“برای لبخند شکوفه ها
در باغ بهار
آفتابی باید! ..
و برای رؤیت زیبایی شان
ما را دیدگانی.
برای شعر گفتن در سیاهی شب
چراغی می خواهم ..
و آرامشی تا صدای زنجره ها را بشنوم.
برای پیوند دستانم با دستانت
می خواهم که احساس و اندیشه ام را نیز
با اندیشه و احساس تو
پیوند دهم.
تا لحظه های انتظار را تحمل بتوانم،
بهانه ای می خواهم –
زیستن را
دلیلی می خواهم.
برای شکستن این سکوت
کلامی می خواهم،
ای دوست
صدایم کن ..!”