کنگره ملی کرد / مصاحبه نوشین قادرى با سلام زیجى

کنگره ملی کرد یا به عبارت دیگر تجمع احزاب و جریانات تجمع برژوای ناسیونالیستی کردکه قرار بود در ماه جاری در شهر اربیل عراق برگزار شود برای بار سوم به تابیغ افتاد. ناکامی این نشست از بدو تولدش برای ما مستاجل بود و در ماه اوت ۲۰۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۲ اطلاعیه مهم سازمان حزب حکمتیست خطاب به جامعه آن را اعلام کردیم و گفتیم تلاش کنگره ملی کرد خاک پاشیدن به چشم مردم کرد بویژه به کارگران و زحمتکشان کردستان است. توضیح دادیم که این کنگره محکوم به شکست است، گفتیم هژمونی آن در دست دولت ترکیه و حزب دمکرات کردستان عراق است، استدلال کردیم این تلاش برای آشتی احزاب ناسیونالیستی کرد با حکومت های فاشیست منطقه است. و کمترین ربطی به منافع کارگران و مردم آزادی خواه کردستان ندارد. بخش های بود از اطلاعیه کردستان کمیته حزب حکمتیست با عنوان کنگره ملی کرد در بدو تولد ناکام ماند.

سلام زیجی از اعضای دفتر سیاسی حزب حکمتیست هستیم و با ایشون در این رابطه گفتگویی داریم.

نوشین قادری: سلام زیجی از طرف رادیو پرتو به شما خوش آمد میگویم و ممنون از اینکه وقتتون در اختیار رادیو پرتو گذاشتید.

سلام زیجی: مچکرم و منم سلام دارم به شما و شنوندگان رادیو پرتو.

نوشین قادری: سلام زیجی ابتدا از شما می خواهم در مورد اهداف کنگره ملی کرد توضیح بدهید.

سلام زیجی: فکر کنم در اطلاعیه ای که مربوط به کمیته کردستان حزب آن را شنیدیم و مساله به روشنی توضیح داده شده بود. روی اهداف این کنگره و یا حداقل دایفرش بگم احزاب تشکیل دهنده این کنگره در حقیقت تلاشی بود برای سهم گرفتن بیشتر از دولتهای مرکزی و به اصطلاع استفاده کردن از تحولات منطقه، منطقه خاورمیانه و بویژه تحولات اخیر سوریه، به این جهت که بتوانند احزاب دستن در کار این جنبش در بدو بستنی که هم جمهوری اسلامی از یک طرف و هم با دولت ترکیه از طرف دیگه ای دارند بتوانند سیاست ها و برنامه های که مورد نظرشون تحت لوای حل مساله کرد و بقول اونها در چهار پاچه کردستان این پروژه رو به پیش ببرند، یعنی در واقع اونها به اسم ملت کرد و مردم کرد و کردستان به دنبال سهم گرفتن بیشتر از قدرت و تراکت بیشتر در سرمایه و اقتصاد اون کشورها و بالاخره و بنظر از طرف دیگه ای خنثی کردن اون فضای اقراض و رادیکالی که در بتن جامعه کردستان وجود داره علیه حکومت مرکزی، علیه اینکه در عین حال مساله ملی و رفع ستم ملی، یک خواسته واقعی تر جامعه است. و این که در جامعه کرد زبان مطلقاً این تنها خواست مردم نبوده است و نیست. و اینها تلاش میکردند که این مساله را دور بزنند. و کل خواست و مطالبات مردم کرد زبان را حول مساله ملی و در حین حال مساله ملی را در جهت تامین منافع سیاسی حزب خودشون و با هماهنگی و تایید دولت مرکزی مشخصاً دولت ترکیه و ایران این مساله را به پیش ببرند. این به نظر من چهار چوب اهدافی بود که در دستور کارشون بود.

