“لغو گام به گام اعدام” یا لغو همه جانبه و قطعی اعدام؟ / گفتگوی محمود احمدی با علی جوادی

“لغو گام به گام اعدام” یا لغو همه جانبه و قطعی اعدام؟

گوشه هایی از گفتگوی محمود احمدی با علی جوادی

محمود احمدی: اخیرا جریانی در جامعه تحت عنوان “لغو گام به گام اعدام” شروع به فعالیت کرده است. در این گفتگو خوب است که به این مساله و همچنین مسائلی پیرامون مجازات سران رژیم اسلامی بپردازیم. اما قبل از هر چیز اجازه دهید از این سئوال شروع کنیم. به چه حقایقی در این زمینه باید اشاره کرد؟

علی جوادی: ببینید مبارزه علیه اعدام٬ تلاش برای متوقف کردن و در هم شکستن ماشین اعدام٬ از مبارزه علیه رژیم اسلامی جدا نیست. جمهوری اسلامی رژیمی متکی بر اعدام و شکنجه وکشتار و سنگسار و زندان است. با اعدام و کشتار به قدرت رسیده است و بر مبنای همین سیاستها تاکنون بقای حکومت سیاه اسلامی خود را در پس بحرانهایی که با آن مواجه شده است٬ حفظ کرده است. اعدام اساسا یک پایه و رکن حاکمیت رژیم اسلامی است. به این اعتبار برای خلاصی از “مجازات اعدام” در جامعه و تعیین تکیلف قطعی باید با رژیم اسلامی تعیین تکلیف کرد و رژیم اسلامی را سرنگون کرد. نتیجتا لغو مجازات اعدام٬ در هم شکستن ماشین اعدام رژیم اسلامی به سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی گره خورده است. اما میتوان تصور کرد که مردم در پروسه مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی٬ بر اثر تغییر توازن قوای سیاسی در جامعه عملا مانع اجرای احکام شنیع اعدام در جامعه شوند و دستگاه اعدام حکومت را قبل از نابودی عملا فلج کنند. به این اعتبار هر گونه مجزا کردن مبارزه علیه مجازات اعدام در ایران اسلام زده از مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی تلاشی برای خاک پاشیدن به چشم مردم خواهان برچیدن این بساط آدمکشی است.

محمود احمدی: شما اشاره کردید که مبارزه علیه اعدام از مبارزه علیه حکومت اسلامی جدا نیست. آیا معنای این نقطه نظر این است که تا زمانیکه رژیم اسلامی موجود است٬ اعدام هم موجود است و کار چندانی نمیشود کرد که جلوی اعدامها را گرفت؟

