آیا احزاب و مردم دو مقولە جدا از هم هستند؟

آیا احزاب و مردم دو مقولە جدا از هم هستند؟
از همین جا میخواهم شروع کنم و بدون حاشیە رفتن بە اصل موضوع بپردازم، کە تاریخ احزاب و سرنوشت آنها بە کجا ختم شدە است؟
احزاب کوردی تاریخچەهای مشابە و نامتشابهی دارند و هر کدام بە نوعی در احیای تاریخ خود بی درنگ در تکاپو هستند و هر روز این تاریخچەها  بو و رنگ تازەای بە خود میگیرند. با توجە بە اینکە مبارزات ما  از نقطە صفر شروع شدە، می بایست بعد از سیر صعودی زمان رقم مبارزاتی ما  بە اعداد دیگری میرسید.
سالیان سال است کە کوردهای برای احقاق حقوق غصب شدە خود در مبارزە هستند و چە دلاوریهای نبودە کە احزاب و مردم  نکردە نباشند، اما متاسفانە همچنان در نقطە صفر ماندەایم و رسوبات آنقدر زیاد شدە کە کم کم ترس از دست رفتن نقطە صفر را هم باید داشتە باشیم.
در طول زمان ایدەها و افکار مبارزاتی با توجە بە محیط و جغرافیای سیاسی منطقە دستخوش تغییرات و تحولاتی گستردەای بودە است ، اما در عین حال احزاب  کماکان درسیر این مسیر پر هیجان و پر تحول جانفشانی کردەاند.اما در این دهە آخر واقعا با یک رکود عظیم احزاب  روبرو بودەایم، و مایحصل و اندوختە ٣ دهە قبل بە ناگاە در گردابی  بی جهت افتادە و ما مدعیون دیروزی همچنان بی صبرانە منتظر معجزەای هستیم.
واقعا سیر تحولات بە کجا ختم میشود؟ بە پیروزی یا بە حدف و نابودی؟
فیلسوفان اسلامی را نمی بایست دست کم گرفت، واقعا آنها در پیشبرد اهداف خود کە همانا جبر و ظلم و ستم و دیکتاتورمنشی است از نقطە صفر بە عدد یک با هزاران هزار صفر رسیدند، برای هر پاتکی کە احزاب زدند آنها هزاران آنتی پاتک بکار بردند و مصرانە در سرکوب مخالفان پافشاری نمودندەاند و تاکنون هم همچنان  پابرجا هستند.
ضعف ما کجا بودە کە اینچنین کیش و مات شدەایم ؟  واقعا ضعف کجا بودە است؟
چرا بە خود نیامدیم و اینهمە تجربیات و اندوختەهای درخشان مبارزاتی را بی مسیر در بیابان ناامیدی رها کردەایم؟ چرا هنوزم کە هنوزە بە نیروی مردمی خود باورمند نیستیم و همیشە چشم بە راە یک معجزە هستیم؟ چرا در پی یک راهکار جدی جهت بە بطلان کشاندن همە این سردرگمی ها نیستیم؟ چرا و چرا و هزاران چرای دیگر متأسفانە بی پاسخ ماندەاند.
دلایل  اصلی همە این چراها را مختصر بیان می کنم
نبودن اتحاد در بدنە احزاب و همچنین در بین احزاب
نبودن شناخت کافی و درست  از اصول مبارزاتی
نبودن پتانسیل خودباوری و خودکفایی در بین احزاب و مردم
نبودن اهرمهای اصلی و واقعی  اتحاد در بین احزاب و مردم
باورمند نبودن بە نیروی مردمی
شکاف عمیق بین مردم و احزاب از یک دهە پیش
رقابتهای وسیع کرسی پرستی در احزاب و متدوال داشتن آن
دلایل بسیار زیاد دیگری هم هست کە نمی خواهم اینجا بیان بکنم اما بە نظر من، مهترین دلیل از دلایل یادشدە همانا شکاف عمیق بین مردم با احزاب میباشد.
