نگاهی عمیقتر به کمدی “دعوت به مناظره” گرایش مارکسیستی تروتسکیستی لنینیستی انقلابی!

نگاهی عمیقتر به کمدی “دعوت به مناظره” گرایش مارکسیستی تروتسکیستی لنینیستی انقلابی!

در حاشیه تکرار “دعوت” گرایش مارکسیستی انقلابی از حمید تقوائی

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۱۷ فوریه ۲۰۱۴-

مقدمه:

فرهنگ سیاسی در ایران بخشی است از فرهنگ گذار.هنوز یک پایش در عقب ماندگیهای فرهنگ شرقیست. ربطی هم ندارد که در پوزسیون ایستادی یا در اپوزسیون.این فرهنگ، دیالوگ را خوب نمی شناسد.مشکل ارتباطی دارد.مناظره را نمی شناسد و آنرا نوعی یقه گیری متمدنانه تر می داند. بخش مهمی از این عقب ماندگی دلیلش اینست که فضای آزادی در جامعه ایران خودی نشده.تبعیدیان سیاسی هم که عموما متعلق به نسل قدیمی تر هستند، نه جذب فرهنگ غربی شده اند و نه بیش از همان فرهنگ “ایرانی” بهره برده اند از زندگی. این است که وقتی به معضل رابطه انسانی و تبادل افکار برخورد می کنیم، استیصال رقت آوری را می بینیم که “فراسیاسی” است. این گروه و اون حزب ندارد.همه گیر است.

حالا این معضل عمومی را در فرقه ایزم ضرب کنید.فرقه ایزم ، یک گرایش ضد فرهنگ مدرن است.نه اینکه فرهنگ دیالوگ را نمی شناسد، بلکه با دشمنی با فرهنگ دیالوگ و کارشکنی بر علیه ارتباط گیری انسانها ، خود را تعریف می کند. نمونه های فرقه ایزم در فرهنگ اپوزسیون، عبارتند از فرقه مجاهد، احزاب موجود کمونیزم کارگری و محفل مطالعاتی که با نام “گرایش مارکسیتی انقلابی” مدتهاست تلاش دارد مارکسیزم را “احیا” کند! یکی از راههای پیشبرد فرهنگ مدرن اینست که این فرقه ها و متدهاشان بطور مرتب انالیز شوند و جامعه از آنچه این فرقه ها هستند فاصله بگیرد.مبارزه برای آزادی و سوسیالیزم ، بدون نقد مداوم این فرقه ها از دید من معنی ندارد.اگر چپ و کمونیزم ایران نسل بعد از نسل نتوانسته به رهبری جنبش آلترناتیو تبدیل شود و مرتب به حاشیه کشیده شده، دلیلش همین چرخش مداوم حول فرقه ایزم است.

داستان کمدی توی ماجرای محفل “گرایش مارکسیست انقلابی” مرتب دنبال می شود. این محفل مدتهاست دنبال “مناظره با حمید تقوائی” است! بارها و بارها اینها درخواست مناظره کرده اند و حمید تقوائی هم مثل عروسان در مراسم ازدواج ، “رفته گل بچینه”! از اینها اصرار از حمید تقوائی انکار!

این داستان ، ادامه دارد اما اخیرا اینها “دعوتنامه دیگری” صادر کردند (۱) که من می خواهم در این مقاله کوتاه مقداری آنرا بکاوم و امیدوارم برای خواننده مفید باشد:

(۱)محفل “مارکسیست انقلابی” در دعوتنامه اش چه می گوید؟

این محفل در دعوتنامه اش (۱) که ظاهرا به تلویزیون اندیشه است، از حمید تقوائی دعوت می کند که در مناظره شرکت کند.سابقا اینها مستقیما از حمید تقوائی درخواست مناظره می کردند ظاهرا پاسخ نگرفتند و حالا دست به دامن تلویزیون اندیشه شدند (که طبعا نه سر پیاز است و نه ته پیاز!) که شاید این تلویزیون، عروس ما را به سر سفره عقد بیاورد!

اینها در این “دعوتنامه” می گویند که حمید تقوائی انقلاب ۸۸ را صحنه عمل حزب خودش دانسته در حالیکه اگر اینطور است باید حزب حمید تقوائی اون انقلاب را رهبری می کرد که نکرد.پس؟ اولا اون انقلاب اصلا انقلاب نبوده و دوما اصلا اصلا حزب حمید تقوائی حزب طبقه کارگر نیست! ظاهرا نویسنده این دعوتنامه که قرار بود موضوع مناظره را پیشنهاد بدهد ، تحمل نداشت که بحثش را در مناظره بکند! حول شده و در همین دعوتنامه ، مناظره هم کرده است!