نوشین قادری: چرا حزب حکمتیست از کنگره ملی کرد حمایت نکرد و بیشترین انتقاداتت به اهداف پشت شکلگیری این کنگره داشت؟

سلام زیجی: دلیلش روشن بود چون این کنگره هیچ ربطی به عدالت خواهی و خواسته واقعی مردم کردستان در هیچ بخش از جوانب کرد زبان نداشت. وقتی تجمعی از طرف مثلاً پ ک ک، پارتی بارزانی، اتحادیه میهنی و اینها هم در هماهنگی با دولت ترکیه و دولت ایران دنبال یک پروژه سمغ خواهی هستند خوب روشن نه حزب حکمتیست هر جریان آزادی خواهی و کمونیست باید در مقابلش وایسا و حمایت نکن و کل سناریوهای این داستان را برملاء کن و توضیح بده برای مردم که این پروژه، پروژه ای است در جهت منافع دولت ترکیه و دولت ایران، و پروژه ای است که همانگونه که جمهوری اسلامی ایران رسماً و علانان اعلام کرده بود که در چنین کنگره ای نباید جمهوری اسلامی محکوم بشه و نباید مساله برخورد جمهوری اسلامی ایران با کردها نباید مورد انتقاد قرار بگیره و از طرف دیگه ای دولت ترکیه که بقول معروف کلاه گشادی گذاشته بود رو پ ک ک در جریان مذاکره و تلاش های که در این رابطه بود. در نتیجه خیلی روشن بود که در جریان کمونیستی باید این مساله رو میدید و اجازه نمیداد که جنبشی و احزابی که مطلق به جنبش برژوا بازی هستند و دنبال سیاستهای خودشون هستند به اسم مردم کردستان و اسم توده عظیم مردم کردستان که عبارت باشند از کارگران میلیونی در آن جامعه و زنان آزادی خواه در آن جامعه و نسل جوانی که دنبال شکل دیگری از یک آزادی و دنبال رفاه خود هستند تحت این عنوان و تحت این عنوان مساله کرد و مساله ملی دنبال اهداف خودشون ببرند. این دلیل اساسی مخالفت ما با این پروژه بود. خیلی روشن بگویم اگر این احزاب می آمدند کنگره ملی برژوا بازی کرد را میگرفتند همه اون احزاب شرکت کننده کنگره خودشون را میگرند، کنگره حزبی خودشون را برگزار می کنند و سیاست ها و مسائل خودشون اونجا مورد بررسی قرار میدن و زیاد نه بحث و نه مورد توجه و نه جامعه است به این معنا و روشن که مربوط به یک حزب و تشکل معینی هر چند قومی و هر چند ارتجاعی بالاخره تجمع خودشون برگزار می کنند. اگر این جمع هم اعلام میشد و بطور روشن گفته می شود و احزاب معینی مربوط به انجمن برژوابازی و اسلامی کرد میان کنگره ای رو برگزار می کنند که در این رابطه به فرض یک جبهه برژوابازی کرد تشکیل دادن، یه جبهه ای ترکیبی از ملی گرایان و اسلامی کرد را تشکیل می دهند و می خواهند با دولتهای مرکزی وارد معامله و مذاکره و بده بستان بشن حتی اون طرف ممکن بود به شکل دیگری ممکن بود برخورد و معنی پیدا کنه. حداکثرش سیاستهای که مضر و به ضرر جامعه است را میتوانستیم توضیح بدیم و به اون مخالفت سریع و روشن ما علیه چنین کنگره ای که به اسم مردم کردستان و به قول اونها این کنگره قرار پیام صلح و آشتی به منطقه و قرار به دولتهای مرکزی داره میده این مساله می تواند عوارض منفی بسیار زیادی داشته باشه همانطور که احزاب برژوابازی کرد همین کار را کرده اند. وقتی رفتن وارد مذاکره و بده بستان شدن یک بخشش مربوط به شکست خودشون بود منتها این مساله موازی اجتماعی داره و تاثیر میگذارد روی جنبش اعتراضی مردم، تاثیر میگذارد رو رادیکالیزمی جامعه و شکست اونها عملاً بعنوان نوعی شکست جامعه و شکست توده محروم و آزادی خواه جامعه هم تلقی می شود. از این نظر هم به نظر بنده لازم بود حزب ما دخالت بیشتری بکند و کمونیست ها و کارگران

ما حساس تر باشن نسبت به این مساله و این مساله را افشا کنند و آنطوری که باید آن را افشا نکردیم.

