ترجمه فارسی سخنرانی حمید تقوائی در باره حزبش!در حاشیه سخنرانی حمید تقوائی در پلنوم ۴٢ حزب کمونیست کارگری ایران

مقدمه:

یک خصلت سیاسیون حاکم بر دنیا اینست که حرفهاشانرا رو به جامعه اینقدر چند پهلو و در لفافه می زنند که مثل خواجه حافظ شیرازی هر کس با هر عقیده ای بتواند آنها را “خودی” بنامد ! این تکنیکها را فکر می کنم اینها جائی می آموزند. نمی شود اینقدر حرفه ای هر کدامشان عمل کنند و همینطوری باشد.مدرسه ای چیزی اون پشت صحنه هست که به اینها یاد می دهد چگونه “محبوب همه باشند” چگونه مردی برای تمام فصول بمانند.چگونه با وجود ایرادات و اشتباهات هر روز دوباره به صحنه برگردند و مدعی بمانند و چگونه حتی زمانی که ایراداتشانرا جهانی دیده ، اصلا مدعی شوند که رهبر “تغییر هستند”! اینها را مقدمه داشته باشید تا برویم سراغ یک سیاستمداری مدتهاست مدعی است که سیاستمدار طراز نوین است و قرار است کمونیزم کارگری را به سر منزل مقصود برساند یعنی حمید تقوائی!

در مقاله قبلیم (۳) توضیح دادم که جای پای حمید تقوائی در جلو بردن سیاست بخشی از احزاب کمونیست کارگری چه انشعاب این احزاب ، چه جنگهای درونی آنها چه جهت گیریهای راست سیاسی از ماجرای “کشتی نگرفتن با موسوی” و مماشات با “جنبش سبز” تا حمایت از فمینیزم و مخالفت با کمپین با حمله حکومت امریکا به سوریه و …فراخوان برای انحلال حزبش ، دیگر غیر قابل انکار است. ایشان آخرین دستاوردش دفاع از ماندلا و سیاستهائی است که من ، سیاست موازی با راست سیاسی دنیا نامیدم. همان دفاعی را ایشان از ماندلا کرد که حاکمان جهان از او کردند. حالا حمید تقوائی در پلنوم حزبش قرار است چیزهائی بگوید که گفت اما نیاز به ترجمه به زبان فارسی دارد! (۱)

هم حزبیهای حمید تقوائی که سابقه شان همیشه دنباله روی از این “لیدر جهان معاصر بوده” این روزها دوباره به هم تبریک می گویند که “باید این سحنرانی حمید تقوائی را به زبانهای دیگر ترجمه کرد!” من فکر می کنم بهتر است ما به همین زبان فارسی ترجمه کنیم حرفهای ایشانرا و نقدی هم بکنیم . اجازه بدهید ترجمه به زبانهای دیگر را پیش کش حامیان فرقه او بدانیم!

حمید تقوائی چون عجله دارد به سطح “سیاسی کمونیزم برسد” سریعا حرفه سیاسیون حاکم بر جهان را آموخته! متد حرف زدن زیاد و مخفی کردن اصل حرفها، یکی به میخ و یکی به نعل زدن بطوری که موافق و مخالفش در حزب او را “خودی” بدانند! اینها را من مشخصه مهم سخنرانی او می دانم.همینطور تلاش او برای اینکه “اپوزسیون حزبش” بماند تا مطمئن بشود که از درون حزبش اپوسیونی برنمی خیزد! اینها متدهای شناخته شده ای است که من سالهاست دیده ام و برای من حداقل ، کهنه است.

از این مقدمه می گذرم و شروع می کنم به ترجمه سخنرانی حمید تقوائی و نقدهائی به او:

(۱)اصل حرفهای حمید تقوائی چه بود؟

اصل حرف حمید تقوائی اینست که حزبش در اهداف اصلیش برای اجتماعی شدن در کسب حمایت اجتماعی و کسب رهبری انقلاب ایران ، بعد از ۳۰ سال شکست خورده.اینرا محمد آسنگران هم قبلا تایید کرده بود(۲) . حمید تقوائی این بحث را تحت عنوان “حزب دهه دوم قرن ۲۱” دارد مطرح می کند که کارنامه حزبش هنوز حزب “فشار” و کمپینی در خارج کشور مانده. اینرا فرض می گیرد و به این اقرار دارد. اما او در این سخنرانی از این داده، شروع می کند و دنبال راه حل است. حالا راه حلهای او چیست؟

اولا: حمید تقوائی تعدادی حاشیه پردازی می کند.مثلا مدعی است که حزبش از همه احزاب موجود جلوتر است(؟)و یاد نقد جنبش ۹۹ در صدیها می افتد (البته اونزمانها او و حزبش عکسش را تکرار می کردند و من تنها نقاد جدی اون جنبش در اون حزب بودم(۴) و بعدش می گوید که اگر او در سوریه بود می رفت توی “ارتش آزاد سوریه”! که همه می دانند توسط پروغربیها و سازمانهای اطلاعاتی غرب تغذیه می شود! اینها حرفهای بی ربط اوست که اتفاقا گرایش راست او را خوب نشان می دهد!

