دیپلماسی بازنده در قبال جمهوری اسلامی!

کارل بیلت، وزیر امور خارجه سوئد، به ایران رفت و بازگشت. اکنون ایشان خیلی امیدوار است که یخ رابطه ایران با غرب هر چه بیشتر آب شود، توافق نهایی هسته ای به نتیجه برسد و از این طریق در داخل ایران نیز گشایشی ایجاد شود.
به این نمی شود گفت خوش خیالی یک سیاستمدار بورژوای غربی. به این می گویند حماقت محض! حماقتی که از عطش سیری ناپذیر برای گسترش روابط تجاری با ایران و انجام بیزنس و کاسبی با جمهوری اسلامی ناشی می شود. این عطش چنان قوی است که این اقای سیاستمدار را خواب نما کرده است. در این سفر چنان شیفته روحانی و ظریف شده است که عشق لیلی و مجنون را در جیب می گذارد.
فراموش کرده است زمانی رفسنجانی با همین حرفها روی کار آمد و خبری نشد. اصلاح طلبی دو خردادی هم که به تونل تاریک احمدی نژاد منتهی شد. تازه روحانی هم که خود را “اصلاح طلب” نمی داند. جمهوری اسلامی چه با رفسنجانی باشد چه با خاتمی یا احمدی نژاد و روحانی بازهم جمهوری اسلامی ست. تفاوتهایی با هم دارند اما این فرقها اساسی نیست. بعضا مصلحتی و بعضا هم به آنها تحمیل شده است. بند ناف این رژیم در دشمنی با غرب بسته شده است و براحتی از آن دست بردار نیست. این رژیم رام شدنی نیست و در چهارچوب سیاستهای غرب اهلی نمی شود.
اما پرس و جو از حقوق بشر چه شد؟ بخش فارسی بی بی سی که با اشتیاق زیاد جویای عشق و علاقه مفرط کارل بیلت به ظریف و روحانی شده بود (عجبا، حریم خصوصی هم خوب چیزیست!!) از وی می پرسد که آیا در مورد حقوق بشر هم حرف زدید؟ وی جواب می دهد: بله در دو مورد. یکی محدویتهای روی شبکه های اجتماعی که ظاهرا باعث خنده تایید آمیز ظریف هم شده است. و دومی در باره تعداد زیاد اعدامها در ایران. کارل بیلت بلافاصله اضافه می کند البته اینها به معضل مواد مخدر مربوط بوده است. (تو گویی مسئله را بیشتر موجه می سازد) آقای بیلت چیزی در مورد کارگران زندانی نگفته است. وی در باره زندانیانی که بی دوا و درمان رها شده اند تا بمیرند حرفی نزده است. وی در مورد نیمی از جامعه ایران که تحت آپارتاید جنسی هستند سکوت کرده است. در مورد اعدام دو معلم زندانی هادی راشدی و هاشم شعبانی و همچنین فرزاد کمانگر حرفی نزده است. از کشته شدن ستار بهشتی چیزی نگفته است. از بزرگترین نسل کشی در تاریخ معاصر یعنی اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ سخنی به میان نیاورده است. از اجرای بیرحمانه احکام قصاص و سنگسار حرف نزده است. نه خیر! این انتظارات از کارل بیلت زیادی ست. اینها حتی دلشان برای احمدی نژاد غش می رفت زمانی که در پاییز سال ۲۰۰۹ و درست پس از خیزش انقلابی مردم در تابستان همان سال و نهایتا سرکوب آن، بی شرمانه سفیر خود را برای مراسم تحلیف این جانی فرستادند.
آقای بیلت از فرهنگ بالای مردم ایران حرف می زند. به گذشته دور نرویم آقای بیلت. همین امروز بخش قابل ملاحظه ایی از جمعیت ایران مخالف اعدام است. مردم ایران خواهان الغای حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی هستند. روز کودک در ایران با شکوهتر از سوئد برگزار می شود. کارگران می گویند که ما بمب اتمی و انرژی هسته ای نمی خواهیم بلکه خواهان معیشت و منزلت هستیم. جوانان ایران درست مثل جوانان غربی آزادی و حق ابراز وجود را طلب می کند و … و شما به همه این مردم پشت کردید و در عوض دست جلادان را فشردید. اگر واقعا در اظهارات خود روی دیالوگ پافشاری دارید بیایید با ما دیالوگ کنید. باور کنید برای امروز و آینده خودتان بهتر است. ما صف ترقیخواهی و انسانیت فردای ایران را می سازیم. شما روی دست بازنده ای سرمایه گذاری کرده اید!
به نقل از ژورنال روزانه شماره ۴