نامه سرگشاده به آقای کارل بیلدت وزیر خارجه سوئد!

نامه سرگشاده به آقای کارل بیلدت وزیر خارجه سوئد!

آقای کارل بلدت، بنا بر اطلاعیه محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران قرار است شما، هفته آینده به ایران سفر کنید.

من به عنوان شهروند ایرانی – سوئدی و نویسنده و روزنامه‌نگار؛ عضو اتحادیه روزنامه‌نگاران و انجمن قلم و کانون نویسندگان سوئد، مختصرا توجه شما را به مسایلی درباره عملکردهای حکومت اسلامی ایران جلب می‌کنم.

آقای کارل بیلدت، هم اکنون افکار عمومی مردم ایران و جهان مشکل جمهوری اسلامی ایران را صرفا امنیتی و ساخت سلاح اتمی نمی‌دانند، بلکه عامل اصلی رویکرد چنین رژیمی به ابزارهای کشتار جمعی را از ماهیت به غایت ارتجاعی و ضدبشری این رژیم می‌دانند. رژیمی که جز با سرکوب، کشتار و ارعاب و جز در یک شرایط بحران سیاسی در منطقه قادر به ادامه حیات نیست.

آقای کارل بیلدت، اگر شما تنها مشکل جمهوری اسلامی ایران را عدم تبعیت آن از تصمیمات کشورهای بزرگ جهان در رابطه با انرژی اتمی می‌دانید و مشکل دیگری را برای آن قائل نیستید، بنابراین بایستی پاسخگوی افکار عمومی در رابطه با فجایع و جنایات انسانی و سرکوب سیستماتیک حقوق اولیه انسانی مردم ایران باشید. مردم از شما می‌پرسند، چه توجیهی در برابر اتهامات زیر دارید:

– روح‌الله خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در نخستین فرمان‌ها و فتواهای مذهبی‌اش، حجاب اسلامی را برای زنان اجباری کرد؛ دستور حمله به استان کردستان را صادر نمود؛ روزنامه‌های مردمی را به زور بست؛ سازمان‌ها و احزاب سیاسی غیراسلامی را بست؛ دفاتر آن ها را به آتش کشید؛ تهاجم گسترده‌ای را به تجمعات و نهادهای دمراتیک مردمی آغاز کرد و با حمله به دانشگاه‌ها و کشتار دانشجویان، دو سال دانشگاه‌ها را کاملا بست و استادان و دانشجویان غیرمسلمان و چپ و سکولار و آزادیخواه را از آن بیرون کرد.

– در همین راستا، با آغاز جنگ ایران و عراق، خفقان و سانسور در جامعه ایران شدت بیشتری یافت. این جنگ خونین با پافشاری خمینی به مدت هشت سال طول کشید و در طول آن دو میلیون انسان جان خود را از دست دادند و زخمی و معلول و آواره شدند و به شهرها و کشورهای دیگر گریختند. در واقع سه سال پس از انقلاب ۱٣۵٧ مردم ایران، جمهوری اسلامی با سرکوب‌های وحشیانه و اعدام‌های دسته‌جمعی، سکوت مرگباری بر جامعه ایران تحمیل کرد. و با پایان جنگ ایران و عراق، با فرمان خمینی، به طور مخفیانه در مدت دو ماه مرداد و شهریور۱٣۶٧، حدود پنج هزار زندانی سیاسی را اعدام کردند. برای انجام این کشتار، یک هیات سه‌نفره تعیین شده بود که یکی از آن ها پورمحمدی نام دارد. که هم اکنون وزیر دادگستری دولت حسن روحانی است.

