طبقه کارگر، سُنت کارگری

طبقه کارگر،  سُنت کارگری

تجربه کارگری؛

طبقه کارگر در عرصه مبارزه طبقاتی   تجارب  بی شماری رادر کارنامه مبارزاتی خود دارد. رجوع به تجارب  کموناردها   ، درس گرفتن از اولین انقلاب کارگری در روسیه تزاری ، به یاد آوردن نقش کارگران ایران در سرنگونی حاکمیت  شاهنشاهی در انقلاب ۱۳۵۷    و … می تواند باور  و  دانش طبقاتی ما را دو چندان کند . بر کسی پوشیده نیست  زمانی که اعترا ض توده های  مردم ایران در سال ۵۷   در خیابان ها به خاک و خون کشیده  شد  و دولت شریف امامی  در ۱۶ شهریور ۵۷  در تهران و ۱۱ شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرد و در ۱۷ شهریوردست به  کشتار مردم تهران  در میدان ژاله(شهدا) زد ،عملا توانست اعتراضات مردم را در خیابان به کنترل  خود در آورد  . اما آنچه برای رژیم سلطنتی   و حتی  توده های مردم  قابل پیش بینی نبود حضور آگاهانه طبقه کارگرایران  بود .

خشم و کینه طبقاتی کارگران شرکت نفت در  پیوستن به خروش انقلابی مردم ایران  باعث شد تا نظام شاهنشاهی برای همیشه در ایران به زباله دان تاریخ  انداخته شود .هر چند هر حرکت و مبارزه ای  مهر زمان خود را به همراه دارد اما باید درس های فراموش نشده آن  را یاد آور شد تا به اهمیت  و فراوانی تجارب و نقش تعیین کننده کارگران پی برد.

ضرورت مبارزه سراسری برای افزایش دستمزد؛

  امروز در ایران ، کارگران پتروشیمی ماهشهر کارزار  مبارزه  برای افزایش دستمزد بر مبنای مبلغ  ۲ میلیون تومان  را شروع کرده اند .  این کارگران  با تو جه به سطح نازل دستمزد ها ، پرچمدار یک مبارزه طبقاتی شده اند.   اینکه این مبارزه میتواند به یک جنبش مطالباتی و سراسری  تبدیل شود  ،هر چند از نظر تحلیلی قابل توضیح  و بررسی  است ، اما قطعا  قابل پیش بینی  نیست  ، چرا که  مکانیزم  خروش توده های میلیونی کارگر به مانند مکانیزم درونی یک آتشفان فعال است که دور از انتظار نخواهد بود که هر آن سر  باز کند و خشم طبقاتی  فوران کند. ابتدای ترین  امکان  در سراسری شدن این مطالبه   همدلی پیشروان و رهبران عملی  جنبش کارگری است .اگرنمایندگان  و  بخش پیشرو جنبش کارگری  نتواند  ضرورت همبستگی و اتحاد عمل را در شرایط فعلی   درک کند این مبارزه  در بهترین حالت  کارخانه ای و منطقه ای   پیش خواهد رفت  و در دراز مدت  به دلیل عدم  تحقق این مطالبه ، یاس و نا امیدی و استیصال را  برای کارگران به دنبال خواهد داشت .   رهبران عملی جنبش کارگری آگاهند  که مبارزه  برای افزایش دستمزد  تنها در صورتی به موفقیت خواهد رسید که بتواند  در بعد سراسری به خواست و مطالبه  کارگران تبدیل شود ،چرا که خواست افزیش دستمزد  نیازمند یک توازن قدرت طبقاتی  است.  در شرایط کنونی  مسئله اصلی برای کارگران این خواهد بود که بتوانند به نیروی طبقاتی خود  به خواست افزایش دستمزد برسند . اینکه این مبنا ( مبلغ ۲ میلیون تومان )  کارشناسی شده است یا نه ، مسئله ای است که از اهمیت مبارزاتی آن کم نخواهد کرد.

 باتوجه به شرایط اقتصادی و سیاسی  موجود در ایران ،  موج اعتراضات کارگری در صورتیکه بتواند سراسری هدایت و سازماندهی شود می تواند  محکم ترین  دیوارهای  سرکوب را ساقط کند .  اگر این خواست  بتواند همراهی کارگران را به دنبال داشته باشد، طبقه کارگر در گام های بعدی ، به دلیل  داشتن بیشترین خواست ها و مطالبات انسانی ، می تواند وارد فاز نوینی از مبارزه شود  که  نه تنها برای خود رهایی  طبقه کارگر مهم است  بلکه می تواند سرنوشت مردم ستم کش و آزادیخواه ایران را تغییر دهد.

 هر درجه از همدلی و همکاری  بخش پیشرو جنبش کارگری در ایران می تواند  روند  و دامنه اعتراضات را  گسترش بدهد  . اهمیت این مبارزه در این است که کارگران  با نیروی خود  می خواهند به این مهم دست یابند و دریافته اند  که رهاننده ای  به جز خود آنها  وجود ندارد. باید این عرصه از مبارزه را همگام با کارگران پیش برد. باید بتوانیم با یک شعار واحد، همبستگی طبقاتی را تحکیم بخشیم.  خواست افزایش دستمزد  ۲میلیون تومان   باید به یک  جنبش سراسری تبدیل شود. هر گونه اختلاف بر سر مبنای  افزایش دستمزد ( ۲ میلیون تومان ) در شرایط کنونی  باعث خواهد شد تا نیروی واقعی کارگران به میدان نیاید و از توان طبقاتی کارگران کاسته شود .

سُنت کارگری ؛

جنبش کارگری دارای سنت های خاص خود است  و از این سنت ها پیروی خواهد کرد. این سنت ها   با منفعت های شخصی سر ساز گاری ندارند . دور اندیشی طبقاتی (درک منافع آنی  دررسیدن به منافع آتی ) اولین گامی است که  هر پیشرو و فعال کارگری باید  در دستور کار خود داشته باشد . هیچ فعال اجتماعی در عرصه مبارزه طبقاتی نمی تواند مبارزه  را تحت  سلیقه های  شخصی به پیش ببرد.  همصدا  شدن و گام برداشتن در مسیر مبارزه  طبقاتی   در راستای سراسری شدن این مبارزه امر پیشروان این طبقه است    . در حال حاضر آنچه برای جنبش کارگری ایران  از اهمیت بالایی برخوردار است  همدلی و همصدا کردن خواست افزایش دستمزد با شعار واحد  است . چند صدا یی شدن  در بیان مبنای دستمزد ، نه تنها منفعتی به دنیال نخواهد داشت، بلکه از توان  عملی این مبارزه خواهد کاست و باعث شقه شدن سطح مبارزه  کارگران خواهد شد .   راز نهفته ای  نیست که بیان کنیم  جنبش کارگری ایران و رهبران عملی  این طبقه   با ضعف های بیشماری روبرو است  و از انسجام کامل طبقاتی برخوردار نیست ، امادرک این ضعف  هیچ درجه از همکاری و همراه شدن  برای سراسری کردن خواست افزایش دستمزد را کم نخواهد کرد . شاید این راهی باشد که طبقه کارگر بتواند در دل آن  به خود باوری بیشتری برسد  و مسیر  دشوار   خود را با باور به نیروی خود به پیش ببرد. به سنت های کارگری باید احترام گذاشت  و نباید فراموش کرد که  طبقه کارگر ایران تجربه یک انقلاب را با خود دارد .

بیست و ششم بهمن ماه ۹۲، بهزاد سهرابی