مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران در مورد کنفرانس کادرهای تشکیلات کردستان حزب کمونیست کارگری

ایسکرا: در گزارش پلنوم ۴۱ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری به این اشاره شده است که در جوار پلنوم کنفرانس تشکیلات کردستان حزب با حضور کادرهای این بخش از تشکیلات برگزار شد. ابتدا علاقمندیم ازاهمیت و جایگا این کنفرانس برای خوانندگان ما بگویید.

محمد آسنگران:
برگزاری کنفرانس کادرهای تشکیلات کردستان امر تازه ای نیست. از اواسط دهه ۹۰ میلادی تا کنون کادرهای تشکیلات کردستان متناوبا این نوع کنفرانسها را برگزار کرده اند. بنابر این سالها است که این مکانیسم برای تصمیم گیری در مورد وظایف حزب در کردستان سازمان داده شده است. قبلا این ارگان به اسم شورای کادرهای تشکیلات کردستان بود و کنفرانس خودش را برگزار میکرد. ما با یک بررسی مجدد به این نتیجه رسیدیم که اسم آنرا تدقیق کنیم و اکنون به اسم “کنفرانس کادرهای تشکیلات کردستان” این کنفرانسها برگزار میشود. به نظرما این اسم مناسبتر و دقیقتر و در عین حال واقعی تر است. اسم شورا وقتی مناسب است که در فاصله دو کنفرانس این شورا فونکسیون خودش را داشته باشد٬ که در این مورد چنین نبود.
اما در مورد اهمیت و جایگاه این کنفرانس باید بگویم که این ارگان بالاترین ارگان تشکیلات کردستان حزب است. در یک بعد عمومی میشود جایگاه کنفرانس برای تشکیلات کردستان را به جایگاه کنگره برای حزب تشبیه کرد.
اما اهمیت این کنفرانس برای ما نه تنها از زاویه روتینهای حزبی بلکه برای جوابگویی به نیازهای همین امروز فعالیت کمونیستها در کردستان بود. به بیان دیگر این تجمع٬ کنفرانس کادرهایی بود که یک دوره فعالیت سیاسی و اجتماعی را پشت سر گذاشته بودند و دستاوردهای قابل توجهی از لحاظ سیاسی کسب کرده بودند.

ایسکرا: در مورد گزارش کارکرد تشکیلات کردستان مابین دو کنفرانس اگر بخواهید روی نکات پیشروی و کمبودها انگشت بگذارید به چه جنبه هایی اشاره می کنید؟

محمد آسنگران:
امیدوارم به زودی چکیده ای از گزارش کمیته کردستان به کنفرانس را بتوانیم منتشر کنیم. اما تیتر وار اگر بخواهم به نکاتی در مورد سوال شما پاسخ بدهم میتوانم بگویم در دوره گذشته بویژه یک سال اخیر تعداد کادرهایی که به این عرصه علاقه مند شده و وظایفی به عهده گرفته اند خیلی بیشتر از قبل میباشند. برنامه تلویزیون ایسکرا از هفته ای سه برنامه ۲۰ دقیقه ای به هفت برنامه نیم ساعته رسیده است. تماسها از داخل بیشتر شده و فضای عمومی جامعه هم رادیکالتر و با اعتماد بنفس تر شده است. جنبش سوسیالیستی در کردستان این پتانسیل را دارد که به شکل جهشی عروج کند و هژمونی خود را در جامعه به عمل در آورد. برای این امر هم ما باید آماده تر باشیم و هم کادرهای حزب در داخل و خارج کشور باید نیازهای این جنبش را در اولویت فعالیت خود قرار بدهند.
کمبودهایی که میتوانم به آن اشاره کنم اینها هستند: ما هنوز از عدم وجود یک منبع مالی ثابت که بتواند نیازهای فعالیتمان را تامین کند٬ رنج میبریم. تشکیلات حزب در کردستان باید نظم و نسق بیشتری پیدا کند و چنان سازمانی به خود بدهد که در هر مرحله دخالتگری اجتماعی خود در اعتراضات و جنبشهای انقلابی را بطور برجسته ای نشان بدهد. در شرایط فعلی امکان سازماندهی تشکلهای توده ای بسیار بیشتر از سالهای قبل شده است. اما فعالین چپ و سوسیالیست هنوز این آمادگی را نشان نداده اند که دست بکار این عرصه بشوند.
