدار تبعیض  طبقاتی و مالکیت همواره زن را به عنوان  پدیده درجه دوم، تحت تملک مرد، خدمتگذار به “ملت”،” سرویس دهنده به پیشمرگ “مطیع در قبال “فرهنگ  و سنن  دینی و ملی “و به عنوان بخشی از نیروی کار ارزان نگریسته و به  آن بر خورد کرده است. طبعا همانطوری که جنبش اسلامی  به زن “بی تفاوت” نبوده و در راستا ایدئولوژی و سیاست و قوانین کثیف خود از آن بهره برده و برخورد کرده است، سازمان و نهاد های متعدد عقب افتاده را نیز برایش ایجاد کرده است، جنبش بورژوا-ناسیونالیستى کرد هم “عرصه زنان ” برایش مهم بوده است  تا مسئله زن را  در راستا منفعت طبقه خود، جنبش ناسیونالیستی خود، به ویژه وقتی که این ناسیونالیسم دراپوزیسیون است، مانند کردستان ایران ، اساسا به منظور بهره برداری سیاسی، از جانب این جنبشی بورژوائی مورد لطف و توجه خاصی قرار گرفته شده است.

اولین عکس العمل و اقدام رسمی ناسیونالیسم کرد به مسئله زن به دوره”جمهوری مهاباد” و قاضی محمد بر میگردد. در آن دوره و ابتدا تحت تاثیر فضا ى آنزمان شوروی سابق و بیشتر به هدف نگرانی از عروج جریان چپ و رادیکال در جنبش زنان کردستان، “اتحادیه زنان دمکرات” را درست میکنند. اما همچنانکه در طول این چند دهه میبینیم این “اتحادیه “هیچ نقش و رابطه ای مستقیمی با ٨ مارس و جنبش آزادی زن نه تنها نداشته است بلکه دقیقا برای بسیج زنان حول سیاست حزب دمکرات که سیاستی مبتنی بر مذهب و قومی و علیه آزادی زن و برابری کامل  زن و مرد عمل کرده است. این واقعیت را در بیانیه اعلام موجودیت و هدف که برای آن تعریف کرده بودن نیز میتوان دید. امروز  بعداز بیش از شش دهه از آن دوره هنوز بر آن اساس موجودیت خود را تعریف میکنند.  اما با لفاظی های “مردم پسند” و دمکرات مآبانه ی منطبق با دوره حاضر.

مبارزه “صنفی” و “ملی”، منشور چنین حزب و نهاد “زنان”ی بود!  این منشور نه تنها بی ربط  به زن که علیه نفس تاریخ و هدف ٨ مارس و جنبش ازادی زن در یکصد سال اخیر است. در صفوف همه محافل و نهادهای دیگر جنبش بورژوا ناسیونالیست کرد همین تعریف ونگاه بیش از نیم قرن دوران قرون وسطی جنبش ناسیونالیسم  کرد امروز هم همچنان غالب است.  انواع نهاد و کمیته و کاریکاتورهای در این جهت و تحت عنوان “تشکل و نهاد و کمیته” زنان درست کرده اند که بطور واقعی و عملا علیه  ازادی  واقعی خود زنان هستند . مصرف گروهی و فرقه ای درون سازمانی دارند. به ٨ مارس و برابری زن و مرد بی ربط هستند.  “روشنفکر ترین” و “رادیکالترین” آنها حول  فمینیسم و ملی گرائی  میچرخد.   برای این جنبش ناسیونالیستی، زن “شرف” است، زن “حامی فرهنگ کرد” است، زن “دلسوز  ملت کرد” است، زن “با الهام از رهبر اوجلان به کوەه زده تا ملت خود را آزاد کند”. و بلاخره ٨ مارس، روز جهانی زن که به جنبش ناسیونالیستی کرد نیز تحمیل شده است، با چنین سیاست و پرچمهای بی ربط به آزادی زن قرار است جنبش آزادی و طبقاتی زن را از پایه اجتماعی و طبقاتی اش و جنبش برای رفع تبعیض جنسی حاشیه ای کنند و در عوض به جنبشی برای رهایی “ملت” و “افتخار و شرف کرد” و “گل سبد خانه داری” “احترام به مذهب” حافظ کثیفترین “آدام و رسوم ضد زن در جریان ازدواج” و تشکیل زندگی، تامین کننده نیاز جنسی ملت پرستان و فدائیان اسلام تبدیل شود. همه اینها تلاش خود را به کار انداخته اند که نیروی عظیم جنبش زنان در کردستان را از مسیر واقعی خود منحرف و در بهترین حالت با همین دو هدف پوچ و ضد زن، یعنی “صنفی و ملی” آنرا تعریف ،هدایت و در مقابل جنبش واقعی آزادی زن در کردستان قرار دهند. در نتیجه تاریخ ٨ مارس به همان درجه ای که به جمهوری اسلامی و مذهب نامربوط است، به ناسیونالیسم و احزاب گوناگون آن نیز بی ربط و عمیقا در تضاد قرار داشته و دارد. و بلاخره برخورد و تاریخ حاکمیت ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق شاخص واقعی  جایگاه زن را با تحقیر و بی حقوقی و ترور و کشتار زنان در ابعاد  ‌هزارها  نفره  در این جنبش برای همه ملموس تر کرده است.