بە خودی خود مردم و احزاب از همدیگر بیگانە شدەاند، و بە نوعی دو دنیای کاملا جداگانە دارند، اما در یک مسئلە کاملا مثل هم هستند، و آنهم بلاتکلیفی و ماندن در گرداب بدون جهت میباشد. مردم در کردستان با قطع امید از احزاب بە خاطر نبودن یک جریان سیاسی پیشرو و با توجە بە مشکلات متعدد فراهم گشتە از جانب رژیم  همانا در این گرداب گیر کردەاند و اعتراضات آنها بە شدت خفە میشود و طرف مقابل آنهم  احزاب هستند  کە تمامأ اختیارات و اهداف مهم حزبی خود را بە اسارت احزاب حاکم در کردستان عراق درآوردەاند و قدرت سیاسی آنها توسط احزاب حاکمە در کردستان عراق بە زیر سلطە در آمدە است.
این  بهانەای بیش  نیست کە بگویم  یک بخش از کردستان آزاد شدە پس باید آنرا محافظت کنیم، چون این بە معنای  بە زیر سلطە در آوردن قدرت سیاسی احزاب کردستان ایران میباشد، یعنی آسمیلە شدن، یعنی حذف و نابودی احزاب، یعنی بە بادفراموشی سپردە شدن احزاب از جانب مردم در کردستان ایران می باشد.
و این دقیقا اهدافی است کە رژیم ضد بشری اسلامی ایران در سر پروراندە و می پروراند و برای اجرای آن از خود کوردها استفادە میکند، پارتی و اتحاد میهنی ابزار لازم از طرف دیکتاتوران منطقە جهت اجرای پروسە نابودی احزاب کردستان ایران میباشند.
شرایط نابهنجار منطقە و فشارهای متعدد کشورهای دیکتاتورمنش بر روی منطقە خودمختار کردستان عراق از عوامل اصلی پروسە خانە نشین کردن احزاب کردستان ایران میباشد و مدام قلب تپیدە کردستان تحت مراقبت و فشار نیروهای غیر کورد در  منطقە میباشد و هر از چند گاهی بە بهانە های واهی پروسە لشکر کشی و حملەوری را بە این سرزمین داغ دیدە را بە نمایش میگذارند.
اما واقعا این مسئلە بە دلیل ناخودباوری کوردها نیست؟ هنوزم کە هنوزە نیروهای کورد بە یک اتحاد حتی نسبی هم نرسیدەاند و هرکدام بە سازی میرقصد و هدف اصلی  کە همانا رسیدن بە آزادی و رسیدن بە حقوق اولیە مردم تحت ستم کورد میباشد تبدیل بە آرزوهای  دست نیافتنی شدە  و بر همین مبنا  میتوان حدس زد کە اگر حرکتی نجات بخش روی ندهد همانا  گنجینە مبارزات حق طلبانە احزاب بە تاریخ سپردە میشود و حاصل آن همە جانفشانی و مبارزات حق طلبانە را فسیل شدە بە خورد آیندەگان خواهیم داد.
راە چارها چی هستند؟ چرا ماتم و عزا بە خود گرفتەایم؟ چرا در جستجوی راهکاری جدی نیستیم؟
مشکلات مردم خود را دریابیم و با آنها همراە شویم، در بطن جامعە حضور یابیم و اگر پیشرو نیستیم مردم را پیشرو خود بدانیم و معضلات موجود در جامعە ایران را همراە با مردم خود حس کنیم و گامهای مثبت و مفید را در راستای احیای دوبارە احزاب برداریم .
از پتانسیل عظیم مبارزاتی و آزادیخواهانە مردم خود جهت  سرکوب نظام دیکتاتوری اسلامی ایران استقبال کنیم و در راستای هدفی مشخص بە صورت منسجم بە میدان عمل وارد شویم  و همچنین با اتحاد و همبستگی اپوزیسیون مخالف نظام نبردی دیگر را بە مرحلە عمل برسانیم و مصرانە در جهت سرکوب نظام اسلامی ایران پافشاری کنیم و مبارزە لازم را جهت این مهم از سر بگیریم.
در بدنە احزاب از فکریت های  تک قطبی پرهیز کنیم، بدنە را با آموزش های درست و دقیق رو بەجامعە هدایت کنیم، در بخش رسانەها با قدرت هر چە تمام تر عمل کنیم.
