سه شکل بروز انقلاب و درسی که باید آموخت

۱٫ انقلاب تونس: جرقه خود بخودی

 

انقلاب تونس بدنبال خودسوزی محمد بوعزیزی به جریان افتاد. محمد بوعزیزی جوان تحصیل کرده ای بود که مجبور شده بود از طریق دستفروشی گذران زندگی کند. یک افسر پلیس به صورت او سیلی میزند و ارابه دستفروشی او ازش گرفته میشود. این تحقیر و ستم او را به استیصال میکشاند و نهایتا او خودش را در برابر شهرداری شهر خود به آتش میکشد و جان میبازد. اعتراض خانواده و دوستان محمد شهر او و بدنبال آن تمام کشور تونس را بحرکت در آورد و ظرف کمتر از یک ماه طومار یک دیکتاتور مادام العمر را در هم پیچید.

قضیه چه بود؟ معلوم است که شرایط زندگی مردم در تونس به حدی رسیده بود که در پی یک اتفاق نه چندان نامعمول کل جامعه پا به میدان انقلاب  گذاشت. در حقیقت خود سوزی محمد یک کاتالیزور تصادفی بود که سیر تحولات سیاسی را تسریع کرد و جرقه باروت خشم و نفرت و سرنگونی طلبی مردم تونس را شعله ور کرد.

۱٫    انقلاب اول مصر: ترکیبی از جرقه خودبخودی و فراخوان اعتراض

شش ماه پیش از وقوع  انقلاب ژانویه مصر یک فعال جوان سیاسی بنام خالد سعید در اثر شکنجه های پلیس امنیت بشکل فجیعی بقتل رسید. بدنبال انقلاب تونس و چند هفته پیش از انقلاب ژانویه، جوانان ششم آوریل از طریق اینترنت، فیس بوک، تویتر، و سایر شیوه ها فراخوان یک تجمع در میدان تحریر را دادند. تجمع چند صد نفر در این میدان مورد حمایت وسیع مردم مصر قرار گرفت و اعتراضات مثل گلوله برفی که از کوه سرازیر شده باشد بسرعت بزرگتر و بزرگتر شد و کل جامعه مصر را بحرکت در آورد و اینجا هم ظرف کمتر از یک ماه دیکتاتوری مبارک را ساقط کرد.

قضیه چه بود؟ جامعه مصر هم مثل جامعه تونس آماده انفجار بود. تاثیر قتل خالد سعید، تاثیر انقلاب تونس، و فراخوان فعالین ششم آوریل بعنوان جرقه ای عمل کرد که باروت انقلاب را به آتش کشید و جامعه منفجر شد.

نکته اینجاست که در مصر باروت انقلاب توسط یک جرقه تصادفی یا خودبخودی شعله ور نشد بلکه علاوه بر قتل خالد سعید و تاثیرات انقلاب تونس، فراخوان فعالین ششم آوریل هم بخشی از این جرقه بود. اینجا جرقه یک پدیده مرکب بود. قتل خالد سعید و انقلاب تونس بخشی تصادفی بود اما فراخوان اعتراض جوانان تصادفی نبود و دخالت فعال عنصر انسانی در تحولات اجتماعی را نشان میدهد. اگر چه این فراخوان یک فراخوان برای انقلاب نبود بلکه فراخوان به یک اعتراض مشخص بود، اما آمادگی جامعه حیطه عمل آنرا عمق و گسترش داد و به انقلاب منتهی ساخت.

۳٫ انقلاب دوم مصر: جرقه فراخوان انقلاب

انقلاب اول مصر دیکتاتور را سرنگون کرد اما نتوانست ساختار سیاسی و اجتماعی را دگرگون کند. قدرت سیاسی در طبقه سرمایه دار دست به دست شد. اول ارتش سر کار آمد اما بلافاصله مورد اعتراض و مبارزه مردم قرار گرفت. بعد از حدود یک سال و نیم طی یک بازی انتخاباتی قدرت به اخوان المسلمین و مورسی منتقل شد. مورسی از اولین روز سر کار آمدن از یک طرف منافع طبقه سرمایه دار را حفاظت کرد و هیچ دردی از مردم را درمان نکرد، و از طرف دیگر تلاش کرد قوانین ارتجاعی و ضد زن اسلام را حقنه مردم بکند. از اولین روز سرکار آمدن مورسی مردم مصر در مقابل او ایستادند و بعد از یکسال او را سرنگون کردند.

