استیصال محفل “گرایش مارکسیت انقلابی” در مناظره سیاسی و تقلاهای علیرضا بیانی!(نگاهی به دعوتنامه علیرضا بیانی!)

مقدمه:

کمونیزم ایرانی ، ایرادهای زیادی دارد. یکی از این ایرادها اینست که اساسا آماده مناظره سیاسی نیست! تاریخا در محقلهای کوچک، بالای منبر رفتن و سخنرانیهای خسته کننده طولانی بدون مخاطب، تاریخ این کمونیزم است. این ناتوانی خودش دو ریشه دارد:

اولا: اساسا فرهنگ دیالوگ و مناظره در جامعه ایران شکل نگرفته و خودی نشده.فضای دیکتاتوری نگذاشته انسانها بلد بشوند حرفشانرا ساده و شفاف و کوتاه بزنند.تمرین اجتماعی مناظره وجود ندارد و اگر مناظره در ذهن می آید، همان دوئل و کتک کاری تا حد مرگ با زبان منظور است! دو طرف باید بیایند توی رینگ هم را اینقدر بزنند تا یکی زنده بیرون بیاید! هدف مناظره این مدلی اینست که مثلا “طرف خیط شود” “حالش گرفته شود” ، “بور شود” و “از رو برود”! نفسش گرفته شود” و “سوسک شود”! این فرهنگ “مناظره” در جامعه ای است که توسری خوردن خفه شدن و خفه کردن مخالف حاکم بوده و اساسا تاریخ آزادی را تجربه ندارد!

دوما:در معضل بالا ، فرهنگ عقب افتاده چپ و کمونیزم ایرانی را ضرب کنید! این چپ و کمونیزم یک تصویر کارتونی از درکی جهان سومی و شیعی از روایت کمونیزم مارکسیت لنینیست و ملحقاتش می باشد. اون فرهنگ هم درش چیزی بنام مناظره متمدن نیست. تابوهای اون کمونیزم اینست که “بر خر قدرت سوار شو و بتازان” مخالف را خفه کن، اعدام کن و تبعید کن و “میخ دیکتاتوری پرولتاریا” را بکوبان!این فرهنگ هم تاریخا فرهنگ روضه خوانی ها و سحنرانیهای طولانی و متنفر از در معرض قرار گرفتن بوده است.

وجه مشترک دو فرهنگ بالا متاسفانه در کمونیزم ایرانی جمع است! “انچه خوبان همه دارند…تو یکجا داری!”. اینطور می شود که حتی وقتی کمونیست ایرانی به “مناظره” فکر می کند، آنرا جور دیگری می فهمد! همانطور که آزادی را جور دیگری می فهمد! اساسا تعریف انسان را یکجوری دیگر،خلاصه مفاهیم را درون ملغمه ایدئولوژیک  ملغمه فرهنگ دیکتاتوری جهان سومی و شیعه گری می چرخاند و شترگاو پلنگی تحویل جامعه می دهد!

معضلات بالا را در نظر بگیرید ، تازه می رسیم به محفل “مارکسیت لنینیست –تروتسکیست” معروف ما که اتفاقا از موضوعات مورد علاقه من است برای شناخت آناتومی عقب افتادگی چپ. این دعوتنامه علیرضا بیانی(۱) برای مناظره برای من فرصتی است تا مقداری از نزدیکتر داستان “مناظره” از دید اینها و مناظره از دید خودم را بررسی کنم و امیدوارم این بحث هم مورد استفاده خصوصا نسل جوان و کمونیست ما قرار گیرد:

(۱)ملغمه ای بنام “دعوت به مناظره” از سوی علیرضا بیانی:

الف:حاشیه زنی و بی ربط نوشتن و خالی کردن زخمهای روحی!:

