جامعه سرمایه داری بازتولید کننده خشونت

زنان در جامعه به واسطه جنسیت، مورد خشونت قرار میگیرند که این اعمال باعث بروز صدمات و اسیبهای جسمی و جنسی و روانی انان و منجر به محرومیتهای اجتماعی می گردد. این نوع خشونتها در بیشتر اوقات در خانواده صورت می گیرد و زنان به خاطر ترسی که دارند، ان را اعلام نمی کنند.
خوشونت همیشه سر و صورت زخمی و چشمان کبود شده نیست . گاهی یک نگاه می تواند. خشونت محسوب شود. چه ان نگاهی که به برجستگیهای زنانه اش و چه نگاه برادری که از روی تعصبات مذهبی و فرهنگی به خنده های مظلومانه خواهر و عواقب ان. خشونت یعنی متناسب کردن اندامش ، رنگ مویش ، نجابتش، و حتی سکسش ، با توجه به نیازهای مردش . اری خشونت همان طراوت و شادابی و زیبایی گرفته از زن می باشد که او را در کنج غمناک خانه اش زندانی می کند.خشونت همان رفتاری است با دختر بچه کوچکی ، که از همان اوان کودکی یاد بگیرد که حق نگاه کردن به پسران را ندارد و در نه سالگی میتواند به عقد دراید.
اری خشونت همان قانون نابرابری حق حضانت فرزند را به پدر دادن و حق چند همسری دادن به مرد است. همان حق ارثی که نصف برادر به او می رسد و از دیدگاه مذهب و قانون کشورش او را نصف یک مرد به حساب می اورند. در کل میتوان گفت ، خشونت یعنی اینکه به خود بقبولانیم که زنیم ، و با این  همه ناحقی بدون هیچ اعتراضی تن دهیم
خشونت علیه زنان در کل جوامع و بالاخص ایران، امری همگانی شده . این امر نشان دهنده ان است که ریشه و پایه ان از جامعه سرچشمه می گیرد  و تولید و باز تولید آن بوسیله نظام و سیستم سرمایه داری است.  که‌ مذهب، فرهنگ و سنتهای عقب افتاده جزه اجزا آن میباشد. در این جوامع بسیاری از خشونتهای جنسی از جمله قتلهای ناموسی و پدیده چند همسری و خودکشی زنان که به. شکل یک مسئله اجتماعی بروز و ظهور پیدا کرده،  همه‌ ناشی از وجود این نظام ظالمانه سرمایه داری و فرهنگ عشیرتی و قبیله ای ماقبل تاریخ است. است .
ریشه خشونت بیولوژیکی نیست و نمی شود گفت که مردان صد در صد در این امر مقصر هستند. زیرا هیچ انسانی از بدو تولد خشن به دنیا نمی اید، و در بعضی مواقع می بینیم که زنان به خشونت دست می زنند. پس می توان گفت که ایدئولوژی و نظام حاکم بر جامعه با صدور قوانین ضد زن و جا انداختن ان به عنوان عرف و عادت  در جامعه بانی نابرابری و خشونت علیه زنان است..
همه میدانیم زنان که‌ نیم جامعه را تشکیل میدهند ، به صورت مداوم در زیر فشار و شکنجه های روحی، جسمی، و جنسی قرار می گیرند و با انها همچون شهروندان درجه دو و در بسیاری مواقع درجه سه برخورد می شود، پس ریشه اصلی ان به جامعه سرمایه داری در وهله اول و سپس به مذهب که رشد دهنده و بازتولید کننده این امر است بازمی گردد.
اری تنها راه رهایی زنان از این واقعیت دهشتناک و ریشه کردن خشونت در جامعه مبارزه پیگیر ما علیه نظام سرمایه داری و برقراریجامعه سوسیالیستی میباشد .
این مبارزات باید با اگاه گری و تغییر قوانین ضد زن و افشاگری مذهب و سنت و فرهنگ عقب مانده و تشکیل خانه های أمن برای زنان خشونت دیده، ادامه داشته باشد. باید با اتحاد و همبستگی میان زنان و مردان ازادیخواه و برابری طلب و رهروان راه ازادی و بشریت در این امر به مبارزه ای پیگیر ادامه داد.
سهیلا ترکیه