ازعواقب توافقات ″اتمی″

ازعواقب توافقات ″اتمی″
رهبران حاکمیت سرمایه درﺁمریکا گویا بلافاصله بعد از دریافت امضای رسمی جمهوری اسلامی بر متنی که بعداً ″توافق جمهوری اسلامی و ﺁمریکا″ نام گرفت، اظهار نظرهای پیروزمندانه ای کرده اند. هرچند که گفته های رٸیس جمهور اوباما و کری رٸیس دیپلماتهای حاکمیت سرمایه ﺁمریکا بلافاصله بعد از اعلام خبرِ به قول خودشان ″deal″ یا معاملۀ انجام شده با جمهوری اسلامی روی رسانه ها ظاهر شد در حقیقت رو به جمهوریخواهان و تی پارتی در داخل، سران اسراٸیل و عربستان سعودی در خاورمیانه بود. حرفهایی نظیر ″ما به تاسیسات کلیدی شان دست خواهیم داشت″ ″ امکان ساخت بمب اتمی را از ﺁنها سلب کرده ایم″ و بقیۀ چنین و چنان کردیم ها و انجام خواهیم داد ها هرچند که به تحقیر شکنندۀ کلّیت سران اسلامی بویژه جناح خامنه ای و توابع منجرخواهد شد منتها این حرفها در ظاهر برای اطمینان بخشی به طرفهای فوق الذّکر و درحقیقت برای کوتاه کردن زبان ﺁنها بود. ″مرگ بر ﺁمریکا″ راه انداختنِ خامنه ای و توابع در گرماگرم گرفتن کارِ مذاکرات، اینچنین پاسخی را هم از طرف دولت اوباما طلب میکرد. ﺁنها قول افسار انداختن به گردن حکومت اسلامی در ایران را میدهند منتها زورشان بیشتر از این نمی کشد. کمبود زورشان را با قدرتمندنمایی های لفظی جبران میکنند. واقعیت این است که هر دو طرف از موضع ضعف و نیاز به دست یافتن به سطحی از توافق وارد معامله شدند. وجه مشترک توافقاتشان این است که هردو در به فلاکتِ هرچه بیشتر کشیدن زندگی مردم ایران و غارت ثروتهای ﺁنان کاملاً هم منافع اند و دریک جبهه متحد قرار دارند. هردو از شیوع هرچه گسترده ترِ تباهی در زندگی اجتماعی جامعه به یک اندازه سیاسی، اقتصادی و نظامی سود می برند. وجه افتراقشان در توافقات حاصله این است که سران حاکمیت اسلامی توافق حاصله را به شرط مفید و مقّید بودن برای تمدید عمر حاکمیت اسلامی تفسیر و قبول میکنند و حاکمان ﺁمریکا و غرب به فکر از هم گسلاندن و قطعه قطعه کردن ارکان حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی تا بروز وضعیت سناریوی سیاه هستند. راه دیگری برایشان نمانده است.
جمهوریخواهان در ﺁمریکا و سران حاکمیت دراسراٸیل دولت اوباما را بابت انجام یک deal ضعیف و تفسیر بردار شدیداً هدف حملات خودشان قرار داده اند. ﺁنها سیاست تهدید و فشار بی وقفه بر جمهوری اسلامی و تحریکات مداوم ﺁنرا حداقل تا زمانی که در اپوزیسیون دولت دمکراتها قرار دارند بیشتر می پسندند.