 اکتبر : اگر چه سرکوب و بگیر و ببند همیشه وجود داشته است ، اما گرامى داشت روز جهانى زن هم همیشه به شیوه هاى مختلف وجود داشته است ، فکر مى کنید فعالین جنبش زنان امسال چکار باید بکنند ؟

سلام زیجی: در آن جامعه قوانین و مقررات ضد زن حاکم و جاری است. آپارتاید جنسی حکمفرما است، حجاب اجباری و اعدام و سنکسار و قصاص  و قتل ناموسی و مرد سالاری و فرهنگ ناسونالیستی و مذهبی زن را از رده انسانیت خارج کرده است.  ایجاد تشکل و نهادهای اجتماعی و زنان اگر نفعی برای حاکمیت نداشته باشد ممنوع است، فعالین زیادی از جمله فعالین زن یا تحت فشار و پیگردند یا در زندان و یا مجبور به فرار شده اند. مزد برابر زن با مرد پدیده خیالی محسوب میشود.  قتل وخود کشی و فرار امری رایج در میان زنان و دختران است، آزادی و لباس پوشیدن و راه رفتن و خندیدن و شادی  و ازدواج و طلاق  و سکس زن باید باب طبع  و اجازه آخوند و قانون کثیف اسلامی و فرهنگ و آداب و سنن فئودالی در خانواده و فرهنگ ناسیونالیسم کرد باشد. این شرایط وحشتناک فضا نامساعدی برای زنان و مردان پیشرو و کمونیست فراهم کرده است. برعکس فضا را برای گرایشات و جنبشهای ارتجاعی دیگر و همنوا با حاکمیت و فرهنگ حاکم بازتر کرده است. در این راستا گوش خراشتر شدن شیپور” زن کرد ” و “زن مسلمان” به عنوان دو حربه و پرچم  دو جنبش ضد زن نیز باعث تفرقه در صفوف میلیونها زن در جامعه گردید و آنها را به   سیاه  لشکرجریانات سیاسی ملی و مذهبی  ضد زن تبدیل کرده است.  ابعاد فقر  و بیکاری حتی تعدادى از زنان را به دام اعتیاد و تن فروشی و به دام دستگاهای مانند سازمان بسیج رژیم انداخته است.

جنبش آزادی زن به مناسبت روز جهانی زن میتواند پرچم نه به این پدید های ارتجاعی باشد. حول نه به فرودستی زن، نه به تبعیض جنسی، زنده باد برابری بیقید و شرط زن و مرد، وسیعترین و با شکوهترین ٨ مارس را تدارک دید و توجه توده  زن و مرد آزایخواه را به آن جلب کرد.

مقابله با این اوضاع وتبدیل آن معضلات  واقعی به پرچم اعتراض جنبش زنان، به پلاتفرم و مطالبه طیف هر چه وسیعتری از زنان در ٨ مارس ، و اتحاد حول آن از نظر من مهمترین امری است که میتواند با وجود فضا امنیتی کنونی به تحرک گسترده جنبش زنان و مردان آزادیخواه دامن بزند و منجر به مراسمها و تحرک های وسیع هشت مارس باشد. در صورتی که همه فعالین دست در دست هم بدهند می توان به بزرگترین گردهمائی های ٨ مارس امسال امید بست .

بقول شما حتما سرکوب و بگیر و ببند هست . این کار ٣۵ ساله این حکومت جنایتکار و ضد مردمی است. اما با این وجود داستان متناقض بودن و بى ربطی آن رژیم با زن و جوان و کارگر آن مملکت همچنان زنده و پایدار است.! برای مبارزه با این فضا و رژیم مانند این سه دهه باید مبارزه و مراسم و گردهمائی ها نه تنها ادامه پیدا کند  که آنرا گسترش داد. فعالین این عرصه در بطن آن شرایط میتوانند بهتر تصمیم بگیرند که چکار کنند و مراسمشان را چگونه برگزار کنند. اما از نظر من هر ارزیابی و تصمیمی که دارند باید به این مهم توجه داشته باشند که دامنه جنایت و سرکوب و ستم و تحقیر زن آن چنان وسیع و گسترده است که امکان به میدان آوردن مدافعین برابرى زن ومرد  در جامعه در روز ٨ مارس وجود دارد. به ویژه در کردستان زمینه و قدرت اجتماعی جنبش زن و کارگر و کمونیزم، با وجود تمام فشار رژیم، امکان تحرک این جنبش و برگزاری روز جهانی زن را بیش از هر جای در ایران فراهم تر کرده است. بستگی به این دارد، چه هدف و سبک کاری ناظر بر کار ها هست. چگونه ملزومات آنرا تدارک می بینند، آیا  تاکتیک های دیگری را مقابل خود میگذارند؟ یکی ممکن است برود اعضا انجمن یا آشنایان خود یا چند محفل را دور هم جمع کند و توافق کنند کاری را بکنند و بعد بگویند زنده باد ٨ مارس و چند عکس بگیرند و بر گردند. هر کاری آدم بکند خوب است حتی یک بسته شیرینی را هم در کوچه ای پخش کرد.اما من فکر میکنم اینهاجوابگو جنبش نبوده و نخواهد بود.