جامعە را با رهنمودهای درست و واقعیت بینانە در مسیر اصلی مبارزات هدایت کنیم، برنامە مبارزاتی درست و کارساز را با مشارکت مردم احیاء کنیم، افکار مردم داخل را کە در قلب اتفاقات و معضلات هستند را در اولویت قرار بدهیم. خواهان سرنگونی ١٠٠% نظام اسلامی ایران باشیم ، تمامی حرکات خیمە شب بازی نظام با اسامی همچون انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس و انتخابات شوراها را بە طور کلی تحریم کنیم. وهمچنین آگاە سازی مردم کردستان بە تمامی حقوق های کە از آنها سلب شدە است را با تمام قدرت بە مرحلە عمل برسانیم، و علل الخصوص  آگاە سازی بە شیوە مدرن را  برای همسو شدن با جامعەهای پیشرفتە امروزی  کە گامهای بعدی روبە رشد جامعە  را سریعتر کند را در اولویت برنامە احزاب قرار بدهیم.
مردمی شدن مبارزات تبدیل بە فرهنگ بلامنازع احزاب شود، احزاب باید کلید پیوند تمامی تشکلات و نهادهای رهایی بخش در سطح جامعە باشند و پیوند و تقویت آنها در صدر برنامەهای حزبی قرار بگیرد، تمامی تلاشها جهت تغییر و سرنگونی نظام باشد و در نهایت بعد از پیروزی بە رأی مردم و حق انتخاب مردم احترام بگذاریم ، احزاب نیروی باشند جهت تسهیل در پیشبرد امر مبارزات مردمی و احقاق حقوق آنها و بە ثمر رساندن هدف واقعی کە همانا  حکومت مردم بر مردم میباشد  .
بە نیروی مردم خود باورمند باشیم و از تسلط ابرقدرتهای جهانی برسرزمین مان و نفوذ بر افکار انسان دوستانە مردمانمان  جلوگیری کنیم و اجازە هیچ نوع رجزخوانی بە آنها ندهیم و آنها را در رشادتهای بی همتای خود شریک نکنیم.
تشکیل یک جبهە مشترک مبارزاتی  بزرگ و متحد در بین  احزاب، جوابگوی همە ناملایمات و سردگمی های حاکم میباشد، جبهە مشترکی  کە مردم از طریق آن همە اهداف حق طلبانە خود را  جستجو کنند و بە صورت متحد و همصدا پیروزی را اذان خود کنند.  درضمن این جبهە مشترک مبارزاتی در فردای آزادی ، روند پیشرفت و ساماندهی جامعە را تسریع میکند و  اختلافات را بە حداقل میرساند .
در پایان میخواهم روی این مسئلە تأکید کنم کە مبارزات واقعی وقتی میتواند بە سرانجام برسد کە زنان در صف اول مبارزە باشند و شجاعت و شهامت و افکار بلند بالای و دوراندیش آنها بە عنوان سمبل مبارزات رهایی بخش جامعە از زیر یوغ استبداد و خرافەپرستی،  در صدر برنامە احزاب گنجاندە شود. و همچنین  پیوستن  بە  نیمە حدف شدە جامعەیمان کە توسط خرافە پرستان و کهنە پرستان و نظام  زن ستیز قلع و قم شدەاند را در صدر برنامەهای حزبی بگنجانیم .
مردم داغ دیدە و ستم دیدەام، دور نیست آنروزی کە آزادی در سرزمین ما شعلەهایش فروزان شود، دور نیست آنروزی  کە همە باهم سرود آزادی و برابری را در مملکت مان با افتخار بە آیندەگان هدیە کنیم، دور نیست آنروزی کە شایستە سالاری و مردم سالاری در سرزمین پهناورمان الگوی جامعە جهانی بشود. پس همە باهم یکصدا پا بە عرصە مبارزات حق  طلبانە و انسانشمول بگذاریم و برای همیشە بساط استبداد و مستکبر را بر زمین اندازیم.
بپاخیزیم الا ای سوگواران
الا ای وارثان سربداران، بپاخیزیم
لقمان فاروقی(نروژ)
Loqman Faroghi
۰۱٫۰۲٫۲۰۱۴