از خواننده گرامی این سطور می خواهم ابتدا “دعوتنامه” علیرضا بیانی را خوب بخواند(۱). دیدی کلی نشان می دهد ایشان حتی یک دعوتانامه نویسی را هم رعایت نکرده! درون این دعوتنامه ، ایشان همه جور جنسی هست! از درد و دل در مورد مصیبتهای وارده به ایشان در مناظره  تصویری ما (۲) بگیر تا نظرات مشعشع ایشان در مورد اینکه من “لیبرال دموکرات هستم”(البته ایشان در مناظره با من، کاری کرد که ناگهانی انقلابی هم بشوم از تحزب کمونیستی دفاع کنم!) تا ادعاهی بسیار کذب مثلا اینکه “سعید صالحی نیا بعد از اخراج از حزب کمونیست کارگری تازه یادش افتاده نقد کند به آن تا …در دیوار فیسبوکش کس دیگری نمی تواند بنویسد!)

هر آدم منطقی انتظار داشت که ایشان بسیار ساده و کوتاه توضیح دهد که مثلا چرا اون مناظره انجام شده ، ایشان را ناراحت کرده و بعد با منطق طرح آلترناتیو مناظره اش را ارائه دهد. این می شد یک دعوتنامه به مناظره! اما همانطور که خواننده مشاهده می کند، علیرضا بیانی ، انهم از قول محفلش، اینجا دارد درد و دل می کند و آسمان را به ریسمان می دوزد! بیشتر من از این حاشیه زنی ها نتیجه می گیرم که او بیشتر از یک مناظره ، ناراحتی دارد! به تداوم نقدهای من به کشفیات این محفل ایراد دارد اما ظاهرا کسی به ایشان گفته که پاسخ کتبی به نقدهای مشخص من ننویسند! از این “دعوتنامه” می خواهد ابزار بسازد تا “همه سنگها را وابکند”! اینست که من بیشتر برای علیرضا بیانی متاسف می شوم!

ب: “مناظره” از دیدگاه علیرضا بیانی

در بحثهای قیسبوکی بعد از اون مناظره تصویری(۲)، علیرضا بیانی مثل فردی که از خواب بیدار شده، بطور تدریجی، به کشفیاتی رسید! ابتدا گفت که “زمان برایش کم بوده”، بعد گفت که “نمی خواهد افراد دیگر در پروژه مناظره باشند و اونها را نمی شناسد!”(یعنی ابتدا باید آدمهای دیگر توسط ایشان تاییدیه می گرفتند و صلاحیتاشان تعیین می شد!)، بعد رسید به اینکه “کلاه سرش رفته”! باور بفرمائید همه اینها را نوشت! یعنی این “رهبر کبیر تروتسکیست لنینیست ، رسما اعلام کرد که فریب خورده! (آیا می شود این آدم فریب خورده را بعنوان رهبر کارگری جدی گرفت؟!)

مدل “مناظره” ای که علیرضا بیانی در “دعوتنامه اش”(۱)ارائه می دهد بسیار بامزه است! می فرماید منظره بکنیم بمدت ۱۰ ساعت! هر طرف یکساعت حرف بزند! (نوعی روضه خانی را می خواهد به نام مناظره، بسازد!)، مارتونی که قرار است یکی از دو نفر احتمالا بیهوش شوند تا “حق بر باطل پیروز شود!

ذهنیت جهان سومی، از مناظره ، یک دوئل دونفره می سازد! جنگ تن به تن! آیا چنین داستان و سناریوئی ربطی با منظره مدرن دارد؟ آیا شباهتی با آنچه دارد که قرار است در جامعه ، اجتماعی شود؟ آیا حقیقت از درون ساعتها حرف زدن آدمها می زند بیرون؟

لذا؟ اگر از حاشیه زنیهای علیرضا بیانی ، از “لیبرال دموکرات خواندن” مخالف،از مهملاتش در مورد “لیبرال و بورژوا دموکراتیک بودن آزادی بدون قید و شرط بیان” بگذریم (که می شود در بحثهای دیگر مطرح شود و در دعوتانامه جایش نیست!)، واقعا علیرضا بیانی بیش از اینها نمی گوید! حرفش اینست که وقت کم داشته! نتوانسته پاسخ بدهد به سوالها و ….دارد مثل یک کودک که در بازی شکست خورده، “دبه می کند”! واقعا روانشناسی ایشان همینست! بیش از این نیست!