دوما: بعد از پذیرش اینکه حزبش در بسیاری جوانب هنوز فرقه ای مانده، هنوز حاشیه ای است اشاره به ارکان حزبیت می کند و چند مورد مشخص را ذکر می کند برای اجتماعی شدن حزبش:

(۱)می گوید:

در هر حال بحث من اینست که اگر فقط به رکن اول حزبیت اکتفا کنیم میتواند از ما یک حزب فرقه ای بسازد و ما به این آلوده هستیم. در برخورد به بقیه نیروهای چپ به این آلوده هستیم. در برخورد به اکتیویستها به این آلوده هستیم. در برخورد به پراتیکهای اجتماعی به این آلوده ایم. مثل کش کوتاه در میرویم و بر میگردیم به مواضع ایدئولوژیک و تئوریک خودمان.”

 

(۲) می گوید:

. از تئوری جنبشها هم یک مذهب ساخته ایم. فلان فرد و یا فعال به جنبش من متعلق نیست. به نظر من تئوری جنبشها را اصلا نمیشود و نباید در مورد افراد بکار برد. این غلط است. متافیزیسم است. کدام یک از اعضای کانون کمونیسم کارگری امروز نماینده جنبش کمونیست کارگری است؟”

 

(۳)می گوید:

. در مورد افراد حتی در خود حزب ما این سنت هست که مواضع و نظراتی که با آن مخالفیم را اینطور ارزیابی میکنیم که مثلا رفیق این بحث تو شبیه انشعابیون است. و خود انشعابها از حزب را هم بعضی اینطور تحلیل میکننند که متعلق به جنبش کمونیسم کارگری نبودند و رفتند! این برخورد درستی نیست. با ما اختلافات سیاسی جدی داشتند و رفتند (علیرغم اینکه ما گفتیم میتوانید در حزب بمانید). به نظر من ارجاع به وابستگی و پایگاه جنبشی و یا طبقاتی افراد در یک پلمیک سیاسی متد فرقه های ایدئولوژیک است.”

 

(۴) می گوید:

بعنوان یک نمونه در این پلنوم مساله آلودگی محیط زیست مطرح شد و این در ایران مساله ای کاملا سیاسی است. چرا باید سنندج و یا یاسوج جزو ده شهر اول آلوده دنیا باشد؟ آلودگی هنگ کنگ و نیویورک و لندن قابل درک است ولی یاسوج چرا؟ شهری که از نظر جمعیت و صنعت و ترافیک و مثلا تعداد اتومبیل و کارخانه ها احتمالا جزو حتی پانصد شهر اول دنیا هم نیست چرا از نظر آلودگی هشتمین شهر جهان است؟ روشن است که مساله سیاسی است. لاقیدی و عدم مسئولیت و بی اعتنائی و سیاستهای ضد انسانی حکومت اساس مساله است.

در همین سطح مسائل سیاسی مستقیما معطوف بدولت و حکومت هم وجود دارد که باید در دستورکار ما قرار بگیرد. نظیر اظهارات و مواضع مقامات و جناحها حکومتی در رابطه با آمریکا. یا کارنامه صد روزه دولت روحانی و یا منشور کذائی حقوق بشر روحانی، یا برخورد رژیم به اقلیتهای مذهبی نظیر بهائیها و یهودی ها. یا اعدام عده ای در زندان به انتقام فعالیت نیروهای سلفی در مرزها و یا اظهارت ائمه جمعه و غیره و غیره. حزب باید بیش از اینها روی این مسائل خم بشود اطلاعیه بدهد و مصاحبه کند و تبلیغ کند و دست به اقدامات اعتراضی معینی بزند و کارهای لابی ایستی در دستور بگذارد و نظایر آن.”

