به پشتیبانی از کارگران زندانی در قزاغستان برخیزیم!

نظربه اینکه

 با تفنگ و توپ

تهدید می کنید ما را

تصمیم ما بر اینست

کز زندگانی بد

بیشتر ازمرگ بترسیم

نظر به اینکه

خانه های بسیار

در هر کجا به پاست

ولی ما

بامی برسر نداریم

تصمیم ما بر اینست

که در این خا نه ها بخوابیم

زیرا که دیگر

زاغه ها مان خوش نمی آید

….

 (از شعر قطعنامه برتولت برشت*۱)

تنها، اتحاد و همبستگی بین المللی ما کارگران رهگشا برای مبارزات طبقاتی مان بر علیه سیستم گندیده و کارگر ستیز سرمایه داری امپریالیستی حاکم بر جهان است. فقط انقلاب کمونیستی مسلحانه جوابگوی مشکلات  و مسائل ما کارگران و زحمتکشان در شرایط امروز است.برای پیروزی چنین انقلابی طبقه کارگر نه تنها در سطح کشوری بل که در سطح بین المللی نیازمند به حزب خودش، حزب کارگران آگاه و کمونیست است.

در ۱۶ دسامبر۲۰۱۱ اعتراض، اعتصاب و تحصن کارگران نفت و گاز در غرب قزاغستان در شهر Zhanaozen  که به مدت ۶ ماه اعتصاب کارگران در بی اعتنائی مقامات و مسئولین دولتی و شرکت نفت کازامونیاگاز قزاغستان ادامه داشت،تا اینکه سرانجام متینگ کارگران اعتصابی در میدان مرکزی شهر به خشونت کشیده شد. نیروهای سرکوبگر تحت نام نیروهای  سازمان ضد شورش دولتی، ابتدا در چند محل کاج هایی را که به مناسبت سال نو در محل های مورد نظر گذاشته بودند را آتش می زنند و در میان کارگران تولید اغتشاش می کنند و مردمی که در میدان برای خرید و مخصوصاٌ  تماشای بازی دانش آموزان جمع شده بودند ونیز به سخنان کارگران گوش می دادند و اعلامیه های کارگران را که اوضاع نابسامان خود را توضیح داده بودند، مطالعه می کردند، را تحریک می کنند، کارگران را مورد  آزار و اذیت قرار می دهند و بعد با آتش زدن سن مرکزی که برای جشن آخر سال ترتیب داده شده بود و دانش آموزان در آن به اجرای برنامه های آواز، سرود و رقص مشغول بودند، کارگران را به یکباره از هر طرف واز کوچه های منتهی به میدان با خشونت و ددمنشی فوق العاده ای مورد حمله قرار می دهند.این یورش البته، در همکاری با دیگر مقامات بالای دولتی و مجلس مرکزی و شهرداری و فرمانداری در محل انجام  می گرفت که در زمان حمله بدون دخالت و کوچکترین عکس العملی  برای باز داشتن این اغتشاشات که از طرف خود آنها سازماندهی شده بود، و پذیرش  هیچ گونه مسئولیتی تنها نظاره گر بودند. در این قتل عام  و یورش کم نظیر بر طبق اخبار اعلام شده دولتی، تعداد ۱۷ نفر از کارگران به قتل رسیده و تعداد خیلی بیشتری زخمی شدند. این کشته   و زخمی شد گان هم از کارگران و هم از مردم تماشاگر بودند. به مدت چند روز تمام منطقه را نیروهای امنیتی و ارتش و ژاندارمری و غیره  تحت نظر گرفته بودند و از ورود خبر نگاران بی طرف با شدت  جلو گیری می کردند و شهر کاملا در سکوت مرگبار و بی خبری و خبر رسانی به خارج از منطقه سپری شد.  تنها  خبر رسانی از طریق تلویزیون دولتی و روزنامه نگاران مزدورانجام می گرفت ، من در همان زمان  درمطلبی  که در این رابطه تر جمه و تهیه کرده و در سایت های اینترنتی مانند فیس بوک انتشار دادم، این شرایط  را تشریح کرده ام*۲

اکنون، برطبق نامه اعتراضی و ارسالی از طرف اتحادیه ی بین المللی کارگران شاغل در  تهیه مواد غذائی، رستوران، هتل و  کارگران کشاورزیکه خلاصه ای از ماواقع را توضیح داده است، البته به زبان اتحادیه ای خویش، ۳۷ نفر از کارگران  اعتصابی دادگاهی شدند که خیلی از آنها زندانی و مجازات گردیدند. اما، ۷ نفر از آنها تا کنون در بازداشت هستند. که عبارتند از: Tanatar Kaliev, Shabdal Utkilov, Talgat Saktaganov, Naryn Dzharilgasinov, Kanat Zhusipbaev, Maksat Dosmagambetov och Roza Tuletaeva.