تشکلهای زنان٬ جوانان٬ دانشجویان و دانش آموزان٬ کانونهای معلمان و …. در کنار تشکلهای کارگری هنوز جایگاه برجسته ای ندارند و بجز مورد محدودی حتی تشکیل نشده اند. ناگفته نماند همین تشکلهای کارگری موجود هم از کمبودهای زیادی رنج میبرند. نمیتوان همه این کمبودها را به مسایل امنیتی و فضای سرکوب ربط داد. واقعیت این است که سنتهای غیر اجتماعی و ندیدن و یا کم رنگ بودن افق طبقاتی و سوسیالیستی در میان بخشی از فعالین موجود مانع گسترش و کارآمدی این تشکلها شده است.
در عین حال منظورم از تشکل سازی این نیست که وظیفه فعالین است که همه این مسایل را حل و فصل کنند اما احزاب و بویژه کمیته کردستان فقط مشغول محدوده فعالیت تا کنونی خودشان باشند. ما هم لازم است که این نیازها را مورد توجه جدی قرار بدهیم و برای هر کدام از آنها طرح و نقشه و راههای عملی آنرا نشان بدهیم و این طرح ونقشه ها را با فعالین در میان بگذاریم و با مشورت باهمدیگر به یک توافق اصولی برسیم. بدون این نوع فعالیت تخصصی نمیتوان انتظار داشت که جنبش ما در کردستان و در شرایط سرکوب و خفقان فعلی فعالیت اجتماعی موثری انجام بدهد.
در عین حال باید تاکید کنم این نوع فعالیت و مشورت کردن و هماهنگ و هم تصویر شدن از راه تبلیغات و نشریه و تلویزیون و …. اگر نگویم ممکن نیست با یک درجه تخفیف میگویم کارایی چندانی ندارد. بنابر این ما باید از نزدیک با تعدادی از این فعالین به بحث و بررسی اوضاع کردستان و راههای پیشروی جنبش سوسیالیستی بنشینیم و موانع و راهکارهای لازم را توافق بکنیم. اکنون ناسیونالیستها به حکم امکانات مالی و تبلیغاتی وسیعی که دارند و حکومت محلی کردستان عراق پشتوانه مهمی برای آنها شده است بیشتر از ما در دسترس هستند. این معادله را باید با راهکارهای دیگری تغییر داد. ما مثل آنها یک حکومت هم جنس و هم جنبش خود را نداریم. اما سیاست و راه حلهایی که ما در آن تخصص داریم آنها از آن بیگانه اند. سیاست ما آرزو و حرف دل اکثریت مردم کردستان را بیان میکند. تشکیلات سازی و فعالیت اجتماعی رادیکال کار ما کمونیستها و فعالین چپ است. ناسیونالیستها بیش از اینکه به این نوع کار توجه کنند چشم به بالائیها دارند.
در شرایط فعلی پرچمداران جنبش ناسیونالیستی یعنی بارزانی٬ طالبانی و اوجلان بیش از اینکه به فکر سروسامان دادن به جنبششان باشند به فکر معامله و داد و ستد با دولتهای منطقه هستند و هر کدام سعی میکنند با اتکا به دولتهای منطقه دستشان به جایی برسد و از این طریق رقبای درون جبشی خودشان را مرعوب کنند. این مولفه مهمی در جنبش ناسیونالیستی است و سرگردانی و بی اعتمادی صف خودشان را هم باعث شده و برجسته کرده است.
نکته محوری دیگری که در کنفرانس مورد بحث و بررسی قرار گرفت بحث مبارزه مسلحانه و نیروی نظامی بود.
واقعیت این است که سنت مسلح شدن و مسلح ماندن در کردستان سنتی جا افتاده و همه گیر است. به محض شل شدن بندهای سرکوب و حاکمیت نظامی جمهوری اسلامی در کردستان مردم وسیعا مسلح میشوند. احزاب ناسیونالیست هم در پشت مرزها آماده هستند و در فردای تحولات کردستان ایران همین اتحادیه میهنی و بارزانی که اکنون دوست جمهوری اسلامی هستند به متحدین اصلی احزاب ناسیونالیست کردستان ایران تبدیل میشوند و تلاش میکنند کمونیستها در کردستان به قدرت نرسند.
