هنر متعهد، هنر برای هنر و هنر حکومتی , نگاهی دوباره به مسئله رابطه هنر و سیاست

مقدمه:

ماجرای اخیر  پابوسی تعدادی از هنرمندان به درگاه روحانی و عکس العملهای فعالین سیاسی و برخی هنرمندان به آن(۱و ۲و ۳)،بهانه ای است که ما دوباره به سراغ مفاهیمی برویم که چند نسل است در میان فعالین سیاسی و فرهنگی در ایران (و جهان) ، پاسخ می گیرد. بنظر می رسد این مناظره ای است که هنوز حرفهای نهائی درش زده نشده، مثل اکثر مناظره ها! عموما مفاهیم ، از آنجا که انعکاس واقعیت در جال تحول هستند، نمی تواند ثابت بمانند و قضاوت در مورد آنها نیز همچنین.

سوال اینکه بالاخره هنر باید متعهد باشد یا نباشد؟ سوال اینکه فعالین سیاسی و اجتماعی تکلیفشان با هنر و هنرمند چیست؟ سوال اینکه چرا به رغم اینکه چه پاسخی به سوالهای قبلی داشته باشیم، چرا در کشورهای دیکتاتور زده که نبرد طبقاتی بسیار زمخت و شفاف جلو می کند، اینقد ، هنر متعهد مورد استقبالست؟ خودش باید پاسخ گیرد.

من در این مقاله کوتاه ، بازنگری می کنم به این مقولات و طبعا شاید فضا باز شود برای بحثهای بیشتر:

(۱)دو قطبی “هنر برای هنر و هنر متعهد”

دو قطبی هنر متعهد و هنر برای هنر ، زمانی در اذهان عمده می شود و زمانی و شرایطی اصلا در ذهن شکل نمی گیرد. زمانی که تضادهای طبقاتی و احتماعی بالا می گیرند، اذهان جامعه به هنر متعهد جذب می شود.از هنر طلب می کند که در نبرد طبقاتی شرکت کند و آنرا انعکاس دهد. زمانی که نبرد طبقاتی حتی مفطعی فروکش کرده ، جامعه درکش از هنر بازتر می شود و رابطه هنر و سیاست ، برایش کمتر معنی دارد. این تغییر رابطه جامعه و هنرمند ، از دید من ، هم درکش مهم است و هم درک منطقی که آنرا ایجاد می کند.

هنر مثل تمام اشکال حیات ذهنی فردی و اجتماعی، برای برآوردن نیازهائی ایجاد می شود.نیازهائی درونی، نیازهائی اجتماعی و بیرونی. در خلاء تقابلی که این نیازها می آفرینند، هنر شکل می گیرد و اینکه جامعه بهش چه پاسخی بدهد، حتی برای “بی طرف ترین هنرمند” اهمیت حیاتی می یابد. هنرمندانی که خیلی ادعای “هنر برای هنر” دارند هم مجبورند همیشه نگران “استقبال اجتماعی” بمانند. مخاطب لازم دارند و لاجرم حتی وقتی انکار می کنند ، ارتباط هنرشان را  با جامعه، بدجوری وابسته هستند به آن!

لذا تا آنجا که به مفهوم تعهد ، بعتوان تعهد به نبرد طبقاتی و شرکت در مبارزه مردم و زحمتکشان فکری و یدی، نگاه کنیم، با رشد تضادهای طبقاتی، انتظار جامعه اکثریت، اینست که هنر بتواند نقش خود را در این مبارزه ایفا کند. “بیطرفی” در این کشاکش، طبعتا ماسکی است که حامیان وضع موجود ، به چهره زده اند و این حکم همیشه تاریخ ، ثابت شده است. چرا که کمتر هنرمندیست که رسما بتواند از جنایت و ظلم و سرکوب حاکمان دفاع کند! عموما اینکار با حاشیه زدن، بیرون افتادن از گفتمانهای اجتماعی، انجام می شود و فریاد “آقا هنر من خالص است، سیاسی نیست، ولم کنید!” همراهست!

 

(۲) هنر حکومتی و توجیهات حامیان “هنر برای هنر”

 

در دوران معاصر، حامیان هنر برای هنر، از سفسطه دیگری هم استفاده کرده اند. با مشاهده ساخته شدن هنر حکومتی (در بلوک شرق و حکومتهای توتالیتر) ، مدرکی ساخته اند که چرا “ادبیات حکومتی ” کار غلطی است ، سفارشی است، سیاسی بودن زمخت است، ارتفاع پرواز هنرمند را محدود می کند، هنر را به سطحی نگری سیاسی می کشاند.

توجیهات بالا را از زبان بسیاری از حامیان “هنر برای هنر” می شنویم! اینها مدعی هستند که “هنر باید درونی باشد، احساسات درونی آدم را بیان کند و ازاد باشد هرجا سر بکشد”که البته حرف نادرستی نیست. اما از این شروع درست چگونه می رسند به اینکه در نبرد طبقاتی و اجتماعی غائب بمانند؟! این، بخش سفسطه است در بیان اینها!