اکنون، سازمان های مدنی و اتحاد یه های کارگری در قزاغستان خواهان تغییر قوانینی هستند که خیلی سختگیرانه اند و هیچگونه نرمشی  در رابطه با فعالین سازمانهای مدنی و حقوق بشری و همچنین فعالین اتحادیه های کارگری ندارند و هر گونه فعالیتی را جرم دانسته و با شدت  به آن برخورد می شود. این ارگانها و اتحادیه های آزاد کارگران خواستار پشتیبانی از طرف تمام همکاران و هم طبقه ای های خویش در سراسر جهان برای تغییر این قوانین ظالمانه هستند.

 مبارزه برای آزادیِ کارگران اعتصابی زندانی باز داشتی، امروزه از طرف اتحادیه های آزاد کارگران  قزاغستان، روسیه، اوکرائین، روسیه سفید و گرجستان در جریان است. آنها  برای پیشبُرد چنین مبارزه ای خواستار پشتیبانی از طرف کلیه همکاران خود در سراسر جهان شده اند. اتحادیه کارگران مواد غذائی، هتل  و رستوران و کارگران کشاورزی در نوشته ی خود متذکر می گردد که  ما باید در نظر داشته باشیم که این فقط مبارزه ای برای دفاع از حقوق و آزادی فردی چند کارگر و وحقوق فردی آنها نیست، بل که مبارزه ای برای  داشتن حق و حقوق و متحد شدن آزادانه کل طبقه ی کارگر در قزاغستان  و نیز دیگر کشورها می باشد. برای اینکه کارگران بتوانند بدون سرکوب شدن، زندانی شدن، به قتل رسیدن، خود را سازمان دهند، اعتصاب کنند، برای اینکه شرایط کاری مناسب و زندگی مطابق با استانداردهای انسانی یعنی مرفه وراحت داشته باشند.

شما می توانید با امضاء شکایت نامه ی مندرج در لینک زیر

http://www.labourstartcampaigns.net/show_campaign.cgi?c=2092

 و ار سال آن، از این مبارزه کارگری و اتحادیه ای که لازم و ضروری است، حمایت کنید و از این طریق حمایت  اولیه خود را از این کارگران اعلام کنید.

