سیاست بازداشت و فشار بر فعالین کارگری را عقیم سازیم

رژیم سرمایه داری- اسلامی ایران در ادامۀ سیاست های ضد انسانی خود، تهاجم وسیعی را علیه فعالین و پیشروان کاگری براه انداخته است. نظام اقتصادی- سیاسی حاکم که بیش از سی سال است با تمامی قوا از شیوه و مناسبات تولید سرمایه داری محافظت کرده و دنیایی از فلاکت و سیه روزی را به اکثریت سکنۀ ایران تحمیل نموده، در تازه ترین اقدامات ضد کارگری اش، دو تن از اعضای « کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری » به نام های افشین ندیمی و مهرداد صبوری را روانۀ زندان کرده است.
این در حالیست که دهها چالشگر دیگر از جمله شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده، وفا قادری، محمد جراحی، محمد مولانایی، یوسف آب خرابات، پدرام نصراللهی، رضا شهابی، رسول بداغی، واحد سیده، خالد حسینی و غالب حسینی صرفاً بجرم فعالیت برای دستیابی کارگران به تشکل های مستقل و طبقاتی خود، و یا دفاع از مطالبات برحق کارگری محبوس شده اند، یا در انتظار دریافت احکام زندان میباشند.
گذشته از این مبارزان راه رهایی طبقۀ کارگر که هیچگاه در برابر دردها و مصائب توده های کارگر و محرومان جامعه خاموش نمانده اند و با وجود تهدبدها و مخاطرات بی شمار، بی باکانه و بی مهابا به جنگ سیاست های رژیم سرمایه داری حاکم رفته اند، بسیارند مبارزینی که بخاطر دفاع از آزادی و حرمت انسان در سیاه چالهای رژیم تحت آزار و شکنجه قرار دارند.
رهبران و کارگزاران رژیم سرمایه داری- اسلامی جهت مقابله و ممانعت از پیشروی جنبش کارگری، و نیز در هم شکسن جنبش مطالباتی توده های عاصی و جان به لب رسیده، مجدداً چنین تهاجمات گسترده ای را در پیش گرفته تا بخیال خام خود چند صباحی دیگر حکومت اشان و نیز پایه های پوسیدۀ نظام سرمایه داری ایران را از فرو ریزی برهانند.
آنان همۀ نیرو و امکاناتشان را براه انداخته اند تا رژیم سراپا بحران زدۀ جمهوری اسلامی بیش از اینها در باتلاق فرو نرود و موقعیت « تولید ارزش اضافه و کسب سود » سرمایه داران به خطر نیفتد. ترس و اضطراب از بابت شورش و طغیان کارگران و توده های فرودست، و کابوس بزیر کشیده شدن حکومت منحوس اشان آنها را وادار ساخته تا در ایندوره به سیاست ” نرمش و کرنش در برابر قدرت های جهانی، و افزابش سرکوب پیکارگران جنبش کارگری و سایر جنش های اجتماعی” متوسل گردند.
در واقع امر، فشارهایی که از جانب قدرتهای امپریالیستی از سوئی، و نارضایتی های مردم تحت ستم از جانب دیگر، رژیم بورژوا- اسلامی و نظام سرمایه داری ایران را با تشدید بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مواجه کرده بودند، زمینه های کاربست رویۀ فوق الذکر را در این مقطع برای حاکمیت فراهم نمودند.
با نگاه به اوضاع جاری یعنی در هنگامه ای که نظم اقتصادی- سیاسی حاکم فقر و فاقۀ گسترده ای را به توده های کارگر و زحمتکش تحمیل کرده، در هنگامه ای که فساد، اختلاس، دزدی، و قاچاق توسط نهادها و بنیادهای گوناگون دینی و دولتی وضعیت اقتصادی کشور را بیش از پیش نابسامان ساخته، در هنگامه ای که دهها ناهنجاری و پلشتی ناشی از شیوه و مناسبات تولیدی حاکم نفس اکثریت مردم تهیدست جامعه را بریده، در هنگامه ای که شاهد به بردگی کشیده شدن صدها هزار کارگر پتروشیمی، نفت و گاز توسط شرکت های پیمانکاری هستیم، در هنگامه ای که دستگاه بوروکراتیک دولتی با وضع انواع قوانین و مقررات به نفع سرمایه‌داران شرایط کاری به غایت دشواری را برای کارگران خلق کرده، در هنگامه ای که عدم پرداخت دستمزهای چندین مرتبه پائین تر از خط فقر، بیکار سازی و تدام معضل بیکاری به اوج رسیده، و بلاخره در هنگامه ای که تعقیب و بازداشت و به زندان افکندن پیشگامان و پیشروان جنبش کارگری شدت یافته، ضروریست تا نبرد و مبارزۀ همه جانبه ای را جهت پایان دادن به این موقعیت دردآور و جلوگیری از تلاشی جامعه در پیش گرفت.