نوشین قادری: همانطور که میدانیم کنگره ملی کرد به بن بست رسید و شکست خورد از نظر شما چرا کنگره ملی کرد ناکام ماند؟

سلام زیجی: به نظر من دلیلش اون فریبکاریهای بود که اونها داشتن دنبال میکردند. اول گفتیم اینها می خواستند مردم کردستان را بفروشند به این معنا جنبش آزادی خواهی و یا اون بخش از جنبش انقلابی کردستان منظورم جنبش طبقه کارگر، جنبش آزادی زن، جنبش توده محروم اون جامعه میخواستن قربانی کنند در جهت منافعی که دارند دنبال می کنند. اینها دنبال این مساله بودند اولین فاکتورش این به نظر بنده که جامعه به این پاسخ وسیعی نداد و اونها متوجه شدن علاءرغم تبلیغات وسیع و گسترده این میدیایی تحت عنوان کردها متحد میشوند. جامعه و بقول معروف اون کردها دنبال این پروژه نرفتن اینها از یک طرف وقتی دو دو تایی ایران و ترکیه در این ماجرا دست داشتند اصطکاکهای بین ایران و ترکیه وجود داشت از این نظر که پ پ ک و اتحادیه میهنی ارتباط نزدیک و مشخصی با جمهوری اسلامی ایران دارند و حزب بارزانی هم رابطه مشخص تر و نزدیکتری با دولت ترکیه دارد و به نسبت دوری و نزدیکی جمهوری اسلامی ایران با ترکیه رابطها اینها هم به همان نسبت تغییر پیدا می کند. یا وارد اتحاد عمل می شوند یا اینکه بلعکس علیه همدیگر تیغ می کشند. علاوه بر این مساله رویداد سوریه هم فاکتور مهمی بود در این مدت اونم مساله اعلام خودمختاری در کردستان سوریه اونم از طرف کردهای حزب دمکراتیک سوریه، با اعلام این مساله اصطککاک دیگری بین پ ک ک و حزب پارتی بارزانی رخ داد. و از این نظر جریان بارزانی مخالفین این اعلام بودن و پ ک ک موافق این اعلام بودند و این حرکت را حمایت کردند  و این هم تا درجه ای روی این معادله و این مساله تاثیر گذاشت و اخیراً در تماس و بحثی که بین بارزانی و با سفری که بارزانی که به ترکیه و دیاربکر کرد و نشست و سمیناری و بحث های که هم زمان با مردم کردستان ترکیه داشتند به یک درجه ای اعلام حضور به اصطلاح قدرتمند تر حزب بارزانی در اوضاع سیاسی و مساله کردها در ترکیه زیاد خوشایند پ ک ک نبود و این مساله هم تا درجه ای اختلافات پنهان آنها را بیشتر و آشکار کرد و آخرین نکته که میخوام تاکید کنم اونم اینکه نقد و برخورد فعالین حزب حکمتیست و کلاً جریان کمونیستی و کارگری در برخورد به این مساله این بود که تاثیر گذاشت رو آگاه گری بیشتر مردم افشا کردن سناریوهای اعلام نشده و فریبنده ای از طرف هر ۳۸ جریان ماهیت و اهداف این کنگره را که پیشت صحنه بود برای توده مردم توضیح دادیم و روشن کردیم از جمله دولت ترکیه و ایران در این مساله و اهدافی که جریان خود بارزانی در راس این قضیه و پ ک ک داشتند. همه اینها را بصورت صادقانه و روشن برای توده مردم و کارگر توضیح دادیم و اینها به نظر بنده در روند ناکامی این کنگره تاثیر گذاشت و همانطوری که خودشون اعلام کردند بابت شکست و ناکامی این کنگره از مردم پوزش خواستند. در حالی که این پوزش که از مردم خواستند به نظر بنده کافی نیست و باید یکبار دیگر جامعه و مردم کردستان باید بدونن که کل جریانات شرکت کننده در این داستان جریاناتی بی ربط به عدالت خواهی به آزادی به مبارزه توده ای مردم کردستان و جریاناتی هستند اساساً دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خودشون بعنوان یک طبقه بورژوا جامعه کردستان هستند و مردم مهم و با این شکست و جریانات باز هم دستی دیگر را بگیرند.