اما، رفقای کارگر، به باور من، مبارزه ما کارگران نمی تواند و نمی بایست بدین جا خاتمه یابد، بل که باید کاوش کرد  فهمید که چرا سرمایه داران و دولت های شان می توانند چنین رفتاری با ما داشته باشند؟ آیا به براستی آنها این قدر قدرتمند هستند که هر کاری را که بخواهند می توانند انجام دهند؟ یا این قدر ما ضعیف که قادر نباشیم از خود دفاع کنیم؟ در ظاهر جواب بدین سئوالات به روشنی مثبت است، ولی این فقط ظاهر قضیه است، هر چند که آنها امکانات مادی و معنوی جامعه یعنی دست رنج ما را غصب کرده و از آن خویش کرده اند، هر چند که آنها با همین امکانات دولت ها یعنی دستگاهی شامل یک عده نیروی مسلح و نیروهای امنیتی اطلاعاتی را در اختیار گرفته اند و از آنها برای سرکوب ما استفاده می کنند. هر چند مجالس قانونگذاری، قوه قضائیه و زندان و زندانبان برای بازداشت، شکنجه و اعدام و تیر باران مان به راه انداخته و ساخته اند، ولی آنها، با تمام این احوال، اگر می توانند ما را تحت فرمان خود داشته باشند، هسته اساسی در اینجا نیست، بل که در وضعیت خودماست. چون در برخی مقاطع بوده است که ما توانسته ایم، سرمایه داران حریص و پر طمع را عقب رانده و حتی دولت شان را از هم به پاشیم و دولت خودمان را جانشین کنیم. بعنوان نمونه می توان به کمون پاریس در فرانسه در سال ۱۸۷۱ و انقلاب کارگران روسیه در سال ۱۹۱۷ اشاره کرد. در همین ایران نیز ما کارگران و توده زحمتکش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دولت سرمایه داری تا بن دندان مسلح و وابسته به امپریالیسم  شاهنشاهی را که خود را ژاندارم منطقه می دانست و اعلام کرده بود که ایران برا ی سرمایه گذاران امپریالیستی و داخلی «جزیره آرامش» است و برای ما کارگران و فرزندان انقلابی ما، خفقان سیاسی و قبرستان است را، در یک مبارزه قهرمانانه و قهر آمیز شکست دادیم و سرنگون اش کردیم. و اما، چیزی که کم داشتیم، در اساسی ترین وجه اش کمبود آگاهی طبقاتی  وبنا بر این، عدم آماده گی مان برای ادامه انقلاب و  ایجاد دولت طبقاتی انقلابی خودمان یعنی دیکتاتوری پرولتاریا بود که این مهم میّسر نمی شود، مگر با داشتن حزب کارگران آگاه و کمونیست یعنی حزب خودمان که اساسا از همان لحظات اول می بایست بوسیله ما کارگران آگاه و کمونیست وروشنفکرانِ باورمند به اینکه ما کارگران بدست خود رها می گردیم، ساخته گردد و نه حزبِ کادرهایِ فرزندانِ طبقاتِ استثمارگر و فئودال فقط برای اینکه دانشگاه دیده و مارکس خوانده و یا نخوانده اند،  یا تفسیرهائی از مارکس  می کنند بدون آنکه به دنبال حاکمیت طبقه کارگر و گرفتن سرنوشتش به دست خود باشند.چیزی که مارکس و انگلس و لنین بارها به صور گوناگون بر آن تاکید ورزیدند. و ما امروز می بینیم چه سان برخی از این آکادمسین ها ی به اصطلاح مارکسیست چگونه پوزه بر پوزه بورژوازی می مالند و اپورتونیست وار به دریوزه گی درگاه امپریالیست ها می شتابند . از آنها  و نوکران محلی شان پشتیبانی کرده و مواجب دریافت می نمایند و با کمال وقاحت برخی شان اعلام می کنند که اگر شیطان هم به ما کمک کند ما دریافت می داریم-( مینا احدی یکی از لیدرهای حزب کمونیست کارگری ایران.)  بنابر این برای پرهیز از هر فریب و خدعه باید به این نکته برسیم که اگر قهرمانی موجود باشد که جامعه بشری را نجات می دهد، آن قهرمان ما طبقه کارگرهستیم که نجات مان نجات جامعه است. چون نه تنها ما از بین برنده طبقات استثمارگر یعنی سرمایه داران پرآز  وزمین داران مفت خور در شرایط معاصر هستیم، بلکه دولت خود مان نیز رفته رفته در روند رو به تکامل جامعه، خود در خواب ابدی فرو خواهد رفت. چرا که با محو طبقات دولت وظیفه ای برایش نیست و پایدار نخواهد ماند.

پس، رفقای کارگر، لازم و ضروزی است، ضمن مبارزه برای آزادی کارگرانِ زندانی در ایران و جهان و بویژه همین کارگران زندانی در قزاغستان، بیش از همه چیز، ما کارگران باور به نیروی خود بیاوریم و بدانیم که فقط خودمان بعنوان طبقه کارگر جهانی هستیم که می توانیم و وظیفه داریم با اعلام همبستگی  و حمایت از مبارزات هم طبقه ای ها و همکاران مان در اقصی نقاط جهان ظالمانه تحت سلطه ی امپریالیست های جنگ طلب و رژیم ها  و دولت های دیکتاتور و جنایت کار و کارگر کُش مدافع این سیستم استثمار گر از یکدیگر پشتیبانی کرده و به دفاع بر خیزیم و گرنه، نیروها و طبقه ی اجتماعی ای دیگری و مخصوصا، سازمانهای وابسته به طبقه ی سرمایه دار و نیز سازمانهای سازشکار و ضد کارگری شان،  که به نام ما نیز فعالیت می کنند همچون سازمان جهانی کار که در واقع، وزارت کار سرمایه جهانی است. هیچ کاری برای مان انجام نمی دهند و هیچ دردی از درد های بی شمار ما را درمان نمی کنند. اصلاٌ، چرا باید بکنند؟