علی جوادی: پاسخ مسلما منفی است٬ خیر! ما در عین حالیکه برای لغو مجازات اعدام مبارزه میکنیم٬ در عین حالیکه برای جلوگیری از احکام اعدام تلاش میکنیم. و در عین حال باید برای سرنگونی رژیم اسلامی تلاش کرد. تاکید من در پاسخ به سئوال قبلی شما بر این بود که این دو مقوله از هم جدا نیستند چرا که اعدام در جمهوری اسلامی با کل حاکمیت و بقا و تدوام رژیم اسلامی تنیده شده است. بطور مثال شما میتوانید در آمریکا بر علیه حکم اعدام مبارزه کنید بدون اینکه الزاما ناچار باشید حکومت آمریکا را سرنگون کنید تا مجازات اعدام را ملغی کنید. لغو مجازات اعدام در بسیاری از جوامع اروپایی و آمریکایی الزاما با سرنگونی حکومتهای این جوامع گره نخورده است. در کانادا در دهه هشتاد مجازات اعدام لغو شد اما حاکمیت سرمایه کماکان پا برجا بود. اما در جامعه ایران٬ در جمهوری اسلامی٬ رژیمی که بنا به ادعای بسیاری اعدام بیش از صد هزار تن را در کارنامه سیاه خود دارد و حاکمیتش بر مبنای اعدام شکل گرفته و تحکیم شده است٬ نتیجتا این دو مقوله به درجات زیادی بهم گره میخورند و مبارزه برای لغو نهایی اعدام مشروط و منوط به مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی میشود. در عین حال باید گفت که گره خوردن این دو مقوله به این معنی نیست که ما نتوانیم با مبارزه گسترده در همین شرایط قادر شویم میزان اعدام در جامعه را پائین بیاوریم و یا مانع صدور احکام اعدام در جامعه توسط همین حکومت متکی بر اعدام شویم. اما این پروسه ها در هر حال بهم گره خورده و تنیده شده است٬ و واقعیت است که هر درجه پیش روی علیه دستگاه اعدام در عین حال به منزله پیش روی علیه رژیم اسلامی است. اما برچیدن بساط اعدام بطور قطعی منوط به سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است. در این واقعیت تردیدی نیست. به این اعتبار اگر جریانی بطور واقعی خواهان “لغو گام به گام اعدام” باشد٬ باید بطور “گام به گام” هم خواهان نابودی حکومت اسلامی باشد. اما نابودی و سرنگونی رژیم اسلامی و نه “اصلاح” و یا جرح و تعدیل آن. ما ریشه های اعدام در جامعه را میشناسیم. ضرورت و جایگاه اعدام در حاکمیت سیاه اسلامی را میشناسیم از اینروست که تاکید میکنیم برای لغو نهایی اعدام باید رژیم متکی به اعدام را سرنگون کرد. فراموش نکنیم که چندی پیش رئیس قوه قضائیه رژیم٬ لاریجانی٬ اعلام کرد که مخالفت با اعدام مخالفت با اسلام است. حقیقتی را میگوید!

محمود احمدی: در باره پروژه “لغو گام به گام اعدام” چه میگوئید؟ آیا نباید از تلاش این جریانات برای “لغو گام به گام اعدام” دفاع کرد؟

علی جوادی: بنظرم خیر! بلکه بر عکس٬ جریانات خواهان لغو گام به گام اعدام باید از تلاش جنبش ما٬ از پروژه ما برای لغو فوری و همه جانبه اعدام دفاع کنند. راستش هر گونه حمایتی از این پروژه در عمل به معنای عقب نشینی از پروژه واقعی و حیاتی لغو همه جانبه و قطعی اعدام است. ببینید هر انسانی که خواهان لغو مجازات اعدام است باید به پروژه ای بپیوندند که بطور همه جانبه و ریشه ای خواهان لغو اعدام است. همانطور که تاکید کردم اعدام بخشی از سیاست کسب قدرت سیاسی و حفظ و بقای حکومت سیاه اسلام است. اعدام و کشتن “در راه خدا” و حاکمیت کثیف اسلام و سرمایه جزء لایتجزای بقای حکومت اسلامی است. پروژه “لگام” در قبال این مهمترین عامل بقای اعدام در جامعه در بهترین حالت ساکت است. از قرار نمیخواهند دستی به ارکان حکومت متکی بر مجازات اعدام بزنند. هدف این پروژه ایجاد نوعی “تلطیف” در سیاست اعدام رژیم و نه نابودی و در هم شکستن کامل آن است. مسلما ما “چنگ و دندان” به این پروژه نشان نمیدهیم. کمبودها و ضعفهای آن را خاطر نشان میکنیم. بر حقایق پایه ای در مبارزه علیه اعدام تاکید میکنیم. اما دفاع از آن یعنی عقب گرد از سیاست اصولی و رادیکال در پیشبرد امر مبارزه علیه اعدام. نفس این که بخشی از جریانات ملی اسلامی به پروژه ای روی می آورند که هدفش حال با هر لکنت زبان و فکری با چندین حلقه به پروژه جنبش ما نزدیک میشود نشان این واقعیت است که جنبش ما علیه اعدام از آنچنان اعتبار و قدرتی برخوردار است که جریانات ملی – اسلامی هم ناچار شده اند پروژه ای عقیم و اخته در این رابطه ارائه دهند. من تمامی کسانیکه را برای لغو اعدام مبارزه میکنند به پیوستن به پروژه لغو همه جانبه و قطعی اعدام دعوت میکنم.