این مدل ادبیات، تیپیک ” متفکرینی مثل علیرضا بیانی است! سراسیمگی،نداشتن یک سازمان فکری مجال فرموله کردن درست هر بحثی را به اینها بسته! من از فرمتی که این “دعوتنامه” عجیب دارد می گذرم و می رسم به چند نکته در حاشیه این “دعوتنامه” کمدی تراژیک:

(۲)نکاتی در حاشیه این “دعوتنامه”:

الف: معضل تعریف انقلاب:

محفل “گرایش مارکسیستی” همچنان دنبال تعریف موهومی از انقلاب است که فرقه مدرسی مدتهاست آنرا نمایندگی می کند.از دید اینها انقلاب یعنی ؟ نقطه ای که اینها انقلاب بدانند! ایستگاهی که قطاری قرار است به آن برسد و اینها را سوار کند.اگر مردم بطور ملیونی بریزند خیابانها و حکومت را به چالش بکشند و طی چند روز از شعار “رای منو پس بده” به مرگ بر جمهوری اسلامی برسند، اینها انقلاب نیست! البته وقتی ازشان بپرسی که اگر صحنه های سال ۸۸ شروع انقلاب نبود ، پس چگونه صحنه های سال ۱۹۰۵ در روسیه که بسیار عقب تر از صحنه های سال ۸۸ ایران بود، لنین را قانع کرد که آن صحنه ها را “شروع انقلاب روسیه” بنامد؟ اینها طبعا حرفی برای گفتن نخواهند داشت!

بله! انقلاب همیشه از جائی شروع می شود که لزوما در حد رادیکالیزم مورد نظر کمونیستها نیست. این کمونیستها و چپها هستند که با مداخله گری ، آن انقلاب را شکل می دهند و به جلو می کشند.اگر سال ۸۸ جنبش اعتراضی مردم نتوانست رادیکالیزه تر بشود دقیقا دلیلش نبودن چپ واقعا اجتماعی در صحنه بود.

ب: حزب کمونیست کارگری و صحنه های سال ۸۸:

این انتقاد به حزب کمونیست کارگری کاملا وارد است که درون اون حریانات، مرزهای درستی بین “جنبش سبز” و خواستهای انقلابی مردم نکشید.شخص حمید تقوائی در ایجاد تشویش و تزلزل در موضع گیریهای حزبش مقصر درجه اول است.هم او بود که جمله معروف “با موسوی کشتی نمی گیریم” را بخورد فعالین خودش و کادرهایش داد! اینها فکر می کردند که می توانند روی دوش جریانات راست سبز ، خودشانرا لانسه کنند.همانطور که بعدها هم خواستند روی دوش خانک گلشیفته فراهانی یا فمینیستهای اوکرائین، به مرکز انقلاب تبدیل شوند! نمونه های این مدل “موج سواری” در ذهن(نه در عمل) بسیار است!

ج:ضعف چپ در اجتماعی نشدن و جونیوریزم محفل “گرایش مارکسیستی انقلابی”

متد برخورد این محفل “احیای مارکسیزم” به حزب کمونیست کارگری، متد یک جونیور است.متوجه نیست این فرقه که انتقاد به حزب کمونیست کارگری بواقع انتقاد به کلیت چپ ایران است.هیچ جناحی از چپ ایران (از جمله همین محفل) نتوانست کوچکترین تحرک مستقلی درون اون صحنه ها و صحنه های بعدی ایجاد کند.چرا محقل “گرایش مارکسیستی” همین سوال را از خودش نمی پرسد؟ چرا از خودش و دیگران نمی پرسد که اینها برای اجتماعی شدن چه کردند؟!

اینها در ناخودآگاه خودشان قبول دارند چیزی نیستند! مثل یک جونیور حرفه ای فقط نشسته اند  و بقیه را بخاطر بی حاصلی نقد می کنند در حالیکه خودشان و بقیه چپ سازمانی و حزبی هیچ ثمره جلوتری نمی توانند ارائه دهند! مشکل فقط حزب کمونیست کارگری نیست! مشکل کلیت چپی است که هنوز توان تکان دادن جامعه و کسب هژمونی را ندارد. دهها موج انقلابی دیگر که بلند شود اینها اهل تاثیرگذاری روی آن نخواهند بود! منتظر هستند دیگران را ملامت کنند!

 

د: معضل “گرایش مارکسیستی” و مخالفتش با تحزب کمونیستی:

در همین دعوتنامه مضحک، اینها تکرار می کنند که مشکلشان با حزب کمونیست کارگری اینست که خود را حزب اعلام کرده! مشکلی بسیار قدیمی در چپ حاشیه ای ایران است که همیشه زور می زد ثابت کند که کمونیستها اجازه تشکیل حزب ندارند چون موقعش نیست! این محفل یکی از اصول دینش همینست که شب و روز ثابت کند حزب کمونیستی نمی شود!

ه:معضل عدم درک مناظره سیاسی:

فرقه های موجود کمونیست کارگری، فرقه مجاهد و فرقه “گرایش مارکسیستی” در عدم درک دیالوگ اجتماعی با مخالف، به رسمیت شناختن امر مخالفت، عدم توان شرکت در مناظره اجتماعی کاملا مشترک هستند. حزب کمونیست کارگری سالها و سالها کانال تلویزیونی داشت و از حد بالای منبر رفتن و سخنراتنیهای کسل کننده و مصاحبه با خود، نتوانست جلوتر بیاید. نتوانست از آزادی بیان ابزار بسازد تا افکر و گرایشات سیاسی مختلف را به مناظره و چالش متمدنانه دعوت کند.فرهنگ مناظره را ندارد.