(۲)مناظره از دید من چیست؟

همانطور که در مقدمه گفتم، درک قشری کمونیزم ایرانی، هر مفهومی را که دست می زند، از چهره می اندازد، تهی می کند، وقتی به مناظره هم می پردازد، مناظره را با دوئل عوی می گیرد.مناظره برایش یک جنگ تن به تن است که قرار است، حقیقت را بزاید! از دید من اینها تعریف مناظره نیست! ما حتی در تعریف مناظره ، تضاد داریم! فقط این نیست که مهمل دیکتاتوری بنام پرولتاریا، بین ما متضاد باشد! این نیست که جنایات و سرکوبها بنام پرولتاریا را من محکوم می کنم و محفل علیرضا بیانی حمایت!

از دید من مناظره سیاسی ، هدفش ارائه نظرات گرایشات مختلف است در کنار هم.مسائل واقعی جامعه را جلوی گرایشات مختلف قرار دادنست و ایجاد فضا برای بیننده و شنوده که اون پاسخها را کنار هم قرار دهند، مقایسه کنند و بهترینش را پیدا کنند. مناظره حقیقت نمی زاید! لازم نیست شرکت کنندگان زور بزنند هم را “دک” کنند ، “خیط” کنند تا یکی از توی مناظره بیرون بیاید! دیگران “بور شوند”! اصلا هدف مناظره این نیست! هدف مناظره اینست که حقایق و روایات شرکت کنندگان بخوبی و در فضای انسانی ارائه شود.

بخشی از مناظره، ایجاد فضاست برای زیر سوال بردن متدها و نتیجه گیریها چه از سوی مدیر مناظره و چه از سوی شرکت کنندگان. این بخش، مناظره را از دیالوگها و سخنرانیها جدا می کند. طرح پروژه مناظره سیاسی که من و سیمین دنبالش می کنیم، به این قسمت هم می پردازد. منتهی در این بخش هم ، اصل، شخصی نکردن بحثها ست. اصل اینست که اشاراتی بشود و بیننده و شنونده را به فکر وادارد.

زمان مناظره؟ از دید من یکساعت برای مناظره هائی با شرکت دو نفر تا سه نفر کافیست! شرکت کنندگان در مناظره ها باید مهارت داشته باشند، بحثهای خود را سریع و شفاف فرموله کنند.این هنر است و تکنیک لازم دارد.دوران داستان سرائی و حرف تو حرف زدن گذشته! آدمها هم کار دارند و هم حوصله؟ ندارند! داستان حسین کرد شبستری گفتن، به هر جاده خاکی زدن، اسمش مناظره نیست! (از دوستان می خواهم به “پاسخهای جناب بیانی” در مناظره انجام شده دقیقا توجه کند!(۲) همانطور که متوجه می شوید، علیرضا بیانی مستاصل است و از هر دری حرف می زند و متاسفانه نه در بخش اول می تواند پاسخ مدیر مناظره را کامل بدهد و نه در بخش دوم اساسا به سوال من از خودش پاسخی می دهد!

اینست مشکل علیرضا بیانی! ایشان آمده بود داستانهای کلی، شعارهای محفلی را بدهد، نیامده بود درگیر یک بحث جدی، با سرعت و روی موضوع، مناظره کند ! نیامده بود حرفش را کوتاه بزند، بلد نیست اینکار را! اینطور می شود که ایشان ۱۰ ساعت وقت می خواهد!مضحک نیست؟!