– آقای کارل بیلدت توجه کنید رهبر کشوری که فرمان ترور یک نویسنده کشور (سلمان رشدی) دیگری را در هزاران کیلومتر دور از کشورش صادر می‌کند با نویسندگان و هنرمندان و روزنامه‌نگار کشورش چه رفتاری دارد.
با روی کار آمدن جناح «اصلاح طلبان» جمهوری اسلامی به ریاست جمهوری خاتمی، بسیاری از جمله دولت‌های غربی فکر می کردند در ایران اصلاحاتی صورت خواهد گرفت اما نه ‌تنها چنین اصلاحاتی صورت نگرفت، بلکه برعکس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اقدام به ترورهایی در آذرماه ۱٣٧٧، با قتل هولناک پروانه و داریوش فروهر در منزلشان و کشتن محمد مختاری و محمدجعفر پوینده از اعضای برجسته «جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران» و دیگران نمود که به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد.

ـ در آن زمان، محمد خاتمی رییس‌ جمهور وقت، کمیته‌ای برای تحقیق درباره این قتل‌ها تشکیل داد که در راس آن محمد ربیعی از بنیانگذاران وزارت اطلاعات قرار داشت. ربیعی و دولت محمد خاتمی آن پرونده را طوری کانالیزه کردند که قاتلان نویسندگان و فعالین سیاسی آزاد شدند و در مقابل ناصر زرافشان وکیل خانواده‌های مختاری و پوینده را دستگیر کرده و پنج سال در زندان نگاه داشتند، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد. ربیعی نیز هم اکنون وزیر کار دولت حسن روحانی است.

ـ در همان دوره و در ١٨ تیر سال ۱٣٧٨، مامورین امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی به خوابگاه دانشجویان تهران یورش بردند و در اتاق دانشجویانی که در خواب بودند گاز اشک‌آور پرتاپ کردند؛ و دانشجویان خوابزده را از طبقات بالا به پایین پرتاب کردند که در نتیجه ده‌ها دانشجو دچار ضربه مغزی شدند و دستکم یک دانشجو هم جان باخت. بسیاری از این دانشجویان و مردم حامی آن ها به مدت ده روز دست به اعتراض زدند و با فرمان دولت وقت و خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و همچنین حسن روحانی که در آن دوره دبیر شورای امنیت ملی بود دانشجویان را سرکوب کردند وبا دستگیری بیش از هزار نفر از آنان که سرنوشت برخی از آن ها هنوز هم روشن نشده به این اعتراض خاتمه دادند. یکی از همین دانشجویان به نام اکبر محمدی نیزدر زندان به طرز مشکوکی به قتل رسید.

ـ آقای کارل بیلت، این ماجرا به همین‌جا خاتمه نیافت؛ تقلب در انتخابات دولتی پنج سال پیش، مستقیما توسط خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیان او سازماندهی شد که در طی آن آرای میرحسین موسوی را به حساب احمدی‌نژاد گذاشتند و از آن تاریخ تاکنون هم موسوی و هم کروبی دو کاندید ریاست جمهوری که به این تقلب اعتراض داشتند در حبس خانگی به سر می‌برند، و نزدیک به صد نفر از مردمی که به این امر اعتراض داشتند در تظاهرات خیابانی و یا زیر شکنجه در زندان‌ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و یا کشته شدند. هنوز بسیاری از دستگیرشدگان اعتراضات آن سال، در زندان هستند.

ـ پس از محمود احمدی‌نژاد، در آخر خرداد ماه سال جاری شمسی، حسن روحانی به قدرت رسید. او در دوره تبلیغات انتخاباتی خود قول‌هایی داده بود که نه تنها هیچ کدام از آن ها تاکنون عملی نشده، بلکه رعب و وحشت و بی‌حقوقی در جامعه ایران شدت بیشتری یافته است. برای مثال، نیرویی دولتی به نام «گشت ارشاد» را که در روزهای انتخابات از خیابان‌ها جمع کرده بودند دوباره برای سرکوب زنان و جوانان دوباره به خیابان‌ها آورده‌اند.

ـ مشاهدات خبرنگاران از سطح شهر تهران حاکی‌ست که حضور گشت‌های ارشاد در تهران، به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته و برخورد با بانوان تشدید شده است. حضور نیروهای پلیس پایتخت در این مدت در میادین و اطراف مراکز بزرگ خرید به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است.

