در نقد مقاله ” در حاشیه نوشته ای از بهنام ابراهیم زاده” از آقای ناصر اصغری

در نقد مقاله ” در حاشیه نوشته ای از بهنام ابراهیم زاده” از آقای ناصر اصغری

لطفا زمینی فکر کنید، تا کی پا در هوا و معلق

مینا فرخنده

۲۳٫۰۱٫۱۴

تشکل های کارگری محیط های کار متشکل از کارگران فعالی است که یا برای امرار معاش بهترخود و خانواده هایشان مبارزه می کنند و خواسته هایی از قبیل دستمزد مناسب، حق مسکن، آموزش و پرورش رایگان، بیمه های درمانی و… نیروی محرکه آنها می باشد و یا کارگرانی که می دانند برای ریشه کن کردن بیکاری و ایجاد یک زندگی درخور انسان ها و برای آینده فرزندانشان چاره ای بغیر از براندازی سرمایه داری ندارند. این تشکل ها  بر خلاف تفکر آقای اصغری و همفکرانش با اراده ی چند نفر فعال کارگری و یا اعضای گروه های سیاسی مختلف بوجود نیامده اند، بلکه در جریان مبارزات کارگری است که تشکل ها شکل گرفته اند و با افت و خیز مبارزات کارگری، حرکت آنها تداوم یافته و یا افت کرده است. پرداختن به دلایل عدم پیشروی تشکل های کارگری نمی تواند بدون در نظر گرفتن وضعیت جنبش کارگری و روند آن، شرایط اجتماعی، وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه که طبقه کارگر مبارز در آن بسر می برد انجام پذیرد. با پیشروی جنبش کارگری، تشکل های کارگری هر چه شکوفا تر شده و در مبارزاتشان قدرتمندتر ظاهر می شوند و هر چه بیشتر کارگران بخاطر لقمه نان خود گرفتار شوند، هر چه فشار اختناق و سرکوب در جامعه شدیدتر شود، مبارزات کارگری هم تدافعی تر شده و یا اینکه کارگران هر چه بیشتر در خود فرو می روند. فعالین کارگری هم به همان نسبت زیر فشار مجموعه این شرایط دست و پایشان برای حرکت و پیشروی بسته تر می شود. تمام تحولات سیاسی، تمام مباحثی که اقشار جامعه را به فکر فرو می برد، تمام نگرانی های سیاسی که در جامعه وجود دارد روی حرکت طبقه تاثیر مستقیم دارند. در نتیجه حرکت و کار فعالین کارگری که خارج از محیط های کار هستند و هدفشان کمک به تشکل یابی کارگران است هم مستقیما تحت تاثیر تمام این شرایط قرار می گیرد. در آغاز باید توجه کرد که مقاله آقای اصغری ماوراء تمام این واقعیات زمینی نوشته شده است.

در این نوشته نمی خواهم به بندهای ۱و۲و۳ در سطر اول بپردازم. به هر حال انسانها مواضع طبقاتی خود را خود انتخاب میکنند ، بعضی ها مانند آقای اصغری با کسانی که  از طبقه کارگر بریده اند ( و به امثال جهانشاهی ها روی آورده اند) احساس برادری کرده و آن را هم بیان می کنند. کسانی را از خود گذشته و جانفشان می خوانند و برایشان تبلیغ کرده، در عوض نام خیلی از کارگران و فعالین کارگری که در زندانهای جمهوری اسلامی اسیر هستند را نمی برند و به قولی دورشان می زنند. البته کسانی که مذبوحانه به چنین شگردهایی متوصل می شوند، دچار یک گونه خودبزرگ بینی کودکانه ای هستند که می پندارند با سکوت و نبردن نام این عزیزان، آنها به فراموشی سپرده می شوند و از اهمیت شان کاسته می شود. تاریخ گواه است که با هیاهو و کف زدن برای یک عده و مسکوت گذاشتن دیگران و دور زدنشان در هیچ کجای دنیا هیچ جریانی رقم نخوده است و شما تنها خودتان را رنگ می کنید.

از بند ۴ سطر اول شروع میکنم، ایشان مینویسند که “تشکل های کارگری وجود ندارد” و دلیلش را هم چنین بیان می کنند” از آنجا که اعتراضات (کارگری) بعد از مدتی خاموش شدند تشکلات فوق (سندیکای شرکت واحد، سندیکای کارگران خباز، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحاد صنعتگران و…) نیز به نهاد فعالین کارگری تبدیل شدند.” سوال این است که آیا اعضای تشکل ها شاغل از این شرکت ها اخراج شده یا استعفا داده اند!! تا آنجا که من می دانم سندیکای شرکت واحد تنها از شاغلین در خود شرکت عضو می گیرد. اگر منظور ایشان این است که بدلیل افت اعتراضات کارگری تشکل های کارگری ضعیف شده اند، این قابل فهم است، اما ایشان تاکید می کند که این تشکل ها تشکل های فعالین کارگری هستند. در جایی دیگر دلیل دیگری برای ضعیف شدن تشکل ها  می آورند” فعالین در تشکل ها ( سندیکای شرکت واحد، سندیکای قند وشکر هفت تپه و…) در تصمیم گیری های خود، توده ها را دخیل نکرده اند.”

به هر حال از آنجا که آقای اصغری فکر می کنند که اعضای سندیکا ها و هیئت مدیره ها یشان دیگر کارگران شاغل در شرکت ها نیستند و از محل کار و زندگیشان دور افتاده اند، مانند تشکل های سیاسی خارج از کشوری هستند که می توانند بدون ارتباط با بدنه تصمیم گیری بکنند. تصورشان بر این است که دلیل قابل بیان در تضعیف این تشکل ها همان عدم مشارکت توده ها در تصمیم گیری هاست. به نظر من این امکان که کارگران و اعضای این تشکل ها بتوانند  بدون حضور و اطلاع همکارانشان در محیط کار و در رابطه با محل کار خود تصمیم گیری کنند و بقیه کارگران را دخیل نکنند وجود ندارد، مگر اینکه آن تصمیمات اصلا هیچ ربطی به واحدی که در آن مشغول کار و زندگی هستند وهمچنین تشکل کارگری مربوطه نداشته باشد و بیشتر به یک جمع و محفل کوچک مربوط شود. در این صورت می توان گفت که تشکل های کارگری به دلیل نبود اعتراضات هیچگونه فعالیت خاصی ندارند. دوستانی هستند که گه گاه دور هم جمع شده و بحث هایی دارند . درست است که گاهی پیشروان کارگری در محیط های کار بیشترین بار مسئولیت و سازمان دهی را بر عهده می گیرند، اما آخر چطور می توان بدون اطلاع بقیه همکاران، بدون جلب موافقت و قانع کردن بقیه تصمیاتی گرفت. در یک واحد، ارتباطات کارگران تنگاتنگ تر از آنی است که آقای اصغری گمان می کند. شاید منظور ایشان کارگران اخراجی باشند، اما این فعالین هم تنها می توانند عضو تشکل های کارگران اخراجی باشند، نه عضو سندیکاهای محیط کار.  تصمیم گیریی در رابطه با واحد و سندیکا نمی تواند بدون اطلاع و موافقت کارگرانی که قرار است مجریان اصلی آن باشند باشد.

آقای اصغری در بند ۵  به این تشکل های کارگری وسندیکاهای کارگری بقول ایشان ” تجمعات فعالین کارگری “عنایت خاص نموده و می گویند ” ایشان در دامن زدن به اختلافات و چوب لای چرخ گذاشتن ها مقصر نبوده و تاثیر نداشته اند.” و “باید برای رد یابی مقصرین و پیدا کردن متهمین به سراغ نهادهایی رفت که در محیط کار ایجاد نشده اند.” معلوم نیست که چرا لطفشان شامل آنها شده است، در صورتی که همه تشکل ها “تجمع فعالین کارگری” هستند. البته تاکیدی هم بر”تاثیری نداشته اند” است. یعنی نظرشان واضح تر گفته شود ” این تشکل ها با اینکه مثل همه ی نهادهای تجمع فعالین کارگری دیگر هستند، قدرت و قابلیت تاثیر گذاری نداشته اند؟” این هم مرحمت آقای اصغری برای تشکل های کارگری!!

در بند ۵ ایشان ادامه می دهند ” سه نهاد کمیته هماهنگی برای کمک …، اتحادیه آزاد کارگران ایران و کانون مدافعان حقوق کارگر نهادهایی هستند که اسمشان را به دلایل مختلفی دائم می شنویم. لابد فعالین متشکل در این نهادها بر سر مسائل سیاسی اختلاف غیر قابل حلی دارند که اکنون ما با این سه نهاد متفاوت مواجه ایم…نباید انتظار داشت که در همه موارد با هم همسو باشند، اما در مورد مسائلی مانند مراسم اول ماه مه، اعتراض بر سر حداقل دستمزد، انتظار می رود که اختلافات را تا حدودی که بشود کاری مشترک کرد، کنار بگذارند…” ایشان متوجه نیستند که دقیقا همین مسائل مهم هستند. آقای اصغری شاید برای شما و بعضی ها این مسائل مسائلی پیش پا افتاده و ابتدایی بوده و حیاتی نباشند، ولی برای جنبش کارگری و فعالین کارگری این مسائل از اهمیتی خاص برخوردار هستند و دقیقا بر سر همین مسائل زمینی و واقعی اختلاف نظرها خود را نشان می دهند. دقیقا در همین جاها است که نقاط گره ای مشکلات خود را نشان می دهند و باید با دقت به آنها پرداخت. باید فعالین کارگری در همه این عرصه ها هر چه فعال تر با مو شکافی نقطه نظرات خود را بیان کنند و به نقد و بررسی نقطه نظرات دیگران بپردازند. برای اقای اصغری این مسائل مهم نیست، اما فعالین کارگری می توانند با بیان و نقد نظرات همدیگر به راه کار های اصولی جنبش دسترسی بیشتری پیدا بکنند. از نظر آقای اصغری تنها حزب کمونیست کارگری ها حق دارند که دم به ساعت بر سر مسائل مختلف که هیچ جایگاهی هم در  جنبش و ربطی هم به مسائل واقعی ندارد، اختلاف نظر داشته و آنها را نقد و بررسی بکنند و دائما هم انشعابات رنگ و وارنگ دشته باشند و صد البته “همه این انشعابات هم اصولی و منطقی است”!! تنها کارگران و فعالین کارگری وقتی از شیوه ای در مبارزات کارگری و فعالیت عملی انتقاد می کنند، ایشان با بلند کردن چوب سنت و اینکه اختلاف بد است و ” همه با هم” به جنگشان می روند و قصد  مسموم کردن و خفه کردن مباحثات کارگری را دارند. ایشان کار را به جایی رسانده اند که در عوض انتقاد سیاسی و قاطع به جوابیه ای  که آقای محمود صالحی به فراخوان زندانیان برای دستمزد حداقل ۲ میلیون در ماه داده اند، می گویند “اختلافات داخلی و شخصی است!” در عوض این که به آقای محمود صالحی بگویند ” آقای محترم این حق کارگران است که برای افزایش دستمزد هر تلاشی از دستشان بر می اید انجام دهند، شما سخنگوی دولت هستید یا سخنگوی کارگران، که به جای دولت با کارگران چانه می زنید؟! و جواب منفی به فراخوان زندانیان می دهید!!” از آنجا که برای آقای اصغری مسائل کارگری اصلا مهم نیست، مسئله را لوث کرده و شخصی و خانوادگی جلوه می دهند.

ایشان همانطور که گفتم به دلیل جدی نگرفتن مسائل کارگری، از تشکل های کارگری و فعالین کارگری و اختلافات این تشکل ها کاریکاتوری غیر واقعی ساخته و پرداخته و به خوانندگان ارائه میدهند. تمام فعالیت های تاکنونی آنها را نادیده گرفته و انکار می کنند. انگارکه در آینه نقش رخ خود را دیده اند. جملاتی از قبیل “شاهد اعلام موجودیت نهاد دیگری به نام” کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری” بوده ایم که حتی قبل از اعلام موجودیت آن ، فعالینش اعلام کرده بودند که قصد آنها بوجود آوردن نهادی در رقابت با کمیته پیگیری است.” یا “فعالین کمیته هماهنگی اما از همان زمان تا بحال مشغول تسویه حساب با همدیگر بوده اندو…” در نوشته های ایشان فراوان است.

در این مقاله من قصد بررسی اختلافات بین “کمیته پیگیری” و کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری” و ” کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” و” اتحادیه آزاد کارگران ایران” … را ندارم. این تشکل های کارگری همگی سایت و وب لوگ و فیس بوک خود را دارند و کسی که واقعا بخواهد به اختلافات این تشکل ها بپردازد، می تواند برای بررسی به آرشیو همه آنها مراجعه بکند، اما بر عکس انواع و اقسام سازمان های منشعب حزب کمونیست کارگری که بیشمار هم هستند، اختلافات این تشکل های کارگری واقعی و زمینی است. اختلافاتی که امروز برسر تعیین حداقل دسمتزد وجود دارد و اختلافاتی که در اول ماه مه امسال وجود داشتند، مهم، واقعی و قابل بررسی هستند و ریشه های زمینی دارند.

برای روشن شدن این اختلافات امروز فعالین کارگری و تشکل هایشان آزادانه به نقد و بررسی مواضع خود می پردازند، تنها راه شفاف سازی مواضع و ایجاد محیطی برای پیدا کردن نقاط مشترک برای اتحاد و همبستگی کارگری همین است. اکنون تنها چیزی که کارگران از آن بی نیاز هستند ایجاد جو مسموم و غیر دمکراتیک توسط افرادی مثل آقای اصغری است. ایشان سالهاست نقش مخربی در قبال تشکل های کارگری و فعالین کارگری بازی میکنند وبه فعالین کارگری پشت پا می زنند.

آقای اصغری وقتی که “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” در کنار کارگران هفت تپه برای سازماندهی سندیکای هفت تپه همراهی میکرد، وقتی که با کارگران کوره پزخانه ها ارتباط می گرفت که به تشکل یابی شان کمک بکند، وقتی که برای برگزاری مراسم خاتون آباد در تهران تلاش می کرد، در اعتصاب خبازان شهر سنندج با آنها همراه بود، در همراهی هایشان با”کارگران ریسندگی پردیس سنندج”، ” فرش غرب باف کرمانشاه”، ” نساجی کردستان” شما کجا تشریف داشتید؟!  حافظه مردم بر عکس آنطور که شما فکر می کنید ضعیف نیست و آخرین مجمع عمومی “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری را فراموش نمی کنند. که اعضای این تشکل ها چگونه توسط نیروهای امنیتی لت و پار شدند، بطوری که بعضی از آنها هنوز هم که هنوز است زخم هایشان التیام نیافته است. شما مثل همیشه در آن زمان هم مشغول پشت پا زدن به فعالین کارگری و تشکل هایشان بودید. دست از سر فعالین کارگری بردارید و محیط را مسموم نکنید.

http://nasserasgary45.wordpress.com/2014/01/18/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%83%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%AC%D8%A7/