همزمان با اعلام توافقات، جمهوری اسلامی و ابواب جمعی حاکمیت در داخل تا اپوزیسیون راست و اصلاح طلب ﺁن کلاً به دو دسته تقسیم شدند. از خود خامنه ای و بخش قدرتمندتری از توابع اش گرفته تا بخش قابل ملاحظه ای ازاصلاح طلب ها بعلاوۀ ناسیونالیست ترین جریانات در اپوزیسیون جمهوری اسلامی اعلام پیروزی کردند و جشن گرفتند و از قضا خون ضد عربی- ضد اسراٸیلی شان هم بدرجات قابل ملاحظه ای بجوش ﺁمد. درحقیقت عکس العمل بخش بزرگی از جناح خامنه ای بعلاوۀ جناح رفسنجانی در داخل حاکمیت با بخش بزرگی از اپوزیسیون راست خارج حکومت کاملاً یکسان ودریک موضع سیاسی بود. همینطور مخالفانی که احساس ضرر و زیان از بابت این معامله کردند نیز از جناح خامنه ای در داخل حاکمیت تا اصلاح طلبها و ناسیونالیستهای خارج حاکمیت را شامل می شود. همزمان برخی ازداخل و خارج ارکان حکومتی حاکمیت اسلامی ﺁنرا به ″عهد نامه ترکمنچای″ یا همان ″صحرای کربلای ناسیونالیسم ایرانی″ تشبیه کردند. خلاصه هر کدامشان به نحوی ″واقعه″ را مستقیماً به سرنوشت خود مربوط دانستند.
تا ﺁنجا که به سطح و شرایط زندگی مردم در ایران مربوط می شود فرقی نمی کرد که توافقی میان ﺁنها صورت میگرفت و یا نمی گرفت. هرگونه توافق و یا عدم توافق ﺁنها هرگز و هیچگونه اعتبار مثبتی ندارد. هیچگونه تحولی دراحوال همیشگی حاکمیت اسلامی و تغییر رفتار ﺁن با مردم را موجب نخواهد شد و هیچ نان و گوشتی بر سفرۀ هیچ انسان زحمتکشی نخواهد افزود. منتها حکومت اسلامی هربار اینچنین ضعفی را از خودش به نمایش می گذارد، علیرغم همۀ هارت و پورتهایی که راه می اندازد تا خودش را برنده اعلام کند ناگزیر است از یک گذرِعریض و طویل سیم خاردار عبورکند و هربار زخم و زیلی تر از ﺁن طرفش خارج شود.
از ابتدا قرار بود این یک توافق ″برد- برد″ باشد و اعلام پیروزیهای دوجانبه ازهمین جهت است.
منتها تحقیر انجام پذیرفته، بویژه که قرار است با بازدیدهای هرروزۀ تاسیسات اتمی و ″اماکن مشکوک″ جمهوری اسلامی عملی شود صلابت و هیمنۀ خامنه ای را درمقابل جنبش مردم بدرجات فزاینده ای خواهد شکست. نه تنها این، بلکه خامنه ای در میان طرفداران خودش هم سرشکسته و غیر قابل دفاع خواهد شد.
دو واکنش همزمان از جانب جناح خامنه ای در قبال وضعیتی که در ﺁن قرار خواهد گرفت قابل انتظار است. تشدید سرکوب و بگیر و ببند و اعدام و افکندن رعب در دل مردم معترض تا جایی که گسترش ابعاد رعب حتی عناصر راضی و ناراضی ابواب جمعی خودش را نیز فرا خواهد گرفت و دیگر اخلال در پروسۀ اجرای مفاد معاملۀ سیاسی انجام شده به نحوی که سران اسراٸیل را با شدت تمام تحریص به حمله به تاسیسات اتمی اش در ایران کند. همین امروز سید حسین نصرالله رهبرحزب الله لبنان اسراٸیل را تهدید به نابودی با قدرت نظامی و زورِ اسلحه کرد. در پایان این روند ﺁغاز شده ارکان سیاسی و اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی کاملاً دچار ازهمگسیختگی خواهد شد. این جایی است که دولتهای ﺁمریکا و متحدان اروپاٸیش در نظر دارند تا سرنوشت جمهوری اسلامی را به ﺁن سمت سوق بدهند. ﺁنها قصد تجزیه عملی کلیۀ ارکان سیاسی، اقتصادی و نظامی حاکمیت اسلامی در ایران را دارند. ﺁنها بر اینند که تنها در صورت یک سوریۀ دیگر از ایران ساختن است که قادر خواهند شد تا مشروعیت و توان دخالت سیاسی و نظامی و تعیین تکلیف نوع حاکمیت در ﺁن مملکت و در سوریه را توامان به دست بیاورند.از ابتدای دوم خرداد ٧۶ شعار ″جمهوری اسلامی اصلاح شود″ حرف رمزِ ″جمهوری اسلامی با جنبش مردم سرنگون نشود″ بود. ﺁنها به خوبی دریافته اند زمانی فرا رسیده است که دیگر کارت ″رفرم″ و ″تعدیل″ برای مهار جمهوری اسلامی کار نمی کند و احتمال اینکه با ″مخاطرۀ″ سرنگونی حکومت اسلامی توسط جنبش سرنگونی طلب مردم مواجه شوند نیز زیاد است. اینجا نقطه ای است که سیاست سران امپریالیست با جنبش سرنگونی طلب مردم ایران هریک تعیین کنندۀ ﺁلترناتیوهای متفاوتی خواهند بود.
در تاریخ معاصر هیچگونه تغییر و تحولات سیاسی در ایران بدون دخالت و تعیین کنند گی امپریالیستها بویژه امپریالیسم غرب صورت نگرفته و این بار نیز طرف اصلی دعوا همان سرمایه داری غرب و در حال حاضر به سرگردگی دولت سرگیجه گرفتۀ اوباماست. چگونه می شود برای اولین بار این کار را به انجام رساند؟ چگونه حکومتی در صورت بروز یک اینچنین اتفاقی بر سرکار خواهد ﺁمد؟ چه جریان و یا جریانات سیاسی ای در رهبری ﺁن دخیل و فعال مایشاﺀ خواهند شد؟
این ″ توافق″ علیرغم اعلام پیروزیهای سران حاکمیت ﺁمریکا بیش از همیشه نشان داد که حلقۀ امپریالیسم غرب در خاورمیانه و بویژه در ایران تا چه اندازه سست است که دارد با جنبش سرنگونی طلب مردم ایران برای بر انداختن ﺁن تلاقی می کند. باید با ﺁن مسابقه بدهد. باید به هرروش ممکنی مانع بر سر راهش بگذارد. باید تا میتواند با گرسنه نگاه داشتن مردم ایران وادارشان کند تا یک بار دیگر به ارادۀ خدای امپریالیسم تمکین کنند. این خداست که امورات یهوه و الله و مسیح و بودا و انواع و اقسام دیگرشان، همه را با هم میچرخاند.
از نکات قابل توجه و مهم ″توافق″ اثری است که بر ذهنیت جامعه می گذارد. هیچ دلیلی وجود ندارد که مردم این ″توافق″ را نقطۀ عطفی در مصافشان با جمهوری اسلامی فرض نگیرند. سی و پنج سال داستان جمهوری اسلامی و تا به اینجا رسیدنش بر این منوال گذشت که بین جمهوری اسلامی و بویژه ﺁمریکا هیچ رقم ″ﺁشتی″ وجود نداشته باشد. لابد با انجام این اتفاق باید توقع یک تغییر قابل توجهی را داشت. ﺁنوقت پایین ﺁوردن توقع بالا رفته مردم میتواند برای حکومت اسلام خیلی هم گران تمام شود.
در صورتیکه در قبال بالارفتن توقع جامعه بابت تغییر اوضاع و بالا رفتن سطح معاش جامعه حتی به اندازه سالیانه یک کیسه سیب زمینی بیشتر و تامین ﺁزادی مردم به اندازه یک سرسوزن از حاکمیت اسلامی در ایران ساخته نبوده و نخواهد بود.
حسن روحانی در گزارش صد روزۀ بر سرکاربودنِ دولتش، ″خبر بد″ را با لحنی بی تعارف به مردم داد. او صریحاً به مردم گفت، که بله، زندگی از این به بعدشان را نیز احمدی نژاد خراب کرده است. با ﺁب و تاب خبر می دهند که در زمان احمدی نژاد رقمی معادل ١۵٠ تا ١٧٠ میلیارد دلار ″غیب″ شد. و جناب ایشون خزانه خالی تحویل گرفتند و قبل از اینکه رٸیس جمهور شوند اصلاً روحشون از این موضوع خبر نداشت. نشریاتشان پر است از ″مدیریت غلط″ ، ″سیاست نادانها″ و هرچه چرندیات از این دست که بلدند به ناف احمدی نژاد می بندند. به عینه قراراست مردم را چهارسال دیگر به تحمل مشقت پشت مشقت وادار کنند تا رٸیس جمهورشان تازه بتواند خرابیهای احمدی نژاد را ترمیم کند. حالا قطعاً زمانی است که باید احمدی نژاد و مشایی را در ″حصر″ گذاشت و ″حصر″موسوی و کروبی را حتی الامکان شل ترش کرد. منتها نیاز مبرم حاکمیت اسلامی به گسترش هرچه بیشتر دامنۀ سرکوب اجازۀ باز گذاشتن دست اصلاح طلبها را در داخل اهرمهای قدرت سیاسی و حول و حوش ﺁن نخواهد داد و حاکمیت را از این جهت دچار تناقضات شدید و لاینحلی خواهد نمود. تلنبار شدن تناقضات در ارکان نگهدارندۀ حاکمیت اسلامی به تسریع فروپاشی ﺁن کمک شایانی خواهد کرد. عده ای از دور و بریهای گردن کلفت ″ﺁقا″ به اضمام کلیۀ عوامل اصلاح طلبِ که سوار بر واگن رفسنجانی داخل ارکان حکومتی حاکمیت اسلامی شدند و با شرایط حاصله ناشی از ″توافق″ حاصله، امکان دور برداشتن پیدا کرده اند، دارند به او فشار می ﺁورند که حسین شریعتمداری را ﺁق کند. کنار گذاشتن حسین شریعتمداری و امثال او از ارکان قدرت سیاسی حاکمیت اسلامی یعنی کنار گذاشتن و یا تصمیم به تکه پاره کردن اهرمهای بنیادی نگهدارنده جمهوری اسلامی.
کدام مدیریت غلط؟ احمدی نژاد هیچ مدیریت غلطی برای جمهوری اسلامی نداشت. او اگر ١٧٠ میلیارد دلار بلکه در ابعاد واقعی بمراتب بیشتر از این رقم را غیب نمیکرد که نمیتوانست هشت سال جمهوری اسلامی را سرپا نگهدارد. حالا چند صد میلیارد دلار در زمان دولت روحانی باید در هرکجای دنیا که امکانش هست غیب شود تا بلکه چهار سال جمهوری اسلامی سرپا بماند؟
حاکمیت اسلامی در ایران در هرسرپیچی از نوع ″انتخابات″ و یا اتفاقاتی نظیر ″توافقات″ اخیر با سران غرب که قرار می گیرد، خود نیز در وضعیت جدیدی واقع می شود. وضعیت حاضر به گونه ای است که جنبش سرنگونی طلب مردم تا پایان روند تکمیل تجزیه کامل قوای سیاسی، اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی و روبرو شدن با تعدد عملی مراکز قدرت، بیشتر وقت نخواهد داشت. اینکه جنبش سرنگونی طلب مردم چه زمانی و چگونه بصورت میلیونی تعرضش را به جمهوری اسلامی شروع کند امر فوق العاده مهمی است و میتواند تاریخ ساز باشد. در شرایط حاضر امپریالیستها در مقابل جنبش سرنگونی طلب مردم هیچگونه ﺁلترناتیو قابل اتکایی ندارند. مجبورند هم جمهوری اسلامی و هم توان جنبش مردم را همزمان درهم بشکنند تا یک حکومت مطلوب خودشان را از بقایا و تکه پاره های بجا مانده ازحکومت و و ویرانه های زندگیِ برباد رفتۀ مردم سرهم کنند.
پاسخ سرکوب و رعب افکنی مستمر و شدت یابندۀ حاکمیت اسلامی را تنها تعرض میلیونی مردم به ﺁن و شعار ″مرگ بر جمهوری اسلامی″ میتواند بدهد و بس. در صورت تکمیل تجزیه عملی جمهوری اسلامی جنبش سرنگونی طلب نیز از توانایی و پتانسیلِ تعرضِ گسترده اش به مراتب کاسته خواهد شد و بخشهای وسیعی از مردم برای رساندن امروز به فردایشان ناگزیر به قطعات مختلف حاصل از تجزیه حاکمیت و انواع جریانهای ریز و درشت ناسیونالیستی در تخاصم و یا در پیوند با قطعات مختلف ﺁن تکیه خواهند کرد و برانداختن یکپارچه ﺁنها امرغیر قابل تصوری خواهد بود. ادامۀ اوضاع مملکت با یک جمهوری اسلامی چند قطعه شده و هریک از قطعات خطرناکتر و فاجعه ﺁفرین تر از دیگری، مردم را برای پذیرش هرگونه حکومت چکمه پوش و صاحبِ تعدادی توپ و تانک و طیاره که بتواند
″ثبات″ ی در مملکت برقرار کند ﺁماده خواهد نمود. منصور حکمت: ﺁیا به انقلاب مردم خون نخواهند پاشید؟
در مطبوعات وابسته به جمهوری اسلامی و حتی سایتهای مربوط به ﺁن معلوم نیست که چه کسی بابت
″توافقات″ خوشحال است و دارد می خندد و ساندیس پخش می کند و چه کسی عزادار است و دارد نوحه می خواند و ساندیس میخورد. درهرکدام از سایتهای اینترنتی شان نظیر رجانیوز، تابناک، فارس نیوز، کیهان و امثالهم یکی دارد ″ظریف″ را بابت همۀ ″ظرافت″هایی که در گشایش کار حکومت نشان داده نوازش می کند، دیگری مقاله می نویسد که کلاه گشادی به سر حکومت الله رفته است. عین همین اتفاق درمحافل و جریانهای اپوزیسون راست جمهوری اسلامی نیز افتاده است و بازار ″بردیم- باختیم″ ها در ﺁنها داغ است. به نحو ﺁشکاری اوضاع داخل جمهوری اسلامی رو به بلبشو دارد و این وضع اتفاقاً در میان اپوزیسیون راست و اصلاح طلب ﺁن نیز بطور بلافصل تاثیر داشته و ﺁنها را نیز دچار سردرگمی سیاسی کرده است. بالاخره عده ای خودشان را برنده و عده دیگری در میانشان خودشان را بازنده اعلام کردند. عده ای جمهوری اسلامی را برنده و اسراٸیل و عربستان را مغلوب دانستند.
خامنه ای در واقعیت امر تا پایان عمر جمهوری اسلامی تنها میتواند رهبر یک بلبشو باشد در حالیکه رفسنجانی سالیان سال است که همچنان رویاهای ممنوعش که قرار گرفتن در موقعیت سران عربستان سعودی در برابر ﺁمریکا و غرب است را دنبال می کند. او هنوز در رویاهای سیاسی اش می بیند که با حاکمان عربستان سعودی به مثابه ″دو متحد مسلمان″ در برابر حاکمیت اسراٸیل در منطقه وارد یک رقابت سیاسی و اقتصادی و جنگ سردیِ جانانه ای خواهند شد. رفسنجانی هچمنان در این رویا غرق است، همانطور که اوباما رفت جلوی شاه عربستان تا کمر دولا شد چرا نشود که بیاید همین نمایش را در مقابل او بدهد تا دنیا ببیند و اسلام و حکومتش سربلند شوند.
کمونیسم کارگری ازاین تلاش که هرچه سریعتر شعار ″مرگ بر جمهوری اسلامی″ به شعار اول جنبش میلیونی مردم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شود دست برنخواهد داشت. حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست، مجدانه در صدد فراهم ﺁوردن امکانات لازم برای تسریع و قطعیت یافتن امکان سرنگونی جمهوری اسلامی بدست جنبش سرنگونی طلب مردم در ایران است. تغییر بدون از میان برداشته شدن جمهوری اسلامی به دست جنبش سرنگونی خواه مردم یک امر محال است. امر محالی که حداقل شانزده سال امتحان پس داده و خودش را ثابت کرده است.
برای تضمین پیروزی جنبش سرنگونی طلب مردم علیه جمهوری اسلامی به گارد ﺁزادی بپیوندید.
مرگ بر جمهوری نکبت اسلامی
زنده باد ﺁزادی، برابری و رفاه
سی ام نوامبر ٢٠١٣