محمود احمدی: شاید در پاسخ به شما بگویند که در شرایط کنونی جامعه ایران و با توجه به توازن قوای سیاسی نمیتوان خواهان لغو فوری و همه جانبه اعدام شد. باید گام به گام پیش رفت تا زمانیکه توازن قوای جدید اجازه لغو مجازات اعدام را دهد. پاسخ شما چیست؟

علی جوادی: بنظرم مساله به هیچوجه بر سر اختلافات تاکتیکی و یا اختلاف ارزیابی از توازن قوای سیاسی موجود در جامعه و یا چه میشود کرد و چه نمیشود کرد٬ نیست. این بهانه ها بخشی از تلاش جریانات ملی اسلامی برای مقبول جلوه دادن پروژه شان است. پروژه “لغو گام به گام اعدام” پروژه جنبشی است که در طول تاریخ سیاسی اش همواره در کنار بخشی از حاکمیت رژیم اسلامی ظاهر شده اند. همواره از بخشی از حاکمیت اسلامی دفاع کرده اند. هدفشان نه سرنگونی رژیم بلکه حفظ و اصلاح رژیم سیاه اسلامی است. و اینکه امروز ناچار شده اند در چنین شرایطی پروژه ای برای “تخفیف” اعدام و نه “نابودی” اعدام ارائه دهند٬ تماما تحت تاثیر نفرت بیش از حد جامعه از سیاست اعدام رژیم و تلاش جنبش ما برای نابودی بساط اعدام و کشتار در جامعه است. ببینید در همین شرایط که پروژه “لگام” کلید خورده است ما در شهرهای مختلفی در کردستان شاهد برگزاری اعتراضات گسترده ای برای نابودی و در هم شکستن مجازات اعدام بودیم. واقعیت این است که پروژه لگام پروژه ای نه متکی بر توازن قوای سیاسی موجود در جامعه بلکه پروژه ای در چهارچوب قوانین اسلامی موجود در جامعه است. هدفش ایجاد تغییراتی در سیستم قضایی رژیم اسلامی بمنظور کم کردن و تخفیف مجازاتهای مبتنی بر اعدام است. واضح است با چنین سیاستی نمیتوان به لغو اعدام رسید. چرا که تا زمانیکه رژیم اعدام پا برجاست٬ اعدام هم علیرغم دامنه و ابعادش پا برجاست. مساله اساسا بر سر پیکره قضایی حاکم بر جامعه است. نمیتوان جمهوری اسلامی داشت اما اعدام نداشت. جمهوری اسلامی که دندان اعدامش کشیده شده باشد٬ موجودی است که روزهای آخر عمرش را طی میکند٬ باید هر چه سریعتر نابود شود.

محمود احمدی: اجازه دهید به مساله دیگری بپردازیم. یک رکن تبلیغات جریانات ملی – اسلامی و “لگام” مقابله با مجازات سران رژیم اسلامی است. میخواهند ببخشند٬ اما فراموش نکنند. سئوالی که مطرح است این است که با سران جنایتکار رژیم اسلامی چه باید کرد؟ از آنجائیکه جنبش کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست مخالف اعدام است٬ آنها چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

علی جوادی: ببینید روز شیرین سرنگونی جمهوری اسلامی٬ روزی که سران حکومت اسلامی توسط توده های مردم سازمانیافته و نیروهای رادیکال و کمونیست و انقلابی دستگیر شوند٬ باید محاکمه شوند. محاکمه علنی٬ در دادگاههایی با هیات منصفه٬ با حضور خبرنگاران جهان که حاضرند در این دادگاهها حضور پیدا کنند. با حضور شاکیانی که نزدیکان قربانیان جنایتهای جمهوری اسلامی هستند٬ که شهادت دهند٬ دردهایی را که در سینه دارند بیان بکنند. به مردم و جهان بگویند که جمهوری اسلامی چگونه عزیزانشان را٬ فرزندانشان٬ خواهران و براداران و مادران و پدرانشان را٬ به مسلخ برد و اعدام کرد. و چه تاریخی از جنایت را شکل داده است که در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم بی سابقه بوده است.