نوشین قادری: سلام زیجی یکی از بیشترین انتقادات که حزب در خصوص کنگره ملی کرد داشت رو به کومله بعنوان تنها جریان کمونیستی که در این کنگره شرکت داشت بود؟ چرا این همه انتقاد به کومله بود و شما فکر می کنید چرا کومله در چنین کنگره ای که مجمعی از احزاب و جریانات بورژوا ناسیونالیستی

 کرد بود شرکت کرد؟

سلام زیجی: من فکر می کنم متاسفانه کومله زیاد مورد انتقاد قرار نگرفته در این رابطه تنها جریانی که به یک درجه ای فشار گذاشت رو کومله ما بودیم، دلیلشم خیلی روشن جریانات شرکت کننده در اون پروسه کنگره ملی کرد خودش ناسیونالیست، قومی، سرمایه دار، مذهبی و … میدادنن و مردم هم به همین شکل اونها رو میشناسن در نتیجه بسیار قابل انتظار است چنین جمع و تجمعی از احزاب بورژوابازی کرد که تاریخشون، تاریخ کشت و کشتار و فریب مردم جامعه است و تاریخ کشتار آزادی خواهی مردم جامعه در جوامع کردستان بوده و تاریخ سازش و شکست در مقابل دولت های مرکزی بوده و برگرداندن اون شکست به توده زحمتکش جامعه در اینجا بسی به این معنا خطا به احزاب بورژوابازی کرد وقتی وارد چنین پروژه ای می شوند نیست و قابل انتظار حتی دروغ میگن، کلاه برداری می کنند و مردم را فریب میدهند منتها حساسیتی به یک جریانی که خودشان را کمونیست میدانند. از این جریانی که ۲۰ سال قبل بعنوان جریان کمونیستی در جامعه کردستان همراه با ما فعالیت داشتند و یک تاریخی داشتند و امروز هم به اصطلاح بعنوان چپ و کمونیست در جامعه خودش را معرفی می کند. چنین جریانی میتواند و متاسفانه این نقش را کومله ایفا کرد. نقش بسیار فریبنده ای در این رابطه داشت ما از این جریان الانم هم که به اصطلاح وارد بعد از شکست اظهار نظر شدن ما مردم روراست نبودن، به مردم جامعه کرد زبان بعنوان یک جریان چپ و کمونیست طبقه کارگر اون جامعه نه گفتن، این تجمع، تجمع برژواهای کرد، به جامعه کردستان نگفتند به هر مسیری برسه در هیچ بخشی از جوامع کردستان آزادی، کارگر، زن و انسان تهی دست در آن جامعه بخوبی و خوشبختی به پیروزی نخواهند رسید اینها را نگفتند. در نتیجه تحت عنوان سوژه ها و القاب عمیقاً ناسیونالیستی و عقب افتاده ای مثل اینکه ملت کرد و مثل اینکه کردها دارن متحد می شوند، مثل اینکه بقول معروف حداکثر نقشی که برای خود قایل شدن اینکه میان توش و کار اجتماعی می کنند و از درون رادیکالش می کنند وارد این پروسه شدن و این شرکتشون در این پروسه عوام فریبی آشکاری بود. حقایقی را به جامعه نگفت، حقایقی را به کارگر نگفت، حقایقی را به جریانات چپ نگفت و رفت و دست بسته در این جریان در کمیته ۲۱ نفراشون شرکت کرد و تبدیل شدن به فعال اصلی کنگره ای که امروز خودشون اعلام می کنند که شکست خورده است. حساسیت از این نظر یک جریان کمونیستی حتی در هر پروسه به اصطلاح جریانات برژوابازی شرکت کنه، سیاست کمونیستی خودش داره و به مردم حقیقت ها رو میگه و به مردم نقش ترکیه و جمهوری اسلامی ایران میگه در این حرکت و به مردم میگه از اول این داستان قرار چند حزب برژوابازی و شناخته شده ناسیونالیسم کرد دنبال ماهی گرفتن خودشون در این آبی که گل آلود کردن و