تردیدی نیست، در متن چنین وضعیتی فعالین چپ و رادیکال جنبش کارگری ایران با پشت بستن به پیکارهای مستمر خویش، و سازماندهی اعتراضات و اعتصابات کارگری به مصاف کنش های حاکمیت خواهند رفت. چنین جهت گیری ای در کنار توان و نیروی متحول کننده و رهایی بخش کارگران _ که حتا برای جریانات راست جامعه هم ثابت گردیده و آنان را به صرافت انداخته تا با نفوذ در جنبش کارگری، کارگران و جنبش کارگری ایران را پشت اهداف و منافع طبقاتی اشان به صف کنند و با به میدان آوردن این نیروی اصلی جامعه، کشمکش بر سر قدرت سیاسی را بسود خود خاتمه دهند _ میتواند رژیم را با مشکلات و چالش های جدی ای روبرو سازد.
چنانچه سمت گیری مورد اشاره را در کنار نقاط قوتی از قبیل متشکل شدن پیشگامان رادیکال کارگری در تشکل های موجود همچون « کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری » و سایر نهادها، شبکه ها و محافل کارگری، و همچنین پیدایش زمینۀ « ذهنی تشکل یابی » و مبدل شدن این خواست به یک مطالبۀ پایه ای در جنبش کارگری ایران، قرار دهبم، به صراحت می شود ابراز داشت که: جنبش کارگری ایران _ برغم سنگ اندازی و کارشکنی گرایشات راست درون این جنبش _ قادر است گامهای بلندی بطرف توقف حملات پی در پی رژیم به مبارزان راه رهایی طبقۀ کاگر، و تحمیل عقب نشینی به آن، بردارد.
با این حال نباید از خاطر برد که این نبرد یا بعبارتی سازمان دادن برآمدی بنیان کن، اساساً نمی تواند و نبایستی فقط به رژیم بورژوا- اسلامی محدود گردد. چالشگران و پیشقراولان فهیم، با درایت و رادیکال جنبش های اجتماعی علی الخصوص جنبش کارگری _ در داخل و خارج از مرزهای کشور _ که زیر و بم پیکار طبقاتی را به خوبی می شناسند، و از قدرت تشخیص مواضع و جهت گیریهای مختلف رژیم و نیز اپوزیسیون بورژوایی اش برخوردارند، این پتانسیل و ظرفیت را دارند تا با تحمل رنج مضاعف تر و فعالیت های پیگیرانه تر، سطح آگاهی طبقاتی و سیاسی جمعیت هر چه بیشتری از کارگران و توده های ستمدیده را ارتقاء داده و بدین طریق در موازات با تحکیم رابطه و پیوند خود با بدنۀ طبقۀ کارگر، هدایت و رهبری چالش ها و خیزش های کارگری _ بهدف اصلاح و بهبود در موقعیت کار و زندگی کارگران _، سعی در کمک به متشکل نمودن توده های کارگر در سازمانها و تشکل ‌های طبقاتی مستقل، و تقویت جنبش مطالباتی، به دست بالا گرفتن افق و آلترناتیو سوسیالیستی در صحن و سپهر کشمکش طبقاتی کشور، یاری رسانند.
به سخن دیگر، ثمره و ماحصل فعالیت های خستگی ناپذیر کارگران کمونیست و مبارزین و پیکارگران ریشه بین جنبش های اجتماعی بمنظور رشد و بالا رفتن سطح هوشیاری، دانش و آگاهی طبقاتی و سیاسی کارگران، و نیز زنان، جوانان و ملل زیردست از مجرا و کانال نقد نظام استثمارگر سرمایه داری، و نقد کوبنده و بی امان گرایش لیبرالی جامعه ( افشاء مقاصد و محتوای راهکارهای اپوزیسیون بورژوایی رژیم سرمایه داری- اسلامی) ، تعبیه شدن سپری محکم در مقابل مسیر حرکت جریانات رنگارنگ بورژوایی، تغییر هر چه سریعتر توازن قوا بنفع اردوی کار و زحمت، پیشروی مبارزات آزادیخواهانۀ توده های مردم فرودست، و در نهایت امر متحول نمودن انقلابی اوضاع نکبت بار کنونی، خواهد بود.
۰۱/۱۷/۲۰۱۴