نزدیک به دو ماه قبل از سرنگونی مورسی جوانان ششم آوریل و جنبش تمرد یک طومار برای سرنگونی مورسی جمع آوری کردند. بیست و دو میلیون نفر زیر پای این طومار امضا زدند. وقتی فعالین به قدرت و جایگاه خود پی بردند، یک هفته قبل از سرنگونی مورسی فراخوان یک اعتراض میلیونی برای سرنگونی مورسی را صادر کردند. بنا به گزارشات منابع رسانه ای بین بیست تا سی و سه میلیون مردم به خیابانها ریختند و با یک اولتیماتوم بیست و چهار ساعته طومار دولت مورسی و اخوان را در هم پیچیدند. اگر چه ارتش دخالت کرد و از طریق یک کودتا دولت اسلامی مورسی را جمع کرد، اما کار اصلی را مردم کرده بودند. ارتش فقط لاشه مورسی را جمع کرد و خود را سوار موج دهها میلیونی مردم کرد.

نکته کجاست؟ نکته اینجاست که در انقلاب دوم مصر جرقه انقلاب دیگر یک پدیده یا اتفاق تصادفی نبود بلکه عنصر فعاله انسانی عامل اصلی و میشود گفت تنها عامل بود. اینجا فعالین سیاسی با آگاهی کامل و با طرح و نقشه قبلی فراخوان دادند و فراخوان آنها مستقیما خواستار سرنگونی دولت بود و نه اعتراض به یک موضوع مشخص. این واقعیت نشان میدهد که این امری کاملا ممکن هست که در شرایط مشخصی احزاب و نیروهای فعال سیاسی میتوانند با طرح و نقشه قبلی فراخوان سرنگونی یک رژیم یا دولت را دریک روز مشخص بدهند و آنرا به سرانجام برسانند.

۴٫ درسی که باید آموخت

انقلاب دوم مصر نشان داد که این نظریه که “انقلاب چیزی نیست که احزاب و فعالین سیاسی آنرا خلق کنند بلکه پدیده ایست که خودبخود اتفاق می افتد، و نقش احزاب و فعالین سیاسی این است که در آن دخالت کنند و به آن سمت و سو بدهند” از اعتبار علمی و تئوریک برخوردار نیست. نشان داد که میشود انقلاب را طراحی و مهندسی کرد و مردم را برای تظاهرات میلیونی در یک روز مشخص فراخوان داد و پاسخ مثبت گرفت. نشان داد که تحت شرایط مشخصی احزاب و فعالین سیاسی میتوانند انقلاب و سرنگونی یک دولت را از پیش طراحی و مهندسی کنند و مردم را برای انجام امر انقلاب برای یک روز مشخص فراخوان دهند و پاسخ مثبت بگیرند.

۵٫ فراخوان انقلاب در شرایط امروز ایران

سوال این است که آیا میشود در شرایط امروز ایران انقلاب را طراحی و مهندسی کرد و مردم را برای خیزش در یک روز مشخص فراخوان داد؟

شرایط ایران

جمهوری اسلامی برای ۳۴ غیر از فقر و بیکاری و گرسنگی و اعتیاد و تن فروشی و تحقیر زن و بی حقوقی کودک و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و کشتار برای مردم یاران به ارمغان نیاورده است. بخاطر همین هم مردم ایران از این رژیم ضد انسانی ناراضی هستند و نفرت دارند و به اشکال مختلف علیه آن اعتراض و مبارزه کرده اند و میکنند. ۱۸ تیر ۷۸  و انقلاب ۸۸ اوج مبارزات هر روزه مردم بودند. تحولات ۸۸ رژیم را تا حد سرنگونی عقب راند اما بدلیل سرکوب وحشیانه رژیم، توهم مردم به امثال موسوی و کروبی، نفوذ ناسیونالیسم قومی در کردستان و آذربایجان و خوزستان، و نبود یک حزب سیاسی کمونیستی که از طرف مردم انتخاب شده باشد خاموش شد و شکست خورد.

