سخنی با نسرین بشارت و تحلیلش در مورد افزایش آمار طلاق در ایران

سخنی با نسرین بشارت و تحلیلش در مورد افزایش آمار طلاق در ایران

از: سعید صالحی یا

Salehinia@aol.com

۳۰ ژانویه ۲۰۱۴

مقدمه:

قشریگری در تحلیلهای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ، از قشریگری اسلامی مذهبی به مابه ازای “ضد مذهبی –اته ایستی” مدتهاست گسترش یافته.درون فعالین جنبش کمونیزم کارگری ، همان پدیده که در فولادوندیها نمایندگی می شد، سرطان وار رشد می کند. “ضد اسلام” و ضد مذهبی” بسیار سطحی تحلیهائی بسیار آبکی با پرچم “مبارزه با فرهنگ شرقی” و افتادن در چاله فرهنگ سرمایه داری غرب و آنرا حلوا حلوا کردن.از آنسوی پشت بام افتادن پائین و ادعای ترقی کردن!

یکی از معضلات فرهنگ چپ ایران حالا اینست که با این نهادینه شدن قشریگری در لباس کمونیزم کارگری چه کند؟! جنبشی که قرار بود درمان باشد حالا باید برود دنبال درمان خودش! هپروتیزم و گریز از واقعیت برای اثبات تئوریهائی مثل “جنبش برهنگی” و حمایت از فمینیزم بعنوان آزادی زن!

بیماریهای غرب و روابط انسانی در غرب را بعنوان سمبلهای پیشرفت به جامعه ارائه دادن!

در موضوع مسئله نابرابری زن و مرد این داستان بسیار بیشتر عیان است. جدائی انسانها ، شکستن عواطف انسانی، طلاق در غرب و ایران را “آزادی زن” جا زدن! اینها نمونه است و من مثلا در نقد سوتی های خانم آذر ماجدی ، چند وقت پیش بهش اشاره داشتم(۱)

خانم نسرین بشارت که از فعالین کمونیست کارگری بودند و در کمپینهای مینا احدی شرکت داشتند و اخیرا بدون اشاره به دلیل ، اطلاعیه دادند که دیگر با مینا احدی و کمپینش کار نمی کنند، با مقاله ای کوتاه، نمونه دیگری از این متد قضاوت را ارائه داد(۲). من از این مقاله ایشان استفاده می کنم تا همان قشریگری نهادینه شده در این گرایش را بیشتر به نقد بکشم:

 

(۱)خانم نسرین بشارت چه می گوید؟

خانم بشارت، در مقاله اخیرش به افزایش آمار طلاق در یک شهرستان ایران اشاره می کند و بعد از ارائه حکمی که “طلاق بخودی خود چیز بدی نیست”، جلوتر می رود و می فرمید “طلاق می تواند(البته می تواند!) مشخصه استقلال زن باشد”، چرا که در ایران ازدواجها زوری است و در غرب نیست!

اینها جملات نهائی ایشانست:

“.. با این وضعیت چرا این همه زن به طلاق روی می آورند؟ از دید جامعه شناسی می توان به دو جواب متفاوت به این موضوع فکر کرد. اول اینکه زنان ایران دیگر حاضر به تمکین به این وضعیت نیستند و به همین دلیل هم بخش عاصی تر این جامعه همین زنان هستند. نسل جوانتر زنان ایران دیگر خودش را مقید و متعهد به تفکرات سنتی در آن جامعه نمی داند. اینطور فکر نمیکند که طلاق بد است و باید سوخت و ساخت. این نسل به جنگ این فرهنگ عقب مانده رفته و حاضر نیست زندگی خودش را بخاطر فرهنگ عقب مانده ایی که به جامعه تحمیل شده است فدا کند.”

کاری نداریم که ما ندیدیم “جواب دوم” از دید جامعه شناسی چه بود.احتمالا خانم بشارت فراموش کردند و با همان جواب اول ما را قانع شده دیدند! اما راستی بحث ایشان ربطی هم به یک بررسی جامعه شناسی دارد یا حداکثرش فرضیه های ایشانست؟