 

(۵) می گوید:

. اتفاقا برای اینکه در کارش موفق شود نباید مساله را به جمهوری اسلامی وصل کند. باید لغو حجاب به عنوان یک مساله زنان را طرح کند… حزب ما، کادرهائی از حزب، باید به متخصص پراتیک اجتماعی در داخل تبدیل بشود و به این منظور شناخت مکانیسمها و شیوه ها و زبان و سبک کارو سازماندهی (علنی و نیمه علنی) در داخل و بخصوص استفاده فعالانه از مدیای اجتماعی در کمپینهای داخل کشور جایگاه تعیین کننده ای دارد. اینقدر مساله ضروری و واقعی است که فی الحال کمپین علیه اعدام و فعالیتها کمیته علیه اعدام در خارج عملا یک بعد داخل کشوری پیدا کرده است. همین را در مورد فعالیت کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی نیز میتوان گفت. این فعالیتها عملا به ایران وصل شده است ولی به یک معنی بطور “خودبخودی” کار پیش رفته است. ما نقشه و ابتکار عمل و سیاست فعالی در این جهت نداشته ایم. آنقدر در خارج کشور خوب کار کرده ایم که تاثیراتش را در داخل هم می بینیم. “

 

 

(۶) می گوید:

به نظر من رابطه ما با دیگر نیروها چپ موضوعی است که تماما به کمونیسم سیاسی و عرصه قدرت سیاسی مربوط میشود. مساله نه بر سر نزدیکیهای تئوریک نظری و در تحلیلها تبیین ها است و نه بر سر اتحاد عمل در عرصه های مشخص. ضرورت نزدیکی بین نیروهای چپ از اینجا در نمی آید. بحث بر سر موقعیت و قدرت چپ جامعه در بچالش کشیدن حکومت و موقعیت توازن قوای بین نیروهای اپوزیسیون راست و چپ در ترسیم آینده سیاسی جامعه است.”

 

اینها از دید من خلاصه و سر تیترهای مهمی است که حمید تقوائی نسخه می کند برای تحول حزبش و بیرون آمدن حزبش از یک فرقه و “گروه فشار” که اعتراف دارد هنوز مبتلا به حزب اوست! حالا می روم سراغ چند کامنت و نقد به حرفهای ایشان:

(۲) چند پاسخ و نقد به حمید تقوائی و نسخه هایش:

اولا: اگر بپذیریم همه انتقادهای حمید تقوائی به حزبش درست است ، اگر تایید کنیم که شخص او تمامی رهبری حزبش در کشاندن حزب او به وضعیت کنونی که خودش معترف است نقش اول داشته اند، سوال می کنیم که چرا ایشان و رهبری حزبش مثل همه سیاستمداران خطاکار استعفاء نمی دهند و بازنشست نمی شوند؟ این راه صادقانه پیش روی ایشان و رهبران کنونی احزاب موجود کمونیست کارگریست.خودشان عمل همه این ماندنها و حاشیه زدنها بودند.در غرب هم سیاستمداری این چنین باید استعفا بدهد برود خانه! لذا هر تلاش برای احیای کمونیزم کارگری باید از کناره گیری همین رهبران موجودش شروع شود! لاقید و شرط اینها عامل وضعیت موجود احزاب هستند!

دوما: سیاست فحاشی به مخالف ، اتهام زنی و هوچی گری و شخصی کردن بحثها و از میدان بدر کردن مخالف از بالا توسط ایشان و حزبش سازمان داده شده و کادرهای لمپن ایشان در فیسبوک در سالهای اخیر شانه به شانه فرقه مجاهد در این کار نقش داشته اند.حزب ایشان تحت رهبری داهیانه ایشان و هیئت سیاسیش ادمها را برای مخالفتاشان و به بهانه های “غیر سیاسی ” اخراج کرده.بسیاری از فعالین پرسابقه کمونیست حزب ایشان و سایر احزاب موجود را ترک کرده اند. ایشان نوشدارو بعد از مرگ سهراب تجویز می کند!

سوما: راست زدن ایشان به “عضو شدن در ارتش آزادی سوریه یا حمایت از ماندلا محدود نیست! به دفاع از فمیزم و دفاع از جنبش خود ساخته برهنگی محدود نیست! حالا می گوید که در ایران اگر فعالین حزبش سیاسی برخورد نکنند و ارتجاع مذهبی را به حکومت اسلامی وصل نکنند موفقتر هستند! این یکی از سرفصلهای بامزه و عقب نشستهای بسیار واضح از متد کمونیستی است که برعکسش را همیشه انجام داده و اجتماعی شده.جامعه ایران بشدت سیاسی است و اتفاقا همه گوشه های ارتجاع را بدرستی به قدرت سیاسی وصل می کند. “غیر سیاسی کردن” و حذف نام ؤزیم اسلامی و نقش حکومت در ارتجاع فرهنگی کاریست که رفرمیستها با کمپینهائی مثل کمپین یک ملیون امضا کرده اند یا اسانلوها برای ارائه مسئله کارگر بدون “سیاسی بودن”! این متد شناخته شده راست را تازه حمید تقوائی به حزبش در ایران توصیه می کند!