ـ اخیرا حسن روحانی، با گروهی از نویسندگان و هنرمندان ایرانی جلسه‌ای نمایشی برای دادن تضمین در زمینه آزادی بیان برگزار کرد. اما سه روز پس از این دیدار، کانون نویسندگان ایران با انتشار اطلاعیه‌ای خبر داد که ماموران امنیتی از برگزاری جلسه¬ جمع مشورتی آن که قصد داشت برای بررسی مسائل جاری تشکیل شود جلوگیری کرده‌اند و هرگونه تشکیل جلسه را برای اعضای این کانون حتی در خانه‌هایشان نیز ممنوع اعلام داشته‌اند.

ـ آقای کارل بیلت، اکنون سه دهه است که نه تنها به کانون نویسندگان ایران، اجازه هیچگونه فعالیتی را نمی‌دهند، بلکه همواره نویسندگان ایران دچار سانسور، سرکوب و ترور قرار دارند. سعید سلطانپور شاعر و عضو کانون نوسسندگان را در سال ۱٣۶٠ اعدام کردند و چندین نفر از دیگر اعضای این کانون را تاکنون کشته و جسدشان را در بیابان انداخته‌اند. همچنین امضاء کنندگان متن ١٣۴ نویسنده در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شدیدا تحت فشار قرار دارند و سعیدی سیرجانی نویسنده را در زندان به طرز مشکوکی کشتند. ماموران اطلاعاتی حکومت، تلاش کردند اتوبوس حامل نویسندگان که در راه ارمنستان بود را به دره بیاندازند.
هم اکنون اساسی ترین مشکل نویسندگان و هنرمندان ایران، عدم آزادی بیان و قلم و اندیشه و سانسور و سرکوب‌های سیاسی شدید در جامعه ایران است.

ـ آقای کارل بیلدت، هم اکنون زندان‌های جمهوری اسلامی، چهار برابر بیشتر از طرفیت خود، زندانی در خود جای داده است. در ایران حدود ۲۵٠ هزار انسان زندانی هستند که بخش اعظم آن ها به دلیل فقر و نداری دست به خلاف‌های جزئی زده و زندانی شده‌اند که در کشورهای دیگر به ویژه سوئد این خلاف‌های ساده جرم به حساب نمی‌آیند. براساس اعلام مرکز مطالعات بینالمللی زندان‌های جهان در سال ۲٠۱٣، آمار زندانیان در ایران بیش از ۲۵۰ هزار نفر بوده است. بنابر اعلام سازمان زندانها در حالی که نرخ متوسط زندانی در دنیا ۱۳۲ زندانی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، هم اکنون در ایران ۳۴۸ زندانی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر وجود دارد.
سال گذشته، دادستان عمومی و انقلاب مشهد به خبرنگاران گفت که در زندان مشهد که ظرفیت اسمی آن ۳۰۰۰ نفر است بیش از ۱۳ هزار زندانی را در خود جای داده است.
ازدحام جمعیت باعث پایین آمدن سطح بهداشت و سهولت انتقال بیماری‌ها شده و با توجه به ضعف مراقبت‌های پزشکی سلامت زندانیان را به صورت جدی و مستمر با تهدید مواجه می‌کند. پتوها و وسایل خواب زندانیان عموما کثیف و غیربهداشتی است و دستشویی که کارکرد ظرفشویی را هم پیدا کرده است طبعا آزاردهنده و غیربهداشتی است.
آمار‌ها نشان می‌‌دهند که نقض حقوق بشر در ایران از زمان روی کار آمدن حسن روحانی افزایش پیدا کرده است و نزدیک به ۴٠٠ نفر اعدام شده‌اند. بدینگونه از آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی تاکنون به طور میانگین روزانه دو نفر در ایران اعدام شده‌اند. به طوری‌که کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و عفو بین‌الملل شدیدا به افزایش اعدام‌ها اعتراض کرده‌اند. سال گذشته نیز حدود ۶٠٠ نفر در ایران اعدام شده بودند.
دو گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، احمد شهید، گزارشگر ویژه در مورد حقوق بشر در ایران، و کریستوف هینز، گزارشگر ویژه در مورد اعدام‌های فراقضایی، فوری و خودسرانه، روز پنجشنبه ٣ بهمن ١٣٩٢، از دولت جمهوری اسلامی ایران خواستند تا بلافاصله اعدام‌های مستمر را متوقف کند.
جمهوری اسلامی ایران، پس از چین بیشترین تعداد اعدام‌ها را در جهان دارد. به خصوص جمهوری اسلامی ایران، تنها حکومت جهان است که کودکان را نیز اعدام می‌کند.
طبق گزارشات، حداقل ۴۰ نفر ظرف دو هفته اول ژانویه ٢٠١۴، به دار آویخته شده اند که ۳۳ مورد از این اعدام‌ها فقط در یک هفته گذشته اجرا شد. تعداد ۶۲۵ اعدام دیگر، که شامل ۲۸ زن و چندین زندانی سیاسی بوده است نیز مطابق گزارشات در سال ۲۰۱۳ میلادی اجرا شده‌اند.
ایران بالاترین آمار اعدام جوانان را در میان کشورهای دیگر جهان دارد. در حالی که کلیه دولت‌های جهان پیمانهایی را تصویب کرده و یا پذیرفتهاند که آن ها را ملزم می‌کند هرگز مجرمین نوجوان که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند را اعدام نکنند.
جمهوری اسلامی ایران، همچنین همجنسگرایان و کسانی را که از دین اسلام خارج شده‌اند اعدام می‌کند.