این بایستی از همان اول به جامعه میگفتند: اینها هیچکدوم حتی یک کلمه از کومله و ابراهیم علیزاده شنیده نشده، آخرین لحظه ای که حالا روزهای اخیر اظهار نظر کردند گویا شکست این کنگره را بعنوان به اصطلاح عقب نشینی پ ک ک و جریان حزب دمکرات جامعه معرفی کردند. در حالی که این جریان اگر، جریان سالمی بود، جریانی بود به نفع طبقه کارگر، حتی میخواست در این پروژه شرکت کند. باید از همان روز اول ین نصف حقیقت را به جامعه میگفت: حساسیت از این نظر به نظر من، یه جریان اسلامی و ناسیونالیستی از منظر کارگر و از منظر کمونیست خیلی روشن و وارد این اتحاد عمل میشه و جبهه کرد و اسلامی را تشکیل می دهد و روشن تشکیل این جبهه بخاطر  اتحاد در صفوف طبقه ای، یک طبقه معین بنام طبقه برژوا بعنوان جنبش برژوابازی ناسیونالیستی کرد و جریان کمونیستی که وارد این پروسه میشه اولاً قاعدتاً نباید برود و قاعدتاً باید برایش ننگ باشد و در این مساله وارد چنین پروسه ای بشه و خودش را حل کنه در این مساله و تازه اگر هم رفته باید یک نقش موثرتری که از چپ انتظار میره را داشته باشد اونم حداقل اعلام حقیقت های که مربوط به این داستان در نتیجه هم در پروسه شرکت و هم بعد از شرکتشون به نظر بنده این را در جریان کومله ندیدیم که با مردم رو راست باشند، با طبقه کارگر رو راست باشند و به اسم کارگر، به اسم چپ، به اسم کمونیست وارد یه پروسه بشدت ارتجاعی ضد کارگری، ضد زن و ضد رادیکالیزیمی شدن که همواره در جامعه کردستان علیه دولت های مرکزی وجود داشته و اینها با وجودشون در این پروسه بیش از جریانات ناسیونالیسمی پیغام پراکنی کردند حتی با تشکیلات خودشون هم روراست نبودن و حساسیت از این نظر بود و به نظر بنده کارگران، کمونیستها، حزب ما و هر جریان کمونیستی این اجازه را به جریانی یا کسی بدهد که تحت عنوان کمونیسم، کارگر و چپ بره به آلت دست جریانات ارتجاعی تبدیل بشه و در آخر صف یک کمیته ۲۱ نفره قرار بگیرد و در ته صف ۳۸ جریان قرار بگیرد که قرار به اصطلاح مساله کرد را حل کند. همه میدونیم و همه دونستن اینها دنبال حل مساله کرد نبودند و نخواهند بود. همه میدونن اینها دنبال معامله و سازش با دولت های ایران، ترکیه و سوری بودن و هستند و همه میدونن هر پیروزی که این کنگره و این تجمع بوجود بیاره پیروزی مرد کردستان و به طریق اولا توده کارگر و زحمتکش در کردستان و آزادی و سوسیالیسم و خوشبختی در اون جامعه نه تنها نیست، بلکه اتحادیست و قدرتست اگر بدست می آوردند علیه کارگر، علیه آزادی زن، علیه توده کارگر و زحمتکش و آزادیهای سیاسی بکار می بردند همانطوری که امروز روشن و واضح در کردستان عراق بکار میبرند. از این رو حساسیت ما بجا بود. و از این رو به نظر بنده کومله از این شکست یک معذرت خواهی بسیار بزرگ به مردم کردستان، به کارگران و به حزب ما که بهش هشدار دادو بهش اعلام کردیم وارد این پروسه نشه ولی در مقابل به ما بیراه گفتند: و کمپین راه انداختند بدهکار و حساسیت ما بجا بود نسبت به شرکت کومله در این پروسه الان که میبینیم کومله هم، همزمان  با این پروسه سیاستش به بن بست رسید و شکست خورد.