هر روز و در هر گوشه از دنیای کنونی تسخیر شده ی سرمایه داری،  شاهد این هستیم  که نیروهای وابسته به  طبقه حاکمه ی کنونی جهان یعنی سرمایه داران به ما حمله ور می شوند و بعناوین مختلف ما را سرکوب کرده  و بوسیله هواپیماها برسرمان بمب می ریزند، ما را به گلوله می بندند و قتل عام مان می نمایند. زیرا که آنها و نوکران دولتی شان به جز سود و بازهم سود و بازهم سود به چیز دیگری نمی اندیشند و نمی توانند اندیشه نمایند. سردمداران دولت های امپریالیستی و دیگر دولت های تحت سلطه شان با هم مذاکره کرده و ساخت و پاخت می کنند و گاهی نیز وارد جنگ های وحشتناک می گردند که امروزه متأسفانه  جنگ  بویژه منطقه خاورمیانه را در بر گرفته و هر روز شعله های سرکش آن، انسان های بیشتری را در کام خود فرو می برد. از آنجمله، می توان به تجاوز و اشغال عراق از سوی دولت امپریالیستی آمریکا و متحدین آن اشاره کرد که تا کنون باعث کشتار در حدود دو میلیون انسان کارگر و زحمتکش شده است. در جنگ اول خلیج که به جنگ آزادی کویت معروف است، به گفته ای بی غیر از کشتن بیش از ۱۵۰ هزار سرباز در حال فرار عراقی از کویت، بر اثر تحریم  های سازمان ملل متحد به دستور دولت آمریکا و متحدین اش و بیماری های ناشی از اورانیوم ناقص، جیوه و سرب و دیگر فلزات سّمی و خطرناک به کار برده شده در بمب های فرو ریخته بر شهر و باغات و.. عراق و کمبود دارو و مواد غذائی برطبق نوشته مطبوعات  فقط ۵۰۰ هزار کودک عراقی کشته شدند. درگیری های پی آمد جنگ  دوم که به اشغال عراق و باریدن بمب های فُسفری بر سر مردم زجر دیده فولوجه  و غیره که هزاران انسان را سوزاند و امروزه نوزادان سرطانی با بدن های هیولائی متولد می شوند، انجامید و جامعه عراق را به دوران ماقبل تاریخ برگرداند و باعث یک میلیون نفر کشته از مردم زحمتکش و کارگر عراقی، البته تا  سال ۲۰۰۶ به نوشته ی مجله ی پزشکی و علمی  لاسنت که در لندن متشر می شود را، باعث شده است، هنوزهم  کشتار ها ادامه دارند.  در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۲ اعلام شده است که ۱۵ کارگر ایرانی و ۳ کارگر عراقی با تیر اندازی چوخه های مرگِ ناشناس*۳ کشته شدند. کارگرانی که روی یک خط لوله گاز ایران به عراق کار می کردند ونیز ۵ کارگر ایرانی و ۲ کارگر عراقی زخمی می شوند. این در حالی است  که در همین روز ۲۲ عراقی دیگر در بمب گذاری های متفاوت مزدوران سرمایه، گروههائی که به گروههای مذهبی- ملی و مرتجع تروریست مشهور هستند، جان خود را از دست داده اند. وهمچنین،  با  یک نگاه به جامعه و مردم رنج دیده سوریه و مرگ و میری که این جانیان یعنی دولت های امپریالیستی  با پشتیبانی از دولت دیکتاتور سرمایه داریِ بشار اسد و نیز نیروهای ارتجاعی و ملی مذهبی افراطی جانیان بالفطره ای که با جنایاتشان در این جنگ به اصطلاح داخلی  دل هر انسانی ریش می شود. ولی، این ها حتی کَک شان نیز نمی گزد.آری اینان همین را می خواهند خشونتی غیر انسانی که برخواسته از عملکردشان در سراسر جهان است که بتوانند در پس ان پنهان گشته و پرچم جامعه مترقی و دموکراسی حقوق بشری شان را افراشته گردانند.  از سویی دیگر دولت های کار گزار اینان نیز برای مواظبت ازاین سیستم بغایت ارتجاعی شده و متعفن گردیده و بحران گرفته امروز ، دست بهر جنایتی می زنند که به عنوان نمونه هائی می توان به همین کشتار کارگران نفت و گاز قزاغستان، کارگران اعتصابی در معدن طلای سفید در ماریکانا در آفریقای جنوبی در ۱۶ آگوست ۲۰۱۲ که منجر به کشته شدن ۳۴ نفر کارگر، زخمی شدن ۷۶ نفر دیگر و همچنین دستگیری و بازداشت  ۲۷۶ نفراز کارگران گردید، اشاره نمود*۴٫ کارگران دو کارخانه پتروشیمی شازند*۵ را به یاد آورد که بیش از ۶۰ نفر از کارگران  در آتش سوختند و مصدوم گردیدندکه اعلام گردید بیش از۳۳ نفرخاکستر شده اند و به قول نامزد یک کارگر جوان، فقط، ساعت مچی اش را پیدا کردند و نیز آوار شدن کارخانه در بنگلادش*۶ را به یاد آورد که بر طبق گزارشات بی بی سی بیش از ۴۲۷ نفر  کارگر که بیشترشان کارگر جوان زن بودند در زیر خروارها خاک مدفون شدند، بیش از ۱۵۰۰ نفر نیز زخمی شدند و در یک آمار دیگری اعلام می شود که تعداد کشته شده ها به بیش از یک هزار نفر رسیده است. صد ها نمونه دیگر می توان نوشت، همچنین، به خاطر آورد و از یورش نیروهای سرکوبگر دولت اصلاحات سیاسی جمهوری اسلامی سرمایه داران بی رحم و ستمگر و خون ریز در زمان خاتمی که ادای دولت قانون مدار و مدنیته النبی و گفتگوی تمدن ها را داشت به کارگران متحصن و اعتصابی پروژه ساختمانی  معدن مس در استان کرمان، شهر بابک در روستا ی خاتون آباد و شهر بابک یاد کرد و فراموش نکرد که چه سان، از زمین و هوا بوسیله هلی کوپترهای مجهز به سلاح های با گلوله کالیبر ۵۰ و سلاح های خود کار به کارگران و مردم شهر بابک که به یاری کارگران بر خاسته بودند،حمله ور شدند که باعث کشته و زخمی  شدن کارگرانِ زیادی گردید که اسامی ۴ کارگر به نام های جاویدی، مهدوی، ریاحی و مومنی و یک دانش آموز به نام پور امینی اعلام شد.