چهار سال بعد از انقلاب ۸۸ مردم هنوز به اشکال مختلف اعتراض و اعتصاب و مبارزه میکنند. بعد از دست بدست شدن قدرت بین اطلاح طلبان و اصول گراها طی دو دهه گذشته مردم دیگر متوجه شده اند که هیچ گونه اصلاح و بهبودی با وجود جمهوری اسلامی ممکن نیست. متوجه شده اند که تنها راه هر گونه بهبود قابل توجه در معیشت و زندگی آنها به سرنگونی جمهوری اسلامی گره خورده است. باروت نارضایتی و نفرت و خشم و اعتراض و سرنگونی طلبی امروز بسیار بیشتر از سال ۸۸ انباشته شده است. اما سوال این است که کدام جرقه این باروت انباشته را شعله ور خواهد کرد؟

یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی این است که به وجود باروت انباشته نارضایتی و نفرت و خشم و اعتراض و سرنگونی طلبی آگاه است و بخصوص بعد از انقلاب ۸۸ خودش را برای روزی که این باروت شعله ور شود آماده کرده است. جمهوری اسلامی امروز بیشتر از همیشه رژیم یک مشت اوباش مسلح است که در وحشت کابوس انقلاب بسر میبرند و هر روز سوخت و ساز و تحولات جامعه را بررسی و کنترل میکند. تجربه انقلاب سوریه هم به این رژیم نشان داده است که میشود زد و ماند. مجموعه این شرایط و شاید فاکتورهای دیگر کارگر بودن جرقه خودبخودی و تصادفی را اگر نه غیرممکن، بسیار سخت کرده است. هر تجمع و اعتراض و اعتصاب بزرگ و کوچک مردم از طرف رژیم مورد بررسی و کنترل قرار میگیرد. یک نمونه گویا انتخابات روحانی هست که در آن رژیم بیشتر از ۲۰۰ حلقه امنیتی ۲۰ نفره، یعنی بیشتراز دو میلیون نیروی نظامی و انتظامی، را روانه خیابانها کرده بود.

با توجه به مطالب گفته شده، محتملترین راه شعله ور کردن باروت انقلاب یک جرقه طراحی شده و مهندسی شده و یک فراخوان برای خیزش دهها میلیونی مردم ایران است. بهترین و محتملترین راه سرنگونی جمهوری اسلامی خیزش سراسری و دهها میلیونی مردم در یک روز مشخص است که میتواند دستگاه سرکوب رژیم را زمین گیر کند و رژیم را در سیل و طوفان جمعیت خفه کند.

حزب کمونیست کارگری امروز از طریق کانال جدید روزانه با میلیونها انسان معترض و خشمگین و سرنگونی طلب در ایران در ارتباط است. هر روز دهها نفر به برنامه های زنده کانال جدید زنگ میزنند و میگویند که ما از این شرایط و از این رژیم به ستوه آمده ایم و بما بگویید چه کار بکنیم و چگونه به خیابان بریزیم. رسانه های مجازی مثل اینترنت و تویتر و موبایل و سایر راههای ارتباطی در ایران امروز بسیار پیشرفته تراز انقلاب دوم مصر است.

حزب کمونیست کارگری میتواند پروژه شعله ور کردن باروت انقلاب را طی یک پروسه فکر شده، طراحی شده، و مهندسی شده در دستور کار خود بگذارد و در پایان این پروسه فراخوان خیزش دهها میلیونی مردم در یک روز مشخص را سازمان بدهد.