نوشین قادری: رفیق سلام زیجی به عنوان آخرین سوال میخوام ازتون بپرسم که چرا افشا و مقابله با کنگره ملی کرد برای تمام کمونیست ها ضروری هست؟ و اینکه شکلگیری و نهایتاً ناکامی کنگره ملی کرد چه درسها و تجاربی برای کمونیست ها، آزادی خواه ها و مشخصاً طبقه کارگر در کردستان داره؟

سلام زیجی: به نظرم دلیل ضرورت افشای ما از نکاتی برمیخواست که در همین بحث ها بهش اشاره کردیم. دلیل اصلیش این بود برژوابازی کرد و ناسیونالیسم کرد نباید بتواند چنین موقعیتی پیدا کند تحت عنوان مردم و مردم کردستان و خلق کرد به اصطلاح کلاه سر مردم بگذارد سیاست های خودشون و بحث های خودشون و افقی که دنبال میکنند و معامله ای که با دولت های مرکزی دارند و روابطی اقتصادی که با اونها دارند، منفعت های که دنبال میکنند نباید اجازه پیدا بکنند به اسم مردم، به اسم جامعه،به اسم کارگر، به اسم زن و به اسم هر کسی که به اصطلاح لقب کرد دنبالش بتوانند این اجازه را پیدا کنند این معامله و این سیاستها را دنبال کنند این اولین ضرورت اون قضیه است، ضرورتش این است که مردم کردستان دنبال آزادی خودشون هستند، دنبال رفاه خودشون هستند، دنبال رهایی از ستم ملی هستند، دنبال رهایی از سرکوب و اعدام و کشت و کشتار هستند که امروز برژوابازی کرد و هم دولت ترکیه و هم دولت ایران بطور مشخص همون کارها رو میکنند که همشون دارند انجام میدن .

