متن سخنرانى مهدى کوهستانى نژاد در سمینارحقوق بشر در ایران ( ٢٠- ٢٢ ژوئن سن خوزه، کالیفرنیا )

Iranian Society for Human RightsPresents
A Seminar on Human Rights in Iran

June 20-22, 2008

San Jose, CA, City Hall

۲۰-  ۲۲ ژوئن سن خوزه، کالیفرنیا  
 

Human Rights and Economic Welfare: Beyond Political and Social Freedoms

حقوق بشر و رفاه اقتصادی: گا می فراتر از آزادیهای مدنی و اجتماعی 
 
Workers’ Rights-Human Rights, interaction and necessity for changes

حقوق بشر کارگری ، کنش و واکنش ضرورت تغییر

مهدی کوهستانی نژاد 
 
 
خانم ها ، آقایان و دوستان محترم

با تشکر از دست اندر کاران  برنامه برای دعوت از من برای شرکت در این کنفرانس که امیدوارم بتوانم در این فرصتی که  دارم کمکی باشم برای ارتقایی مبارزه برای حقوق بشر در ایران.

تصویب قطعنامه حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ توسط ۵۸ کشور جهان نتیجه دستاورد مبارزه پیگیر میلیون ها مبارز و تمامی مردمی بود که علیه اشغال، اسارت، شکنجه، کشتار، اعدام، ویرانی، گرسنگی، تبعیض نژادی، عقیدتی، مذهبی و قومی در شرایط بسیار غیر انسانی و دشوار بپا خواسته بودند است.  حقوق بشر نتیجه مقاومت اصلی و مبارزه روشنفکران، متفکرین، نویسندگان و هنرمندانی است که برای تغیر جهان، برای دنیائی انسانی  مبارزه کردند است. ، 

شصتمین سالگرد اعلامیه حقوق بشر همزمان است با شصتمین سالگرد تصویب قانون حق تشکل سازمان جهانی کار که بر گرفته شده است از منشور اعلامیه حقوق بشر مبنی بر اینکه (هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند).  د

  امروز بعد از شصت سال نه درکشوری که در آن بدنیا آمده ام و نه در کشوری که در آن کار و زندگی میکنم  و نه کشوری که امروز در آن این صحبت را میکنم هنوز این مقاوله نامه سازمان جهانی کار به تصویب نرسانده است علت آن نیاز به فکر کردن زیاد ندارد. برای این این مقدمه را گفتم که اولا بدانید که  حق تشکل کارگری با قدمت دویست ساله اش با چه  مشکلی روبرو  است

حقوق بشر و حق تشکل با یک مشکل اساسی روبرو است در این دوره و آنهم  عبارت است از بحران مالی و رشد بهایی مواد سوختی و گرسنگی میلیونها انسان که در بسیاری از مناطق حتی روزی یک وعده غذا برای شکم سیر کردن وجود ندارد. حال سوال اساسی این است که کار شایسته که هر روز از آن صحبت میشود در چه جایگاهی قرار دارد در نظر این نهادهایی بین الملی  

بقول دوستی که از ایران نامه نوشته بود که:

بایکی از همسران کارگران هفت تپه صحبت داشتیم. می گفت :"سندیکا چیست! ما گرسنه ایم. فقط ۲۷ هزار تومان نان نسیه خریده ام." دوستم پرسید: نان را نسیه می خرید، پس آن چیزهایی که باید با نان خورد را چه می کنید؟ گفت:" مگر با نان باید چیزی هم خورد" و ما از شدت خجالت و شرم ساکت شدیم و بر خود لعنت کردیم که چرا ما دیگر همچو چیزی را از او پرسیدیم. همسر دیگری می گفت پسرم پس از مدتها از سربازی برگشته و هیچ پولی ندارم که به او بدهم که بتواند برگردد . از هر که بگویی قرض کرده ام. و..
 

در زمانیکه در بسیاری از کشورها برای منشور حقوق بشر بحث و کار میشد برای پیاده کردن همین قوانین بسیار ابتدایی  و اما در همان زمان در کشور  ایران از سال ۱۳۲۷ که تمام تشکلات کارگری و حزبی غیر قانونی اعلام شد و هنوز هم بعد از گذشت شش دهه بجز زمان کوتاه ۵۷ تا ۶۰ که زمانی بسیار کوتاه ای است  برای فعالیتهای اجتماعی ثمری بجز سرکوب، آوارگی و قتل عام برای سازماندهندگانش نداشته است

البته این مشکل فقط شامل ایران نمیشود تاریخ مبارزات کارگری سراسر جهان حاکی از این است که اولین قربانیان خشونت دولتی، تحولات اجتماعی فعالین کارگری هستند. نگاهی به تحولات این دوره دوساله گذشته آسیا بیندازیم به محض کودتا در پاکستان، تایلند، بنگلادش فعالیت همین اتحادیه ها که تعداد اعضایی اش زیر ده درصد نیروی کار است اولین کاری که میشود این نهادها غیر قانونی اعلام میشود و رهبران آن دستگیر میشوند 

کارگران ایران هم به همان معضلات نئو لیبرالیزم اقتصادی گرفتار هستند که دیگر کشورهای آسیایی، افریقایی، خاورمیانه و امریکایی لاتین گرفتار آن هستند. ایران در مبارزه و سرکوب خصوصیات هر کدام از آن قاره ها را دارند. 

سال گذشته در کشور غنا زمانیکه جلسات شرکتهای چند ملیتی برای تنظیم روابط اجتماعی بود اتحادیه هایی کارگری در تظاهرات خودشان بر روی پرچم بزرگی نوشته بودند دیگر نمیتوانیم کمر بندهاییمان را بیشتر از این صفت کنیم چون دیشب از گرسنگی بیش از حد آنرا خوردییم  

اما میخواهم مکثی کنم بر زمینه هایی تشکلگرایی در این یک دهه گذشته در ایران یعنی بعد از هشت سال جنگ ، هشت سال باز سازی دیگر جامعه کارگری ساکت نمیماند برای حقوق ابتدایی اش ، حقوقی که نه نتها از بین

رفته بود بلکه نیاز به بازسازی هم داشت

عدم پرداخت حقوق عقب مانده کارگران، بیکاری در صد وسیعی از نیروی کار فعال، گرانی سر سام آور نیاز–های عمومی مردم، پائین آمدن قدرت خرید آنان شرایط عمومی اقتصادی است که رژیم اسلامی به مردم تحمیل کرده است. پیامد-های دیگر بحران اقتصادی افزایش فحشا، اعتیاد، الکلیسم،  افزایش پدیده-های دردناک کودکان کار و کودکان خیابانی است. تظاهرات و اعتراضات روزانه هزارن کارگر نمود روشنی از وخیم تر شدن اوضاع و شرایط

اقتصادی است.

تبعیض جنسیتی بیداد میکند بطوریکه زنان ۱۰% نیروی کار را تشکیل میدهند در صورتیکه بالاترین سطح تحصیلات را در جامعه دارند. بعلت اینکه حدود %۹۰ از کارگران در ایران بطور موقت استخدام میشوند، قرار دادهای سفید تقریباً جنبه عمومی پیدا کرده است و میلیونها نفر بیکارند و ارتش بیکاران خود به عاملی در دست دولت برای ترساندن کارگران شاغل تبدیل شده ا