ما اکنون در آستانه دهمین سالگرد این قتل عام که در ۴ بهمن ماه ۱۳۸۲ به وقوع پیوست قرار داریم. بر خیزیم و با هر امکانی  که داریم از همکاران و هم طبقه ای هایمان به دفاع بر خیزیم. بدانیم که ما این قدر نیرومند هستیم و نقش مان این قدر برای چرخیدن  چرخ های جامعه ی انسانی امروزه مهم و اساسی هست که اگر آگاهانه، باورمند به نیروی طبقاتی مان و ناامید و بی باور به دولت ها ، دیگر دستگاه ها و ارگان های طبقه حاکمه چه سیاسی و چه باصطلاح غیر سیاسی ، دینی و خرافی مانند مساجد، کلیسا ها و… که وظیفه ی پراکندن خرافات را برای خواب کردن و بی اعتماد کردن خودمان به نیروی مان و باورآوردن به نیروی ناموجود را دارند، گردیم، خود را سازمان دهیم، و تشکلات توده ای طبقاتی و بویژه حزب کمونیست مان را ایجاد کنیم، مسلح به آگاهی طبقاتی یعنی علم مبارز طبقاتی مان – مارکسیسم – لنینیسم گردیم، دولت ها ی سرکوبگر و تمامی دستگاه های طبقه ی حاکمه ی  سرمایه دار و امپریالیست را توان ایستادن در برابر مانیست! باید به این نتیجه واقعی و حقیقی رسید و گفت دیگر بس است، رنج و ستم و استثمار شدن و بره سر بُریده ی مجلسِ عزا و جشن عروسیِ سرمایه داران، آخوندها وآیته الله ها، کشیشان، رئیس جمهوران و شاهان شدن، بس است!

بیائیم و فریاد بر آوریم و بگوئیم:

زنده باد همبستگی جهانی مبارزاتی طبقه کارگر،  نان و آزادی برایِ همه، مرگ بر امپریالیسم، مرگ بر دولت های دیکتاتور و کارکُش سرمایه داری. پیروز باد انقلاب، زنده باد کمونیسم!

۱۵ دسامبر ۲۰۱۳

پیوست ها

لینک های زیر جهت اطلاعات بیشتر می باشند.

*۱-شعر قطعنامه برتولت برشت

http://arashiceage.blogfa.com/post-131.aspx

۲- قتل عام کارگران در قزاغستان: نیازمند همبستگی

http://www.rahekargar.org/labor_international/2011-12-19_35_ghazaghestani.pdf

۳– سرطان میراث باقیمانده ازجنگ های (امپریالیستی- مترجم)عراق! نوشته شده بوسیله داهر جمائیل- ترجمه حمید قربانی

http://www.lajvar.se/1392/01/12/21965

*۴- این جنایتی است که توسط نیروهای دولت آفریقای جنوبی انجام گرفت

http://www.k-en.com/video/kargary/Afrika%20-jonobi.html

*۵- پس از ۱۶ روز از حادثه شازند، گزارش شورای اسلامی کار استان مرکزی هنوز ارائه نشده!

http://shazandnews.blogfa.com/8703.aspx

*۶- حمید قربانی:تقدیم به بازماندگان کارگران مدفون شده در بنگلادش!

http://www.kargaran-iran.com/Maqale/2013/04/post_1004.html