برای مقابله با جمهوری اسلامی و خنثی کردن نقشه های این نوع احزاب ناسیونالیست که همان نقش طالبانی و بارزانی را میخواهند داشته باشند ما باید آماده باشیم و اینقدر قدرتمند باشیم که آنها نتوانند حتی فکر تعرض به تشکلهای کارگری ومردمی را بکنند. اما اگر آماده نباشیم میتوان تصور کرد که همان سناریوی کردستان عراق حال با یک درجه تخفیف تکرار بشود. همه به یاد داریم که جلال طالبانی در مقابل شوراهای مردم و اتحادیه بیکاران کردستان عراق گفت این تشکلها سرشان به یک آدم “مشکوک” به اسم منصور حکمت وصل است و دستور جمع کردن و بستن دفاتر آن تشکلها را داد. به دلیل نبود قدرت مقابله با نیروهای مسلح طالبانی این تشکلها براحتی از صحنه خارج شدند. در مناطق تحت حاکمیت بارزانی این تشکلها حتی به اندازه مناطق تحت حاکمیت طالبانی شکل نگرفتند و از همان روزهای اول اجازه شکل گیری به این تشکلها داده نشد.
بحثی که ما در کنفرانس داشتیم هم تاکید بر این نیاز بود و هم تاکید روشنی داشتیم که امروز وقت مسلح شدن نیست. آن روز را باید با توجه به تحولات و نیازهای هر دوره تشخیص داد. کسی که امروز بخواهد تشکل مسلح ایجاد کند نه از سیاست و نه از تعادل قوا چیزی نفهمیده است.
در عین حال بحث ما این نیست چون در دورهای انقلابی روزی قیام میشود و در آن قیام مردم مسلح میشوند و در تهران و سنندج و مهاباد و…. داستان شبیه به هم میباشد. کسی که این تصویر خام و عمومی را داشته باشد نه پاسخی برای مردم تهران و تبریز و اصفهان دارد و نه نیازها و خطراتی که در کردستان جنبش ما را تهدید میکند را میشناسد.
بحث ما این است که باید این پتانسیل را در خود حفظ کنیم و این تحلیل و ارزیابی واقع بینانه را داشته باشیم که در آینده سیاسی کردستان اسلحه نقش مهمی خواهد داشت. کمونیستها هم باید بدانند روزی خواهد رسید که مسلح بشوند و قدرت اسلحه خود را پشتیبان ادامه فعالیت تشکلهای خود و حقوق شهروندان جامعه بکنند.
این سیاست تنها وقتی معنی عملی و مادی قدرتمندی خواهد داشت که ما بخش قابل توجهی از فعالین جنبشهای انقلابی مانند جنبش کارگری٬ جنبش جوانان٬ جنبش برابری طلبانه زنان و…. را با خود داشته باشیم و با این سیاست مجهز باشند و بدانند که روزی ناچارا باید مسلح بشوند. ناگفته نماند در هر سناریویی که پیش بیاید لاقل در کردستان این سیاست مهم و حیاتی است و باید فعالین ما با آن آشنا باشند.
اما امروز و بلافاصله باید دستبکار سر و سامان دادن به تشکیلات و جنبش خودمان بشویم. جنبش سوسیالیستی در کردستان یک جنبش اجتماعی و متعیین است. این جنبش قدمهای خوبی تا کنون به جلو برداشته است. امروز به نقطه ای رسیده ایم باید همزمان با فعالیت تبلیغاتی و رسانه ای سازمان و تشکلیات را کسترش بدهیم. تشکل حزبی و توده ای هر دو وقتی عملی و ممکن است که بدانیم رسانه یا ما نقش توپخانه را بازی میکنند و ارتش پیاده نظام ما باید سنگرها را یکی بعد از دیگری تسخیر کند. این دومی اگر نباشد تاثیرات نقش رسانه به راحتی خنثی میشود.
در یک جمله اگر بخواهم اولویت اصلی کمیته کردستان را در دور آتی توضیح بدهم میگویم ایجاد سازمان و تشکیلات حزبی و توده ای. این دو فاکتور همیشه مهم هستند. اما در این دوره برای ما بسیار حیاتی و تعیین کننده میباشند. کسی که این مهم را متوجه نباشد چیزی از کسب قدرت و بحث حزب و جامعه و حزب و قدرت سیاسی متوجه نشده است. تکرار این مباحث به اشکال مختلف و یا بیان و پردازشهای دیگر دردی از کسی دوا نمیکند. باید آستینها را بالا زد و دست بکار ایجاد این سازمانها شد.
*********************