(۳)جایگاه مناظره در پیشبرد فرهنگ اجتماعی و سیاسی در آینده آزاد:

در بحثهایم در موضوع گسترش مشارکت جامعه، توضیح دادم که رسیدن به جامعه ای که فرد بتواند حتی چلوتر از مکانیزم نظام شورائی ، بدون تفویض حق انتخاب به نماینده، انتخاب روزمره کند، باید هدف کمونیستها باشد.اما چگونه فضا بسازیم برای این زمان؟ یکیش اینست که در هر موضوع اجتماعی، ابتدا جامعه بتواند نظرات مختلف را از دید تخصصی بداند.مناظره کارش همینجاست! مناظره مکانیزم ارائه افکار ، تضارب افکار است تا جامعه انتخاب کند.مناظره را مدتهاست در مدارس کشورهای غرب به کودکان درس می دهند.مسابقه مناظره در سطوح مهتلف انجام می شود.از علیرضا بیانی و همفکرانش و از همه کمونیستها می خواهم سری به ایمن مدارس بزنند!فکر نکنند حقیقت در دستشان است! یاد بگیرند دانش آموز باشند و علم مناظره و هنر مناظره را یاد بگیرند!

آنوقت وقتی آمدند مناظره کنند، داستان حسین کرد شبستری نمی گویند، از شاخه به شاخه نمی پرندریال بلد می شوند سریع و شفاف حرفشان را بزنند و مخالف را هوشیارانه و دوستانه زیر سوال ببرند و نقطه قوتش را نشانه بگیرند. اینها مقدماتی است که علیرضا بیانی و محفلش را از این استیصال بیرون می کشد.

علیرضا بیانی “منتظر پاسخ من ” نشسته؟ پاسخ من همانست که در فیسبوک برایش نوشتم! ایشان همیشه به پروژه مناظره ما که در وقت یکساعت انجام می شود و افراد دیگری هم درش شرکت دارند ، خوش آمده است!این کله برداری نیست! مناظره متمدن اینجوریست! مناظره حقیقت نمی زاید، با کش دادن حرفها حقیقتی اثبات نمی شود! آخوندهای ایران را نگاه کنید! ساعتها حرف می زنند!

“کم گو و گزیده گوی چون در!…”

منابع بیشتر:

(۱)علیرضا بیانی: دعوت به مناظره سیاسی از سعید صالحی نیا

http://www.azadi-b.com/J/2014/01/post_67.html

(۲)مناظره تصویری در موضوع کمونیزم قرن ۲۱  و لنینیزم(بین علیرضا بیانی و سعید صالحی نیا)

http://www.youtube.com/watch?v=o_ip8ZPeqeA

(۳)آرشیو نقدهای این نویسنده به “گرایش مارکسیست انقلابی”

سعید صالحی نیا: آرام نوبخت و “طرح تکراری” حکومت کارگری توسط “گرایش مارکسیست انقلابی” نقدی دیگر به لنینیزم-تروتسکیزم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46312

سعید صالحی نیا: “گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46264

سعید صالحی نیا: نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۳۷-نمونه-ای-دیگر-از-استیصال-لنینیستها-در-مناظره-فکری-,-در-حاشیه-“نقد”-دیر-رس-علیرضا-بیانی

سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

سعید صالحی نیا: مسابقه اشباح! تلاش مازیار رازی برای آشتی دادن لنین با تروتسکی! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۵۳-مسابقه-اشباح-تلاش-مازیار-رازی-برای-آشتی-دادن-لنین-با-تروتسکی

سعید صالحی نیا: برشی دیگر از سوسیالیزم :مارکسیست تروتسکیستهای “انقلابی”! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۲-برشی-دیگر-از-سوسیالیزم-مارکسیست-تروتسکیستهای-انقلابی

سعید صالحی نیا: علیرضا بیانی و “گرایش مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست انقلابی”! http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۱-علیرضا-بیانی-و-گرایش-مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست-انقلابی

سعید صالحی نیا: چند پاسخ برای “مارکسیستهای انقلابی” در دفاع از کمونیزم کارگری http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۸-چند-پاسخ-برای-مارکسیستهای

(۴)صفحه فیسبوکی آزادی بدون قید و شرط بیان

https://www.facebook.com/groups/398713580148306/

(۵)سایت مناظره سیاسی (از: سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/