اعتراضات مردم بختیاری، واقعیتها، و مصافها

در اعتراض به توهین تلویزیون جمهوری اسلامی به مردم منتسب به بختیاری اعترضات وسیعی صورت گرفته است. از دیروز تا الان درگیریهای زیادی بین مردم معترض و نیروهای سرکوب صورت گرفته است، دهها نفر دستگیر شده اند، تعداد زیادی از خانواده ها و مردم مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوب رژیم قرار گرفته اند، دو بانک و یک پمپ بنزین به آتش کشیده شده است، و در مجموع ۳۸ شهر در اعتراضات شرکت کرده اند. این یک خیزش وسیع و قدرتمند است که تاکنون توانسته است مسئولین تلویزیون دولتی را به معذرت خواهی وادار کند.

این اعتراضات حداقل سه واقعیت را پیش چشم نیروها و فعالین سیاسی میگیرد:

۱٫ باید جایگاه ناسیونالیسم قومی برسمیت شناخته شود و مبارزه لازم با آن صورت گیرد.

ناسیونالیسم قومی در ایران یک واقعیت ملموس و عینی هست و باید برسمیت شناخته شود، جایگاه لازم به آن داده شود، و بعنوان یک پدیده عمیقا ضد انسانی با آن مقابله شود. تا موقعیت و جایگاه ناسیونالیسم قومی را برسمیت نشناسیم اهمیت لازم به مبارزه همه جانبه و فوری و گسترده به آن را هم نخواهیم داد و نخواهیم توانست مردم ایران را از فاجعه ای که این جریان بشدت ارتجاعی و ضد انسان میتواند بیافریند آگاه کنیم. نمی شود با سیاست “انشاالله گربه است” به مصاف ناسیونالیسم رفت. یک نکته مهم و قابل توجه در مورد ناسیونالیسم قومی این است که مردم آنرا بطور عینی در زندگی روزمره و حرکتهای اجتماعی می بینند و تشخیص میدهند و انکار آن توسط کمونیستها فقط میتواند به رشد این پدیده ضد انسانی و به لطمه خوردن به اعتبار کمونیستها منجر شود. نمی شود واقعیتهای اجتماعی را نادیده گرفت.

ما وجود و حضور ناسیونالیسم قومی را در برخوردهای پیشین مردم خوزستان و نقش جریان الاهواز دیده ایم. همینطور ناسیونالیسم قومی در آذربایجان یک واقعیت عینی و مهم است که خود را در جریان اعترضات مردم آذربایجان به سوسک خوانده شدن از طرف روزنامه های دولتی نشان داد. ناسیونالیسم قومی آذربایجان سالهاست که با سازمان دادن تجمعات قلعه بابک و استادیوم های ورزشی و دانشگاهها تلاش دارد جای پای خود را در تحولات سیاسی ایران محکم کند. ناسیونالیسم قومی در کردستان هم تاریخی طولانی دارد و تحزب یافته تر از هر جای دیگر است.

یکی از مهمترین علل و عواملی که انقلاب ۸۸ به تهران محدود شد و از طرف شهرها و استانهای دیگر مورد حمایت قرار نگرفت همین ناسیونالیسم قومی بود. مردم تهران برای ماهها بطور میلیونی با نیروهای سرکوب رژیم درگیر شدند، و بنا به اعترافات فرماندهان سپاه در جلسات سری خود، رژیم را تا مرز سرنگونی عقب راندند، اما مردم آذربایجان و کردستان و خوزستان و شهرهای دیگر به این خیزش انقلابی نپیوستند. از طرف دیگر، خیزشهای مردم خوزستان علیه فقر و تبعیض و راسیسم دولتی، خیزش مردم آذربایجان علیه راسیسم دولتی و خشک شدن دریاچه ارومیه، و اعتصابات عمومی مردم کردستان در اعترض علیه اعدام فرزاد کمانگر و یاران او هر کدام تنها ماندند و مورد حمایت سراسری مردم ایران قرار نگرفتند.

این واقعیات بروشنی نشان میدهند که ناسیونالیسم قومی یک واقعیت موجود و زنده در ایران است و باید بشدت و بفوریت با آن مقابله شود. حالا این مقابله به چه شکلی باید باشد جای مطالعه و بررسی دارد. اما باید آگاه بود که اگر یک مقابله جدی با طاعون ناسیونالیسم قومی نشود، این جریان میتواند مردم ایران را بسمت یک سناریوی سیاهی منتهی شود که نظیر آن در تاریخ دیده نشده است و فجایع یوگسلاوی در برابر آن بهشت برین جلوه خواهد کرد.

۲٫ اعتراضات مردم بختیاری ریشه در نارضایتی عمومی تمام اقشار مردم ایران از وضعیت زندگی و معیشت خود دارد

اعترضات مردم بختیاری علیه راسیسم دولتی ریشه در واقعیتهای زندگی و نارضایتی و خشم و نفرت آنها از وضعیت زندگی و معیشت خود دارد. توهین قومی بهانه ایست که به مردم ناراضی و متنفر از وضعیت خود و از جمهوری اسلامی فرصت و بهانه ای فراهم میکند تا به خیابان بریزند و علیه وضعیت موجود دست به اعتراض و تظاهرات و نبرد بزنند. واقعیت این است که با وجود تبعیض نژادی علیه اقوام و ملیتهای مختلف در ایران، وضعیت بیشتر از نود درصد مردم ایران بلحاظ اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی طوریست که بطور مداوم بر دامنه نارضایتی و خشم و نفرت آنها علیه وضعیت خود و علیه جمهوری اسلامی می افزاید و با هر فرصت و بهانه ای مردم در شهرها و مناطق مختلف بیرون می ریزند و دست به اعتراض میزنند.