در نتیجه این ضرورت وجود داشت که ما این واقعیت ها رو شرح بدیدم و توضیح بدیدم این سیاست و این کنگره ملی کرد نیست، کنگره برژوابازی کرد و میخواهد با دولت های مرکزی رابطه نزدیکتر سیاسی و اقتصادی پیدا بکنه. خوب پیشکششون اما! مردم کردستان باید متوجه بشن این کار و این اقدام به نحو اون جامعه تمام نمیشود و به نحو حل مساله کرد و ستم ملی تمام نمیشود و این همان ضرورتی بود که گفتیم و بخشی هم که مربوط به کومله بعنوان جریان چپ بود ضرورتش بیشتر و این بود که به جامعه و طبقه کارگر بگیم در جریان چپ و کمونیستی که خودش چپ و کمونیست میدونه، نمیتوانه بره بعنوان داردست دنبال رو جریانات ارتجاعی و ناسیونالیسم و برزوابازی کرد تموم بشه و فکر کنه از این طریق می خواهد نقش چپ را ایفا کند. و لازم بود ما این را شرح بدیدم که این غیر ممکن که این یک فریب کاری محض که همواره برژوابازی در اشکال مختلف می خواهد دنبال کند برای کشاندن توده وسیع تر مردم دنبال خودش به این دلیل ضروری بود ما این اقدام و این افشاگری را انجام بدیم. و اجازه ندیدم که سیاست های که اینها دنبال می کنند تحمیل نشه به مردم و به شکست جامعه منجر نشه و به سهم خود توانستیم نقش خود را ایفا کنیم و به اصطلاح اجازه به پیروزی این سیاست ارتجاعی ندهیم. به نظر من باید جامعه کردستان و طبقه کارگری یک بار دیگر فکر کنم متوجه شدن که باید بشن که در کردستان مثل همه جای دنیا جنبش های متفاوت داریم، طبقات متفاوت داریم، احزاب متفاوت داریم که هر کدوم از احزاب نمایندگی یکی از طبقات و یا مطالق به یکی از جنبش های خاص هستند در نتیجه تحت عنوان کرد و یا فارس و یا ترک هیچ دولت و هیچ حزبی نمیتوانه کلاه سر جامعه بگذارد. وقتی جامعه طبقاتی وقتی منفعت طبقاتی وقتی سیاست طبقاتی وقتی اخلاق طبقاتی وقتی همه چیز جامعه طبقاتی معنیش این احزاب و جریانات متفاوت هر کدوم نماینده اون طبقه هستند. از جمله الان بحث کردستان برای حل مساله ملی کردستان، برای رفع ستم ملی در جامعه کردستان ما با این رئالیات متفاوت روبرو هستیم. طبقه کارگر کردستان، زحمتکشان کردستان تحت عنوان مساله کرد دنبال احزاب ارتجاعی و ناسیونالیستی و اگر قرار ستمی در اون جامعه حل بشه طبقه ما و جنبش ما روی پای خودش و با اتکاء به حزب خودش از جمله حزب حکمتیست و جنبش خودت و جنبش طبقه کارگر می تواند آن را حل کند. همانطوری که در ۳۰ سال اخیر ما سیاست های متفاوت داشتیم و ما نماینده اتحاد و همبستگی توده کارگر و زحمتکش در کردستان ایران و بقیه نقاط آن بودیم. به نظر بنده باید طبقه ما با روشن بینی بیشتر و هوشیاری بیشتر منفعت طبقاتی خودش ببین و اتحاد وشکست و پروژه های که بعنوان کرد از طرف احزاب ناسیونالیست کرد، برژوابازی کرد برگزار میشه و سیاستهای که اتخاذ میشه به سیاست خودشون ندونن، کنگره هاشون به کنگره خودشون ندونن و همینطور شکست های که معمولاً دچارش میشوند اجازه ندن به شکست طبقه ما و جنبش ما تبدیل بشه. این درس اساسی است به نظر بنده که میشه ازش گرفت. و از این به بعد با آگاهی بیشترتری و با چشمان باز بیشتری به کل جریانات مختلف در جامعه کردستان بپردازیم. و به ویزه بنده تاکید میکنم به عنوان مساله کرد و خلق کرد و به هیچ عنوان دنبال سیاست ارتجاعی که سیاست خود را دنبال میکنن نریم و هدف خود را مستقل نگه داریم و اونها رو حزب و جنبش خودمون ندونیم. و سیاست های خودمون رو مستقل تر از اون جریانات بدونیم. و جدا کنیم.

نوشین قادری: ممنونم از شما سلام زیجی برای وقتی که امشب در اختیار رادیو پرتو گذاشتید.

سلام زیجی: ممنون و مچکرم خسته نباشید.