فریدون گیلانی
وکیل شهرهای مرطوب
پناهندگی را با عکس اندازه می گیرد
عکاسان سیگار می فروشند
میزهای کتاب پر در آورده اند
لطفا این عکس را
یک در بی نهایت بگیرید
بمب ها جا مانده اند
آدمیان خوک واره
وطن را به کمر بسته اند
و شب ها
برای خلیفه های مذکر می رقصند
تظاهرات ایستاده
اجازه نامه های بیات
پرچم های رنگ و رورفته
مشت های سرما خورده
به بنگاه شاعران کاسبکار خوش آمدید
سخنران اصلی واهمه است
عجوزگانی که دشنام زائیده اند
با قدم های بلند
به سمت چوب های پوسیده می روند
و موریانه ها را ویراستاری می کنند
فرستنده های ماهواره ای
مفسران اجاره ای
زبان تفسیر خبر گرفته است
همه راه ها
آدم ها را زیر گرفته اند
رعد وبرق بوی دود می دهد
واشینگتن
کراوات های لندن را قاب کرده است
کشتی های بی حال
آنقدر عمامه به تهران برده اند
که اسلام سرما خورده
و پرچم سه رنگ
سکته کرده است
به بندرهای متروکه نگاه نکنید
خلیفه لنگر گاه را دار زده است
نت ها را حفظ کنید
ریش رهبر
از لندن تا کاخ سفید
مثل باران می بارد
آهنگ ها
به روز گوسفندان غبطه می خورند
وکیل شهرهای مرطوب
به انتظار راهزنان
مرزها را متر می کند
پناهندگان نقابدار
ریش عکس هاشان را تراشیده اند .
تیر ماه ۱۳۸۷