درست است که هنر حکومتی ، روایت “رسمی” در زیبائی شناسی، آفرید.درست است که حکومتهای توتالیتر ، تلاش کردند هنرمند را هم حکومتی کنند، همانطور که حکومتها همیشه تلاش کرده اند.اما پاسخ این تاریخ آیا اینست که ما زیبائی شناسیمان را با میزان تعهد هنرمند به جامعه و دردهایش و امیدهایش، غیر مرتبط بدانیم؟!

(۳) آزادی پرواز هنر به چه معناست؟

مثل همه آزادیها، آزادی پرواز هنر هم باید تعریف شود.باید روشن شود که ارتباط این ازادی با مسئولیت هنرمند نسبت به جامعه چیست؟ اگر هنرمند به مخاطب نیاز دارد ، که دارد، نمی تواند بی قید باشد در مقابل مخاطب.نیاز مخاطب را نمی تواند نادیده بگیرد. مخاطب هنرمند ، هم دنیای درونی دارد هم دنیای بیرونی. هیچ انسانی در دنیای درونیش زندگی نمی کند. انسان بنا به تعریف، حیوانی اجتماعی است. لذا وجه اجتماعی انسان، را اگر هنر نادیده بگیرد، مخاطبش را نادیده گرفته. اضافه کنیم که خود هنرمند هم موجودیست اجتماعی چون؟ انسانست!

لذا جامعه، فعال سیاسی فعال اجتماعی ، فعلا و حداقل در دورانی که تضادهای طبقاتی حاضرند، حکومتها برای حقظ وضع موجود حاضرند، اگر از هنر و هنرمند انتظار داشته باشند که تعهد داشته باشد و سمت اکثریت مطلق جامعه را بگیرد، نه تنها گناهی مرتکب نشده است بلکه کاملا محق است! هنرمند هر طور که خواست، پرواز کند و جامعه هم محق است ، پرواز او را بررسی کند و ببیند تا کجا ، دردهای جامعه و امیدهایش را منعکس می کند.این انتظار از عمل به مسئولیتی که هنرمند به طبیعت هنرمند بودن و طبع انسان اجتماعی بودن، حمل می کند، کاملا طبیعی و منطقی است.

تاریخا هم هنرمندان، هر قدر این مسئولیت اجتماعی را بهتر شناخته اند و با کار هنری خود آمیخته اند، بیشتر مخاطب پیدا کرده اند. هم راه مردم بودن ، صدای مردم شدن، با دردهای مردم اشنا بودن و گریستن، و شادی کردن کنار شادیهای مردم و ایستادن در مقابل دشمنان مردم، تاریخا رمز مهم جاودانگی هنرمندان بوده است.

خلاصه:

در جامعه کنونی (ایران و بیرون ایران ندارد)، هنر نمی تواند از سوال اینکه کجا ایستاده ، در نبرد طبقاتی ، سمت کی را می گیرد ، بگریزد.نمی تواند سفسطه “هنر برای هنر” را بخورد کسی بدهد.معیار سنجش زیبائی هنر نمی تواند از بار تعهد هنر شانه خالی کند. اینکه در رژیمهای توتالیتر، هنر و هنرمند را به دربار پادشاهان سرخ برده اند و از ریخت انداخته اند ، کسی نمی تواند “هنر برای هنر” را نتیجه بگیرد و رندانه به گوشه “درون” بخزد! جامعه همه اینها را می بیند و عکس العمل نشان می دهد.

هنر مند از آنجا که مخاطب لازم دارد مجبور است در جامعه زندگی کند و تکلیفش را نبرد طبقاتی روشن کند. تاریخ هنرمندهای بزرگ تاریخ پذیرش نقش آنهاست در این نبرد اجتماعی.

منابع دیگر:

(۱)پیام شاهین نجفی به هنربندانی که در تالار رودکی به استقبال آخوند روحانی رفتند

http://www.youtube.com/watch?v=20fR4TkRgvg

(۲)«زبان‌پریشی» سیاسیون(مسعود لقمان)

http://www.tipf.info/zaban,parishi.htm

(۳)نامه سرگشاده مهرداد عرفانی به شاهین نجفی

http://www.hashtaad.com/naghd/448-nameh-sargoshadeh-be-shahin-najafi.html

(۴)آهای شاهین نجفی کوتاه نیا! جلو برو! ما کنارت هستیم(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١٢/۲۷۲-آهای-شاهین-نجفی-کوتاه-نیا-جلو-برو-ما-کنارت-هستیم

(۵)مناظره در موضوع محکومیت فتوا بر علیه شاهین نجفی: سعید صالحی نیا(فعال کمونیزم کارگری)،آقای امیر حسین موحدی(فعال حقوق بشر و روزنامه نگار),حسن اجلالی(هوادار رژیم اسلامی در ایران)

http://azizanpress.com/index/2012/05/13/shahin-najafi-2/