ـ در ایران هر کسی و جمعی که به بی‌حقوقی‌ها اعتراض می‌کند بلافاصله دستگیر، زندانی و شکنجه می‌گردد. برای مثال، روز اول بهمن ۱٣٩۲ در دومین روز اعتصاب کارگران شرکت بین‌المللی پروژه‌های عمرانی ساختمانی و شهرک‌سازی کیسون که اکنون پروژه شهرک‌سازی پرند را در دست اجرا دارد، در اعتراض به اخراج ها و ۶ ماه حقوق معوقه خود، ١٠٠ کارگر دستگیر شدند. در پروژه شهرک پرند ۶ هزار کارگر به کار اشتغال داشتند که تاکنون ١٢٠٠ نفر آنان اخراج شده‌اند. کارگران اخراجی و ۴٨٠٠ کارگر باقیمانده در این شرکت بیش از ۶ ماه حقوق طلبکار هستند.

ـ هم‌اکنون بسیاری از فعالین جنبش کارگری ایران در زندانند از جمله امروز بهنام ابراهیم‌زاده، رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، پدرام نصراللهی، محمد محمدی، افشین ندیمی و مهرداد صبوری در زندانند و اخیرا یوسف آب‌خراباد، واحد سیده و محمد مولایی در مهاباد به خاطر شرکت در اعتصابات کارگری به ۵ سال زندان و وفا قادری در سنندج به ۵ ماه زندان محکوم شده‌اند. هم اکنون وضعیت جسمی رضا شهابی در زندان، به شدت وخیم است و با وجود هشدار پزشکان اجازه نمی‌دهند تحت معالجه قرار گیرد.

آقای کارل بیلت، مردم در ایران تحت شرایط خفقان و سانسور، ترور و اعدام، نابرابری و آپارتاید جنسی، که نظیر تاریخی آن را تنها در آلمان هیتلری می‌توان جستجو کرد برای کسب حقوق اولیه بشری، در دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان، علیه سرکوب سیستماتیک زنان، علیه سرکوب نویسندگان و هنرمندان و سانسور آثار آن ها، لغو ممنوعیت زبان‌های مادری، لغو هرگونه شکنجه زندانیان، لغو اعدام و آزادی زندانیان سیاسی و اجتماعی و در دفاع از آزادی تشکل برای کارگران و هر گروه اجتماعی دیگر مبارزه می‌کنند. شما به آنان چه پاسخی خواهید داد؟

با احترام
بهرام رحمانی، پرزیدنت انجمن قلم ایران در تبعید
امیل آدرس: baharm.rehmani@gmail.com
استکهلم – سی ام ژانویه ۲۰۱۴