(۲) متد تحلیل علمی در بررسی علل طلاق چگونه است؟

مثل هر بررسی علمی دیگر، چیزی بنام تحقیق علمی باید انجام شود.فرضیه های متعدد ابتدا ارائه می شوند، بعد طرح تحقیق داده می شود ، سپس با ابزارهای اون تحقیق به آمارگیری پرداخته می شود بعد آمارها جمع می شوند و تحلیل می شوند و بعد متدهای ریاضی بکاربرده می شوند تا علل از پدیدهای همراه جدا شوند ، بعد نتیجه گیری ارائه می شود، بعد محقق می آید دقت بررسی خود، ضعفها و قدرتهای متد تحقیقش و نتیجه گیریش را خودش بررسی می کند و سرانجام اعلام می کند که نتیجه تحقیقش تا چه اندازه فرضیه های اولیه اش را تایید یا رد کرده و در آینده چه باید کرد که تحقیق عمیقتر شود و واقعیت بهتر معلوم شود. در علم جامعه شناسی هم همین متدها در حال اجراست. آیا خانم بشارت از این “جامعه شناسی” دارد حرف می زند یا؟ از خودش جامعه شناسی استخراج کرده و فرضیه خودش را بجای واقعیت دارد ارائه می دهد؟!

(۳) مشکل مطالعات جامعه شناسی در ایران

هر آدم آشنا به انتشارات جامعه شناسی در ایران، می بیند که مطالعات بالینی و حوزه ای جامعه شناسی تازه شروع شده اند و معضل تحقیق، متدهای جمع آوری نمونه ها، تاثیر شگرف سانسور و خودسانسوری، نتایح نظر سنجی ها را با بایاس های متفاوت مواجه می کنند. خصوصا در عرصه هائی که جامعه شناس باید در برابر نرمهای حکومتی و نرمهای ارزشهای سنتی ، سوالات خود را طذح کند ، جامعه حتی وقتی پاسخ می دهد، قابل اعتماد نیست. معلوم نیست آیا پاسخها را مردم برای فرار از دستگیری و سرکوب می دهند تا “راحت شوند” یا واقعا دارند حقیقت را می گویند. معلوم نیست باورهای خودشان چگونه تاثیر در این داستان دارد. اگر خانم بشارت بحث از جامعه شناسی می کند ، باید برود از انتشارات جامعه شناسی ایران حداقل کمک بگیرد. از راه دور در تورنتو بحث از جامعه شناسی ایران کردن و فرضیه های خود را بعنوان جامعه شناسی ارائه دادن همان متدی است که من اسمش را قشریگری ضد علمی می دانم هر قدر هم چهره مترقی نشان دهد!

 

(۴)افزایش طلاق در یک جامعه و فرضیات مختلف:

فرض می کنیم مطالعه بالینی و آماری در دسترس نیست.اگر نبود می شود روی فرضیه ها بحث کرد و از نمونه های مشابه در سایر کشورها چه کشورهای مشابه و چه کشورهای غربی کمک گرفت.این متد حداقل ما را نزدیکتر می کند به نوعی سنجش غیر مستقیم علمی. اگر مطالعه بالینی مستقیم نیست حداقل مطالعه انطباقی و مقایسه ای که می شود کرد!

اجازه بدهید من همین نمونه افزایش طلاق را بررسی کنم:

الف: می شود فرضیه داد که طلاق درصدش بالا می رود چون زنها حقوقشانرا بهتر فهمیده اند اما راستی مردها چرا حاضر به طلاق هستند؟ خصوصا در جامعه اسلامی که مرد باید قبول کند طلاق را؟! لذا در بهترین حالت باید احتمال داد که مردها هم حقوق زنها را بهتر فهمیده اند!

ب: شاید بالا رفتن نرخ طلاق نشانه ناامنی زندگی مشترک است.شاید جامعه دارد به بحران روابط و بحران عواطف و سردرگمی نظامهای متضاد ارزشی به شیوه افزایش طلاق پاسخ می گوید؟

ج:

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا:سوتی دیگر خانم آذر ماجدی در تحلیل مسئله تغییرات روابط زن و مرد در ایران!

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۱۳-سوتی-دیگر-خانم-آذر-ماجدی-در-تحلیل-مسئله-تغییرات-روابط-زن-و-مرد-در-ایران

(۲)نسرین بشارت:در حاشیه آمار جدید طلاق در ایران

http://www.azadi-b.com/J/2014/01/post_159.html

(۳)نسرین بشارت: برای اطلاع عموم

http://www.azadi-b.com/J/2014/01/post_514.html

(۴)آیا کمونیستها با خانواده مخالفند؟(سعید صالحی نیا) http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۴۹-آیا-کمونیستها-با-خانواده-مخالفند؟