چهارم: قبلا طی بحثهای مفصلی من به سیاست سکتاریستی و ضد اتحاد حزب کمونیست کارگری اشاره داشتم.(۳) حمید تقوائی تازه دارد به حزبش فراخوان می دهد که مسئله ساختن بلوک چپ مسئله مهمی است و باید سیاسی برخورد کرد و رفت دنبال “سمینارها” با سایر فعالین چپ! سوال اینست که این سیاست را چرا حزبش عملا دنبال نکرد و نمی کند؟ کدام قدم عملی را ایشان برداشته؟ احزاب کمونیست کارگری هنوز بزرگترین مانع ایجاد بلوک چپ هستند و از جهت درک پروژه اتحاد چپ بخاطر ادعاهای پوچشان در مورد “پیشرو بودن در کمونیزم” مطرود هم هستند!

پنجم: حمید تقوائی نمونه “محیط زیست” را ذکر می کند بعنوان عرصه “جدید فعالیت کمونیستهای کارگری” در حالیکه دهها عرصه دیگر را من در نقد برنامه دنیای بهتر قبلا ذکر کردم! سوال اینست که چرا شهامت ندارد بگوید که برنامه حزبش باید بازنویسی شود؟!(۵)

خلاصه کنم:

مروری بر سخنرانی حمید تقوائی، نه تنها نشان می دهد که ایشان هم تایید دارد حزبش بجائی نرسیده، نه تنها خودش عامل درجه اول رسیدن حزبش به این نقطه است بلکه راه حلهای ایشان هم راه حلهای گشاینده ای نیست. راه حلهائی است عموما از موضع راست. عموما سیاست نزدیکتر شدن به راست سیاسی و هم نوا شدن با خط “ارتش آزادی سوریه”! این همانست که من در نقد مواضع ایشان به ماندلا تحت عنوان گرایش راست موازی فرموله کردم.حمید تقوائی همانطور که در جریان انقلاب ۸۸ سعی کرد با چشم پوشی و همکاری عملی با “جنبش سبز” موج سواری کند حالا هم حزبش را به چرخش بیشتر به راست برای “اجتماعی شدن” فرا می خواند!

او و سایر رهبران احزاب موجود کمونیست کارگری تاریخ مصرفشان گذشته.جمعی باید استعفا بدهند . این بهترین کمک ایشانست به حزبش! همانطور که کوروش مدرسی انجام داد!

پیش بسوی احیای کمونیزم کارگری!

 

منابع دیگر:

(۱)حمید تقوائی:حزب و قدرت سیاسی

http://www.azadi-b.com/M/2013/12/post_490.html

(۲)سعید صالحی نیا: محمد آسنگران و گزارش استیصال در سازماندهی

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۲۸-محمد-آسنگران-و-گزارش-استیصال-در-سازماندهی

۳)آرشیو برخی نقدهای این نویسنده به حمید تقوائی:

سعید صالحی نیا: حمید تقوائی فراخوان می دهد:”دائی جان ناپلئونی نباشید! از بورژوازی مترقی دفاع کنید!”

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۵۲۶-حمید-تقوائی-فراخوان-می-دهد-دائی-جان-ناپلئونی-نباشید-از-بورژوازی-مترقی-دفاع-کنید

سعید صالحی نیا: در حاشیه مصاحبه اخیر حمید تقوائی در مورد “چشم انداز اتحاد”

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۹۴-تناقضات-و-تزلزلهای-رهبری-حزب-کمونیست-کارگری-ایران-در-برخورد-عملی-به-مسئله-اتحاد-چپ

سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس- بخش اول

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17299

سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس- بخش دوم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17453

سعید صالحی نیا: تناقض ها و نارسائیهای دفاع لنینیستی از لنین نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس بخش سوم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17695

سعید صالحی نیا: جمع اضداد:” لنینیزم” و کمونیزم کارگری نگاهی به سخنرانی رفیق حمید تقوائی در انجمن مارکس – بخش آخر

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17983

(۴) سعید صالحی نیا: ملاحظاتی در باره اعلامیه مهم جنبش ۹۹ در صد امریکا و فراخوانش برای برگزاری مجمع عمومی سراسری

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١١/۱۵۹-ملاحظاتی-در-باره-اعلامیه-مهم-جنبش-۹۹-در-صد-امریکا-و-فراخوانش-برای-برگذاری-محمع-عمومی-سراسری

(۵) آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر از سعید صالحی نیا

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر