مطالبات و وظایف مبرم ما در جنبش کارگری

جنبش کارگری ما امروزه از ضعف ها و نقطه قوت های معینی برخوردار است.برخورد به هر یک از این دو جنبه به طور واقعی و عینی،می تواند خط مشی عمومی و استراتژیک جنبش مارا تامین و امر اتحاد و سراسری شدن مبارزات در جهت تحقق خواسته ها،هدف ها و آمال طبقه کارگر را امکان پذیر سازد.

به این منظور در این جا ما بر سه عامل و مکانیزم تسهیل کننده جنبش تاکید کرده و می کوشیم به طور فشرده جنبه ها و ارتباط و حوزه تاثیر هر یک از عامل های برشمرده را تا اندازه ای که مورد نیاز موقعیت کنونی جنبش ما است،مدلل و آشکار سازیم.

این عوامل ،بی آن که برای آن ترتیب زمانی خاصی قائل باشیم،وتا جایی که جنبه ی تاثیر متقابل آن ها بر یکدیگر برای ما می تواند مشخص گردد،عبارتند از:

آگاهی طبقاتی و پروسه ی خودآگاهی و خودانگیختگی جنبش،تشکل و سازمان یابی وتشخیص شکل های مختلف مبارزه،تاکتیک ها و استراتژی عمومی جنبش.

آگاهی مورد توجه کمونیست ها همواره بر تشخیص و تشریح جایگاه تاریخی طبقه کارگر و مناسبات معین و ضروری ای که در روند تولید و مبادله و توزیع عواید حاصل از فروش نیروی کار به سرمایه داران ،ایجاد می گردد،بنیاد گذارده می شود.در توصیف مختصات این آگاهی از سوی ما همواره بر جنبش سوسیالیستی به عنوان یک امر تاریخی تاکید می گردد .خودآگاهی و درکی که از خود جنبش خودانگیخته کارگران مستفاد می گردد،به عنوان یک معرفه ی اساسی و مهم در آگاهی طبقاتی لحاظ می شود.در این چارچوب،مساله ی مطالبات پایه ای طبقه که از خصلت عینی و واقعی و روزمره در زندگی و کار توده ی کارگری ناشی می گردد،مطرح می شود.مجموع و چکیده ی این خودآگاهی ،به طور عینی و مستقیم از مطالبات بارها اعلام شده از سوی فعالان،مبارزان و پیشروان جنبش کارگری ما ،مشتق گردیده است.محورهای اساسی و بنیادین این مطالبات،می تواند و باید مبنای منشور سراسری کارگران ما برای اتحاد عمل های مختلف،یک پارچگی جنبش و همبستگی طبقاتی میان بخش های مختلف جنبش کارگری باشد.

مفهوم خودآگاهی کارگری چیست؟

این خودآگاهی مشتمل بر مطالبات مبرم،پایه ای و بلاواسطه ی کارگران ایران است که از جنبه ی بین المللی ،بخش های گسترده ای از جنبش کارگری در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه که به درجات مختلف ، مناسبات و حقوق و قوانین بورژوایی در آن هانفوذ و گسترش یافته است،را در بر می گیرد.منظور ما اهداف،آمال و خواسته هایی است که طبقه کارگر به طور روزمره و در محیط کار و زیست خود و خانواده و همکاران و هم طبقه ای هایش عمیقا و به سختی با آن دست به گریبان است.

این خواسته ها سال هاست از سوی رهبران و فعالان وپیش روان جنبش کارگری در اعتراضات متعدد به شکل عریضه نویسی،تنظیم تومارهای چند باره مشتمل برجمع آوری ده ها هزار امضا از کارگران رشته ها و صنایع مختلف تولیدی و خدماتی،گردهمایی و راه پیمایی،تحصن و تجمع و درخواست رویارویی و گفتگو با بالاترین رده های دولتی و نمایندگان فرمایشی پارلمان حکومتی،اعلام و صورت عملی به خود گرفته است.اما این درخواست هاعملا و همواره مورد بی توجهی،برخورد ریاکارانه و حتی درگیری های سرکوبگرانه و ضد کارگری و ضد انسانی نیروهای سرکوبگر رژیم قرار گرفته است. مطالبات مزبوربنیان و محورهای اساسی است که جنبش کارگری می تواند و باید در گرد آن متشکل گردیده و آن را به عنوان پرچم و مانیفست مبارزاتی خود در این لحظه و برعلیه کلیه تاکتیک های فریبکارانه و سرکوبگرانه دولت سرمایه داری و دستگاه بورکراتیک پلیسی آن به کار گیرد.این منشور اساس محکم،واقعی و قابل درکی است که دقیقا متناسب با توازن قوای فعلی جنبش کارگری ما در برابر اردوی سرمایه و دولت ها و ماموران ریز و درشت جمهوری اسامی ،بایستی تنظیم گردد؛ و بر این اساس مبنای عملی و مبارزاتی بخش های مختلف جنبش کارگری در سرتاسر کشور و در هر یک از عرصه های تولیدی و خدماتی ،توسط زنان و مردان کارگر واقع گردد.

سایر جنبش های رادیکال اجتماعی هم چون جنبش دانشجویی،جنبش بیکاران ،جنبش زنان و جنبش جوانان می توانند و باید خواسته های ویژه و مشخص خود را در پیوند با این خواسته ها به کار گیرند و در هم پایی و اتحاد با جنبش کارگری ،این مطالبات را به جهانیان اعلام دارند.

محورهای اساسی و حداقل این مطالبات ،به قرار ذیل می باشد:

۱ – افزایش دستمزدها در کلیه سطوح دستمزدی حداقل به میزان ۱۰۰% برای سال ۱۳۹۳ نسبت به سال پیش.این حداقل بایستی فراتر از خط فقر فزاینده در سطح جامعه باشد.پرداخت کلیه مطالبات معوقه کارکنان به صورت یک مسئولیت فوری و الزامی، که بایستی ضرورتا و مستقل از اشکال حقوقی این واحدها،از سوی دولت تضمین گردد و در بودجه های سالانه پیش بینی گردد.

۲ – آزادی ایجاد تشکل های مستقل کارگری مطابق مقاوله نامه ها و تعهدات بین المللی و خارج از قید و بندهای بوروکراسی حاکم .این تشکل ها بایستی به عنوان نمایندگان واقعی کارکنان به رسمیت شناخته شوند.

۳ – آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی – عقیدتی و فعالین و رهبران کارگری.حق قانونی همه انسان های در بند جهت استفاده از کلیه امکانات برای دفاع از خود از جمله حق داشتن وکیل،دادگاه علنی و در صورت لزوم اجازه ی حضور ناظران بین الملی  در این دادگاه ها و نیز بازدید آن ها از زندان های ایران.

۴ – لغو فوری و بدون قید و شرط مجازات اعدام .کلیه احکام صادره اعدام بایستی فورا لغو و متوقف گردند.اعدام به عنوان یک عمل انتقام جویانه،جنایت کارانه و ضد بشری که هنوز هم توسط برخی از دولت ها و در راس آن ها رژیم جمهوری اسلامی حاکم بر ایران علیه قربانیان جامعه و مخالفان و معترضان و خانواده ها و بازماندگان آنان انجام می گیرد، بایستی از کلیه قوانین مربوطه حذف گردد.سایه شوم اعدام بایستی برای همیشه از بالای سر محکومان و خانواده های آنان برداشته شود.

۵ – جلوگیری از بیکارسازی ها،تامین بیمه بیکاری و مداخله کارگران در بنگاه های تولیدی و خدماتی که به بهانه های گوناگون از سوی کارفرمایان به رکود،تعطیلی و بیکاری کارگران می انجامد.امر خود گردانی این گونه واحد ها بایستی به کارکنان این واحدها منتقل گردد و دارائی آن ها به تملک جمعی کارگران در آید.

۶ – برخورداری بی قید و شرط از حق اعتصاب ،اعتراض و سایر اشکال مبارزاتی که کارگران و کلیه کارکنان مزدی به منظور تحقق مطالبات و درخواست های انسانی و به حق خود به آن متوسل می گردند.پیش گیری از هرگونه مداخله سرکوبگرانه و پیگرد به اصطلاح قانونی علیه معترضان،فعالین و رهبران آنان.

به عقیده ما ،تاکید بر محورها و خطوط اساسی برشمرده در بالا،منشور متحد کننده ای را در جنبش کارگری پایه ریزی می نماید که می تواند اساس محکم و پایداری برای مبارزات جاری و آینده باشد و  در گسترش،نیرومندی و اتحاد طبقاتی کارگران ایران نقش موثری ایفا نماید.

سازمان یابی و شکل های مبارزه در چه جایگاهی از جنبش کارگری قرار می گیرد؟

تشکل و سازمان یابی نتیجه و محصول بلافصل خودآگاهی در میان کارگران است.خصلت و عمق و گستره این آگاهی ،بر نوع و شکل و دامنه ی تشکل های حرفه ای اتحادیه ای و سیاسی طبقه تاثیر مستقیم می گذارد.یک آگاهی رفرمیستی و قانون پرستانه ،شکل معینی از سازمان را در میان کارگران اشاعه داده و بنیان می گذارد و جنبش کارگری را همواره در حدود و مرزهای این نوع تشکل و تمام الزامات و محدودیت های آن نگه می دارد؛و آگاهی سوسیالیستی و انقلابی بر اشکال بسیار متنوع و گسترده و از نوع دیگری.اولی در حیطه و کنترل بورژوازی و نهادهای بوروکراتیک،آن جنبش را مستهلک و عقیم می سازد؛در حالی که دیگری ،رشته ای از  تشکل های فراررونده و ضد سرمایه داری را در میان کارگران توسعه و اشاعه می دهد و آنان را قادر می سازد که مرزها و دیوارهای بوروکراسی و نظم سرمایه را به چالش کشند.

به عقیده ما هر درجه از روحیه و سطح مبارزاتی و پیشروی جنبش بایستی بر اتحاد طبقاتی و تشکیلاتی کارگران ما به طور هم بسته و هم زمان بیافزاید و دست آوردهای صنفی،اقتصادی و قانونی را با ایجاد ،تحکیم و گسترش سازمان دهی و سازمان یابی کارگری،در همه رشته ها و در همه ی مکان ها،تداوم بخشد و تضمین نماید.امر دفاع از این دست آوردها جز از طریق تشکل و سازمان یابی و ایجاد و پایداری انواع مختلف تشکل های مناسب و کارا،امکان پذیر نیست.تعهدات و وعده های “اخلاقی” و“حقوقی” کارفرمایان و سرمایه داران ،در صورت پراکندگی و بی سازمانی کارگران از هیچ گونه ضمانت اجرایی پایداری برخوردار نیست و در هر زمان و با هر امکانی که آنان به دست آورند،بی شرمانه ترین و رذیلانه ترین روش های راهزنی و دزدی را علیه کارگران و مردم زحمتکش مرتکب می گردند.چاره همه ی این دغل کاری ها و اعمال شرورانه که از ذات نظام سرمایه داری بر می خیزد و “اخلاقیات” ویژه خود را دارد،اتحاد و تشکل کارگران در سازمان های ویژه سیاسی و صنفی خود می باشد.

مبانی تاکتیکی و استراتژیک

در این قسمت ما بر سه عامل پایه ای و اساسی که بر سایر وجوه و عرصه های جنبش اثر گذارده و امکان پذیری آن ها را تامین می نماید انگشت می گذاریم.این ها عواملی هستند که مبنای پراتیکی و عملی جنبش کارگری را تشکیل می دهند و می توانند و باید در کلیه وجوه برنامه ای و عملی مورد تاکید و توجه پیشروان و فعالین جنبش کارگری و سایر جنبش های اجتماعی قرار گیرند.

در عرصه تاکتیکی، کمونیست ها اشکال و مضمون های پراتیکی خود را چنان تنظیم کرده و به مرحله ی اجرا می گذارند که بتوانند :

۱ – امر مداخله گری کارگران در عرصه های اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی جامعه را فراهم آورند؛به طوری که امر مبارزه ی طبقاتی و ایجاد صف مستقل کارگری در این عرصه ها تامین گردد.این امر بر اساس پیگیری بر خواسته های مشخص و مبرم در هرلحظه از جدال های طبقاتی میان اردوی کار و سرمایه آغاز و مبنای مبارزه و تشکل و وظایف روتین کمونیستی می گردد.در سایر عرصه های اجتماعی نیز امکانات و شرایط پیوند این جنبش ها با جنبش تاریخی کارگران را تبلیغ ،ترویج و سازمان دهی می نمایند.

۲ – این مداخله گری،امر تشکل و سازمان یابی کارگری را تامین نماید،اتحاد طبقاتی و سراسری کردن امر مبارزه را به پیش برد و ایجاد و تحکیم و ترویج حزبیت،سازمان های اتحادیه ای و اشکال دیگری از سازمان های توده ای را در میان کارگران و توده ها امکان پذیر سازد.

۳ – آگاهی سیاسی و مبانی تبلیغی و ترویجی کمونیستی بر چنان روند و سبک کاری از سوی حزب کمونیستی و کارگری به میان کارگران برده شود که افق سوسیالیسم و آلترناتیو سوسیالیستی و حکومت کارگری به عنوان مطوب ترین شکل سیاسی انتقالی و فراروی از نظامی طبقاتی سرمایه داری به جامعه ای که فاقد تبعیض و نابرابری و ستم طبقاتی باشد ،را به عنوان یک امکان تاریخی و پبش رو در جلوی پای جامعه بحران زده و شرایط فلاکت بار کنونی،  اعلام و برای آن مبارزه کند. این افق،روند و آلترناتیو همانا پیش بردن استراتژی جنبش کارگری است.این استراتژی،نقشه راه و گره گاه های جدال های طبقاتی پیش رو و تنظیم و اجرای کلیه تمهیدات و اصول پراتیکی است که امر سوسیالیسم ،انقلاب اجتماعی و برپایی حکومت کارگری را امکان پذیر می سازد و در پیش پای کارگران و توده های زحمتکش و زیر ستم،شرایط رهایی از نظام منحط و فلاکت بار سرمایه داری را ترسیم و تبیین می نماید.

این ها به نظر ما رئوس و محورهای اساسی جنبش کارگری مارا تشکیل می دهد.مبانی تاکتیکی و خط مشی سازمانی و چکیده ای از مطالبات مبرم و فوری طبقه کارگر است که سالهاست بر زمین مانده است و برای تحقق آن ،به یک اتحاد عمل در میان کلیه بخش های کارگری و سوسیالیستی نیاز است.برای تامین این اتحاد عمل و متحد و متشکل کردن جنبش کارگری از همین امروز بایستی مسئولانه تر،رادیکال تر و آگاهانه تر دست به کار شویم.فردا خیلی دیر است !

کاوه دادگری/۱۷ژانویه ۲۰۱۴