باید همین نارضایتی و خشم و نفرت عمومی و مشترک مردم در هر اعتراضی مورد تاکید قرار گیرد و تلاش شود تا اولا شعارها و مبارزات مردم معترض، مثلا مردم بختیاری، در مسیر این خشم و اعتراض عمومی کانالیزه شود و ثانیا، و مهمتر، مردم مناطق مختلف در دفاع از مردم بختیاری برخیزند و به میدان بیایند. باید راهی پیدا کرد و مردم آذربایجان، کردستان، تهران و سایر شهرها و مناطق را در حمایت فعال از مبارزات مردم بختیاری بمیدان آورد. یک راه مهم مقابله با ناسیونالیسم قومی از هر نوعش همین حمایت و همبستگی مردم مناطق مختلف از همدیگر است. این هم مهم است که مردم مناطق مختلف به مورد مشخص راسیسم دولتی علیه مردم منتسب به بختیاری بمیدان بیایند. جمهوری اسلامی و نیروهای قوم پرست و شوینیست توهین و تحقیر مردم منتسب به این یا آن قوم یا ملیت را بعنوان سلاحی برای تقسیم و تشتت مردم بکار میگیرند و پادزهر آن حمایت عمومی تمام مناطق ایران از مردمی هست که مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند.

۳٫ چپ و کمونیسم باید به میدان بیاید

احزاب و فعالین چپ و کمونیست باید پتانسیل اعتراضی جامعه ایران را دریابند و برای سازماندهی یک انقلاب سراسری و رادیکال بمیدان بیایند. اگر چپ در این مورد تردید و تعلل بخرج دهد و متوجه عمق پتانسیل اعتراضی مردم نشود، نیروهای ناسیونالیست قومی و ملی میتوانند مبارزات مردم ایران را در مسیراهداف ضد انسانی خود سوق دهند و فاجعه ای بسیار دهشتناکتر از یوگسلاوی را بر سرنوشت مردم ایران تحمیل کنند. نیروهای چپ و کمونیست باید تلاش فوری خود را بر سر دو موضوع مشخص متمرکز کنند. اول اینکه مردم ایران از وضعیت فلاکت بار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ناراضی هستند، از آن نفرت دارند، علیه آن خشمگینند، و خواهان تغییر وضعیت خود هستند. مجموعه شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی انقلاب و سرنگونی را بعنوان تنها آلترناتیو سیاسی در ایران و یک آلترناتیو فوری و مبرم روی میز نیروهای چپ و کمونیست قرار داده است. امر اتحاد، سازماندهی، تشکل، و بسیج نیرو باید در پرتو آلترناتیو انقلاب و سرنگونی انجام بشود. در دستور روز قرار دادن امر انقلاب و سرنگونی بهترین راه جذب نیرو و رشد نیروهای چپ و کمونیست می باشد. علت روشن است: تنها و فوری ترین پاسخ اوضاع سیاسی ایران انقلاب و سرنگونی می باشد و هر نیروئی که این آلترناتیو را در دستور روز خود قرار دهد قادر خواهد شد صفوف مردم خواهان سرنگونی را متحد و متشکل کند و از آنها نیرو بگیرد. مسئله دوم اتحاد چپ است. چپ باید به تفرقه و تشتت خود پایان دهد. اتحاد نیروهای چپ تنها بمعنی رشد کمی و جمع جبری این نیروها نخواهد بود، بلکه پیام آمادگی چپ برای در دست گرفتن افسار تحولات سیاسی در ایران را به مردم خواهد فرستاد و چپ را بعنوان یک آلترناتیو و پاسخ به اوضاع سیاسی ایران در یک سطح ماکرو و عمومی مطرح خواهد کرد. رشد و نمو و پیشروی که از این مطرح شدن بعنوان پاسخ و آلترناتیو سیاسی جامعه بدست خواهد آمد بسیار بیشتر از اتحاد تشکیلاتی خواهد بود. یک حزب بزرگی که پرچم انقلاب و سرنگونی را بدست گرفته است شانس سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری یک دنیای سوسیالیستی و انسانی را خواهد داشت. این تنها چپ و کمونیسم هست که نیروی واقعی انقلاب است. نیروهای راست و ناسیونالیست قومی و ملی نه تنها نیروی انقلاب نیستند بلکه دشمن انقلاب هستند و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق خیزش توده ای و بدست مردم نیستند.

اعتراضات مردم بختیاری علیه راسیسم دولتی یک اعتراض برحق و قابل حمایت است. باید از اعترضات مردم منتسب به بختیاری علیه راسیسم دولتی شدیدا حمایت کرد، باید به مردم مناطق مختلف ایران فراخوان حمایت روشن و عملی از اعتراضات مردم بختیاری داد، و باید این اعتراضات را در متن مبارزات مردم سراسر ایران قرار داد و در مسیر اهداف و شعارها و خواستهای انسانی، رادیکال، و برابری طلبانه هدایت و رهبری کرد.