اما مجازات اعدام حتی برای این کثیف ترین جانیان زمانه نباید جاری شود. اعدام اعدام است. قتل عمد دولتی است. یک جنایت است. ما بر علیه اعدام هستیم٬ بر علیه اعدام هر کسی در جامعه هستیم. در برنامه “یک دنیای بهتر” حداکثر مجازات ۱۵ سال قید شده است. حتی حبس ابد از نقطه نظر ما یک مجازات غیر انسانی است. هیچ کس نباید زندگی اش را برای همیشه پشت میله های زندان بسر ببرد. این خواست ما حتی شامل سران جنایتکار رژیم اسلامی هم میشود. واقعیت این است که مبارزه برای لغو اعدام٬ مبارزه ای برای جلوگیری از اعدام جنایتکاران و هر احدی در جامعه است. اینکه جامعه حق ندارد حیات انسانی را از او سلب کند٬ حتی از کثیف ترین موجودات در جامعه مانند خامنه ای٬ مانند رفسنجانی٬ و سایر سران رژیم اسلامی. ما با این اقدام خود اعلام میکنیم که حیات انسان حقی است که هیچکس٬ احدی٬ نمیتواند آن را از دیگری سلب کند. اگر ما در فردای سرنگونی رژیم اسلامی این اوباش جنایتکار را اعدام بکنیم٬ در حقیقت داریم دریچه ای را باز میکنیم که از مجرای آن اعدام مجاز شمرده میشود. و این دریچه میتواند به دریچه های دیگری منتج شود و این نتیجه حاصل میشود که اعدام برخی در جامعه مجاز است. و این مساله میتواند به حوزه های دیگر تسری پیدا کند به هر بخشی از جامعه به هر نیروی دیگری در جامعه. ما بطور اصولی و پایه ای مخالف اعدام هستیم و از حق حیات انسان قاطعانه دفاع میکنیم. اما سران جمهوری اسلامی باید مجازات بشوند. بشریت٬ تاریخ٬ باید بداند که این جماعت چه جنایتی را بر علیه مردم ایران سازمان دادند. و هدف ما جلوگیری از جنایات اینچنینی در جامعه است نه ارعاب و کنترل جامعه.

محمود احمدی: در پاسخ به شما امکان دارد برخی مطرح کنند که این یک سیاست سازشکارانه در مقابل سران جمهوری اسلامی است. پاسخ شما چیست؟

علی جوادی: بهیچوجه. اتفاقا این سیاستی است که از انسانیت جامعه در مقابل جنایتکاران جمهوری اسلامی دفاع میکند. سیاستی است که تاکید میکند بنیادهای جنبش ما٬ جنبش کمونیسم کارگری٬ خواهان از بین بردن و نابودی مناسبات استثمارگرایانه سرمایه داری در جامعه است٬ خواهان لغو کار مزدی در جامعه است٬ خواهان برابری زن و مرد٬ خواهان آزادی و برابری و خلاصی انسان در جامعه است٬ و بر یک چنین مبانی ای متکی شده است. خواهان حق انسانها برای برخوداری از زندگی است. سران جمهوری اسلامی کسانی هستند که مرتکب جنایت شده اند٬ اما ما جنایت را با مقابله به مثل کردن٬ با جنایت دیگری پاسخ نمیدهیم. فلسفه سیستم قضایی ما متکی بر چشم در مقابل چشم نیست. بر انتقام متکی نیست. هدف ما آموزش و مصون داشتن و نگهداری از جامعه است. هدف ما ریشه کن کردن زمینه های اجتماعی و بنیادهای جرم و جنایت در جامعه است. پایه های سیستم قضایی ما بر چنین مبانی ای استوار است: حق انسان برای حیات یک حق اساسی در کمونیسم کارگری است.

http://www.hekmatist.org/index.php