٨ مارس یک روز است، اما میشود از چند  هفته قبل از آن  با فعالیت های متعدد ی  فضای جامعه را به فضا روز جهانی زن تبدیل کرد، جامعه را به روز جهانی زن جلب کرد. نشستن و در فکر برگزاری صرف یک اجتماع ماندن و سپس رژیم هم بیاید مانع آن شود یعنی سوزاندن ٨ مارس . این درست که مشخصا روز ٨ مارس هدف محوری است اما قرار نیست فقط به آن روز اکتفا شود، و نباید در آن روز هم صرفا به یک طرح و یک یا چند شهر اکتفا کرد. مناسبتر است وسیعتر و گسترده تر و متنوعتر عمل شود بدون اینکه الزاما مراسمهای بزرگتر را نادیده  گرفت یا در دستور قرار نداد. تاکید من بر توده ای کردن این حرکت است. اگر موفق شویم دامنه آنرا توده ای تر کنیم بنظرم موفقتر عمل کرده ایم و فشار و فضا امنیتی رژیم را هم بیشتر خنثی و بی خاصیت خواهیم کرد. برگزاری هشت مارس شایسته  جنبش آزادی زن به تلاش و کاردانى فعالین آن گره خورده است، که چگونه انواع  مراسم کوچک و بزرگ را تدارک و عملی کرد. هرچه دامنه فعالیت کوچکتر و محدوتر باشد مراسم کوچکتر گرفته میشود، هر چه مراسم کوچک و محدود چند نفره برگزار گردد امکان سرکوب و یا ممانعت از آن بیشتر میشود .میدانم که مشکل “قانونی” و اجازه گرفتن از نهادهای دولتی وجود دارد.، اما سوال من اینست که آیا نمیشود خود را تحمیل  کرد و برای این امر از قبل و با بسیج نیروی وسیع زنان و مردان تدارک چنین پروژه ای را دید؟ وجود چند مراسم بزرگ  و متنوع شاخص مهمی است برای جنبش آزادی زن در کردستان. کافی است فقط پرچم و مراسم خود را از اسلامی ها و ناسیونالیستهای ضد زن جدا کنیم اما میتوان تلاش کرد با بقیه فعالین و نهادهاى زنان و  و بدون هیچ تنگ نظری و فرقه گرائی به استقبال ٨ مارس متحد کننده ای رفت.  با ابتکارات مختلف و از هم اکنون در هر شهر و روستا و مراکزی به تبلیغ و استقبال  ٨ مارس میتوان رفت.

همه جا را پر از تراکت ٨ مارس و مطالبات روز زن کرد. کارگران و نهادهای کارگری را به شرکت و همراهی در ٨ مارس فرخوان داد. جوانان و نهادهای مستقل از دولت را به همراهی و شرکت فرخوان داد، به ویژه مراکز کار کارگران از جمله رشته های که زنان در انجا کار میکنند به محل اعتراض و مطالبات زنان تبدیل کرد و همه را به مراسم، راهپیمائی و دیگر تجمعات و جشن های روز جهانی زن فراخوان داد و بسیج کرد.

در آخر، پیشا پیش روز جهانی زن را به همه تبریک می گوییم ! امیدوارم شاهد با شکوهترین و متحد کننده ترین مراسمها، جشنها و تجمعات  ٨ مارس در کردستان و سراسر ایران باشیم! همه فعالین  دست اندکار را به همکاری، تبادل نظر و اتحاد با دیگر نهادها و فعالین جنبش آزادی زن که مستقل از دولت فعالیت دارند در سراسر ایرا ن فرا میخوانم! زنده باد روز جهانی زن!

٢٩ بهمن ٩٢

١٨ فوریه ٢٠١۴

منبع نشریه اکتبر ویژه روز جهانی زن

http://www.hekmatist.org/attachments/article/4118/october%20vizhe%208%20mars3.pdf