از زبان علیرضا بیانی هم بیشتر از این ندیدیم!(۵) ایشان توان فرموله کردن بحثهایش و پاسخگوئی به سوالات را در یک مناظره ساده نداشت و بعد از شکست در یک مناظره ، دبه در آورد که “وقت کافی نبود” ، سرش کلاه رفته و “باید ۱۰ ساعت چله نشینی کرد! او اینرا مناظره می داند! و مدتهاست بعد از آن داستان مشغول فحاشی و لوندی در فیسبوک است به این نویسنده!

ادعای من اینست که متاسفانه کلیت اپوزسیون ایران خصوصا چپ فرقه ای نه تنها درک درستی از مناظره اجتماعی ندارد بلکه فضای دیالوگهای اجتماعی را مسموم هم می کند.دعوت به مناظره از سوی محفل “گرایش مارکسیستی” ، ربطی به یک مناظره متدنانه ندارد.بازی کودکانه، وسواسی پوچ بیشتر نیست.قرار نیست جامعه از اینها چیزی بیاموزد.اینها قرار دارند حمید تقوائی را خیط کنند تا ثابت کنند که حزب کمونیست اصلا موضوعیت ندارد! هدفشان از مناظره اینست!

خلاصه کنم:

فرقه ها حتی وقتی دچار وسواس مناظره می شوند ، فضای مناظره مدرن را نه می شناسند نه باور دارند.هرگونه دیالوگ اجتماعی متمدنانه را اینها مسموم می کنند.فرقه ایزم به هر پدیده ای که دست بزند، آنرا خشک و سترون می کند.نه شعارهای آزادیخوهانه شانرا باید جدی گرفت و نه ادعای حمایت از طبقه کارگرشانرا و نه تقاضای مناظره شانرا! همه دروغ! درون ذهنشان رویائی ساخته اند، بی ربط هستند به واقعیات!

منابع بیشتر:

(۱)دعوت حمید تقوائی به مناظره(از: گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران)

http://www.azadi-b.com/J/2014/02/post_603.html

(۲)سعید صالحی نیا: انتخابات رژیم اسلامی و ناتوانی چپ انقلابی

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۶۸-انتخابات-رژیم-اسلامی-و-ناتوانیهای-چپ-انقلابی

(۳)سعید صالحی نیا: سخنی با فعالین کمونیزم کارگری

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۹۷-سخنی-با-فعالین-جنبش-کمونیزم-کارگری

(۴)آرشیو پروژه مناظره سیاسی

http://monazere-siasi.com/ویدئوهای-سیاسی

(۵)آرشیو نقدها به “گرایش مارکسیست انقلابی” از: سعید صالحی نیا:

 

سعید صالحی نیا: نگاهی به فتوای آرام نوبخت در مورد “دیالکتیک و تضاد”!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46522

سعید صالحی نیا:کارگران ایران مخقی شوید! (فراخوان عیرضا بیانی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46413

سعید صالحی نیا: دشمنی گرایش مارکسیستی با آزادی بدون قید و شرط بیان::

  دشمنی محفل “گرایش مارکسیستی- تروتسکیستی-لنینیستی ” علیرضا بیانی با آزادی بدون قید و شرط بیان!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46394

سعید صالحی نیا: استیصال محفل “گرایش مارکسیت انقلابی” در مناظره سیاسی و تقلاهای علیرضا بیانی!(نگاهی به دعوتنامه علیرضا بیانی!)

http://www.azadi-b.com/J/2014/01/post_85.html

سعید صالحی نیا: آرام نوبخت و “طرح تکراری” حکومت کارگری توسط “گرایش مارکسیست انقلابی” نقدی دیگر به لنینیزم-تروتسکیزم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46312

سعید صالحی نیا: “گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46264

سعید صالحی نیا: نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۳۷-نمونه-ای-دیگر-از-استیصال-لنینیستها-در-مناظره-فکری-,-در-حاشیه-“نقد”-دیر-رس-علیرضا-بیانی

سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

سعید صالحی نیا: مسابقه اشباح! تلاش مازیار رازی برای آشتی دادن لنین با تروتسکی!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۵۳-مسابقه-اشباح-تلاش-مازیار-رازی-برای-آشتی-دادن-لنین-با-تروتسکی

سعید صالحی نیا: برشی دیگر از سوسیالیزم :مارکسیست تروتسکیستهای “انقلابی”!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۲-برشی-دیگر-از-سوسیالیزم-مارکسیست-تروتسکیستهای-انقلابی

سعید صالحی نیا: علیرضا بیانی و “گرایش مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست انقلابی”!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۱-علیرضا-بیانی-و-گرایش-مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست-انقلابی

سعید صالحی نیا: چند پاسخ برای “مارکسیستهای انقلابی” در دفاع از کمونیزم کارگریhttp://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۸-چند-پاسخ-برای-مارکسیستهای